پاتوق آزاد کاربران پی سی سیتی - همفکری - بحث و درد دل

[MAHDI]

با سلام


فعاليت هاي در حال انجام در انجمن
کاربران حاضر در انجمن: 290 (تعداد 1 عضو و 289 مهمان)
‏MAHDI

ساعت 7:47 صبح روز جمعه 21/11/1390

[MAHDI]

خودمم دیگه نیستم
میبینید مهمانم


فعاليت هاي در حال انجام در انجمن
کاربران حاضر در انجمن: 290 (تعداد 0 عضو و 290 مهمان)

[Ali.p80]

نوشته اصلی توسط bigbang

چرا هیچکی منو دوست نداره ؟ !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

مامانم رفته مسافرت !خونه تنهام بابام که میاد میخوابه دارم دیوانه میشم !

سلام

ناز...ناز،ناراحت نباش ما ،هم دوست داریم هم حواتو داریم...

[Saba_Baran90]

نوشته اصلی توسط bigbang

صبا خانوم این چند روز شما نبودی این غزل خانوم اینقدر منو اذیت کرد
چرا آخه جوون به این خوبی مثل من ! خلاصه آخرش به غلط کردن افتادیم دیگه
یک سلاح مخصوصی شما دخترا دارین اسمش قهر کردن هست !
ما هم دل نازک گفتیم حتماً غزل خانوم قهر کرد نگو رو دست خوردیم
اومد جواب ما رو هم داد که هیچی به ریشمون خندید
ای خدا ! اشکال نداره ! به هر حال ما خودزنی میکنیم تا از بروز دیکتاتوری جلوگیری کنیم

شما که خوبی شک ندارم!
آقا ممد شما کلا فوری باور میکنی که مردم واقعا از دستت ناراحت شدن
درحالیکه اینطور نیست
هرکی اخلاقای خودشو داره و ما هم می فهمیم
هیچکی کامل نیست که حق داشته باشه دیگران در برابرش کامل باشن
منتها ما می دونیم قهر کنیم بحث به نفع خودمون تموم میشه!
شما خودزنی کنی دیکتاتوری به نفع ما پیش میاد
من میگم هیچکی خودزنی نکنه، هیشکی هم مردمو نزنه!
حل میشه!
اون موقع که سلاح پخش میکردن، مشت و بقیه اش به شما رسید ما هم قهر رو برداشتیم!

نوشته اصلی توسط bigbang

دوستهای من همشون میرن سفره خونه بیرون و با هم میرن مسافرت از این جور داستان و از اونجایی که من بین اونها مثل شلدون هستم تو بیگ بنگ منو همراه خودشون نمیبرن داستان داود غوز شنیدین تو سری داستانهای صادق هدایت من الان داود غوز هستم تا یکی الان نیاد حرف نزنه من همرنجوری ور ور میکنم
اوضاع خیلی کسل کننده شده برام
دوست دارم یک کار غیر عادی انجام بدم دیوانه بازی در بیارم نمیدونم از سقف آویزون
بشم اعصابم خورده ! مشکلم با خوردن هم حل نمیشه !
هر کی نظری داره بده الان ساعت 11 هست و خوابمم نمی بره

شلدون خیلی الگوی خوبیه!
کاملا پاک پاک! مخ مخ!
شما ایناشو داری فقط! آخه اون شلدون هیچوقت دلش نمی خواست از سقف آویزون شه!
برو در خونه پنی اینا!

نوشته اصلی توسط bigbang

چرا هیچکی منو دوست نداره ؟ !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

مامانم رفته مسافرت !خونه تنهام بابام که میاد میخوابه دارم دیوانه میشم !

خوب تو هم می رفتی!

نوشته اصلی توسط مهدی

اوه اوه
اوضاع خرابه
دکی بیا
جیگیلی هم بیاد کمک
خاله رزیتا هم همچنین
اون از دختر عمه سوسانو اینم از داش محمد
منم امروز خیلی عصبی شده بودم ولی خودم رو کنترل کردم از هر کاری که میشد یک ایراد داشتم میگرفتم خودم اعصابم خورد شده بود ولی اومدم بیرون از او فضا و به کار دیگه مشغول شدم
محمد جان بهترین کار اینه که یک کاری هرچند دوست نداری انجام بدی

آخه پسردایی میای شروع کنی مثلا اون احساسات جفنگو بذاری کنار و به خودت بقبولونی (کلمه رو نگا!)همه چی آرومه: یهو یکی با مشت می زنه تو برجکت!
عین الآن من!

نوشته اصلی توسط bigbang

مرسی خودمم امیدوارم
در مورد بازی من خودم یه زمانی بازیباز بودم زده شدم از بازی توش چیزی نیست همش رکورد زدن از ماشین گرفته وارکرافت و کانتر و ...............
این لحظه از اون لحظه های هست که دوست داشتم کنترل رو بردارم و جلو بزنم فیلم کلیک آدام سندلر رو دیدی یه دکمه فشار میداد همه چی جلو میرفت
به هر حال مرسی بابت همدردی

بهه! شلدون باشی بازی نکنی!
واقعا که!
اگه بهش نگفتم!
من یکی که خسته ام! دوس دارم زمان وایسه یکم استراحت کنم!
اصلا نمی دونم می خوام چیکار کنم!
نه به مردم اسمس می دمف نه جواب کسی رو می دم، نه دلم تنگ میشه، نه به چیزی اهمیت می دم شدم نوترون!
گیج و منگم! یه چیزایی به ذهنم می رسه، بعد بیخیالش می شم، بعد دنبال برنامه برا آینده ام میگردم یه عالمه راه به ذهنم می رسه که هرکدومشون از یه طرف لنگ می زنن، بعد اونم بیخیال میشم!
خلاصه روزام اساسا به بطالت می گذره!
بدیش اینکه دیگه نمی دونم چی درسته چی غلط!

نوشته اصلی توسط رزیتا

صبا که نیستش اون فقط با کلکل با حسین و نسیم و غزل و .. آروم میشه دخترم

معلومه عشق دعوام خاله رزی؟
نه خاله جون اینجا کلا یخ کرده، با دعوا آتیشش زیاد میشه! برای دعوا هم کی و چی بهتر از نسیم و غزل و حسین و ... میگم ممد جون شما هم بیا دعوا پسرداییمم دعوت می کنیم، حوصله جمع جا بیاد کلا!
اگه حسین آقا واقعا متولد 1971 باشه یعنی من دارم بایکی دعوا می کنم که 18 سال از خودم بزرگتره! و این یعین باید برم دارالتادیب!البته فکر کنم دارالتادیب پسرونه اس! حالا هرچی!
از این به بعد با آقا ممد دعوا میکنم!

[shokofe]

سلام
احوالات
جای همگی خالی دیشب 30 تا مهمون داشتم خیلی سرم شلوغ بود وقت نکردم بیام
الان همه کارام تموم شده و در خدمتیم

اول همه پست هارو خوندم و دیدم هایلات همشون تنهایی محمد هست
یاد حرف پارسا افتادم که همیشه میگه من خیلی بدشانسم که تنهام آخه از این که خواهر یا برادر نداره ناراحته
کلا" تو پست های محمد هم این موضوع خیلی به چشم میاد هم این که خودش وابسته مامان باباشه هم اونا خیلی روی آقا محمد زوم کردن فک کنم یکی یدونست
نه آقا محمد؟

خوب مهدی جان نگفتی چرا عصبی بودی؟
ایشالا که مشکل حل شده باشه

رزی عزیزم خوبی؟
حالا این چیزی که با اسفناج درست کردی چطور شد؟
خوش مزه شد یا نه که ما هم درست کنیم

مینا زیاد نیستی کجایی؟؟؟

صبا مهرگان مهبا ترنم مهدی شیرازی حسین سهراب افسانه علی و همه اونایی که از قلم افتادن ایشالا خوب و خوش باشن

این یک روزی که نبودم دلم براتون خیلی تنگ شده بود

[Saba_Baran90]

سلااااااام شکوفه جون
شما خوبی؟
آنا همه اونایی که حال نداشتن بهترن؟
پسردایی خوبی؟
ممد چطوری؟
خاله رزی خوبی؟
و بقیه که نیستین، باشین!

[Ali.p80]

نوشته اصلی توسط shokofe

سلام
احوالات
جای همگی خالی دیشب 30 تا مهمون داشتم خیلی سرم شلوغ بود وقت نکردم بیام
الان همه کارام تموم شده و در خدمتیم

اول همه پست هارو خوندم و دیدم هایلات همشون تنهایی محمد هست
یاد حرف پارسا افتادم که همیشه میگه من خیلی بدشانسم که تنهام آخه از این که خواهر یا برادر نداره ناراحته
کلا" تو پست های محمد هم این موضوع خیلی به چشم میاد هم این که خودش وابسته مامان باباشه هم اونا خیلی روی آقا محمد زوم کردن فک کنم یکی یدونست
نه آقا محمد؟

خوب مهدی جان نگفتی چرا عصبی بودی؟
ایشالا که مشکل حل شده باشه

رزی عزیزم خوبی؟
حالا این چیزی که با اسفناج درست کردی چطور شد؟
خوش مزه شد یا نه که ما هم درست کنیم

مینا زیاد نیستی کجایی؟؟؟

صبا مهرگان مهبا ترنم مهدی شیرازی حسین سهراب افسانه علی و همه اونایی که از قلم افتادن ایشالا خوب و خوش باشن

این یک روزی که نبودم دلم براتون خیلی تنگ شده بود

سلام
واقعا خسته نباشی شکوفه خانم شب سختی رو گذروندی
حالا بیو راستشو بگو... آشپز خوبی هم هستی یا نه.....!

ی قیلون واست چاق میکنم تا خستگی از تنت بره بیرون

[GhaZaL.Mr]

ئه ! ممد من که گفتم ناراحت نشدم ازت. قهر مال اوناییه که کم میارن. دیدی که چه جواب دندون شکنی بت دادم!
مهم اینه که کم آوردی و اعتراف کردی! البته نه با استفاده از به قول خودت سلاح دخترونه (قهر)، بلکه با استفاده از منطق دخترونه !

_____________________
کاربران در حال دیدن موضوع: 12 نفر (1 عضو و 11 مهمان) ‏Ghazal.banoo
بفرمائید توو ! دم در بده

[hossein]

نوشته اصلی توسط MAHDI

چطوری حسین جان؟
من عصر بودم اما تو نبودی حالا در خدمتیم

اصلا حالم خوب نیست ، الان دیگه فایده نداره مهدی ،در یه صورت ازت قبول میکنم که بری دشت ارژن لواشک بخری بیای .

نوشته اصلی توسط Saba_Baran90

خدادان صلوات:
کاربران در حال دیدن موضوع: 5 نفر (5 عضو و 0 مهمان) ‏Saba_Baran90, ‏mohammad.90, ‏Ghazal.banoo, ‏مهرگان, ‏MAHDI

دو دیقه نبودم ها!
بچه کلا فنا شد!

دو دیقه نبودی این شد ، اگه دو روز نیای چی میشه ه ه !!

نوشته اصلی توسط مهدی

درود امیر حسین جان
منتظرت هستم
آدرس بده
مونده گرمای بالای 60 درجه هم تجربه خواهد شد
من با همین مودم ها میام
امان از دست سرعتش
امان

درود بر تو ای نیک مرد
بیا هتل کاروانسرا ، آدرس از این دقیقتر ؟
60 درجه هم تجربه کردیم مهدی جان ، یه سر برو شرکت نفت 60 که خوبه 70 رو هم تجربه میکنی

نوشته اصلی توسط Saba_Baran90

حسین اون 125 چیه آخر پستت؟ درجه فارنهایته؟ سانتی گراده؟ کلوینه؟ سانتی کلوینه؟ فارنوینه؟کلوین گراده؟ سانتی هایته؟چیه؟

شماره دادم مواقع اظطراری که با کبریت میای تو پی سی زنگ بزنی آتش نشانی ، وگرنه میترسم خدای نکرده سایت هم مثل تخت جمشید بسوزه

نوشته اصلی توسط مهدی

مهم نیست دوستم داری مثل همیشه یا نداری مثل همیشه
ولی من همتون رو دوست دارم بیشتر از گذشته

ها ای ی ی ه ه ، مهدی دیدی بالاخره اعتراف کردی ، افعال معکوس که نبید ؟

نوشته اصلی توسط SOHRAB_HAZHII

کل حسین تو هم که اون سری برای ما عینک ریبن
نیاوردی مشکلی نیست این دفعه برام بیار

ارادت دارم خدمت همه کاربران گل پی سی

سهراب ورشکست کردم چقدر دیگه برات ریبن بیارم .

نوشته اصلی توسط Saba_Baran90

حسین کبریت من کو؟
پیاده رفته بودی از دختر کبریت فروش هم بخری الآن باید برمی گشتی!
دوسم دارم ولی دوستون ندام!

به قول خودت آنا تقصیر مه چیه رفتم از دختر کبریت فروش کبریت بخرم میبینم به به دیگه خبری از کبریت نیس که انواع فندک مدرنیزه گذاشته بود برا فروش . ولی طفلی دلم واسش سوخت باز هم تو این سرما کسی ازش نمیخرید

نوشته اصلی توسط Saba_Baran90

افسانه جون کاش نمی گفتی!
الآن من کاملا تشویق شدم که لیست بزنم پشت در!

آنا فقط انگلیسی می تونه صحبت کنه! آلمانی هم بلد نیست!
نمی خوام قطع کنم کامل! می خوام ببرمش برای خودم!
آخه دیدم ممد داره از حسین کمک میگیره! اونم که اینجا هم یه هفته در میون میاد چه برسه به اونجا، گفتم به کمک ممد بشتابم!
منم با معرفت!
در جریانین که!
[/INDENT][/INDENT]

من تاپیک خارجکیها فقط ماهی یه دفعه میام ، اونم زمانیه که حقوقمو بگیرم پس تا اول برج آینده دیگه نمیتونم بیام .

نوشته اصلی توسط bigbang

چرا هیچکی منو دوست نداره ؟ !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

مامانم رفته مسافرت !خونه تنهام بابام که میاد میخوابه دارم دیوانه میشم !

محمد جان عزیزم این همه تلویزیون داره خودشو خفه میکنه تبلیغ میکنه من هم میگم یه سیم کارت همراه اول بخر داداش . با همراه اول هیچ کس تنها نیست

نوشته اصلی توسط رزیتا

صبا که نیستش اون فقط با کلکل با حسین و نسیم و غزل و .. آروم میشه دخترم

آی گفتی خاله رزیتا اینقدر کل کل کردیم نسیم هم قهر کرده . حالا رفته دوپینگ کرده شده طوفان ، اثراتش هم پیداست دیگه دارم پستهای طولانی میزنم .

نوشته اصلی توسط bigbang

به هر حال مرسی بابت همدردی

تنهایم و تنها ،
تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها تنهایم و تنها

بیگی جون میبینی حرف منو این همه تبلیغات رسانه ها رو گوش ندادی نرفتی اون سیم کارت همراه اول رو بخری حالا حسابی تنها شدی . ولی اشکال نداره بیا یه مودم خوشکل از خودم بخر با مارک همراه اول به محض اینکه کانکت شدی اولین سایتی که باز کنی داخلش توضیحات کامل رو نوشته که چکار کنیم تنها نباشیم . البته باید اول بری کال آف دیوتی 5 رو تا آخرش بازی کنی

نوشته اصلی توسط MAHDI

با سلام


فعاليت هاي در حال انجام در انجمن
کاربران حاضر در انجمن: 290 (تعداد 1 عضو و 289 مهمان)
‏MAHDI

ساعت 7:47 صبح روز جمعه 21/11/1390

مهدی جان عزیزم یه نگاه به ساعت انداختی ؟ تنها چیزی که میتونم حدس بزنم اینه که اون موقع صبح بیدارت کردن گفتن باید بری آش بگیری ؟ نههههههههه غلااااااامممممممم ؟

نوشته اصلی توسط MAHDI

خودمم دیگه نیستم
میبینید مهمانم


فعاليت هاي در حال انجام در انجمن
کاربران حاضر در انجمن: 290 (تعداد 0 عضو و 290 مهمان)

مهدی بنفشابی مثل اینکه نامریی شدی ، جون من بگو چیکار کردی نامریی شدی پولش هر چی باشه حساب میکنیم داداش .

نوشته اصلی توسط Saba_Baran90

اگه حسین آقا واقعا متولد 1971 باشه یعنی من دارم بایکی دعوا می کنم که 18 سال از خودم بزرگتره! و این یعین باید برم دارالتادیب!البته فکر کنم دارالتادیب پسرونه اس! حالا هرچی!
از این به بعد با آقا ممد دعوا میکنم!

آقا من توی تاپیک خارجکیها خوندم سن من رو از سال 1971 حساب کردن ، نا امید شدم ، یعنی اینقدر پیر شدم ؟!
محمد هم برا جشن تولدم عکسای دهه 70 رو گذاشته بود .
نتیجه = باید به آدمین نامه بدم اون 1971 رو برداره به جاش 1983 بذاره .

نوشته اصلی توسط shokofe

سلام
احوالات
جای همگی خالی دیشب 30 تا مهمون داشتم خیلی سرم شلوغ بود وقت نکردم بیام
الان همه کارام تموم شده و در خدمتیم




صبا مهرگان مهبا ترنم مهدی شیرازی حسین سهراب افسانه علی و همه اونایی که از قلم افتادن ایشالا خوب و خوش باشن

این یک روزی که نبودم دلم براتون خیلی تنگ شده بود

درود شکوفه جان .
30 تا مهمان ؟ بیشترین چیزی که ذهن من رو الان مشغول کرده شستن ظرفها و نظافت خونه هست ، بخصوص اینکه چند تا قد و نیم قد ما بینشون باشه .

نوشته اصلی توسط Saba_Baran90

سلااااااام شکوفه جون
شما خوبی؟
آنا همه اونایی که حال نداشتن بهترن؟
پسردایی خوبی؟
ممد چطوری؟
خاله رزی خوبی؟
و بقیه که نیستین، باشین!

پس من کو ؟ !

به قول خواهر زادم که 5/2 سالشه میگه : دیده دوست ندالم .


کاربران در حال دیدن موضوع: 4 نفر (1 عضو و 3 مهمان) ‏hossein_1971
اون سه نفر مهمان هم زود بیان تو اعتراف کنن .

[Afsaneh_roj]

نوشته اصلی توسط shokofe

سلام
احوالات
جای همگی خالی دیشب 30 تا مهمون داشتم خیلی سرم شلوغ بود وقت نکردم بیام
الان همه کارام تموم شده و در خدمتیم

اول همه پست هارو خوندم و دیدم هایلات همشون تنهایی محمد هست
یاد حرف پارسا افتادم که همیشه میگه من خیلی بدشانسم که تنهام آخه از این که خواهر یا برادر نداره ناراحته
کلا" تو پست های محمد هم این موضوع خیلی به چشم میاد هم این که خودش وابسته مامان باباشه هم اونا خیلی روی آقا محمد زوم کردن فک کنم یکی یدونست
نه آقا محمد؟

خوب مهدی جان نگفتی چرا عصبی بودی؟
ایشالا که مشکل حل شده باشه

رزی عزیزم خوبی؟
حالا این چیزی که با اسفناج درست کردی چطور شد؟
خوش مزه شد یا نه که ما هم درست کنیم

مینا زیاد نیستی کجایی؟؟؟

صبا مهرگان مهبا ترنم مهدی شیرازی حسین سهراب افسانه علی و همه اونایی که از قلم افتادن ایشالا خوب و خوش باشن

این یک روزی که نبودم دلم براتون خیلی تنگ شده بود

سلام بر دوستان ........ ماشاالله شکوفه خانم ... چه قدرتی .. ماشاالله بزنم به تخته ... خوب حوصله ای داری ... حالا کمکی هم داشتی یا یه تنه همه کارهارو انجام دادی ...