بیاین حافظ بخونیم (مشاعره با ابیات و غزلهای حضرت حافظ)

[مهدی]

دگر حور و پری را کس نگويد با چنين حسنی
که اين را اين چنين چشم است و آن را آن چنان ابرو

[shokofe]

وصال او ز عمر جاودان به
خداوندا مرا آن ده که آن به

[مجتب]

دلم جز مهر مه رویان طریقی بر نمی​گیرد

ز هر در می​دهم پندش ولیکن در نمی​گیرد

[مهدی]

دوش سودای رخش گفتم ز سر بيرون کنم
گفت کو زنجير تا تدبير اين مجنون کنم

[shokofe]

من اندر آن که دم کیست این مبارک دم

که وقت صبح در این تیره خاکدان گیرد

[مجتب]

دمی با غم به سر بردن جهان یک سر نمی​ارزد

به می بفروش دلق ما کز این بهتر نمی​ارزد

[shokofe]

درآ که در دل خسته توان درآید باز

بیا که در تن مرده روان درآید باز

[مهدی]

زان يار دلنوازم شکريست با شکايت
گر نکته دان عشقی بشنو تو اين حکايت

[مجتب]

تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او

زان سفر دراز خود عزم وطن نمی​کند

[shokofe]

در آن چمن که بتان دست عاشقان گیرند

گرت ز دست برآید نگار من باشی