بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ

فرهنگ و تاریخ تاریخ و فرهنگ - مطالبی در زمینه فرهنگ و تاریخ ایران و جهان اخبار فرهنگی و ... در این تالار قرار میگیرد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #31  
قدیمی 12-10-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

اعتقاد به شفاعت




از جمله مباحث سازنده اعتقادی، «شفاعت» است. شفاعت یعنی عقیده به این که با وساطت اولیای الهی، خداوند از گناهان مومنان خطاکار در می‌گذرد. شفاعت با اذن خدا است و معصومین نیز از کسانی شفاعت می‌کنند که هم خدا اذن می‌دهد هم خود آن افراد، استحقاق شفاعت را داشته باشند. پس شفاعت، زمینه لازم دارد و عقیده به شفاعت شفعا، نوعی مراقبت در رفتار و عملکرد را می‌طلبد. بُعد سازندگی شفاعت همین بخش است.
مقام شفاعت برای پیامبر و خاندان او ثابت است. در قیامت هنگام حسابرسی نیز مواجهه انسان‌ها با پیامبر و آل او حتمی است و نقادی عملکرد دنیوی در آخرت است. طرح مساله شفاعت یا برخورد با پیامبر در قیامت، توجه دادن به این بعد اعتقادی است.
«اللهم ارزُقنی شَفاعَةَ الحُسینِ یَومَ الورود.»


در کوفه، وقتی امام سجاد علیه‌السلام را با آن حال رقّت‌بار و دست بسته و زنجیر بر گردن آوردند، حضرت ضمن اشعاری که می‌خواند، یکی هم این بود:
لَو اَنَّنا و رَسُولَ ‌اللهِ یَجمَعُنا یَومَ القِیامَةِ ما کُنتُم تَقُو لینا (1)
«اگر روز قیامت، ما و پیامبر خدا در یک جا جمع شویم، شما چه خواهید گفت؟ و چه حرفی برای گفتن یا عذرخواهی دارید؟»
در سخنانی هم که حضرت زینب علیهاالسلام در کوفه داشت، از جمله به این شعر تمثل جست که:
ما ذا تَقُولوُنَ اِذ قالَ النَّبیُّ لَکُم ماذا فَعَلتُم و اَنتُم آخِرُ الاُمَم ... (2)
«آنگاه که پیامبر (در قیامت) به شما بگوید: چه کردید؟ شما که امت آخرالزمان هستید! شما چه جواب خواهید داد؟»
و به نقل برخی منابع، در یکی از منزل‌های راه کوفه تا شام که اسرای اهل‌بیت را می‌بردند، بر دیواری با خطی از خون نوشته شده بود:
اَتَرجُوا اُمّةٌ قَتَلَت حُسَیناً شفاعَةَ جَدِّهِ یَومَ الحِسابِ؟ (3)
یادآوری موضوع اعتقادی شفاعت، نوعی ملامت بر عملکرد دشمنان نیز بود، چرا که جنایت آنان نسبت به ذریّه پیامبر، با وضع امتی که به شفاعت آن حضرت اعتقاد داشته باشند، ناسازگار است.
درخواست شفاعت و امید به آن نیز، که در زیارت‌نامه‌ها آمده است، همین اثر تربیتی را دارد. از جمله در زیارت امام حسین علیه‌السلام می‌خوانیم: «فَاشفَع لی عِندَ رَبِّکَ و کُن لی شَفیعاً.» (4)
در زیارت عاشورا نیز از خدا می‌خواهیم که شفاعت آن حضرت را در روز قیامت، روزی ما سازد:
«اللهم ارزُقنی شَفاعَةَ الحُسینِ یَومَ الورود.»(5)
اهل‌بیت پیامبر، برگزیدگان خدایند و مقام والایشان نزد او، در زیارتنامه‌ها بازگو شده است. در سخنانی هم که خود امام حسین، امام سجاد، حضرت زینب علیهم السلام و دیگر عاشوراییان بیان کرده‌اند، از این مقام یاد شده است.

پی‌نوشت‌ها:
1- مقتل الحسین، مقرم، ص 410 .
2- همان، ص 439 .
3- همان، ص 444، به نقل از تاریخ ابن عساکر، صواعق محرقه و ... .
4- مقتل الحسین، مقرم، ص 444، به نقل از تاریخ ابن عساکر، صواعق محرقه و ... .
5- مفاتیح‌الجنان، زیارت عاشورا، ص 458.
منبع:
پیام‌های عاشورا، جواد محدثی .

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #32  
قدیمی 12-10-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

اعتقاد به رسالت پیامبر اكرم





عقیده به نبوت پیامبر اکرم صلی‌ الله علیه و آله و عصمت ايشان مکمل بینش اسلامی و «شهادتین»، نشان مسلمانی است. این موضوع، در فرهنگ عاشورائیان مکرر مطرح شده است، چه از سوی امام حسین علیه‌السلام و چه از سوی فرزندان و بستگان و یاران شهید‌ش .
یاد کردن از پیامبر اسلام و بعثت و رسالت ايشان، احیای تفکر اسلامی است. ربط دادن وجود امام و خاندانش به آن بزرگوار، یاد‌آور اصل دیگری از معتقدات مسلمین است. پیوند دادن حرکت عاشورا به احیای سنت پیامبر و مبارزه با بدعت‌هایی که در دین حضرت محمد صلی‌الله علیه و آله پیش آمده است، باز هم تاکید بر یک مساله اعتقادی است.
در عصر پیامبر، به ظاهر همه او را قبول داشتند و مطیع او بودند. اما در عصر پس از او، دچار تجزیه شدند. برخی به سنت و دین او وفادار ماندند و برخی در پی احیای جاهلیت‌های رنگ باخته و بی‌روح به راه افتادند. پیدایش ضلالت و بدعت و حیرت و جهالت (که در زیارت‌نامه‌ها علت شهادت امام حسین برای نجات امت از این خصیصه‌ها قلمداد شده است) نوعی انشعاب در پیروان اسلام، و جنگیدن با ذریّه پیامبر، خروج از دین و انکار رسالت آن حضرت بود.
امامت، محور یکدست ماندن و عامل انسجام امت است. کسانی که از امام حق پیروی نکنند و حق را رها کرده بر گِرد باطل جمع شوند، از امت «محمد» بیرونند و مسلمان نیستند. ملاک مسلمانی پس از اطاعت از رسول خدا، «ولایت‌پذیری» است. ولی مسلمانان آن عصر، عده‌ای بر محور باطل تجمع کردند و اطاعت از کسانی کردند که وحی و نزول جبرئیل و خبرهای آسمانی را منکر بودند و با سلطه‌یابی بر مقدرات مردم، کفر به خدا و عناد با حضرت رسول را که دیری در دل‌هایشان مانده بود، بروز دادند.
پاسخ با نقل قول
  #33  
قدیمی 12-10-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


در روز عاشورا، برخی از یاران امام، سخنرانی‌هایی ایراد کردند. زهیر‌ بن قین، یکی از آنان بود. در خطابه‌اش گفت:
«ای کوفیان! از عذاب الهی هشدارتان می‌دهم! نصیحت مسلمان، وظیفه، و حق هر مسلمان است. ما و شما تاکنون، تا وقتی که میان ما و شما شمشیر نیاید بر یک آیین هستیم. اما هر گاه تیغ بین ما کشیده شود، عصمت از میان برداشته می‌شود. شما یک امت هستید، ما هم امتی. خداوند، ما و شما را به وسیله ذریه پیامبرش آزموده است تا ببیند چه می‌کنیم... .»(1)
کلام مهم زُهیر، حکایت از خروج عده‌ای از جمع «امت محمد» داشت. قیام کربلا، حادثه‌ای بود که مرز میان پیروان راستین و مدعیان دورغین اسلام را روشن ساخت. مردم دو گروه شدند: مدافعان حق و مخالفان حق؛ و عاشورا سند این تمایز بود.
وقتی یزید، پس از کشتن امام و اسیر کردن اهل‌بیت او، سرمستانه ادعا کرد که «بنی‌هاشم» با پادشاهی بازی کردند، والا نه خبری آمده و نه وحی نازل شده است (لعبت هاشم بالملک...) این کفر صریح و نفی رسالت بود که از زبان مدعیان مسلمانی شنیده می‌شد.
سیدالشهدا در مکه با ابن عباس درباره امویان حاکم صحبت می‌کرد. حضرت از وی پرسید: نظر تو درباره کسانی که پسر دختر پیامبر را از خانه و وطن و زادگاهش بیرون کرده و او را آواره دشت و بیابان کردند و در پی کشتن او و ریختن خونش هستند چیست؟ در حالی که این پسر پیامبر، نه برای خدا شریکی قائل شده، نه غیر خدا را سرپرست خویش گرفته و نه از آیین پیامبر خدا فاصله گرفته است. ابن عباس گفت: درباره آنان چیزی نمی‌گوییم جز این آیه قرآن: «آنان به خدا و پیامبرش کافر شدند و نماز را جز با کسالت به جا نمی‌آورند ...»(2) امام حسین علیه‌السلام فرمود: «خدایا شاهد باش.» (3)
ابن عباس به صراحت به کفر آنان نسبت به خدا و رسول گواهی داد. در طول این سفر نیز، امام و یاران و خاندانش، پیوسته از رسول‌ خدا یاد می‌کردند و خود را از نسل آن پیغمبر پاک معرفی می‌کردند و کرامت و شرافت خویش را در آن می‌دانستند که وارث و ذریّه آن فرستاده الهی‌اند. این نیز نیشتری بود بر غده‌های کینه آلود امویان نسبت به دین خدا و عترت حضرت محمد صلی‌ الله علیه و آله .

پی‌نوشت‌ها:
1- حیاة الامام الحسین بن علی، ج 3، ص 188.
2- توبه، آیه 54.
3- موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 306.

منبع:
پيام‌هاي عاشورا، جواد محدثي .
پاسخ با نقل قول
  #34  
قدیمی 12-10-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

پيام هاي عاشورايي/اعتقاد به مبدا و معاد


عقیده به مبدا و معاد، مهم‌ترین عامل جهاد و فداکاری در راه خداست و بدون آن، هیچ رزمنده‌ای معتقدانه در صحنه دفاع قدم نمی‌گذارد و خود را که در جنگی كه به شهادت منتهی می‌شود، برنده نمی‌داند. بدون عقیده به حیات اخروی، با چه انگیزه‌ای می‌توان از جهاد و جانبازی استقبال کرد؟
از این رو، چنین اعتقادی در کلمات امام حسین علیه‌السلام و اشعار و رجزهای او و یارانش، نقشی محوری دارد و به برجسته‌ترین شکل، خود را نشان می‌دهد. امام حسین علیه‌السلام روز عاشورا وقتی بی‌تابی خواهرش را می‌بیند، این فلسفه بلند را یادآور می‌شود و می‌فرماید:
«خواهرم! خدا را در نظر داشته باش. بدان که همه زمینیان می‌میرند، آسمانیان هم نمی‌مانند. هر چیزی جز وجه خدا که آفریدگار هستی است. از بین رفتنی است، خداوند همگان را دوباره بر‌می‌انگیزد... .» (1)
در سخن دیگری که در شب عاشورا با اصحاب خویش فرمود، باز هم تاکید بر همین محورها را می‌بینم، از جمله این‌ که:
«بدانید که شیرینی و تلخی دنیا، خواب است و «بیداری» در آخرت است. رستگار کسی است که به فلاح آخرت برسد و بدبخت کسی است که به شقاوت آخرت گرفتار آید.» (2)
باور به معاد، رشته‌های علقه انسان را از دنیا می‌گسلد و راحت‌تر می‌تواند در مسیر عمل به تکلیف، از جان بگذرد. امام در اشعاری که پس از شنیدن خبر شهادت مسلم بن عقیل، از فرزدق در مسیر راه کوفه شنید، به این جلوه تابناک اشاره فرمود:
«اگر دنیا ارزشمند به حساب آید، سرای آخرت که خانه پاداش الهی است، برتر و نیکوتر است و اگر بدن‌ها برای مرگ پدید آمده‌اند، پس شهادت در راه خدا برتر است.» (3)
پیش از این اشعار هم، بر مسلم بن عقیل رحمت فرستاد، و به عنوان کسی که «به سوی روح و ریحان و بهشت رضوان الهی رفت و ما نیز در پی اوییم»، از او یاد کرد.
با این دید، شهادت خود و هر یک از همراهان و دودمانش را رسیدن به ابدیتی می‌دانست که «آرمیدن در جوار رحمت الهی و دیدار با رسول خدا و دست یافتن به بهشت برین» را دارا بود. آن همه تاکید بر اجر الهی و رسیدن به فوز و رستگاری و نوشیدن از شراب‌های بهشتی و برخورداری از نعمت‌های جاودانی الهی، ایجاد انگیزه جهاد و شهادت می‌کرد، چرا که شهدای کربلا با این دید مرگ را آغاز حیات طیبه در جوار رسول‌الله می‌دیدند، نه پایان یافتن خط هستی و به نهایت رسیدن وجود!
وقتی علی‌اکبر علیه‌السلام به میدان رفت و جنگید و تشنه بازگشت، امام در فرا خواندن او به مقاومت و ادامه نبرد فرمود: به زودی جدّت رسول خدا را دیدار کرده، از دست او سیراب خواهی شد و شربتی گوارا خواهی نوشید که پس از آن تشنگی نیست. (4)
آنگاه هم که سر جوانش را بر دامن نهاده بود و خون از چهره و دندان‌هایش پاک می‌کرد، فرزند را نوید داد که از رنج و اندوه دنیا رسته و به روح و ریحان بهشتی رسیده‌ای. (5)





پاسخ با نقل قول
  #35  
قدیمی 12-10-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سخنی شبیه به این را به فرزند امام مجتبی که پس از مدتی جنگ، نزد امام آمد و آب طلبید، فرمود:
پسرم! کمی دیگر درنگ و مقاومت کن تا جدت رسول خدا را دیدار کنی و از او شربت گوارایی که بعد از آن تشنگی نیست به تو بنوشاند. (6)
این سخنان نیز یادآور این نکته است که شهادت در جبهه، دیدار رسول خدا و سیرابی از آب‌های بهشتی را در پی دارد.
بر اساس همین باور، رزمندگان جبهه حسینی طرف مقابل را خارج از دین، تارک سنت پیامبر، رسوای دنیا و آخرت و رو به آتش دوزخ می‌دانستند. امام حسین علیه‌السلام پس از شهادت سردارش عباس علیه‌السلام در ضمن اشعاری که نکوهش از رفتار شوم دشمنان در کشتن عترت رسول خدا بود، فرمود: «... فَسَوفَ تَلاقَوا حَرَّ نارٍ تَوَقَّدُ» (7) و آنان را در آستانه دیدار با آتش پر شعله دوزخ دانست.
در رجزهای یاران امام نیز، تکیه بر مبادی اعتقادی و پیوند زدن مبارزه با انگیزه اعتقادی و باور داشت قیامت و امید به پاداش خدا و رضای الهی است و رسیدن به بهشت برین موج می‌زند. به عنوان نمونه:
وقتی عمر و بن خالد ازدی به میدان رفت، در رجز خویش گفت: ای جان! امروز به سوی خدای رحمان و روح و ریحان می‌روی و آنچه را که در لوح تقدیرت از پاداش‌های الهی نوشته شده، در می‌یابی؛ پس بی‌تابی مکن، که هر زنده‌ای مردنی است. (8)
«اگر دنیا ارزشمند به حساب آید، سرای آخرت که خانه پاداش الهی است، برتر و نیکوتر است و اگر بدن‌ها برای مرگ پدید آمده‌اند، پس شهادت در راه خدا برتر است.»


پس از وی، پسرش خالد به میدان شتافت و باز به خود تلقین می‌کرد: که در راه رضای خدای رحمان، بر مرگ شکیبا باش، ای پدر! تو به سوی قصرهای نیکو و آراسته شتافتی. (9)
سپس سعد بن حنظله با این رجز پای به میدان گذاشت: صبر و مقاومت بر شمشیرها و نیزه‌ها، صبر بر این زخم‌ها در راه رسیدن به بهشت و حوریان بهشتی. ای نفس! برای آسایش ابدی و خیر جاودانه، تلاش کن و راغب باش. (10)
مسلم بن عوسجه به میدان رفت و ضمن معرفی خود گفت: هر کس بر ما ظلم و تعدی کند، از راه حق کنار رفته و به دین خدای بی‌نیاز کافر شده است. (11)
و عمرو بن مطاع جعفی به میدان شتافت و در رجز خویش، ضمن شیرین و گوارا دانستن جهاد و مرگ در رکاب امام حسین علیه‌السلام، آن را «فوز» و رهایی از آتش دوزخ دانست. (12)
پاسخ با نقل قول
  #36  
قدیمی 12-10-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


و بسیاری نمونه‌های دیگر که همه نشان دهنده پشتوانه عقیدتی و ایمانی به مبدأ و معاد در رزم‌آوری عاشوراییان است.
یادآوری مبادی اعتقادی اسلام در کربلا و از زبان امام حسین و یاران او، نوعی خلع سلاح دشمن و زیر سوال بردن هجومشان بر ضد خاندان عصمت بود، هجومی که با هیچ منطق و آیین و مرامی سازگاری نداشت و نشانه خروجشان از دین و فاصله گرفتن از شریعت حضرت رسول اكرم صلی‌الله علیه‌ و ‌آله بود. یادکرد اصول اعتقادی از سوی امام حسین علیه‌السلام نیز به صورت دیگری دفع شبهه آفرینی‌های بعدی امویان را در برداشت. سیدالشهدا علیه‌السلام در مدینه پس از آن که تصمیم گرفت خارج شده به مکه رود، کاغذ و قلمی طلبید و به برادرش محمد حنفیه وصیت‌نامه‌ای نگاشت. این وصیت‌نامه، علاوه بر آن که مظلومیت آن حضرت را در شرایطی که تبلیغات در دست امویان است نشان می‌دهد و امام را وامی‌دارد که برای رفع هر گونه تهمت و جعل و نسبت‌های ناروای بعدی، اصول اعتقادی خویش را به صورت مکتوب بنگارد، مروری بر مفاهیم اعتقادی اسلام نیز به حساب می‌آید. حضرت نوشت:
«حسین شهادت می‌دهد که خدا یکتا و بی‌شریک است و محمد صلی‌الله علیه‌ و ‌آله بنده و فرستاده اوست که حق را از سوی حق آورده است و گواهی می‌دهد که بهشت و جهنم حق است و قیامت حتماً خواهد آمد و شکی در آن نیست و خداوند همه خفتگان در گور را برخواهد انگیخت...»(13) پس از بیان این اصول اعتقادی به ذکر فلسفه قیام خویش، یعنی اصلاحگری و امر به معروف و نهی از منکر، پرداخت، تا هیچ شائبه‌ای در حرکت دینی و مرامی او باقی نماند.
پاسخ با نقل قول
  #37  
قدیمی 12-10-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

توحید در عقیده و عمل





رسالت تبیین «مکتب» و تصحیح باورهای مردم در مسائل عقیدتی و بینشی، بر عهده «امام» است. امامان با سخن و عملشان هم صورت صحیح اعتقادات را می‌نمایانند، هم با انحرافات عقیدتی مقابله و مبارزه می‌کنند. این که توحید ناب چیست و خداباوری و عقیده به مبدا و معاد چه نقشی در زندگی دارد و شیوه انبیا و مرامشان کدام است و تداوم خط رسالت در قالب «امامت» چگونه است و دین چیست و اهل‌بیت علهیم‌السلام کیانند و چه مسوولیتی دارند و وظیفه امت در قبال امام چیست، همه و همه جلوه‌هایی از «پیام‌های اعتقادی» عاشورا است. اگر به قیام سیدالشهداء علیه‌السلام از این دیدگاه بنگریم، درس‌‌های عظیمی را خواهیم آموخت و عاشورا را کلاس درسی خواهیم یافت که در سخنان امام و عاشوراییان، متجلی گشته است.
حتی رجز‌های اصحاب امام و خطبه‌های امام و اهل‌بیت، چه قبل از شهادت و چه در مقطع اسارت، پر از نکته‌های عقیدتی است.
علاوه بر بُعد نظری و تبیین خطوط اصلی و روشن دین، تجلی این باورها در عمل آنان، جلوه دیگری از بعد اعتقای مساله است. مثلا «توحید» را نه صرفا از بعد نظری، بلکه توحید در عبادت و اطاعت را نیز در صحنه عاشورا و انقلاب امام حسین علیه‌السلام می‌توان دید و این، بسی آموزنده‌تر و تاثیرگذارتر از جنبه‌ فکری و ذهنی موضوع است. عقیده به خدا و قیامت، نه تنها به صورت یک باور خشک ذهنی، بلکه منشا اثر در زندگی فردی و اجتماعی مسلمان مطرح است و تلاش‌های او را حتی در صحنه مبارزه، جهت می‌دهد. اعتقاد به امامت نیز، نه صرفا در حد یک بحث کلامی و احتجاجات قرآنی و حدیثی در مورد این که پس از پیامبر، چه کسی خلافت دارد، بلکه به عنوان نظام سیاسی و پذیرش ولایت پیشوای صالح و خط مشی منطبق بر قرآن و سنت رسول و این که چه کسی شایسته زمامداری امت اسلامی است، مطرح می‌گردد.
جایگاه اهل‌بیت‌ پیامبر صلی‌الله علیه و آله در جامعه اسلامی نیز از همین زاویه قابل طرح است و نیز اصل مساله رسالت حضرت محمد صلی‌الله علیه و آله و قرآن و وحی و شفاعت و ... باید هر کدام به نحوی که دارای «پیام» است، در نهضت عاشورا مورد مطالعه قرار بگیرد. تنها در این صورت است که حرکت عاشورایی در امتداد زمان، گسترش و دوام می‌یابد و نسل‌های امروز و آینده را در مورد خطاب قرار می‌دهد و هدایتگر می‌شود.
بعد اعتقادی کربلا نباید مورد غفلت قرار گیرد، هم محتواهای عقیدتی که در مجموعه این حماسه متجلی است، هم اساس نهضت کربلا که برای حفظ باورهای ناب از زوال تحریف بود. این هدف مهمی بود که شهید بزرگی همچون ابا عبدالله الحسین علیه‌السلام فدای تحقق آن شد.
در سخنان امام حسین علیه‌السلام و یاران او، مفاهیم بلندی از اعتقادات در محورهای خداشناسی، رسالت انبیاء، نقش وحی و قرآن در زندگی، اصالت دین و گمراهی بدعت‌گذاران، زندگی ابدی و حیات پس از مرگ، بهشت و جهنم، حساب و اجر و عذاب، شفاعت، حقانیت امامان برای ولایت و خلافت، وظیفه مردم نسبت به حجج‌ الهی، نفاق دنیاپرستان، استفاده از عقاید دینی برای اغفال مردم و ... دیده می‌شود که جای مطالعه دارد.
پاسخ با نقل قول
  #38  
قدیمی 12-10-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

وحید در عقیده و عمل

عقیده به «توحید» و خداباوری، تنها در ذهن یک مسلمان موحد نمی‌ماند، بلکه در همه شوون و شرایط و زوایای زندگی او سایه می‌افکند. این که خدا کیست و چیست و این شناخت چه تاثیری در زندگی عملی و موضع‌گیری‌های اجتماعی مسلمان دارد، جایگاه این عقیده را در حیات، نشان می‌دهد.
عقیده به خدایی که راست است، راست می‌گوید، وعده‌هایش تخلف‌ناپذیر است، اطاعتش واجب است، نارضایی او موجب دوزخی شدن است، در همه حال، حاضر و ناظر انسان است، کمترین کار انسان از علم و بصیرت او پنهان نیست، مجموعه این باورها وقتی به صورت «یقین» در آید، موثرترین عامل تاثیر‌گذار در زندگی است.

مفهوم توحید، تنها در بینش و دیدگاه نیست، بلکه در بعد عملی، به «توحید در اطاعت» و «توحید در عبادت» تبدیل می‌شود.
امام حسین علیه‌السلام پیشاپیش، از شهادت خود، با خبر بود و جزییات آن را هم می‌دانست. پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله نیز مکرر این حادثه را پیشگویی کرده بود. این علم و اطلاع قبلی، نه تنها رای او را بر ادامه راه و ورود به میدان جهاد و شهادت، سست یا آمیخته به تردید نکرد، بلکه شهادت‌طلبی او را افزون‌تر ساخت. آن حضرت با همین ایمان و باور، به کربلا آمد و به جهاد پرداخت و عاشقانه به دیدار خدا شتافت.
حضرت ضمن خطابه‌ای که درباره حرکت خویش و امتناع از بیعت و استناد به نامه‌های کوفیان بود، در پایان، ضمن گلایه از عهدشکنی کوفیان فرمود: «تکیه‌گاهم خداست و او مرا از شما بی‌نیاز می‌کند. «سَیُغنی اللهُ عَنکُم» در ادامه راه نیز وقتی با عبدالله مشرقی ملاقات کرد و او و همراهش اوضاع کوفه و گرد آمدن مردم را برای جنگ با آن حضرت بیان کردند، پاسخ امام این بود که «حَسبیَ اللهُ وَ نِعمَ الوَکیلُ.»


حتی در موارد متعددی اصحاب و بستگان و اقوام او از روی خیرخواهی و دلسوزی آن حضرت را از رفتن به عراق و کوفه بر حذر می‌داشتند و بی‌وفایی مردم و مظلومیت و تنهایی پدرش امیرالمومنین و برادرش امام مجتبی علیه‌السلام را یادآور می‌شدند. هر یک از اینها کافی بود که در دل فرد معمولی، ایجاد تردید کند، اما باور روشن و عقیده یقینی او و خدایی دانستن این راه و انتخاب، سبب شد در مقابل عوامل یاس‌آفرین و تردیدساز بایستد و قضای الهی و مشیت او را بر هر چیز مقدم بدارد. وقتی ابن عباس از امام حسین علیه‌السلام می‌خواست که راه دیگری جز رفتن به عراق برگزیند و با بنی‌امیه در نیفتد، حضرت ضمن تبیین اهداف و نیّات امویان، فرمود: «انّی ماضٍ فی امرِ رسولِ‌الله صلی‌الله علیه و آله حَیثُ اَمَرَنی و اِنّا لله و انّا الیهِ راجعون»(1) و تصمیم خود را در پایبندی به فرمان حضرت رسول و بازگشت به جوار رحمت خدای هستی‌آفرین باز گفت؛ چرا که به حقانیت راه و درستی وعده‌های خدا باور داشت.
«یقین»، نمودی از وضوح و روشنی باور نسبت به دین و فرمان خدا و حکم شریعت است. گوهر یقین در هر جا که باشد، او را مصمم و بی‌باک می‌سازد. صحنه عاشورا جلوه یقین بود. یقین به حقانیت راه خود، یقین به باطل بودن دشمن، یقین به حق بودن معاد و حساب و محاسبه رستاخیز و یقین به حتمیت مرگ و ملاقات با خدا، در درجه بالایی در دل امام و عاشوراییان وجود داشت و جهت‌دهنده مقاومت و کیفیت عمل و ثبات قدم در راه انتخابی بود.
«استرجاع» (گفتن انا لله و انا الیه راجعون) علاوه بر آن که هنگام آگاهی از مرگ یا شهادت کسی گفته می‌شود، در منطق امام حسین علیه‌السلام، یادآور فلسفه بلند هستی و حیات و سرنوشت «از اویی و به سوی اویی» است که بارها امام در طول راه آن را بر زبان آورد، تا این عقیده، جهت‌ دهنده تصمیم‌ها و عمل‌ها باشد.
«یقین»، هم در «موضوع» بود؛ یعنی شناخت روشن هدف و راه و وضعیت، هم در «حکم» بود؛ یعنی تکلیف بودن جهاد و شهادت در آن شرایط به نفع اسلام، هم در عقیده به «خدا» و هم به «آخرت» بود که مقوم اصلی پا گذاشتن در میدانی است که گروهی می‌خواهند جان بدهند و فدا شوند. وقتی وهب بن عبدالله برای دومین بار در كربلا به میدان جنگ رفت، در رجز خویش، خود را با عناوینی همچون «مومن به رب» و «موقن به رب» معرفی کرد. (2)
توحید در نصرت‌خواهی و فقط و فقط بر خدا اعتماد کردن، از جلوه‌های دیگر نقش‌آفرینی عقیده در عمل است. امام حسین علیه‌السلام تنها تکیه‌گاهش خدا بود، نه نامه‌ها و حمایت‌ها و شعارها. وقتی سپاه حر راه را بر کاروان امام بست، حضرت ضمن خطابه‌ای که درباره حرکت خویش و امتناع از بیعت و استناد به نامه‌های کوفیان بود، در پایان، ضمن گلایه از عهدشکنی کوفیان فرمود: «تکیه‌گاهم خداست و او مرا از شما بی‌نیاز می‌کند. «سَیُغنی اللهُ عَنکُم» (3) در ادامه راه نیز وقتی با عبدالله مشرقی ملاقات کرد و او و همراهش اوضاع کوفه و گرد آمدن مردم را برای جنگ با آن حضرت بیان کردند، پاسخ امام این بود که «حَسبیَ اللهُ وَ نِعمَ الوَکیلُ.» (4)
صبح عاشورا نیز، وقتی سپاه کوفه با همهمه رو به اردوگاه امام تاختند، دستانِ نیایشگر امام حسین علیه‌السلام رو به آسمان‌ها بود، وی چنین می‌گفت: خدایا! در هر گرفتاری و شدت، تکیه‌گاه و امیدم تویی و در هر حادثه که برایم پیش آید، پشتوانه منی، چه بسا در سختی‌ها و گرفتاری‌ها که تنها به درگاه تو روی آورده و دست نیاز و دعا به آستان تو گشودم و تو آن را بر طرف ساختی ... . (5)
این حالت و روحیه، جلوه بیرونی، عقیده قلبی به مبدا و یقین به نصرت‌ الهی است و توحید در دعا و طلب را می‌رساند.
هدف اصلی معارف دین، تقرب بندگان به سوی خداوند است. این محتوا حتی در زیارتنامه‌های شهدای کربلا به ویژه زیارت امام حسین علیه‌السلام نیز مطرح است. علی‌رغم تبلیغات سوء و جاهلانه‌ای که شیعه را به بدعت متهم می‌کنند و زیارت قبور اولیاء الهی را شرک می‌پندارند، در فرهنگ زیارت، خود این عمل گامی برای تقرب به خدا شمرده شده است که توحید ناب است. در بخشی از زیارت امام‌ حسین‌ علیه‌السلام که با فراز «اللهم مَن تَهَیأ و تَعَبأ...» شروع می‌شود، خطاب به خداوند می‌گوییم:
خدایا! هر کس که آماده شود و وسایل فراهم کند و به امید دست یافتن به نعمت و موهبتی سراغ یک مخلوق رود، تا از هدایا و جوائز و عطاهای او بهره‌مند شود، آماده شدن و زمینه چیدن من و سفر من به سوی تو و برای زیارت قبر ولی تو است و با این زیارت، به تو تقرب می‌جویم، و هدیه و عطا و جایزه را از تو امید دارم... . (6)
در ‌ادامه نیز با حالت حصر، می‌گوییم: تنها تو را قصد و آهنگ کردم و تنها آنچه را نزد تو است می‌خواهم؛ «فالیکَ قَصَدتُ و ما عِندُکَ ارَدتُ.»
اینها نشان دهنده بعد توحیدی تعالیم شیعی است که مراقد معصومین و زیارت اولیاء الهی را هم معبر و مسیری برای رسیدن به توحید خالص می‌داند و تعبد به امر الهی است که بزرگداشت اینان را توصیه فرموده است.




پاسخ با نقل قول
  #39  
قدیمی 12-10-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

اعمال ماه محرمچرا محرم؟!


پيش از اسلام عرب، جنگ در اين ماه را حرام مي‌دانست و ترك مخاصمه مي‌كرد؛ لذا از آن زمان اين ماه بدين اسم نامگذاري شد.(1) و روز اول محرم را اول سال قمري قرار دادند.(2) در توضيح اين كه چرا ماه‌هاي ديگر كه جنگ در آنها حرام است، محرم ناميده نمي‌شود مي‌توان گفت: چون ترك جنگ از اين ماه شروع مي‌شد به آن محرم گفتند.
اين ماه در مكتب تشيع يادآور نهضت حضرت سيدالشهدا و حماسه‌ جاودان كربلاست.
اين ماه، يادآور دلاورمردي‌هاي ياران با وفاي اباعبدالله الحسين(عليه السلام)، فداكاري‌هاي زينب كبري(سلام الله عليها)، حضرت سجاد(عليه السلام)، و همه‌ اسراي كاروان امام حسين(عليه السلام)، است. اين ماه، يادآور خطبه‌ها و شعارهاي آگاهي‌بخش سالار شهيدان، نطق آتشين حضرت زينب(سلام الله عليها) و خطابه‌ غرّاي زين العابدين(عليه السلام)، است.
اين ماه، يادآور استقامت حبيب بن مظاهر و شهادت عون و جعفر است.
آري اين ماه، ماه پيروزي حق بر باطل است.




محرم از منظر ائمه(عليهم السلام)


شيعيان از امام رضا(عليه السلام)، چنين نقل شده است:
«وقتي محرم فرا مي‌رسيد، پدرم خندان ديده نمي‌شد، حزن و اندوه تا پايان دهه‌ اول بر او غالب بود و روز عاشورا، روز حزن و مصيبت و گريه ايشان بود.»(3)
همچنين حضرت امام رضا(عليه السلام) درباره‌ عاشورا مي‌فرمايد:
«كسي كه عاشورا روز مصيبت و اندوه و گريه‌اش باشد، خداوند قيامت را روز شادماني و سرور او قرار خواهد داد.»(4)
پاسخ با نقل قول
  #40  
قدیمی 12-10-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

اعمال شب اول ماه محرم

1ـ نماز: اين شب چند نماز دارد كه يكي از آنها به شرح ذيل است:
دو ركعت، كه در هر ركعت بعد از حمد يازده مرتبه سوره‌ توحيد خوانده شود.
در فضيلت اين نماز چنين آمده است:
«خواندن اين نماز و روزه داشتن روزش موجب امنيّت است و كسي كه اين عمل را انجام دهد، گويا تمام سال بر كار نيك مداومت داشته است.»(5)
2ـ احياي اين شب.(6)
3ـ نيايش و دعا.(7)
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 02:06 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها