مشاعره واژه ای

[mary.f]

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا

[دانه کولانه]

هزار جهد بكردم كه يار من باشي _____ مراد بخش دل بيقرار من باشي‏
چراغ ديده شب زنده‏دار من گردي _____ انيس خاطر اميدوار من باشي‏

[دانه کولانه]

باز اشتباه شد //...

من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
عهد نا بستن از آن به که ببندی و نیایی
دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی...

[mary.f]

عهد و پیمان فلک را نیست چندان اعتبار
عهد با پیمانه بندم شرط با ساغر کنم

[دانه کولانه]

بس توبه و پرهیزم کز عشق تو باطل شد
من بعد بدان شرطم کز توبه بپرهیزم

[mary.f]

در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز
چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود

[haj_amir]

مي مالم اين دو چشم که خواب است يا خيال
باور نمي‌کنم عجب اي دوست کاين منم

[بابا علی]

در چشم آمد خیال آن در خوشاب
آن لحظه کزو اشک همی رفت شتاب
پنهان گفتم براز در گوش دو چشم
مهمان عزیز است بیفزای شراب


مولانا

[mary.f]

یارب این نوگل خندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از چشم حسود چمنش

[haj_amir]

شمع اگر زان لب خندان به زبان لافي زد
پيش عشاق تو شب‌ها به غرامت برخاست