رمان «صد سال تنهايى» روايت سوم شخص است از شش نسل يك خانواده با نام «بوئنديا»
كه در «ماكوندو» ساكن هستند. خوزه آركاديو بوئنديا با اورسولا ازدواج مى كند
و صاحب ۳ فرزند مى شوند. ۲ پسر و يك دختر. ۲ پسر يكى به جنگ مى رود و سرهنگ مى شود،
«سرهنگ آئورليانو» و پسر ديگر «خوزه آركاديو» كارهاى خلاف اخلاق مى كند.
سرهنگ آئورليانو با «رميديوس» ازدواج مى كند اما او خيلى زود مى ميرد و سرهنگ از ديگر همسرانش پسران زيادى مى آورد.
خوزه آركاديو هم با دخترى به نام «ربكا» ازدواج مى كند و حاصلش فرزند پسرى مى شود با نام «آركاديو»............