بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #361  
قدیمی 07-18-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


شمع ميسوزد و پروانه به دورش
منکه پروانه ندارم چه کنم



سوختن؟ رسم عاشقی اين نيست که تک و تنها بسوزی و ديگر نمانی، ...
کاش می دانستيم که زودتر از ما، عشق ماست که برای دوری ما می سوزد و می سازد...
کاش می فهميديم که قدر بودن، قدر عاشقی، قدر عشق چيست و چقدر است، کاش بيراه نمی رفتيم و می مانديم چون روز اول، عاشق، عاشق،...


بازی با کلمات قشنگ است،
بازيگری حرفه ای می خواهد،
اما، قسم ، که حقيقت عشق،
وجود هرگونه بازی و بازيسازی را بی نياز از دروغ و نيرنگ می سازد...

نمی دانم! بلد نيستم!
من نمی دانم دل سوختن برای چيست؟
مرا سوختنی نباشد جز برای عشقم، برای او،
برای بودن با او و دور ماندن از او، می سوزم، آری، اما نه به درد اين بازيگر قهار و خوشرنگ زندگی، نه به سختی و دل تنگی نمادين اين دنيای پوشالي...

آری می سوزم، از درد دور بودن و عاشقی، از غم اشک و سردی، می سوزم، اما نمی دانم چرا؟ ...
خودی برايم ديگر نمانده است، نمی خواهم، خودی را که ز عشقم دور می سازد نمی خواهم، می سوزانمش، آری، می سوزانمش هر دل و هر نگاهی که مرا دور سازد از عشقم،

و می بوسم، می بويم، می جويم دلی را، دستی را، سخنی را، نگاهی را، هر نسيم و بادی را که وجودم را به او و عشقم نزديک سازد،

من بنده عشقم، بنده عاشقی...


__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #362  
قدیمی 09-08-2010
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سحرگاهیست و من با قلبی اکنده از درد
و غروری که برای عشق تو شکسته
این چنین خودم را تفسیر می کنم
من از چشمان شبنم زده مهتاب امده ام
از کنار جوانه های عشق
وطنین قلب شکسته ام و چشمان باران خورده ام، آمده ام
تا دوباره در اغوشت بگیرم
و برایت از تنهایی شبهای غربت بگویم
از احساس باران هنگام لمس زمین
از ارامش موجهای دریا
واین را می گویم
من بی تو مثل شاخه ای خشک می مانم
به تک درختی بی بار در کویر تشنه بی تو به ترانه ای می مانم
که بر لب هیچ کس نمی نشیند
پس مرا پذیرا باش ای هستی من
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
  #363  
قدیمی 09-08-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

درعصرهاي انتظاربه حوالي بي کسي قدم بگذار!
خيابان غربت را پيدا کن و وارد کوچه پس کوچه هاي تنهايي شو!
کلبه ي غريبي ام را پيدا کن، کناربيدمجنون خزان زده و کنارمرداب ارزوهاي رنگي ام!
درکلبه را باز کن و به سراغ بغض خيس پنجره برو! حرير غمش را کنار بزن! مرا مي يابي
پاسخ با نقل قول
  #364  
قدیمی 09-08-2010
سالومه آواتار ها
سالومه سالومه آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Aug 2010
محل سکونت: بوشهر
نوشته ها: 292
سپاسها: : 0

17 سپاس در 14 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

یادم نمیاد وقتی رفتی خدا حافظی هم کردی یا نه.
یادم نمیاد وقتی رفتی واسه آخرین بار منو بوسیدی یا نه.
یادم نمیاد وقتی رفتی نگاهی به چشمهای اشک الودم انداختی یا نه ..به صدای لرزونم که میگفت دوستت دارم گوش کردی یا نه.
فقط یادم میاد که گفتی که کس دیگری رو دوست داری. که ای کاش این هم یادم نمیومد.
__________________
هرچه زدم بی تو دلم وا نشد / جز تو کسی باب دل ما نشد / هرچه پرستو شدم و پر زدم / همنفسی مثل تو پیدا نشد .
(عاشقتم پی سی سیتی)
پاسخ با نقل قول
  #365  
قدیمی 09-23-2010
dear59 آواتار ها
dear59 dear59 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 410
سپاسها: : 48

148 سپاس در 115 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

وقتی که حیران کوچه ها را گز میکنی ...

وقتی که نی نی هر نگاهت شعری ناسروده است ...

وقتی که مسحوریک نگاه می شوی و با آن تا ته دنیا سفر می کنی !

آن لحظه است که عاشقت میخوانند ...!

و تو سکوت می کنی ...

سر به زیر می اندازی ...

ودر لحظات گم می شوی !

و می فهمی که در نگاهی رمز آلود جامانده ای !!!
__________________
-------------------------------


ای تو همیشه در میان


آمدمت که بنگرم


گریه امان نمی دهد
پاسخ با نقل قول
  #366  
قدیمی 09-25-2010
dear59 آواتار ها
dear59 dear59 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 410
سپاسها: : 48

148 سپاس در 115 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

پرسيد: به خاطر كي زنده هستي؟
با اينكه دلم مي خواست با تمام وجودم داد بزنمبه خاطر تو
بهش گفتم : به خاطر هيچكس
پرسيد: پس به خاطر چه چيز زنده هستي؟
با اينكه دلم فرياد ميزدبه خاطر تو
با يك بغض غمگين گفتم : به خاطر هيچ چيز
ازش پرسيدم : تو به خاطر چي زنده هستي؟
در حاليكه اشك در چشمانش جمع شده بود گفت : بخاطر كسي كه به خاطر هيچزنده است
__________________
-------------------------------


ای تو همیشه در میان


آمدمت که بنگرم


گریه امان نمی دهد
پاسخ با نقل قول
  #367  
قدیمی 09-25-2010
BaHaReH آواتار ها
BaHaReH BaHaReH آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 144
سپاسها: : 15

11 سپاس در 9 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

واقعا عشق تا چه حدی واقعیه؟!؟!؟!؟
پاسخ با نقل قول
  #368  
قدیمی 09-25-2010
BaHaReH آواتار ها
BaHaReH BaHaReH آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 144
سپاسها: : 15

11 سپاس در 9 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

عشق چشمی است که گاه خود را به کوری میزند تا او را از خیابان عبور دهی بی آنکه بدانی عبورت داد....
پاسخ با نقل قول
  #369  
قدیمی 09-30-2010
dear59 آواتار ها
dear59 dear59 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 410
سپاسها: : 48

148 سپاس در 115 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

دو قدم مانده به ماه ...

میروم شاید خدا در پشت ماه پنهان شده است ...

دیگران میگویند خدادر همه جاست ...

دیگران میگویند خدا در آغوش دارد تو را ...

نمیدانم !

این روز ها گم شده ام در ایستگاه متروک زمان ...

اینجا گاهی دست دلها می لرزد ...

اینجا دیگر هیچ چیز باقی نمانده است ...

اینجا غرق نفهمیدن است ...

اینجا مملو است از آدمکهایی با لبخندی ژکوند که به تو سلام می گویند !

اینجا صد بار بگویی انسان مگر می شنود گوشی؟!

اینجا اگربر گوش احساساتت بزنی می نگری لبخند آدمیان را ...

اینجا غرق ابهامات است ...

.

.

.

خدا یا تو اینجا هم گم شده ای؟!...
__________________
-------------------------------


ای تو همیشه در میان


آمدمت که بنگرم


گریه امان نمی دهد

ویرایش توسط dear59 : 09-30-2010 در ساعت 09:39 PM
پاسخ با نقل قول
  #370  
قدیمی 10-11-2010
dear59 آواتار ها
dear59 dear59 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 410
سپاسها: : 48

148 سپاس در 115 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

امروزخدایی کردم !
امروز عروسک چوبیم رو نگاه کردم و خداییکردم...
آدمک کوچکی که تقریبا هفت سال پیش تنها با یک کارد از دل یه تکه چوب کوچکدرش آوردم ...
آره، حرکتش دادمو خدایی کردم ...
و چه حس غرور آمیزی،
بردمش لب پنجره ...
آروم گرفتمش بیرون ...
تمام وجودش دست من بود ...
اینکه بندازمش یانه!
اما نه،دوستش دارم ...
به اندازه جزیی از خودم ...
پس آروم در حالی که می آوردمش داخل بهش گفتم:
بیچاره!
خدای تو خودش خدا داره ...
خوش به حال خودم که خدای من... خدائی نداره !!
__________________
-------------------------------


ای تو همیشه در میان


آمدمت که بنگرم


گریه امان نمی دهد
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 11:02 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها