مشاعره واژه ای

[FereShteH]

شاد باش ای عشق خوش سودای ما

ای طبیب جمله علتهای ما

[273]

طبيب عشق منم باده ده که اين معجون
فراغت آرد و انديشه خطا ببرد

[273]

تيري که زدي بر دلم از غمزه خطا رفت
تا باز چه انديشه کند راي صوابت

[مهدی]

نوشته اصلی توسط 273

تيري که زدي بر دلم از غمزه خطا رفت
تا باز چه انديشه کند راي صوابت

فرشید عزیز می بایست صبر کنی تا جواب بدن بعد جواب بدی عزیز دل


از زخم سر غمزه خونخوار تو من
خندان ميرم چو گل ز ديدار تو من

[FereShteH]

چون خرید او را و برخوردار شد

آن کنیزک از قضا بیمار شد

[Omid7]

از قضا آيينه ي چيني شكست
خوب شد اسباب خودبيني شكست

[FereShteH]

سرش راست بر شد چو سرو بلند

به گفتار خوب و خرد کاربند

[مهدی]

بر ظلمت شب خيمه مهتاب زدي

مي خفت خرد بر رخ او آب زدي

[FereShteH]

ز یاقوت سرخست چرخ کبود

نه از آب و گرد و نه از باد و دود

[مهدی]

عجب سروي عجب ماهي عجب ياقوت مرجاني

عجب عقلي عجب عشقي عجب جسمي عجب جاني