پاتوق آزاد کاربران پی سی سیتی - همفکری - بحث و درد دل

[hossein]

کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (1 عضو و 0 مهمان) ‏حسین


کجا رفتین من با کی دعوا کنم ؟
اصلا بر میگردم به همون کارخونه کالباس و سوسیس یه هات داگ چیلی هم نوش جان میکنم .

[mohammad.90]

سلام شب همگی بخیر

کاربران در حال دیدن موضوع: 2 نفر (1 عضو و 1 مهمان) ‏mohammad.90

[Saba_Baran90]

بَـــــــــــــــــــــــــه بَــــــــــــــــــــــــــــ ـه!
صبح بخیر!
نیگا کن کی با من اینجاس:کاربران در حال دیدن موضوع: 2 نفر (2 عضو و 0 مهمان) ‏Saba_Baran90, ‏مهبا

[مهبا]

سلام بر همگی

من اومدم ولی باز باید برم

اومدم فقط غیبتم رو موجه کنم آخه اون روز پشت شیشه یک مغازه اسم

یک بدهکار رو زده بودن من ترسیدم اسم من هم بزنید پشت شیشه قهوخانه

من چند روز متوالی به اندازه مهمان های شکوفه جون مهمان داشتیم

فقط خوبیش این بود که یکی از مهمان ها گفت می خواد انتخاب واحد کنه من

هم گفتم بیا من برات انجام بدم توی اون فاصله هم همه ی پست های شما

رو خوندم

بعدش هم دوباره سینوزیت و سر درد و دکتر ولی الان بهترم

بعد از ظهر می خوام برم کرمانشاه که جمعه امتحان ارشدم رو بدم جالبش

اینه که حوزه امتحانیم هست دانشکده مهرگان و صبا و ادمین

نمیدونم تا چند روز هستم کرمانشاه ولی مثل سری قبل ده روز نمی مونم

قول میدم وقتی برگشتم همه ی غیبت هامو جبران کنم

دلم براتون تنگ میشه دوستتون دارم

[Saba_Baran90]

افرین مهبا جون
منم اینقدر استفاده می کنم از این فرصت ها!
بابا ما گناه داریم!
مهبا جون یادم باشه برم دانشکده تکونی یه حالی به سر روی دانشکده بدم!
موفق باشی ارشد
خودمم آزمون دارم
هییییییییییییییییچی نخوندم چون الکی دارم امتحان می دم
اما ایشالا همه نتیجه ای رو بگیرن که به صلاحشونه!

[SonBol]

سلام سلام
صبا جون منم مثل تو یه چند دوری دور پست محمد جان چرخیدم اما نفهمیدم . باید خودش اعتراف کنه . نکنه هی خواستی دورت بگردیم ما؟

حسین جان چرا دنبال دعوایی گلم؟ بیا با هم دعوا کنیم تضمینی تو برنده میشی . اما خرج داره هر دعوا 100 هزار تومان . خوبه؟

مهبا جون ان شالله بهتر شی

[bigbang]

خواهش میکنم اختیار دارید من خودم شخصاً یه دور ، دور همتون میگردم
آقا من یک پیشنهاد دارم میگم این ممد ها رو شماره گذاری کنیم قاطی نشه الان 2 هستیم بعدش 3 ، 4 بشیم اونوقت به مشکل برمیخورینا این از این
------------------------------------------------------------------------------------
اما عرضم به حضور که اگه منظورتون اون پست حسین هست
هیچی من گفتم خانوما همشون گلن چیز دیگه نگفتم که
اصلاً میخواین بیاین یکم منو بزنین دلتون خنک شه !
آخه هر وقت من حرص دوستام رو در میارم مشت و لگد و اردنگی میزنن
صبا خانوم اونیسانتم بیار یه مقدار هوس نیسان کردم یه چند بار از روم رد شو !
ای بابا شما نمیدونین آخه وقتی صبا خانوم در مورد زرنگی خانوما گفت من دلم شکست یاد گذشته و جوانی و جهالت خودمون افتادیم یه جورایی جیگرمون آتیش گرفت
آخه واسه خانوما راحته درد و دل کردن ولی برای یک آقا وقتی یکی رو دوست داری
یه طورایی میری تو لاک خودت اینطوری نیست که تو فیلما نشون میدن
بعد اگر خراب کنی یه جورایی ته دلت بدجوری میسوزه
من قبول دارم خانوم ها پیچیده هستن اصلاً خانوم ها همشون خوبن
منتها .......................
راستشو بخواین خودمم نمیفهم دارم چی میگم !
حق با شماست چرت و پرت گفتم

[دانه کولانه]

هر کی تشریف میاره کرمانشاه رازی یونیورسیتی در خدمتش هستیم منتهی دانشگاه الان قرنطینه س
من جمعه صبح امتحان دارم اگر کسی باشه در خدمتش هستم .

[javidan 20]

شابادم اومدین قهوه خونه زندی در خدمتیم!

راسی چند وقتی بود کم پیدا شده بودم و نمیومدم.حالا اومدم و شاید بازم کمی نیام! راستی احوالتون خوبه؟

[Afsaneh_roj]

سلام و صد سلام به دوستان
قابل توجه دوستان... از من به شما نصیحت .. هیچ وقت از راه دلسوزی کسی رو سوارماشینتون نکنید ....
امروز من داشتم می رفتم مدرسه دنبال پسرم .. سر کوچه مون یه پیره زنه اومد جلو ماشین .. گفت ننه خیر ببینی منو سوار کن . من هم فکر کردم یه مسیر کوتاه می خواد بره دلم سوخت و سوارش کردم ... گفت تا کجا می ری . بهش گفتم حاج خانم سر خیابون پیاده ت می کنم . من کار دارم گفت می خوام برم خیابون ... گفتم مسیرم نمی خوره . سر ایستگاه پیادت می کنم ماشین سوار شو . گفت من که نمی تونم اتوبوس سوار شم .. گفتم سر ایستگاه سواری پیاده شو . گفت من که پول ندارم با سواری برم .. بین راه از یه تاکسی پرسیدم فلان خیابون کجاس .. گفت بنداز تو اتوبان دومین فرعی ... خلاصه چهار راه دوم .. بهش گفتم این خانوم رو برسون من کرایه شو می دم سوار ماشین شده الان هم پیاده نمی شه .. بد جنس گفت من مسیرم نیست ..خانومه هم بهش بر خورد و گفت ننه آ منا پیاده کن ... ترسیدم نفرین کنه .. . نشون به اون نشون تا جایی که می خواست بردمش .. ولی فکر کنید من چه شکلی شده بودم از امروز تصمیم گرفتم اگه سر خیابون همسرم هم وایساده باشه سوارش نکنم ..