|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
|||||||
| تالارهای آزاد در این تالار پستهایی که شمارش نمیشوند ارسال میشود |
 |
|
|
ابزارهای موضوع | نحوه نمایش |
|
#391
09-26-2009
|
||||
|
||||
باشه من تلاشمو میکنم ببینم میتونم یه وام جور کنم
ولی وای به حالت هر روز نیای سفارش بدییییییییییییییییی میخوام اینقدر کله سفارش بدی که خپل ترین انسان روی کره ی خاکی بشی کلسترول و اوره و بدبختیشم به من ربطی ندارههههههههههههههه 
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری 
|
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#392
09-26-2009
|
||||
|
||||
|
بي خيالش، منم هستم.
رزيتا! آدرس دقيقشه بده، چون تا هفته ي ديگه شايد بيام كرمانشاه.با برو بچ بريمو به جاي دوستان دلي از عزا در بياريم. بعدشم يه چايي آبليمو هم ميزنيم روش و يه قليون هم ميزنيم به تنگش...
__________________
هـمیشه از همه نزدیک تر به ما سنگ است ! نگاه کن ، نگاه ها همه سنگ است و قلب ها همه سنگ! چه سنگبارانی... گیرم گریختی همه عمر،کجا پناه بری ؟! " خانه خدا سنگ است "
|
|
#394
09-26-2009
|
||||
|
||||
|
هیوا جون سلام
آره دلتنگ درست میگه همینجا نزدیکه قهوه خونه است آخه باید به نظافت قهوه خونه هم برسم واسه همین زیاد دور نیست
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#395
09-26-2009
|
|||
|
|||
|
يه دست ابگوشت با ديزي سفال يالاااااااااااااااااااا
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد .... رويايم را ببين خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش با لبخند نفسهايت را سپاس ميگويد پس بر تو چه گذشته كه اينچنين آرزوي مرگ ميكني ......  ببين فرصت نيست فرصت براي بودن نيست پس سعي كن تا درخت را احساس كني سبزه رابشنوي و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي تا روزي شايد درخت را تا مرز انار تعقيب كني (تاري)
|
|
#396
09-26-2009
|
||||
|
||||
 بیا این سه دست آبگوشت ببینم تاری تو هیچوقت سیر نمیشیییییییییییییییییییییییییی ی؟
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#397
09-26-2009
|
|||
|
|||
|
كوووووووووووووووووووووو ابگوشت كوووووووووو اگه تو ابگوشت ديدي سلام منم بهش برسون بابا اينجا چرا اينقدر سرويس دهيش بد شدهههههههههههههههههههههههههههه ههه
نه من سير نميشم دوست دارم اصن ميخوام صب تا شب بخورم اونقدر بخورم تا بتركم از دست تو راحت بشم خوبه 
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد .... رويايم را ببين خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش با لبخند نفسهايت را سپاس ميگويد پس بر تو چه گذشته كه اينچنين آرزوي مرگ ميكني ...... ببين فرصت نيست فرصت براي بودن نيست پس سعي كن تا درخت را احساس كني سبزه رابشنوي و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي تا روزي شايد درخت را تا مرز انار تعقيب كني (تاري)
|
|
#398
09-26-2009
|
||||
|
||||
|
دیدی اینقدر خوردی و خوردی و خوردی تا بالاخره رو چشمات اثر گذاشت
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#399
09-26-2009
|
|||
|
|||
|
كووو ديزي كو نشونم بده از بس صب تا شب ميشني پاي نت و بعدشم تو دو جا كار ميكني خسته شدي ميدونم عيب نداره ما كه دلمون اندازه تمساحه دلخور نميشيم ولي ديزي نيستاااااااااااااااااااا
تو اخرااااااااااااااااااااااااااا اااجي
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد .... رويايم را ببين خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش با لبخند نفسهايت را سپاس ميگويد پس بر تو چه گذشته كه اينچنين آرزوي مرگ ميكني ...... ببين فرصت نيست فرصت براي بودن نيست پس سعي كن تا درخت را احساس كني سبزه رابشنوي و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي تا روزي شايد درخت را تا مرز انار تعقيب كني (تاري)
|
|
#400
09-26-2009
|
||||
|
||||
|
وا خدا بدور تاري جون اين سه تا ديزي رو نديدي پيشنهاد ميكنم يه سر تا پيش دكتر زرين بخش يه كوچه پايينتر از پارك ساعي بري چشماتو نشون بدي ...
تفلي رزيتا جون اين همه زحمت كشيده ... قدر ناشناسي والا برادر
|
|
| کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 06:28 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.