نقل قول:
نوشته اصلی توسط Saba_Baran90
کاربران در حال دیدن موضوع: 5 نفر (3 عضو و 2 مهمان) Saba_Baran90, مهدی, Afsaneh- roj
آنا من یهو کامپیوترم ری استارت شد! چرا؟
***********************
ممد اساسی زده تو فاز بیخیالی!
الان کسی ازت توقع نداره جدی جدی به فکر چیزی باشی! مگه هنوز چند سالته؟ (داداش کوچولو! )
ازدواج و این حرفا برای ماها فعلا جزء برنامه های طولانییییییی مدته!
هنوز تکلیفمون با خودمون معلوم نیست
هنوز به قول شما حوصله تعهد و مسئولیت نداریم
من که خوشم میاد فارغ التحصیل شم دوسه ماهی از زندگیم لذت ببرم
بدون نگرانی کار و درس و امتحان و اینا
بعد خدا قسمت کنه برم سر کار چند سالی هم از اون لذت ببرم تا تازه کرمانشاه ارشد ادبیات زبان بیاره
بعد بخونم برای ارشد، تازه دوسال دیگه هم ارشد دارم بخونم و اگه منم جو میگیره دکترا هم میگیرم
بعد دوس دارم تنهایی برم همه جای دنیا رو که دوس دارم ببینم
اصلا ازدواج فعلا جزء گزینه ها نیست
فقط حرفم اینه که نه که دست بکشی از اساس قضیه
کاری کنی وقتی اتفاق میفته درست اتفاق بیفته!
داداش کوچولو!
***************************
|
سلام صبا خانوم
نه من اصلاً کلاً زدم تو فاز بیخیالی میدونم نمیشه
من آدمی هستم که هیچوقت روی احتمالات حساب باز نمیکنم
هر وقت تصمیمی میگیرم باید محکم و بدون بازگشت باشه
وقتی دور و برم رو میبینم وقتی اون چیزهایی که دور و برم هست میشنوم
درسته شاید از اون چیزهایی که میبینی نشه قضاوت کرد ولی به هر حال روی افکار آدم تاثیر میذاره دیگه
وقتی همه دور و برت بد تعریف میکنن از گرانی و مسئولیت و از این جور داستانها وقتی میگن اگر زمان به عقب برمیگشت هیچوقت ازدواج نمیکردیم
به هر حال هر چقدر هم مستقل باشی حرفهای دیگران روی ذهنت تاثیر میذاره دیگه بیشتر آدم رو ترغیب میکنه اصلاً کلاً ببره
ما هم زدیم از بیخ ریشه این داستانها رو تو خودمون خشکاندیم
چاره ای نداریم اگر میشد یه طوری بشه که خوب باشه عالی میشد
ولی میدونم که خوب نمیشه ! چون حس ششم بهم میگه
من یه حسی دارم که اسمش رو گذاشتم دانا
دقیقاً قبل از هر موفقیتی این حس درونم یک نویدی از یک چیز خوب میده
اما وقتی طرفش این مسائل باشه یکدفعه شروع میکنه به زدن بوق هشدار
چند بار سعی کردم با این حسم مبارزه کنم ولی حقیقتش این هست
که ما همه این حس رو داریم منتها بهش توجه نمیکنیم
حسی که هشدار میده به ما قبل از انجام هر کاری و گاهی اوقات ما رو تشویق میکنه تا کاری رو انجام بدیم !
خلاصه راه برای رسیدن به خدا زیاد هست هر کسی یک راهی میره دیگه ،
راه امثال من هم تنهایی هست پذیرفتم سعی نمیکنم باهاش مبارزه کنم
گاهی بعضی چیزها رو میتونی با تلاش عوض کنی ولی بعضی چیزها رو نه !
این هم از اون چیزهایی هست که من پذیرفتم اگر قرار بود همه آدمها عاشق بشن و ازدواج کنن که سنگ روی سنگ بند نمیشد اصلاً مگه ممکنه یکی موفق باشه و یکی دیگه شکست نخوره ! به تعداد همه موفقیت ها شکستهایی هم وجود داره حکایت ما آدمها خیلی جالبه همون لحظه ای که یکی به دنیا میاد یکی میمیره و همون لحظه ای که یکی خوشحاله یکی داره از ناراحتی به خودش میپیچه خدا سنت دنیا رو این طور گذاشته
گاهی اوقات باید تو زمین بخوری تا یکی دیگه بلند شه اشکال نداره ما هم قانع هستیم من هم تو نوشته هام گفتم 40 دصد پسرها حساب اون 60 درصد جداست همه که قرار نیست ضدحال بخورن اینطوری اگه بخواد باشه و موفقیتی نباشه اصلاً دیگه ای انگیزه ای برای ادامه حیات نیست
حکایت اون حالا 30 یا 40 % این هست وقتی تو یک بعد موفق نیستی دلیلی نداره تو زمینه های دیگه موفق نباشی به خاطر همین تمام توجهمون رو معطوف به مسائل دیگه میکنیم
-----------------------------------------------------
خلاصه شما هم انشاءالله دکترای خودتون رو بگیرین ما هم به شما بگیم خانوم دکتر
دور دنیا رو گشتید سوغات ما یادتون نره ! در ضمن من چون باید فکر کنم چی از این دهنم میاد بیرون و چی باید بگم تا خدایی نکرده کسی ناراحت نشه طول میکشه این متنی که الان میبینی نوشتم 3 ، 4 بار بازبینی کردم 25 % رو اصلاً حذف کردم ! که نکنه کسی خدایی نکرده ناراحت بشه آخه من باید یه مقداری مواظب این پستهام باشم چون وقتی حواسم نیست گاهی اوقات یه حرفهای از دهنم میاد بیرون که خودم دیوانه میشم !
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Afsaneh- roj
من با نظر شما کمی مخالف هستم ...... اگه انتخابت درست باشه .وقتی طرفین همدیگر و درک کنن. چرا باید جنگ اعصاب باشه . . برای همین دوست بازی ها هم الان شده یه نوع سر گرمی برای پسرها و دختر ها .. اگه قبلا ها کسی یکی رو دوست داشت از دوستان و آشنایان مخفی می کرد ولی الان انگار یه نوع رکورد به حساب میاد من خودم سراغ دارم . ( من پسر های یکی از اقوام خیلی با من راحت هستن ... البته برداشت بد نشه .. نسبت های نزدیکی هم باهاشون دارم و از بچگی یه وابستگی خاصی به من داشتن .. الان ماشاالله بزرگ شدن ) هر وقت منو می بینن سریع گوشی هاشون رو میارن و عکس دختراس که تو ش ردیفه و کادوهای آنچنانی که براشون می گیرن و تعریف هایی که مامانشون چه جوری تو خونشون ازشون پذیرایی کرده و..... وقتی میگم از این کارها چی عایدتون می شه کمی به فکر آینده تون باشید .. می گه بابا آینده چیه .. فعلا سرگرمی از این بهتر تازه مامانشون هم میدونه ...
اینترنت شما هم مبارک باشه ... الان که سرعت همه ی نت ها کمی بیشتر از یه کم--- کم میزنه .. ایشاالله در روزهای آینده بهتر می شه ..
|
افسانه خانوم نسل شما تفاهم رو میتونست داشته باشه
اما ما نسل سوم هستیم یعنی دهه 60 که از خود 60 شروع میشه تا 69 باورهای ما و افکار ما تو یک عالم دیگه هست در واقع بین نسل ما و نسل پدرهای و مادر های جوان حاضر یک شکاف خیلی عمیق هست
عمده ی تغییرات در نظام آموزشی و رفتاری و بهداشتی اولین بار تو نسل ما اتفاق افتاده میشه گفت تقریباً ما طعم محرومیت جنگ و این داستانها رو اصلاً تجربه نکردیم طرز تفکر ما طبیعتاً متفاوت هست یعنی خودمون رو مقید نمیدونیم که حتماً حالا ازدواج کنیم ! کسی مجبور به انجام کاری نیست
این که پدر و مادر میپذیرن که پسرشون دوست غیر پسر داره به خاطر این هست که میدونن اگر نپذیرن دور از چشم اینها به دوستیشون ادامه میدن حداقل میپذیرن تا تحت کنترل اینها باشه اون دوستی
میدونن اگر به زور بخوان مجبور به ازدواجش کنن طلاق میگیره !
به خاطر همین مقاومت نمیکنن ممکنه بشه با نصیحت فضا رو تلطیف کرد ولی اگر حتی برخورد قهر آمیز جواب هم بده اون عقده تو دل بچه میمونه تا بزرگ بشه و این عقده خودشو تو چیزهای دیگه نشون میده
جدای از همه اینها به نظر من یک دختر این حق رو داره تا پسر مورد علاقه خودش رو انتخاب کنه گذشت اون زمان که پدر و مادر برای دخترشون تصمیم میگرفتند
مثلاً شما برید الان جامعه عربستان رو ببنید ! خوب اونجا زنها چه وضعیتی دارند ؟ جامعه چه وضعیتی داره ؟ دارن برای حق رانندگی مبارزه میکنن ! واقعاً یک خانوم روشنفکر شجاع و با جسارت و سر زبون دار که اراده داره و دوست داره برای زندگی بجنگه و همپای مردها کار میکنه شایسته احترام نیست؟
من برای همه خانوم های ایرانی احترام قائلم به خاطر اینکه در مقابل تحجر ایستادند حقشون رو گرفتند از قبل مقاومت زنهای دیروز بود که شما خانومهای امروزی حق رای دارید و میتونید رانندگی کنید میتونید کار کنید میتونید وزیر بشید و وکیل بشید ! به خاطر همین هست که مردهای ایرانی خیلی خوش به حالشون هست که همچین خانومهایی دارند .
به نظر من دوستی اگر با حفظ حد و حدود باشه و واقعاً دو نفر همدیگه رو دوست داشته باشن اشکالی نداره فقط از حدی خدا برای ما گذاشته نباید فراتر رفت همین !
شاید امروز خیلی بد باشه برای ما پذیرفتن این حقیقت که یک دختر خانوم لزومی نداره بشینه منتظر بمونه حالا یکی پیدا بشه که دوستش داشته باشه بره خواستگاریش شاید یک دختر خانومی به یکی علاقه داشته باشه !
مثلاً یک دختری به یک پسری پیشنهاد ازدواج بده نه گناه است و نه اشکال داره ! منتها عرف جامعه یه مقداری گیر میده !
شاید شرایط ازدواج براشون مهیا نباشه که با هم دوستن
شاید میگن سرگرمی ولی ته دلشون دوست دارن همدیگه رو خییلی
آدمیزاده دیگه احساس داره ! خلاصه من با نظرات شما مخالف نیستم
من یک دانشجوی جوان هستم که دور و برش رو نگاه میکنه و تجربه کسب میکنه ممکنه حرفهام درست نباشه ولی حداقل شجاعت به خرج میگم حرفام رو میگم
از دست ما عصبانی نشید یه وقت !
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مهدی
با این کروم بسختی میشه نوشت! همه رنگ و فونت رو بهصورت کد مینویسه
|
سلام مهدی جان اصلاً با کروم کلاً بیخیال قضیه شو ! من هم امتحان کردم کلاً من اصلاً از کروم خوشم نمیاد خیلی مرورگر نپخته ای هست !
اصلاً باهاش حال نمیکنم !