سوال قبلی رو پاسخ بده، یه سوال از نفر بعدی بپرس !!

[امیر عباس انصاری]

نوشته اصلی توسط Maad

بابا سوال بود ! نگفتم که من معتادم !!! :Dخواستم ببینم نفر بعدی چه جوابی میده !

اما جواب سوال : تو این فروم نمیشه گفت اگر 1 نفر نباشه ، فروم سوت وکوره ! چون هر گلی یه بویی داره . هر کدوم از دوستان نباشن ، واقعا اینجا جاشون خالیه ...

سوال : اگه یه روزی ، توی جمع ضایع بشین ، چه عکس العملی نشون میدی ؟!!!

عجب سوال داغی رضاجون...[IMG]****************************/73.gif[/IMG] شبیه جیزنشانهای خودم تو صندلی داخ شد...[IMG]****************************/39.gif[/IMG]

خوب فکر کنم اگه تو یه جمعی ضایع بشم...[IMG]****************************/77.gif[/IMG] .
به احتمال بسیار زیاد قسمت بچه پر روئی شخصیت خودمو از تو کشو بکشم بیرون و به خوبی ازش استفاده کنم همچین انگار که هیچ اتفاقی نیافتاده و این مورد برای شخص دیگه ای پیش اومده [IMG]****************************/305.gif[/IMG] (مرسی اعتماد به نفس...[IMG]****************************/269.gif[/IMG] بابا...[IMG]****************************/303.gif[/IMG] تشوووویق [IMG]****************************/104.gif[/IMG] [IMG]****************************/104.gif[/IMG] )
خواهش میشه[IMG]****************************/40.gif[/IMG]
خواهش میشه[IMG]****************************/40.gif[/IMG]
لطف دارین[IMG]****************************/39.gif[/IMG]
خجالتم ندین[IMG]****************************/45.gif[/IMG]

سوال من: چرا در اینترت راحت دوست میشیم و به هم اعتماد می کنیم و کمی خودمونی میشیم ولی در دنیای واقعی سعی می کنیم یه لباس ضد گلوله شخصیتی به تن کنیم؟ آیا ما انسانهای قرن بیست و یکم در تعارضیم؟[IMG]****************************/35.gif[/IMG]

[shabhaye_mahtabi]

این در مورد همه مصداق نداره. به نظر من تنها کسانی میزان دوست شدنشون در نت راحت تر از دنیای واقعی است که بقول قدیمی ها ریگی در کفش دارند و از عدم صداقت اعمالشان بخوبی مطلعند و این چیزها شاید در نت تشخیص داده نشه (اگرچه اونهم بعد از مدتی از لابلای صحبتها درک خواهد شد) ولی در دنیای واقعی گاه با یک حرکت چشم بسیاری از مفاهیم لو می روند و دیگر جایی برای پنهان شدن باقی نخواهد ماند.
به نظر شما اگر کاری تو زمان خودش انجام نشه دیگه ارزش انجام دادن داره؟ (عجب سوال فلسفی و کلی ای کردما...).
با تشکر فریبا

[عاشق]

نوشته اصلی توسط Maad

نه بابا ، طرف دعوایی نیست ! گردنش تو فاز مو و اینجور چیزاست !
اگر کسی آخر گیتاریستهای عالم باشه ، یک سیگار هم نبش لبش باشه !!! بهش بگن وایسا عکستو بگیریم ، ناخودآگاه همینطوری ژست میگیره ! اینم جزء قوانین نسبیت Slash هست دیگه

حالا سوال : چطور میشه که آدم موقعی که همسرش رو تا همیشه دوست داره ، اسم آی دیشو میزاره تنها ؟!

آخه همسرش تنها عشق و همدم اونه و به خاطرش حاضره هر سختي رو تحمل كنه
تنها هم نه به معني گوشه نشيني بلكه به معني تنها و تك بودن اونه

[Maad]

ضمن تشکر از خانم تنها که بعد از 1 ماه جواب دادن !!!

به نظر شما اگر کاری تو زمان خودش انجام نشه دیگه ارزش انجام دادن داره؟ (عجب سوال فلسفی و کلی ای کردما...).

بستگی به کارش داره ، مثلا نگهبانی که وظیفش اینه که هر موقع دشمن رو دید گزارش بده ، اگه دیر گزارش بده ، فایده نداره دیگه !(حالا!!!)
اما مثلا پست زدن توی این تاپیک ! حالا فردا هم زدیم ، خیالاتی نیست ! ( آقا امیر ناراحت نمیشه )

سوال :
با آدم نمک نشناش چه برخوردی میکنی ؟

[امیر عباس انصاری]

نوشته اصلی توسط Maad

سوال :
با آدم نمک نشناش چه برخوردی میکنی ؟

والله تا حالا با اهل دود و دم و داداژژژژ ماداژژژژژ و معتاد جماعت دمخور نبودم...:D خداییش معنی این نشناش رو هم نفهمیدم... یه جور فحش معتاداست؟؟
ولی اگه منظورتون آدمهای نمک نشناس باشه رضاجون، خوب اولین کاری که می کنم اینه که دیگه تا حد توان و تا حد ممکن بهش خوبی نکنم، اعتماد نکنم، و البته به قیمت مرگ هم ازش درخواست نکنم.
درنهایت اینطوری بگم صراحتا و علنا مراوده نکنم

توضیح کوچولو: زمانی دور می گفتند دوبعد وجود داره و زمانی نزدیکتر می گفتند سه بعد، با نظریه نسبیت ثابت شد بعد چهارم هم وجود داره. یعنی بعد زمان
سوال من: آیا در بعد چهارم ماده به انرژی تبدیل میشه یا انرژی به ماده؟

[ghelarang]

دوست در جواب سوال شما که چرا بعضی ها نمی تونن جدی باشن؟
به نظر من جدی بودن دل خوشی می خواهد و کمی حوصله که کمتر میشه این ها را یکجا با هم دید .
و حالا سوال من؟؟؟
به نظر شما چرا زندگی را باید جدی گرفت؟

[امیر عباس انصاری]

نوشته اصلی توسط ghelarang

دوست در جواب سوال شما که چرا بعضی ها نمی تونن جدی باشن؟
به نظر من جدی بودن دل خوشی می خواهد و کمی حوصله که کمتر میشه این ها را یکجا با هم دید .
و حالا سوال من؟؟؟
به نظر شما چرا زندگی را باید جدی گرفت؟

سلام و خوش آمدین
عزیز دل برادر اون سوال رو که جواب دادن رفت تموم شد خدا رحمتش کنه جواب پست قبلی رو ندادین که ه ه ه ه ه !![IMG]****************************/155.gif[/IMG]
عیب نداره من جواب سوال خودم رو مینویسم و جواب سوال شما رو هم میدم بعد مجدد سوال میکنم و روند هم بنا بر پاسخ به سوال نفر قبل و پرسیدن سوالی دلبخواه اعم از هر مدل سوال (جدی، علمی، شوخی، طنزو...) از نفر بعدیه.

جواب سوال من: در تمام جهان چه در بعد اول چه دوم چه سوم و چه در بعد کیهانی یعنی بعد چهارم هم ماده به انرژی تبدیل می شود و هم انرژی به ماده.
قسمتی از قانون و تئوری نسبیت انیشتین این فرضیه را اثبات می کند.

جواب شما =زندگی را باید جدی گرفت چون زندگی کردن یک مشکل و یک معضل و یک مساله و یک سوال است و درست زندگی کردن بهترین راه حل این مشکل و برترین راه رفع این معضل و شایسته ترین پاسخ این مساله و دقیق ترین جواب این سوال است.
چه رنگارنگ شد:D

سوال من:
ز حق توفیق خدمت خواستم دل گفت پنهانی
چه توفیقی از این بهتر که خلقی را بخندانی (این شعر از کیست؟)

[GolBarg]

منوچهر نوذري اگه اشتباه كردم ببخشيد.

چرا ما آدما فكر ميكنيم علاقه وعشقي به يه نفر داريم با عشقي كه ادماي ديگه به معشوقه شون دارن فرق ميكنه (خلاصه اينكه عشق اونا عشق نيست علاقه ما تكه توي دنيا ومثل اون پيدا نميشه؟)

[امیر عباس انصاری]

نوشته اصلی توسط Mina110

منوچهر نوذري اگه اشتباه كردم ببخشيد.

چرا ما آدما فكر ميكنيم علاقه وعشقي که به يه نفر داريم با عشقي كه ادماي ديگه به معشوقه شون دارن فرق ميكنه (خلاصه اينكه عشق اونا عشق نيست علاقه ما تكه توي دنيا ومثل اون پيدا نميشه؟)

شعر که فکر نکنم از نوذری خدابیامرز باشه!! (روحش شاد)
احتمالا قطعه ای از شعر یه شاعر معروفه چون این مدلی هم دیدمش که سبکش قدیمیتر به نظر میاد.
ز حق توفیق خدمت خواستم دل گفت پنهانی
چه توفیقی به از اینکه خلقی بخندانی
بگذریم

جواب سوال شما از دیدگاه بنده کمی طولانیه چون سوال شما سوالی به ظاهرساده اما فنی و جدا مهم و جالبه:
این خاصیت احساسیه که ما بهش میگیم عشق یا در حقیقت فکر می کنیم که چیزی که در درون ما به وجود اومده و در حال رشد و پروشه اسمش عشقه. این که برترین حس درونی و چیزی شبیه مایه افتخار و پیشرفت و اعتدال ما باشه و اینکه این حس یعنی عشق مخصوصا عشق اولیه معمولا آب و رنگ و لعاب بیشتری داره تا عمق و وسعت و ژرفای بیشتر و درجات خلوص و حقیقت وجودی بالاتر. در حقیقت ما فکر می کنیم که داریم نهایت داشته ها و توانایی ها و دارایی هامونو به پای این احساس می ریزیم پس برترین و بهترینه چون بالاترینها و برترینهای خودمون رو نثارش کردیم ، پس کمتر کسی یا در حقیقت در این سطح که ما هستیم در حال حاضر هیچ کسی نمی تواند در این مرتبه باشد چون تا اینجا رسیدن هم خودش خیلی راحت نبوده و نیست و نخواهد بود حتی برای ما.
در پرانتز:
البته در اکثر موارد اینطوری نیست و درجات بالاتر و راههایی برای پیشرفت بیشتر و توسعه و تکامل پایدارتری برای تکامل و برتری عشق ما وجود داره، به شرطی که اول آدم فلز وجودی خودش رو و میزان عیار طلای درونی خودش رو بالاتر ببره و در درجه اول خودش دارای شخصیت برتر و بالاتری باشه، اونوقته که میشه اون احساس خاص رو به درجات بالاتر رسوند و همین روند را ادامه داد تا مرحله ناب شدن احساسی به نام عشق. صداقت و فداکاری و بی چشمداشتی و پاکی و راستی و رفاقت و انسانیت و از خودگذشتگی و مهربانی و وفاداری بسیار بالایی لازمه تا ما بعد از مرحله عاشقی... لایق اون چیزی بشیم که بهش دل بستیم و اون رو به عنوان یک عشق پذیرفتیم، یعنی مرحله لایقی.
اگر از راهش عاشق باشی... حتما لایق خواهی شد (این جمله از خودمه:D)
و البته تمام این نکات معنوی باید حتما دو طرفه و دو سویه باشه چون کوچه یه طرفه از یک سمت بن بسته.
همه چیز از ما و وجود ما و افکار ما و اعمال ما و نتیجه اعمال ما ریشه می گیرد حتی احساسی به نام عشق. بازتاب حرکات و رفتار و افکار و اعمال ما در تمامی مراحل زندگی .... روزگار ما را می سازد.
چه ریز مقاله ای شد (امیدوارم زیاده روی نکرده باشم:D)

سوال من:
اولین خانم فضانورد در دنیا چه کسی بود؟

[SaRiNa-TaTu]

خودم ....

بهترین گل ؟