اینجا چه خبره
دلتنگ و تنها گیر آوردی تاریییییییییییییییییی
آخرش این پسره منو سکته دار میکنه خودشم میترکه من میدونم
همه جا ریخت و پاشه یکی اینجا رو تمیز کنههههههههههههههههههههههههههه
تاری فقط بلده بخوره خوب یه خورده به دلتنگ کمک می کردی
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
دوستان فروخته شد به پدر اريانا به مبلغ 200،000،000 تومان ما بقيشم شيتيل صفاي سيبيلت اريانا بگو وانت بياد منم لودر ميارم سه دنگمو از جا بكنه بده بهت
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد ....
رويايم را ببين
خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش
با لبخند
نفسهايت را سپاس ميگويد
پس بر تو چه گذشته كه اينچنين
آرزوي مرگ ميكني ......
ببين فرصت نيست
فرصت براي بودن نيست
پس سعي كن
تا درخت را احساس كني
سبزه رابشنوي
و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي
تا روزي
شايد
درخت را تا مرز انار
تعقيب كني (تاري)
نگرون نباش اون ابجيمه ميشناسمش تو دلش هيچي نيست هر چي هست كينه ست
تو نگران نباش ميريم محضر كارو تموم ميكنم راستي قضيه سم تو كله پزيو خوب اومدي كلي خنديدم به همين خاطر مديرم حالمو گرفت
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد ....
رويايم را ببين
خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش
با لبخند
نفسهايت را سپاس ميگويد
پس بر تو چه گذشته كه اينچنين
آرزوي مرگ ميكني ......
ببين فرصت نيست
فرصت براي بودن نيست
پس سعي كن
تا درخت را احساس كني
سبزه رابشنوي
و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي
تا روزي
شايد
درخت را تا مرز انار
تعقيب كني (تاري)