در کارگه کوزه گری رفتم دوش
دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان آرام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
دیده نا دیده به اقبال تو ایمان آورد
مرحبا ای به چنین لطف خدا ارزانی
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان آرام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
عشق هم عاشقست و هم معشوق .................عشق دو رویه نیست یکروییست
مایهی عشق بینصیبی دان ........................هر که گوید جز این سمر گوییست
قطع کردم سخن تمام نگفت........................ راحت عاشقان ز کم گوییست
توقيع شمس آمد شفق، طغراي دولت عشق حق / فال وصال آرد سبق، عشق زد اين فال ها
از رحمة للعالمين، اقبال درويشان ببين / چون مه منور خرقه ها، چون گل معطر شال ها.