|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
#31
01-31-2010
|
||||
|
||||
شام است و خامشی و دل و دردهای من
با مستی خروش با شور بی کران راه افق گرفته به بال صدای من وز شیون شکستن زنجیرهای من جان می دهد به خاک هریوا نوای من. 
|
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#32
01-31-2010
|
||||
|
||||
|
در رنگهای مغرب زیبای این دیار
خواندم حدیث خون خونی که رفته است در باستان زمان ز رگ مردمان پار تا برکشد به اوج فلک کاخ اقتدار از بهر ارزوی یکی مرد نابکار.
|
|
#33
01-31-2010
|
||||
|
||||
|
هر بو که باد اورد از دشت سوی من
از بته یا زخار از سبزه یا ز گل فریاد حسرتیست که اید به روی من رنج نه گفته ای که کند جستجون من فرامشیست که خیزد به سوی من.
|
|
#34
02-01-2010
|
||||
|
||||
|
از روزگار قدرت اسکندر کبیر
از دوره عرب تا عهد تیموری این شهر باستانی و این شهر زورگیر این وادی بهشتی و این خطه شهیر زیر غریو سم ستوران شدست پیر.
|
|
#35
02-01-2010
|
||||
|
||||
|
لیکن هنوز مردمک شهرها هرات
استاده جابجا ارام استوار یعنی نگشته محو ز غارتگر زمان از جا نرفته از ستم و قهر فاتحان دارد هنوز مردم اگاه و قهرمان.
|
|
#36
02-01-2010
|
||||
|
||||
|
محمود فارانی ت 1318 اهل کابل به زبانهای فارسی دری و عربی سروده است مترجم زبان انگلیسی .به دو شیوه جدید و قدیم سروده است:
شاعر: در نیمه های شب وقتی که شهر خفته در اغوش تیرگی وقتی که سایه های شیاطین شب نورد اهسته می خزد به دل تنگ کوچه ها وقتی که مردگان در گورهای تار لرزند از صدای قدمهای اهرمن وقتی که بالهای سپید فرشتگان خونین شود ز پنجه ارواح دوزخی.
|
|
#37
02-01-2010
|
||||
|
||||
|
وقتی که روی شهر
افسون دمد الهه جادوگر هوس واندر سکوت خلوت کم نور کاخها پیچد نوای وسوسه انگیز بوسه ها تن های سیمگون اندام های گرم عریان شود به پیش نگاههای برق خیز وقتی که با نسیم اید صدای خنده مستان رهگذر او ان زمان خموش در پشت پنجره بر بسترش نشسته و در پرتو چراغ بیهوده می کند ورقی چند را سیاه.
|
|
#38
02-01-2010
|
||||
|
||||
|
بهار گدا:
شبها میان کلبه نمناک و تار خویش لرزیده ام ز شیون مرموز بادها تا صبح در سیاهی وهم افرین شب رقصیده پیش دیده من شبح بادها.
|
|
#39
02-01-2010
|
||||
|
||||
|
شبها کنار توده خاکستر سیاه
غرق خیال و خلسه و رویا لمیده ام وز قطره های سرد چکک های نیمه شب صد بار یکه خورده و از جا پریده ام.
|
|
#40
02-01-2010
|
||||
|
||||
|
خوابیده ام به گوشه این اشیان رنج
هنگام روز نیز چو خفاش های پیر کس یار من نبوده درین غم سرای شوم جز عنکبوت مرده که اویخته ز تیر.
|
 |
| کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 05:59 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.