فرهنگ تمام مباحث مربوط به فرهنگ در این بخش |
10-23-2009
|
|
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
اسرار و علوم خاص امامان معصوم
اسرار و علوم خاص امامان معصوم
یکی از خصوصیات ائمه اطهار علیهم اسلام بهره مندی از اسرار و علوم ویژه ای است که آنها را نزد خود حفظ میکردند و جز برای افراد اندکی که ظرفیت تحمل آن را داشتند، بازگو نمیفرمودند.
ابوبصیر می گوید:
روزی به امام صادق علیه السلام عرض کردم:« از شما سئوالی دارم. اینجا کسی نیست که صدای مرا بشنود؟»
امام پرده بین دو اطاق خانه را کنار زد و نگاهی به اطراف انداخت. آنگاه فرمود:«آنچه میخواهی بپرس.»
عرض کردم:« شیعیان ما می گویند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به علی علیه السلام علمی آموخت که از آن، هزار باب علمی باز میشود؟»
فرمود:« رسول الله به علی علیه اسلام هزار باب علم آموخت که از هر یک هزار باب باز میشود.»
گفتم:« قسم به خدا، این «علم» است.»
حضرت فرمود:« آری این علم است ولی علم ما از این بالاتر هم هست.»
بعد فرمود:« نزد ما علم جامعه است و مردم چه می دانند « جامعه » چیست؟»
عرض کردم:« فدایت شوم، « جامعه » چیست؟»
فرمود:« صحیفه ای است که رسول الله آن را فرموده و حضرت علی علیه السلام با دست راست آن را نوشت. در آن تمام حلال و حرام و تمام آنچه که مردم به آن نیاز دارند وجود دارد؛ حتی دیه خراشی که به بدن کسی میافتد.»
سپس امام با دستش مختصری دست مرا فشار داد و فرمود:« حتی دیه این نیز در آن وجود دارد.»
بعد، مدتی ساکت شد و سپس فرمود:« نزد ما علم جفر نیز موجود است و مردم چه می دانند « جفر » چیست؟ »
عرض کردم:« جفر چیست؟ »
فرمود:« ظرفی از آدم که در آن علم پیامبران و اوصیاء و علم علمای بنی اسرائیل موجود است.»
عرض کردم:« بله؛ این علم است.»
و حضرت فرمود:« آری، ولی علم ما بالاتر از این است.»
باز مدتی ساکت شد و بعد فرمود:« نزد ما مصحف فاطمه علیهاسلام است و مردم چه می دانند مصحف فاطمه چیست؟ »
عرض کردم:« مصحف فاطمه علیهاسلام چیست؟ »
فرمود:« مصحفی مثل قرآن شما، اما سه برابر آن. ولی قسم به خدا یک حرف از قرآن شما در آن نیست.»
عرض کردم:« قسم به خداوند که این علم است.»
فرمود:« آری ولی علم ما بالاتر از این است.»
باز هم برای مدتی ساکت شد و سپس فرمود:« نزد ما علم ماکان (آنچه که بود) و علم ماهو کائن (آنچه که خواهد بود) تا روز قیامت موجود است.»
عرض کردم:« فدایت شوم سوگند به خدا، این علم است.»
فرمود:« آری این علم است ولی علم ما بالاتر از این است.»
عرض کردم:« فدایت شوم، پس علم ویژه شما کدام است؟»
فرمود:« آن علمی است که درهر لحظه از شب و روز نسبت به هر امری و هر چیزی ایجاد می شود .
همهی این علوم نزد حضرت سجاد علیه السلام نیز موجود بوده است. خود امام در اشعاری منسوب به ایشان، به بهره مندی از این علوم اشاره فرموده:
1- انی لاکتم من علمی جواهره *** کی لا یری الحق ذو جهل فیفنتنا
2- وقد تقدم فی هذا ابوحسن *** الی الحسین و وصی قبله حسناً
3- فَرب جوهر علم لوابوح به *** لقبل لی انت ممن یعبد الوثنا
4- ولاستمل رجال مسلحون دهی *** یرون اقبح ما یاتونه حسنا
1- من از دانش خود، گوهرهای آن را پنهان میکنم تا جاهلان، « حق » را درنیابند و با دستمایه قرار دادنش، به آزار ما مشغول نشوند.
2- حضرت ابوالحسن علی بن ابیطالب در بهره مندی از این علوم پیشتاز بود؛ او این دانش را به امام حسن و امام حسین به یادگار نهاد.
3- چه بسا جوهره علمی که اگر آنها را فاش سازم مرا متهم به بت پرستی خواهند کرد.
4- و مردان مسلمان ریختن خونم را مباح خواهند شمرد و این زشت ترین کار خود را نیکو خواهند پنداشت.
باید توجه داشت علم مورد نظر حضرت از سنخ علوم ناب توحیدی بوده است.
!منابع: - اصول کافی، جلد اول، ص 238
- اعیان الشیعه، ج1، ص 650
مراجعه شود به:
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
10-23-2009
|
|
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
اشتیاق بهشت به امام علی علیه السلام
اشتیاق بهشت به امام علی علیه السلام
انس بن مالک می گوید: روزی رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود:« بهشت مشتاق به چهار نفر از امت من است.» ولی من نتوانستم از پیامبر بپرسم که آنان چه کسانی هستند.
نزد ابوبکر رفتم و خبر را گفتم و به او پیشنهاد دادم که از پیامبر بپرسد آنان چه کسانی هستند. اما ابوبکر پاسخ داد:« من می ترسم از آنها نباشم، آنگاه افراد قبیلهام (بنوتمیم) مرا سرزنش کنند.»
نزد عمر رفتم و خبر را گفتم. او هم گفت:« می ترسم از آنها نباشم، آنگاه افراد قبیله ام ( بنوعدی ) مرا سرزش کنند.»
نزد عثمان رفتم و ماجرا را تعریف کردم. او هم گفت:« می ترسم از آنها نباشم و بنی امیه سرزنشم کنند.»
آنگاه نزد علی علیه السلام رفتم و به او خبر دادم. او گفت:« به خدا سوگند، از پیامبر میپرسم. اگر من هم از آن چهار نفر بودم، خداوند عزیز و بزرگ را سپاس می گویم و اگر از آنها نبودم از خداوند می خواهم که مرا از آنان قرار دهد و آنان را دوست بدارم.»
آنگاه نزد رسول خدا رفت. من هم همراه او بودم. هنگامی که به حضور پیامبر رسیدیم، دحیه کلبی آنجا بود.
دحیه با دیدن علی علیه السلام، برخاست و بر او سلام کرد
پیامبر به علی فرمود:« او را شناختی؟»
علی علیه السلام گفت:«دحیه کلبی بود.»
پیامبر فرمود:« او جبرئیل بود.»
حضرت علی گفت:« پدر و مادرم به فدایت ای رسول خدا. انس به من خبر داد که شما گفتهاید بهشت مشتاق چهار نفر از امتم است. آنها چه کسانی هستند؟»
رسول خدا با دست به حضرت علی علیه السلام اشاره کرد و سه مرتبه فرمود:« به خدا سوگند، تو نخستین آنها هستی.»
حضرت علی علیه السلام پرسید:« سه نفر دیگر چه کسانی هستند؟»
پیامبر فرمود:« مقداد و سلمان و ابوذر.»
منابع:
- بحارالانوار، ج 40، ص 11، حدیث 26 -------- کشف الیقین
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
10-23-2009
|
|
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
اشتیاق بهشت به دوستان امام علی علیه السلام
اشتیاق بهشت به دوستان امام علی علیه السلام
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
« بهشت مشتاق دیدار دوستان علی علیه السلام است و با وجود اینکه دوستان علی علیه السلام هنوز در دنیا هستند، از این اشتیاق، (لحظه به لحظه) پرنورتر میشود. دوزخ نیز بر دشمنان علی خشم می گیرد و با وجود اینکه دشمنان علی هنوز در دنیا هستند، شعله های آتشاش (لحظه به لحظه) بیشتر زبانه میکشد.»
منابع:
- بحارالانوار، ج39، ص302، ح114 --- ثواب الاعمال
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
10-23-2009
|
|
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
اشتیاق عرش به امام علی علیه السلام
اشتیاق عرش به امام علی علیه السلام
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
در شب معراج، هنگامی که به عرش رسیدم، به زیر پایم نگاه کردم و چشمم به علی بن ابی طالب افتاد که در برابر عرش ایستاده بود و خداوند را تسبیح و تقدیس می کرد.
به جبرئیل گفتم:« علی بن ابی طالب بر من پیشی گرفته است؟»
جبرئیل گفت:« نه، من به تو ماجرا را می گویم. ای محمد، بدان که خداوند متعال علی بن ابی طالب را در بالای عرش خویش بسیار میستود و بر او درود می فرستاد. به همین جهت، عرش به علی بن ابی طالب مشتاق شد. خداوند نیز این فرشته را به صورت علی آفرید و آن را زیر عرش قرار داد تا عرش با نگاه به او آتش اشتیاقش فرو بنشیند و آرام بگیرد. ای محمد، خداوند ثواب تسبیح و تقدیس و تمجید این فرشته را برای شیعیان اهل بیت تو قرار داده است.»
منابع:
- بحارالانوار، ج 39 ،ص97، حدیث 9 --------- مناقب
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
10-23-2009
|
|
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
اشتیاق ملائکه برای دیدن امام علی علیه السلام
اشتیاق ملائکه برای دیدن امام علی علیه السلام
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: « اشتیاق ملائکه آسمانها برای دیدن علی بن ابیطالب، همانند اشتیاق مادری دلسوز و مهربان است برای دیدن تنها فرزندش که پس از مرگ ده فرزند دیگر، برایش به جا مانده است.»
و در روایتی دیگر فرمود:« در شب معراج، فرشته ای را به صورت علی دیدم که تفاوتی با علی نداشت و گمان کردم خود علی است. به او گفتم:« ای ابوالحسن، جلوتر از من به اینجا آمده ای؟»
جبرئیل به من گفت:« این علی بن ابیطالب نیست؛ فرشته ای است به صورت علی، زیرا ملائکه مشتاق علی بودند و از خداوند درخواست کردند که صورتی از علی را بیافریند تا همواره او را ببینند.»
منابع:
- بحارالانوار، ج 39، ص 98، حدیث 10 ------ مناقب
- بحارالانوار، ج 39، ص 105 ------ تفسیر امام
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
10-23-2009
|
|
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
اطاعت آتش جهنم از امام علی علیه السلام
اطاعت آتش جهنم از امام علی علیه السلام
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
روز قیامت، «رضوان» (فرشته نگهبان بهشت) و «مالک» (فرشته نگهبان جهنم) نزد من می آیند. مالک می گوید:« خداوند به من فرمان داد که آتش دوزخ را بر افروزم، درهایش را ببندم و کلیدهای آن را به تو بدهم. من نیز چنین کردهام و اکنون تو، ای محمد، کلیدها را بگیر.»
من میگویم:« این لطف را از خدا پذیرفتم و حمد برای اوست که بر من منت نهاد.»
آن گاه کلیدهای دوزخ را به علی می دهم.
سپس رضوان می گوید:« خداوند به من فرمان داد بهشت را زینت کنم، درهایش را ببندم و کلیدهای آن را به تو بدهم. اکنون این کلیدهای بهشت!»
من می گویم:« این لطف را از پروردگارم پذیرفتم و حمد از آن اوست که بر من منت نهاد.» و کلیدهای بهشت را نیز به علی علیه السلام می دهم.
آن گاه علی علیه السلام در حالی که کلیدهای بهشت و دوزخ را به دست دارد به کنار دوزخ میرود و آن را در دست قدرت خویش میگیرد. شعله ها و امواج خروشان آتش سر می کشد. آتش به علی می گوید:« ای علی از کنار من دور شو. چرا که نور تو شراره های مرا فرو نشاند.»
آنگاه علی علیه السلام یکایک مردم را نظر میکند، به دوستانش اشاره میکند و به آتش می گوید: «اینها را رها کن که دوستان منند.» و به دشمنانش اشاره میکند و به آتش می گوید:«اینها را بگیر که دشمنان منند.»
با فرمان علی دشمنانش طعمه آتش می شوند و دوستانش رهایی می یابند.
پیامبر در ادامه فرمود:« در روز قیامت، فرمانبرداری و اطاعت جهنم از علی علیه السلام از اطاعت خدمتکاران شما از شما بیشتر است.»
منابع:
- بحارالانوار، ج 39، ص 204 ----------- مناقب
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
10-23-2009
|
|
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
اطاعت از امام علی علیه السلام اطاعت از خداوند
اطاعت از امام علی علیه السلام اطاعت از خداوند
اصبغ بن نباته می گوید:
امیرالمؤمنین علی علیه السلام در ضمن سخنانی، خود را اینگونه معرفی فرمود:
من امام مردم و وصی بهترین مخلوق خدا ( محمد صلی الله علیه و آله ) هستم؛ همسر سرور زنان این امت ( فاطمه علیهاسلام ) و پدر عترت پاک (خاندان پیامبر) و امامان هدایت کننده. من برادر رسول خدا و وصی او، ولی و وزیر و همراه و همنشینش و برگزیده و دوست و محبوب او هستم.
من امیرالمؤمنین، پیشوای سپیدچهرگان زیباروی، و سرور جانشینان پیامبران هستم. جنگ با من جنگ با خداست و دوستی با من دوستی با خداست. اطاعت از من اطاعت از خدا و ولایت من ولایت خداست. شیعیان من اولیاء الهی اند و یاوران من یاوران خدایند.»
منابع:
- بحارالانوار، ج 39، ص 336، حدیث 4 -------- امالی صدوق
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
10-23-2009
|
|
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
برتری امام علی بر سه پیامبر اولوالعزم
برتری امام علی بر سه پیامبر اولوالعزم
روزی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در میان گروهی از یارانش فرمود:
« اکنون کسی به شما را نشان میدهم که علم حضرت آدم، فهم حضرت نوح و حکمت حضرت ابراهیم را داراست.»
پس از این سخن رسول خدا، ناگهان علی علیه السلام از در وارد شد.
ابوبکر گفت:
« ای رسول خدا، مردی را با سه پیامبر خدا قیاس کردی؟ بَه بَه و آفرین بر این مرد! نامش را بگو تا او را بشناسیم، ای رسول خدا؟»
پیامبر فرمود:
« ای ابوبکر، او را نمی شناسی؟»
ابوبکر گفت:
« خداوند و رسولش آگاه ترند.»
پیامبر فرمود:
« او همین کسی است که وارد شد: ابوالحسن، علی بن ابی طالب.»
ابوبکر گفت:
« آفرین، آفرین بر تو، ای ابوالحسن! مانند تو در عالم یافت نمیشود.»
منابع:
- بحارالانوار، ج 39، ص 39، حدیث 10 ------- کشف الغمه.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
10-23-2009
|
|
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
اعتراف انبیاء به امامت علی علیه السلام
اعتراف انبیاء به امامت علی علیه السلام
عبدالله بن عباس چنین روایت میکند: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
شب معراج هنگامی که به آسمان دنیا رسیدم، جبرئیل به من گفت:« ای محمد، به تو فرمان داده شده است که برای فرشتگان آسمان دنیا نماز بخوانی.»
من نیز چنین کردم. در آسمان دوم و سوم نیز جبرئیل چنین گفت و من نیز نماز خواندم.
هنگامی که به آسمان چهارم رسیدم، دیدم همهی صد و بیست و چهار هزار پیامبـــر یک جا جمع شدهاند. جبرئیل به من گفت:« برای آنها نیز نماز بخوان.»
گفتم:« جبرئیل چگونه بر اینان پیشی بگیرم و امامت کنم در حالی که پدرانم، آدم و ابراهیم، نیز در جمع آنها هستند؟»
جبرئیل گفت:« خداوند متعال به تو فرمان داده که برای آنها نماز بخوانی. آن گاه آنان پس از نماز باید پاسخ دهند که هر کدام در عصر خویش به چه دلیل به پیامبری مبعوث گشتند و اکنون چرا پیش از نفخ صور (بر پاشدن قیامت با دمیدن اسرافیل در صور) یک جا جمع شدهاند؟»
به جبرئیل گفتم:« امر خداوند را فرمان میبرم.» و برای پیامبران نماز خواندم. سپس جبرئیل از آنان سوال کرد و همگی آنها با یک زبان پاسخ گفتند:« ای محمد، ما مبعوث شدیم و اکنون در اینجا گرد آمدهایم تا به پیامبــری تو و امامت علی بن ابیطالب اقرار و اعتراف کنیم.»
منابع:
بحارالانوار، ج 40، ص42، حدیث 79 -------- فضائل، روضه
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
10-23-2009
|
|
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
اعتراف خضر به علم امام علی علیه السلام
اعتراف خضر به علم امام علی علیه السلام
حضرت علی علیه السلام و حضرت خضر نزد هم بودند. علی علیه السلام به خضر فرمود:
« گفتاری حکیمانه بگو.»
خضر گفت:
« فروتنی بی نیازان در برابر نیازمندان به خاطر نزدیکی به خداوند چه زیباست »
علی علیه السلام فرمود:
« و زیباتر از آنچه گفتی، اظهار بی نیازی و عزت نفس نیازمندان در برابر بی نیازان است، با اعتماد به خداوند. »
خضر گفت:
« این جمله را باید با طلا نوشت.»
منابع:
- بحارالانوار، ج 39، ص 133 ------ مناقب
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 01:00 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|