بازگشت   پی سی سیتی > سایر گفتگوها > مطالب آزاد

مطالب آزاد در این تالار مطالبی که موضوعات آزاد و متفرقه دارند وجود دارد بدیهیست که کنترل بر روی محتوای این تالار بیشتر خواهد بود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #471  
قدیمی 03-03-2010
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض دختری که توسط شیاطین تسخیر شد

دختری که توسط شیاطین تسخیر شد!!



آنه لیز میشل، متولد سال 1952 و فوت شده در 1976. دختری که بسیار از افراد پذیرفتند که او توسط شیاطین تسخیر شده است!

در سال 1968 زمانی که او 17سال سن داشت و در دبیرستان مشغول به تحصیل بود، اولین تجربه و تشنج خود را تجربه کرد. پس از آن در 1969 او مورد اولین حمله صرع قرار گرفت. سپس او تحت نظر یک متخصص مغز و اعصاب قرار گرفت و این پزشک تشخیص داد که او بیماری صرع همراه با تشنج رنج می‌برد.
به زودی مشکلات آنه لیز آغاز شد بطوریکه او اعلام می‌کرد اشیا و اجسام اطرافش حرکت می‌کنند، او حتی اعلام کرد که صداهایی را می‌شنود که به او می‌گفت: تو نفرین شده هستی!!

در سال 1973 اعلام شد که او از افسردگی رنج می‌برد.
در سال 1975 عده‌ای اطمینان پیدا کردند که روح او تسخیر شده است، به همین جهت والدین او از ادامه درمان پزشکی صرف نظر کردند و از راه جن گیری برای درمان بهره بردند.

علائم آنه لیز مانند افرادی بود که از اسکیزوفرنی رنج می‌برند اما آنها به درمان پاسخ مثبت می‌دهند اما درمورد او قضیه فرق می‌کرد.


اولین بار یک زن مسن تشخیص داد که آنه لیز توسط شیاطین تسخیر شده است، او متوجه شد که آنه لیز از تصویر عیسی(ع) دوری می‌کند و از نوشیدن آب مقدس طفره می‌رود. او همچنین اعلام کرده که بوی بدی مانند بوی جهنم از بدن آنه لیز استشمام می‌کند.
یک جنگیر به ملاقات او می‌آید و متوجه می‌شود که موضوع حقیقت دارد و او تسخیر شده است به همین جهت برای مراسم جن گیری از اسقف اجازه درخواست میکند و پس از چندبار اجازه به وی داده می‌شود.


جلسات جن گیری چندین بار صورت گرفت اما دو کشیشی که برای اینکار آمده بودند، نتوانستند این کار را انجام بدهند.
او کارهای عجیب بسیار انجام می‌داد. او به خوردن مگس و عنکبوت عادت کرده بود و حتی ادرار خودش. او کارهای عجیب دیگر نیز انجام می‌داد برای مثال یک بار او به حالت سینه خیز به زیر یک میز رفت و به مدت دو روز مانند سگ واق واق می‌کرد. او اغلب ساعت‌جیغ می‌کشید و این کارها برای او امری عادی شده بود.


هنگامی که بدن او تسخیر شد به شدت ضعیف شد و نمی‌توانست غذا بخورد. این تصویر مربوط مراسم جن گیری از وی می‌باشد که به مدت 10ماه ادامه داشت اما نتیجه‌ای در بر نداشت و او روز به روز ضعیف و ضعیف‌تر شد.


در سال 1978 تقریبا بعد از گذشت 2سال از مرگ وی، والدین او تصمیم گرفتند که نبش قبر بکنند و تابوت را تغییر دهند. بعدها مشخص شد که علت این امر پیغامی بود که از یک راهبه دریافت کرده بودند، مبنی بر اینکه او احساس میکند که جسد آنه لیز سالم مانده است. پس از نبش قبر مشخص شد که جسد او فاسد شده است. هیچگاه اجازه پخش تصاویر جسد وی صادر نشد.


آنه لیز قبل از مرگ و لحظات پایانی عمرش صحبت کرد و از کشیش خواست تا برایش طلب آمرزش کند. او درمورد گناهان جوانان و کشیشان کلیساهای مدرن مطالبی را عنوان کرد.
آنه لیز و سه خواهرش مانند پدرش انسان‌های معتقدی بودند و مذهب کاتولیک داشتند.

درمورد مرگ آنه لیز چهار نفر محکوم شدند. پدر و مادر او و همچنین دو کشیشی که برای مراسم جن گیری تلاش می‌کردند. گویا آنها به 6ماه حبس محکوم شدند چرا که در نگهداری از یک بیمار کوتاهی کرده بودند.
اما نکته آخر و جالبی که مادر او عنوان کرد:
من میدانم که ما کار درستی انجام دادیم چرا که من اثر عیسی مسیح را در کف دستان دخترم دیدم. او مُرد تا بسیاری از مردم باز هم بخدا ایمان بیاورند و فراموش نکنند که نباید گناه انجام بدهند.

می‌گویند در کف دستان آنه لیز مانند کف دستان عیسی مسیح سوراخ شده بود. هنگامیکه عیسی مسیح را به صلیب می‌کشیدند، در کف دستان او سوراخ‌هایی ایجاد کردند.
گویا پس از اتفاقاتی که برای آنه لیز پیش آمد، افراد بسیاری بازهم به خدا ایمان آوردند

منبع : mihanblog
__________________
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #472  
قدیمی 03-03-2010
ئاسو آواتار ها
ئاسو ئاسو آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 30
سپاسها: : 0

5 سپاس در 5 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض آیا باخداوند نسبتی داری؟؟؟؟؟

شب کریسمس بود و هوا، سرد و برفی.

پسرک، در حالی‌که پاهای برهنه‌اش را روی برف جابه‌جا می‌کرد تا شاید سرمای برف‌های کف پیاده‌رو کم‌تر آزارش بدهد، صورتش را چسبانده بود به شیشه سرد فروشگاه و به داخل نگاه می‌کرد.

در نگاهش چیزی موج می‌زد، انگاری که با نگاهش ، نداشته‌هاش رو از خدا طلب می‌کرد، انگاری با چشم‌هاش آرزو می‌کرد.

خانمی که قصد ورود به فروشگاه را داشت، کمی مکث کرد و نگاهی به پسرک که محو تماشا بود انداخت و بعد رفت داخل فروشگاه. چند دقیقه بعد، در حالی‌که یک جفت کفش در دستانش بود بیرون آمد.
- آهای، آقا پسر!
پسرک برگشت و به سمت خانم رفت. چشمانش برق می‌زد وقتی آن خانم، کفش‌ها را به ‌او داد.پسرک با چشم‌های خوشحالش و با صدای لرزان پرسید:
- شما خدا هستید؟
- نه پسرم، من تنها یکی از بندگان خدا هستم!
- آها، می‌دانستم که با خدا نسبتی دارید !


دوست من آیا تو با خدا نسبتی داری؟
پاسخ با نقل قول
  #473  
قدیمی 03-03-2010
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض ريزه کاري هاي نخستين روزهاي زندگي مشترک

ريزه کاري هاي نخستين روزهاي
زندگي مشترک


به عقيده بسيارى از فلاسفه و دانشمندان، انسان موجودى مدنى است. به همين دليل محتاج به پناه و ياور و نيز يارى دلدارى است تا با او معاشرت داشته و در مسير پرپيچ و خم زندگى، غمخوارش باشد. ازدواج با رعايت اصول و شرايط لازم، استفاده از كمك مشترك را براى دختر و پسر جوان تسهيل مى‏نمايد و به آنها كمك مى‏كند تا در زندگى فردى و اجتماعى موفقيت‏هاى بيشترى به دست بياورند. حال آنكه دختران و پسران جوان مجرد از كمك‏هاى همسر خود بى‏نصيب مانده و از بسيارى موقعيت‏ها و فرصت‏هاى مناسب كه در زندگى به وجود مى‏آيند بى‏بهره مى‏مانند. بنابراين امر ازدواج براى زوج‏هاى جوان امرى ممدوح و پذيرفتنى است به گونه‏اى كه دختران و پسران جوان به محض رسيدن به شرايط و سن ازدواج بايد مبادرت به آن كنند. با اين وجود آمارهاى نگران‏كننده‏اى كه از اختلافات و جدايى‏ها در ميان زوج‏هاى جوان حكايت دارند نشان‏دهنده اين نكته است كه بسيارى از دختران و پسران جوان راه و رسم همسردارى و همسرگزينى را نيافته و ندانسته‏اند و اين بر بزرگ‏ترهاى خانواده است كه الگوها و نمونه‏هاى موفق را براى زوج‏هاى جوان نمونه آورده و راه و رسم زندگى آنها را بازگو دارند. علاوه بر اين، همسران جوان بايد به نكاتى سخت توجه داشته و آنها را رعايت داشته تا زندگى‏شان در همان آغاز راه دچار تلاطم و تلخى نشود. برخى از اين نكات كه لازم است دختر و پسر جوان به كار گيرند و آنها را آويزه گوش دارند به ترتيب زير است:

1ـ زندگى مشترك عرصه كمال است نه صحنه پيكار. بنابراين يار و ياور هم باشيد و سعى نكنيد بر همسرتان تسلط يابيد. به عبارت ديگر با هم و در كنار هم باشيد نه جدا از هم و رو در روى هم! خانواده زمانى موفق خواهد بود كه در آن هماهنگى وجود داشته باشد و همه اعضا در يك محفل انس با كمال صميميت و شادى زندگى كنند. بنابراين همسران جوان بايد از هر نوع رفتارى شامل طعنه‏زدن، تحقير و مقايسه كردن همسر با ديگران و ... پرهيز نمايند.

2ـ از ابراز محبت نسبت به يكديگر دريغ نورزيد. ابراز محبت به‏موقع در زندگى مشترك، نشاط و طراوت و علاقه را به دنبال خواهد داشت. اين امر فقط لازمه چند روز نخستين ازدواج نيست بلكه با گذشت زمان نهال نوپاى زندگى به درختى تناور تبديل مى‏شود كه نياز بيشترى به آبيارى دارد. با ابراز محبت و نشان دادن عشق و علاقه به هم، مى‏توان اين درخت تناور را براى هميشه بارور و باطراوت نگاه داشت و بر نشاط آن افزود.

3ـ عاشقانه به هم نگاه كنيد. نحوه نگريستن هر يك از ما به ديگرى، به «چگونه بودن ما» بستگى دارد نه به «چگونه بودن او».
شيفتگى زمانى حاصل مى‏شود كه فكر كنيد همسرتان فردى باشكوه، ناب، صميمى، خوش‏خُلق و خوش‏برخورد است. اين شيوه نگرش به همسران جوان مى‏آموزد به جاى اينكه عشق را جستجو كنند، با عشق و محبت به زندگى نگاه كنند.
زبان نگاه، زبان مؤثرى است. شما با نگاه كردن به طرف مقابل به او مى‏فهمانيد به صحبت كردن با وى علاقه‏مند هستيد. حالات نگاه كردن اثر معجزه‏انگيزى در ايجاد صميميت ميان زوجين جوان دارد. ميل به صميميت نه تنها جنبه جسمى بلكه جنبه روانى نيز دارد.

4ـ وقتى زن يا مرد جوان اشتباه مى‏كنند، صادقانه و صميمى اعتراف كنند. صداقت و اظهار پشيمانى و ندامت تنها علاج واقعه است. قبول نكردن اشتباه و نپذيرفتن خطا، اختلافات را دامن خواهد زد.
5ـ در مطرح كردن مسائل ناخوشايند و نامطلوب سعى كنيد خود را هم دخالت دهيد. مثلاً به جاى اينكه بگوييد «چرا با فلانى اين طور برخورد كردى»، بهتر است بگوييد: «كاش با فلانى اين طور برخورد نمى‏كرديم.»

6ـ اگر خطايى از همسر خود مشاهده نموديد، زود از كوره در نرويد و سفره دل‏تان را نزد هر كسى باز نكنيد. بخصوص پيش پدر و مادرتان درددل نكنيد زيرا اين كار موجب سرافكندگى همسرتان شده و امكان آشتى را بسيار ضعيف مى‏ كند.

7ـ اگر مى‏خواهيد عشق و علاقه‏تان تداوم داشته باشد، نخست بايد بدانيد زمان كافى را براى با هم بودن و ابراز محبت كردن اختصاص بدهيد. سعى كنيد به انگيزه عشق و ازدواج‏تان بينديشيد؛ با همسرتان در باره نخستين روزهاى آشنايى و دوران خوشِ اولين روزها گفتگو كنيد. يادآورى شادى‏ها و رويدادهاى شيرين، هم وجودتان را گرم كرده و هم تازگى و طراوت رابطه شما را با همسرتان حفظ خواهد كرد.

8ـ انعطاف‏پذيرى يكى از ويژگى‏هاى مهم براى ايجاد سازگارى بيشتر و سلامت روانى است. با چشم‏پوشى و نرمش نسبت به برخى رفتارهاى كودكانه و لجبازى‏ها نه تنها مى‏توان از تنش‏هاى بى‏دليل پيشگيرى نمود، بلكه مى‏توان از همان اول زندگى بنياد خانواده را مستحكم نمود. زوج‏هاى جوان بايد به خاطر داشته باشند كه مسائل و موارد اختلاف و يا اختلاف‏برانگيز را براى رسيدن به يك ديدگاه مشترك طرح نمايند، نه به تكرار و تثبيت كدورت‏ها و دشمنى‏ها.



__________________
پاسخ با نقل قول
  #474  
قدیمی 03-03-2010
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض دبی؛ رشد و شكوفایی با سرعت شگفت‌آور

دبی؛
رشد و شكوفایی با سرعت شگفت‌آور


دبی خیره كننده، مفرح و كمی فراواقعی است. از شن و آفتاب و خرید برخواسته، آنچه دیروز شهرﻯ كوچك و آرام با خانه‌هاﻯ حیاط دار گچی مرجانی ساخته تجار پارسی و خانه‌هاﻯ نخلی ماهیگیران و غواصان مروارید بود، امروز، آسمانخراش‌هایی درخشان و بازارهاﻯ مدرن پوشاك و عطریات و محصولات بهترین تولید‌كنندگان جهان است.
شجاعت رهبران شهر ستودنیست؛ ساخت هتل‌ها در دریا، ایجاد جزایر مصنوعی وسیع با ۱۲۰ كیلومتر ساحل جدید، پیست اسكی مسقف با برف مصنوعی و دو تله‌سیژ... ساخت فرودگاه بین‌المللی ستایش شده در ۱۵ سال.
دبی در چند ساله اخیر مقصد جهانگردﻯ بسیارانیست، این محبوبیت از طریق سیاست‌هاﻯ لیبرال (با توجه به استاندارد‌هاﻯ منطقه) و امنیت عالی كسب شده است. دبی استراحتی كوتاه براﻯ خرید، حمام آفتاب، غذاﻯ خوب، تماشاﻯ كنسرت‌ها و رویداد‌هاﻯ ورزشی و حتی برخی لذت‌هاﻯ گناه‌آلود است!

.: معرفي
دُبی یا دوبی یکی از امیرنشین‌های هفت‌گانه امارات متحده عربی است. دبی بیشترین جمعیت را در میان این هفت امارت دارد و دومین امارت بزرگ آن، و با تنها ۵ درصد از مجموع وسعت خاک امارات عربی متحده (۴٬۱۱۴ km²) بعد از بزرگترین امارت ابوظبی (۶۷٬۳۴۰ کیلومتر مربع) با بیش از ۸۵ درصد از کل مساحت امارات متحده عربی می‌باشد. امیرنشین دبی در جنوب کشور ایران و در حاشیه خلیج فارس قرار دارد و جزئی از کشور امارات متحده عربی است. بسیاری از مردم ایران برای تجارت و تفریح به دبی سفر می‌کنند.
دبی از دیگر امارت‌های امارات متحده عربی متمایز می‌باشد از این لحاظ که درآمد نفت آن تنها ۶٪ از تولید ناخالص داخلی را تشکیل می‌دهد و اکثر درآمد امارت دبی از منطقه آزاد جبل علی، فروش ملک به اتباع خارجی در مناطق آزاد، اعطای اقامت، صدور مجدد کالا، ترانزیت مسافر و کالا و همچنین قسمت بزرگی نیز از گردشگری و دیگر خدمات مالی و تجاری تشکیل می‌گردد. تأسیسات و پیشرفتهای زیاد در صنایع و فعالیتهای مختلف در دبی باعث شده تا توجهات جهانی را در تمام زمینه‌ها و پروژه‌ها جلب کند، از جمله رویدادهای ورزشی و همایش‌ها.

.: نام
وجه تسمیه و اصل نام « دبی » از دو حرف (د) و (با) تشکیل شده، یعنی (دبا) « دُبا » نام نوعی ملخ کوچک است قبل از اینکه بال در آورد، این نوع ملخ در زمان گذشته در این منطقه وجود داشته، به همین جهت نام منطقه را (دُبا) گذاشته بودند که به مرور زمان به (دبی) تبدیل شده‌است. مدتی هم این شهر «الوصل» نامیده می‌شد.
در فارسی برخی به‌نادرست و به خاطر آوانویسی از روی زبان‌های اروپایی نام این شهر را «دوبی» نوشته‌اند.

.: تاریخچهٔ دبی
دبی تا قبل از سال ۱۸۳۳ میلادی دهکده ای از توابع مشایخ ابوظبی بوده‌است، در سال ۱۸۳۳ شیخ مکتوم بن بطی آل مکتوم به همراه ۸۰۰ نفر از خویشاوندان و وابستگان وهمراهان خود، از امارت ابوظبی به این دهکده می‌کوچند واز آن تاریخ دوران حکمرانی قبیلهٔ آل مکتوم، وتأسیس امارت دبی آغاز می‌شود. قبل از این تاریخ دبی یک روستای کوچک بیش نبود وهیچ امتیازی از سایر روستاهای اطراف خود نداشته بود.
نسبت قیبلهٔ آل مکتوم به قبیلهٔ آل بوفلاسه یکی از فروع قبائل بزرگ (بنی یاس) می‌رسد. وأصل نام این قبیله از نام «فلاسة» (خواهر فلاح بن هلال الیاسی جد آل نهیان) حکام امارت ابوظبی گرفته شده‌است. تاریخ نویسان چنین نوشته أند که «فلاسة» (خواهر فلاح آل نهیان) به ازدواج پسر عموی خود (راشد بن عامر بن هلال الیاسی) در می‌آید، وصاحب چند پسر می‌شوند که به (الرواشد) معروف می‌شوند. و از آنجائیکه «فلاسة آل نهیان» از شخصیت برجسته‌ای بین عشیرهٔ خود برخور دار بود و از نفوذی قوی برخوردار بود، فرزندانش نام آل بوفلاسه برخود می‌گیرند وبه قبیلهٔ «آل بوفلاسه» مشهور می‌شوند، نسب به نام مادرشان فلاسة آل نهیان. و قبیلهٔ بنی یاس از چند قبیلهٔ بزرگ تشکیل یافته بود وبه نام ( حلف بنی یاس ) «پیمان بنی یاس» معروف بود. که بیشتر آنان از قبیلهٔ (فضاعه) نوادگان و عموزادگان (یاس) بودند، که جد مستقیم ( آل نهیان ) و ( آل مکتوم) می‌باشد. قبیلهٔ بنی (یاس) از نفوذ وتمیز خاصی در منطقه برخوردار بوده‌اند، ودر قیام اتحاد دولت امارات متحده عربی نقش مهمی داشته أند.

.: زبان و دین
زبان رسمی عربی است اما انگلیسی، هندی، اردو، مالایی و تمیل نیز بصورت گسترده صحبت می‌شود. اسلام، مذهب و دین رسمی می‌باشد. تعداد زیادی هندی و سیک و مسیحی در دبی وجود دارد. گروههای غیر مسلمان می‌توانند خانه‌ها و عبادتهای خودشان را داشته باشند. درحالیکه دولت امارات متحده مجوز قانونی به گروههای مذهبی نمی‌دهد، ممکن است برخی از امارتها استقلال داخلی به برخی از مذاهب بدهند. برای مثال در دبی مجوز قانونی به کلیسای مسیح مقدس نوین داده شده. دبی نیز تنها امارتی است که معابد هندو و گوردوارا (معابد سیک‌ها) دارد. طبق سرشماری اخیر افراد ملت هندوستان بیشترین جمعیت مستقر در دبی را تشکیل می‌دهند. گروههای غیر مسلمان، کمکهای نقدی را تنها می‌توانند از بین خود جمع آوری کرده و یا از خارج دریافت کنند و می‌توانند در ملا عام دینشان را تبلیغ کنند. اما از دین برگشتن یا توزیع نشریات مذهبی به شدت خلاف قانون بوده و علاوه بر جریمه نقدی و پیگرد قانونی، به خاطر رفتار توهین آمیز به آئین اسلام، فرد مجرم را از کشور اخراج می‌کنند.
.: جاذبه‌ها
خرید مهمترین جاذبه دبی است؛ درواقع دبی بهشت خریداران است، تعداد بیشمار مراكز خرید و تنوع محصولات دل هر خریداری را شاد می‌كند. اجراهای موسیقی گوناگون، امكانات ورزشی و تفریحی متنوع، و هتل‌های دیدنی نیز بخشی دیگر از جذابیت‌های دبی را تشكیل می‌دهند. وجود كنسولگری ایالات متحده در شارجه نیز خود به تنهایی یكی از انگیزه‌های سفر ایرانیان به دبی است. علاوه بر این‌ها، عجایب دنیای جدید نیز به جلب سیاحان كمك می‌كنند؛ جزایر مصنوعی، رستوران‌های زیر آب و مرتفع‌ترین برج جهان.

.: برج خليفه (دبى)
برج خلیفه آسمانخراشی است که در شهر دبی در امارات متحدهٔ عربی قرار دارد. این برج با ۱۶۰ طبقه و ارتفاع ۸۲۸ متر، در حال حاضر عنوان بلندترین سازه ساخته شده به دست بشر را به خود اختصاص داده‌است. برج خلیفه در روز چهارم ژانویهٔ ۲۰۱۰ گشایش یافت.
این برج در خیابان شیخ زاید در دبی واقع شده و دارای بخش‌هایی با کاربردهای تفریحی، مسکونی، تجاری و اداری می‌باشد و بخشی از آن نیز به عنوان هتل درنظر گرفته شده‌است.

وب سايت:
http://www.burjdubai.com


.: پارك آب وایلد وادى

هیچ روشى براى فرار از گرمای دبى بهتر از رفتن به وایلد وادى نیست. این پارك آبى محبوب بچه‌ها و بزرگتر‌هاست. مجموعه‌اى از امكانات تفریحى و ورزشى چون موج سوارى. یكى از مهیج‌ترین امكانات آن Jumeirah Sceirah است.

آدرس: امارات متحده عربی، دبی، جمیرا، جاده جمیرا
تلفن: ۳۴۸ ۴۴۴۴ (۴ ۰۰۹۷)
ساعات كار: نوامبر تا فوریه ۱۱:۰۰ تا ۱۸:۰۰ / مارس تا مى و سپتامبر تا اكتبر ۱۱:۰۰ تا ۱۹:۰۰ / ژوئن تا آگوست ۱۱:۰۰ تا ۲۱:۰۰
بهاى بلیط: بزرگسالان ۱۸۰ درهم / كودكان زیر ۱۱۰ سانتى‌متر قد ۱۵۰ درهم.
وبسايت:www.wildwadi.com
نكته: در هنگام استفاده از Jumeiran Sceirah پاهاى خود را جمع كنید و دیگر شناگران همراه خود را بگیرید.

.: هتل برج العرب
عموماً به عنوان اولین هتل ۷ ستاره جهان شناخته مى‌شود اما هتل ۵ ستاره دولوكس است. این ساختمان بادبان شكل نماد دبى و یكى از پر امكانات‌ترین هتل‌هاى جهان است، ۳۲۱ متر ارتفاع دارد و در جزیره‌ای مصنوعی ۲۸۰ متر دورتر از خشکی بنا شده‌ است. کوچكترین اتاق هتل برج‌العرب ۱۶۹ و بزرگترین اتاق آن ۷۸۰ متر مربع مساحت دارند. هفت طبقه از این هتل به صورت آکواریوم در زیر دریا وجود دارد. اگر مى‌خواهید در برافراشته‌ترین هتل جهان با لوكس‌ترین و مجهز‌ترین امكانات اقامت كنید نباید هرگز از خود بپرسید كه آیا ارزش بهایى كه مى‌پردازید را دارد یا نه. اگر به دنبال یك هتل ۵ ستاره در جمیرا مى‌گردید به جستجو ادامه دهید. اما اگر به دنبال تجربه‌اى یك بار براى همیشه در زندگى خود هستید اجازه دهید تا رولزرویس به آرامى شما را تا ورودى هدایت كند. گرچه ساختمان نمایى مدرن دارد اما به خود آمادگى دهید تا چشمانتان میزبان جشن مبهوت‌كننده فضاى پرزرق و برق عربى شود. ۲۰۲ سوییت دو طبقه رویایى و هركدام با نمایى دل‌انگیز میزبان خاطره‌انگیز‌ترین اوقات براى شماست.

آدرس: امارات متحده عربی، دبی، جمیرا، جاده جمیرا
تلفن: ۳۰۱ ۷۷۷۷ (۴ ۰۰۹۷)
وبسايت: www.burj-al-arab.com
بهاى اتاق: از ۷0 دلار به بالا


.: مركز خرید امارات

بزرگترین مركز خرید (پاساژ) دنیا در خارج از ایالات متحده، بیش از ۲۰۰ فروشگاه، سینماها، و مركز آسمان دبى. شعبات گران‌قیمت‌ترین مارك‌هاى دنیا و رستوران‌ها و كافه‌هاى بسیار. هتل كمپینسكى با رستوران‌هایى كه مجوز سرو مشروبات الكلى را دارند به این مركز خرید متصل است. یك هایپرماركت بسیار عظیم نیز در كنار آن است. فروشگاه‌هاى عرضه سوغات خاورمیانه و عربى نیز در طبقات فوقانى هستند.

آدرس: امارات متحده عربی، دبی، جاده شیخ زاید
تلفن: ۴۰۹ ۹۱۰۰ (۴ ۰۰۹۷)
وبسايت: www.malloftheemirates.com
ساعات كار: كلیه ایام سال (بجز رمضان): یك‌شنبه تا چهارشنبه ۱۰ صبح تا ۱۰ شب، پنج‌شنبه تا شنبه ۱۰ صبح تا ۱۲ شب. / ماه رمضان: یك‌شنبه تا چهارشنبه ۱۰ صبح تا ۱ پس از نیمه شب.

.: منطقه بستكیه
بادگیرهاى عربى برافراشته در كنار آب. جایى جادویى براى گشت و گذار، فضایى محسور كننده.
آخرین بازمانده‌هاى آنچه زمانى دبى قدیم بود، بنای این محله توسط ایرانیان مهاجر از شهرستان بستک استان هرمزگان از سال ۱۸۹۰ به بعد صورت گرفته است. شغل اصلی ساكنان آن صید مروارید بود. در دهه نود میلادی اكثر ساكنان منطقه خانه‌های خود را به دولت دبی فروختند و در اواخر همان دهه دولت دبی اقدام به بازسازی و ترمیم ساختمان‌ها به سبك سنتى كرد و به همراه آن نگارخانه‌ها و كافه‌هایی نیز در آن گشایش شده است. هتل‌هایی نیز با در‌های كوتاه در این منطقه بنا شده. بستكیه میزبان چندین بنای مهم نیز هست؛ قلعه الفهیدی، كهن‌ترین بنا در دبی برجای‌مانده از دهه ۱۷۸۰، بیت‌الوكیل، اولین ساختمان اداری در دبی، گالری مجلس، مركز مطالعات فرهنگی شیخ محمد، و گالری هنری XVA. جایی دلپذیر برای یك پیاده‌روی فرح‌بخش برای علاقه‌مندان به هنر و فرهنگ.
آدرس: امارات متحده عربی، دبی، شرق سوق بور دبى





__________________
پاسخ با نقل قول
  #475  
قدیمی 03-03-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
جدید بهترین ها...



بهترین ها
بهترین بخشش آن است که ، منتظر تشکر نباشی .

بهترین عادت آن است که ، همیشه در سلام ، پیش دستی کنی .

بهترین خصلت آن است که ، هیچ کس را نرنجانی .

بهترین خداحافظی آن است که ، حتما سلامی در پی داشته باشد .

بهترین قدردانی آن است که ، در عمل باشد نه بر زبان .

بهترین عشق آن است که ، دو طرفه باشد .

بهترین شغل آن است که ، از انجامش لذت ببری .

بهترین غذا آن است که ، با دل خوش خورده شود .

بهترین پول آن است که ، از راه حلال و با اتکا به خود به دست آورده باشی .

بهترین پدر و همسر آن است که ، خانواده در کنارش احساس امنیت و شادی کنند .

بهترین مادر و همسر آن است که ، تنها بتوانی چند ساعت نبود او را در خانه تحمل

کنی نه بیشتر .

بهترین فرزند آن است که ، به او افتخار کنی .

بهترین دوست آن است که ، با او راحت باشی و هر لحظه که بخواهی ،

بتوانی حرف دلت را به او بزنی .

بهترین ترانه و آهنگ آن است که ، تو را به یاد خاطره ای خوش بیندازد .

بهترین مسافرت آن است که ، همیشه آرزوی تکرارش را داشته باشی .

بهترین خانه آن است که ، همیشه از آن صدای خنده و شادی بشنوی .

بهترین احساس آن است که ، شادی را در زیر پوستت حس کنی .

بهترین انگیزه آن است که ، تو را به تحرک و تلاش بیشتر وادارد .

بهترین هدف آن است که ، قابل دسترسی باشد .

بهترین هدیه آن است که ، بدون توجه به ارزش آن و با عشق خالص اهدا شود .

بهترین حادثه آن است که ، زندگی تو را متحول سازد .

بهترین خاطره آن است که ، تنها با فکر کردن به آن در عین افسردگی تو را

شاد و
سرحال سازد .

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #476  
قدیمی 03-04-2010
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض چگونه دادخواست تنظیم کنیم؟

چگونه دادخواست تنظیم کنیم؟

در دادگاه با فردی روبرو شدم که دائم با خود حرف می زد علت را از وی جویا شدم قاضی و محكمه‌ را متهم به نادرستی می‌كرد.



به هر تقدیر از لابه لای حرف‌هایش این را متوجه شدم كه در دادخواست، خواسته‌اش را یك میلیون تومان نوشته ‌ و بعد بین طرفین درخصوص میزان، اختلاف به وجود آمده ‌ و كارشناس، استحقاق خواهان كه همین آقای عصبانی و كارگر ساختمانی بود را‌ 2میلیون تومان تعیین كرده ‌، در حالی ‌كه دادگاه تنها به یك میلیون رای داده است.این آقای محترم به

این دلیل از قاضی شكایت داشت در حالی كه دادگاه رای را درست داده بود چون دادخواست، محدوده رسیدگی را برای دادگاه تعیین می‌كند و دادگاه همواره در چارچوب خواسته مندرج در دادخواست رای می‌دهد و از آنجایی كه خواسته ایشان از دادگاه یك میلیون تومان بوده است، دادگاه تنها به یك میلیون تومان رای داده است.با توجه به اینكه دادخواست، شروع محاكمه است و بسیاری از مشكلات مردم در مراجعه به دادگاه در ارتباط با تقدیم دادخواست است این مقاله به توضیح و توصیف دادخواست می‌پردازد.
فرم دادخواست را می‌توان از محل فروش اوراق قضائی واقع در تمامی دادگستری‌ها و مجتمع‌های قضائی در سراسر كشور تهیه كرد


رسیدگی به دعاوی حقوقی در دادگستری مستلزم تقدیم دادخواست از طرف مدعی (خواهان) است. دادخواست به دفتر دادگاه و در نقاطی كه چندین شعبه وجود دارد، به دفتر شعبه اول تسلیم می‌شود.دادخواست به برگه چاپی مخصوصی گفته می‌شود كه درخواست خواهان درآن قید شده است یا به عبارت دیگر «دادخواست بیان ادعا نزد مراجع قضائی در اوراق مخصوص است‌». فرم دادخواست را می‌توان از محل فروش اوراق قضائی واقع در تمامی دادگستری‌ها و مجتمع‌های قضائی در سراسر كشور تهیه كرد. هر چند دادخواست‌ها براساس نوع مطالب مندرج در آنها (براساس نوع خواسته) تا حدی با هم متفاوتند اما همگی آنها اغلب حاوی نكات زیر هستند:

نام، نام خانوادگی، ‌نام پدر، سن، ‌اقامتگاه و درصورت امكان شغل خواهان.
خواهان یا مدعی شخصی است كه از دادگاه چیزی برای خود و به ضرر دیگری می‌خواهد.درصورتی كه دادخواست توسط وكیل تقدیم شود، مشخصات وكیل باید درج شود.قید نشدن مشخصات یا ناقص بودن آن باعث رد دادخواست خواهان می‌شود.



خوانده یا مدعی علیه شخصی است كه دعوی به او توجه دارد، به عبارت دیگر، شخصی است كه ادعا علیه او اقامه شود.

درصورت قید نشدن مشخصات یا ناقص بودن آن، دادگاه طی یك اخطاریه به خواهان فرصت می‌دهد تا نسبت به رفع نقص اقدام كند در غیراین صورت دادخواست خواهان رد خواهد شد.

تعیین خواسته و بهای آن نیز لازم است مگر آنكه تعیین بها ممكن نبوده یا خواسته مالی نباشد.آنچه‌را كه مدعی از دادگاه تقاضا می‌كند «خواسته» یا مدعی به گویند. خواسته یا مالی است یا غیرمالی.
تعهدات یا جهاتی كه به موجب آن خواهان خود را مستحق مطالبه می‌داند به‌طوری كه مقصود واضح و روشن باشد.شرح دادخواست است و ذكر ادله و وسایلی كه خواهان برای اثبات ادعای خود دارد، از اسناد و نوشته‌ها، شهود و ...بیان می کند دلایل و منضمات دادخواست است که باید در قسمت مربوطه نوشته شود.
فرم دادخواست حاوی جاهای خالی است كه باید به تناسب، هر قسمت پر شود. در مورد كیفیت تكمیل و ضمانت اجراهای مربوط به دادخواست توجه به نكات زیر ضروری است:
مشخصات خواهان (كسی كه خواسته و دعوی خود را مطرح می‌كند) یعنی نام، نام خانوادگی و اقامتگاه خواهان (شهر، خیابان، كوچه، شماره پلاك) باید حتما مشخص باشد.
درصورت معلوم نبودن خواهان یا محل اقامت او، مدیردفتر دادگاه مكلف می‌شود قرار ردفوری دادخواست (با استناد به ماده 56 قانون آیین دادرسی مدنی) را ظرف دو روز از تاریخ رسید دادخواست صادر كند و به دیوار دفتر آن دادگاه الصاق كند. در توضیح بیشتر باید گفت:منظور از رد فوری این است كه چیزی به كسی ابلاغ نمی‌شود.
خواهان باید آنچه از خوانده می‌خواهد به‌عنوان خواسته خود در دادخواست تعیین و میزان آن را از حیث بها مشخص كند و درصورتی كه دعوی و خواسته غیرمالی باشد، باید به میزان 5 هزار ریال به‌عنوان هزینه دادرسی و صدریال بهای هر برگ دادخواست تمبر باطل كند


و اما خوانده (كسی كه دعوی مطروحه علیه وی طرح و اقامه می‌شود) مشخصات خوانده هم باید مشخص باشد و در غیراین صورت دادخواست توقیف می‌شود. بنابراین مدیر دفتر با توجه به ماده 54 آیین دادرسی مدنی برای خواهان اخطار رفع نقص صادر می‌كند و به خواهان 10 روز مهلت می‌دهد كه از دادخواست رفع نقص كند و درصورتی كه در این 10 روز اقدامی نكند دادخواست رد می‌شود كه البته مراتب این رد نیز باید به خواهان ابلاغ شود تا او ظرف 10 روز فرصت داشته باشد در همان دادگاه نسبت به تصمیم مدیر دفتر شكایت كند و این‌بار تصمیم دادگاه هر چه باشد قطعی است.ضمنا درصورتی كه خواهان آدرس اقامتگاه دقیق خوانده را در اختیار نداشته باشد، می‌تواند از دادگاه درخواست كند كه وی را به لحاظ مجهول المكان بودن، از طریق نشر آگهی در مطبوعات (روزنامه كثیرالانتشار) به دادرسی دعوت كند.
دراین صورت خواهان هزینه نشر آگهی دعوت خوانده به دادرسی را نیز به بانك پرداخت كرده و قبض آن نیز به پرونده ضمیمه می‌شود. درصورتی كه خواهان وكیل داشته باشد، مشخصات كامل وی در دادخواست آورده می‌شود.
خواهان باید آنچه از خوانده می‌خواهد به‌عنوان خواسته خود در دادخواست تعیین و میزان آن را از حیث بها مشخص كند و درصورتی كه دعوی و خواسته غیرمالی باشد، باید به میزان 5 هزار ریال به‌عنوان هزینه دادرسی و صدریال بهای هر برگ دادخواست تمبر باطل كند.



هزینه دادرسی در دعاوی مالی به مأخذ تا 10 میلیون ریال معادل 5/1درصد ارزش خواسته و بیش از 10 میلیون ریال به نسبت مازاد بر آن 2درصد ارزش خواسته، تمبر باطل می‌شود. اما در دعاوی مالی غیرمنقول و خلع ید (متصرف) از اعیان غیرمنقول، هزینه دادرسی مطابق ارزش معاملات املاك در هر منطقه توسط دفتر دادگاه تقویم و براساس آن هزینه دادرسی تعیین

می‌شود و سپس ابطال تمبر صورت می‌گیرد.
از جمله موارد دیگری كه آوردن آن در درخواست ضرورت دارد، ذكر ادله و مستنداتی است كه ادعای خواهان را به اثبات می‌رساند.دادخواست پس از تكمیل به‌صورت فوق الذكر و بیان شرح ماوقع اختلاف و دعوی (درقسمت شرح دادخواست) ذیل آن باید به وسیله خواهان امضا‌ یا با اثر انگشت تأیید شود.دادخواست و پیوست‌های آن باید به تعداد خواندگان به اضافه یك نسخه باشد.
تعیین خواسته و بهای آن نیز لازم است مگر آنكه تعیین بها ممكن نبوده یا خواسته مالی نباشد.آنچه‌را كه مدعی از دادگاه تقاضا می‌كند «خواسته» یا مدعی به گویند. خواسته یا مالی است یا غیرمالی


درتمامی‌اشكال فوق الذكر درصورت عدم‌تكمیل دادخواست از حیث مشخصات خواهان و خوانده، ‌عدم‌تعیین خواسته، عدم‌قید روشن و واضح تعهدات و جهاتی كه خواهان خود را مستحق مطالبه می‌داند و خواسته دقیق وی و ادله و وسایلی كه برای اثبات ادعای خود دارد، در پی اخطار رفع نقص به خواهان و عدم‌برطرف كردن نقایص مذكور ظرف مهلت 10روز، قرار رد از سوی مدیر دفتر دادگاه صادر می‌شود كه این قرار طی مدت 10 روز از تاریخ ابلاغ به وی در همان دادگاه قابل شكایت و اعتراض است.
با وصول دادخواست و گواهی تكمیلی آن توسط مدیر دفتر دادگاه، ریاست دادگاه یا دادرس علی البدل (به‌عنوان جانشین وی) دستور تعیین وقت دادرسی و دعوت طرفین در وقت دادرسی تعیین شده را صادر می‌كند. در ضمن نسخه دوم دادخواست و ضمایم آن به خوانده نیز ابلاغ می‌شود.
ندا پاکنهاد/ وکیل پایه یک دادگستری
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #477  
قدیمی 03-05-2010
Setare آواتار ها
Setare Setare آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال

 
تاریخ عضویت: Jan 2010
نوشته ها: 2,007
سپاسها: : 926

875 سپاس در 242 نوشته ایشان در یکماه اخیر
جدید مقایسه جالب زندگی دو دانشجوی دکتری خارج و داخل

مقایسه یک دانشجوی دکتری سال چهارم داخل کشور و یک دانشجوی سال سوم دکتری خارج از کشور

تمام اطلاعات مروبط به دنیای واقعی هستند و از روی موارد واقعی و به روز تهیه شده اند. تاکید می کنم که تمام آیتم ها از موارد حقیقی برگرفته شده اند.

زندگی دانشجوی دکتری سال سوم خارج از کشور:

ساعت 7:00 بیدار شدن از خواب

ساعت 7:30 در حال رفتن به اتاق شخصی خود در دانشکده اش (از همان روز اول به او در دانشکده یک اتاق اختصاص داده اند که آرام است و دسترسی به اینترنت رایگان دارد)

ساعت 8:00 شروع به تحقیق و انجام تز (روزانه 5 ساعت تحقیق مفید و بدون اینترآپت برای مدت یک سال یک تز عالی را در پی خواهد داشت)

ساعت 11:00 دیدار روزانه با استاد راهنما و مشاور (حسب مورد)

(ایشان لازم نیست که برای دیدار استادشان با منت از او وقت بگیرد و دیدار با استاد کاری نرمال و روتین است)

ساعت 13:00 پایان کارها و ارسال ایمیل کارهای روزانه و نتایج تحقیقات تا کنون برای استاد راهنما

ساعت 13 الی 14 نهار و استراحت

ساعت 14:30 بازگشت به خانه و گرفتن یک دوش

ساعت 14:30 تا 19:30 دیدار و گشت زدن با دوست دختر روسی اش (ببخشید می خواستم عین واقعیت را بنویسم و بدون سانسور و گرنه من این کار را تایید نمی کنم)
19:30 الی 20 بازگشت به خانه و خداحافظی از دوست دختر اهل روسیه
20:00 الی 21:00 تلویزیون و سریال محبوب اش که یک عاشقانه آرام است.
21:00 آماده شدن برای خواب و استراحت در خوابگاه با منزلی که با پول اسکالرشیپ فراهم شده است.

حالا مقایسه کنید با زندگی یک دانشجوی دکتری داخل ایران
ساعت 7:00 بیدار شدن از خواب
ساعت 7:30 تا 8:30 در ترافیک رسالت- حکمت- چمران
ساعت 8:30 منتظر ماندن برای تشکیل جلسه گروه برای تصویب پروپوزال دکتری، که بعد از ششمین بار پیاپی کنسل شد.
ساعت 9:30 مراجعه به سایت برای جستجو در بانک مقالات که بعد از نیم ساعت جستجو و به روز نبودن بانک مقالات و وصل نشدن درست زمانی که به مقالات مورد نظر دسترسی پیدا می کند ساعت 10 می شود کارگاه اموزش در سایت برگزار می شود و باید بلند شود و برود بیرون. قبل از رفتن می خواهد فایل هایب دانلود شده را روی فلشش بریزد که می بیند کامپیوتر مورد نظر پورت فلش اش خراب است.
(توضیح اینکه دانشکده مورد نظر با اینکه ایشان دانشجوی سال آخر دکتری است هنوز به ایشان نه یک اتاق داده است و نه حتی یک کمد)
ساعت 10:30 مراجعه به بخش معاونت دانشجویی و پژوهشی برای پرسیدن در مورد خبری که در روزنامه ها زده اند: اعطای پژوهانه به دانشجویان دکتری! جواب این است: لبخند استهزاء بر لبان مسوولین.
ساعت 11:15 بازگشت به سمت دفتر کار استاد راهنما که با ایشان قرار گذاشته است. سه نفر در دفتر کار استاد محترم هستند که دانشجویان لیسانس و فوق لیسانس هستند (وقتی که دانشگده ها گله ای و بدون توجه به ظرفیت دانشجو می گیرند و استاد جوان هم نمی گیرند، سرانه دانشجو به استاد می شود 100 نفر و معلوم است که در این وسط سر دانشجوی دکتری بی کلاه می ماند.
ساعت 12: رفتن به سلف سرویس دانشگاه، خوردن کبابی که بیرونش سوخته است و درونش خام.
ساعت 12:30 رفتن به مسجد دانشگاه، این قسمت شیرین ترین و آرامش بخش ترین قسمت زندگی یک دانشجوی دکتری است. بعد از نماز، دق دلش با لعنت بر برخی از اساتید زورگوی بی سواد پرمدعا نزد خداوند خالی می کند و بعد هم از خداوند صبر می خواهد و تعجیل در فارغ التحصیلی
ساعت 13:00 بازگشت به محل کار (دست از پا درازتر) برای در آوردن یک لقمه نان حلال برای خودش و زندگی آینده اش. چون نه دانشگاه پولی می دهد و نه حمایت خانواده تکاپوی هزینه ها را می کند و نه پول حل تمرینی و دستیار پژوهشی بودن مشکلی را حل می کند.
ساعت 13:00 تا 13:45 ترافیک دانشگاه تا محل کار
ساعت 13:45 تا 14:15 دل درد ناشی از کباب کوبیده امروز
ساعت 14:15 تا 16:00 کار روی یک پروژه با ساعتی 5 هزار تومان ساعتی، کار روی پروژه ای که می داند در این مملکت انجام نمی شود و می داند که دردی از مملکت دوا نمی شود و فقط آن را انجام می دهد: برای یک مشت دلار.
ساعت 16:00 تلفن زنگ می زند و به او می گویند که فلان استاد فلان درس را ارایه کرده است اما نمی تواند ارایه کند لذا باید بیایی به جای ایشان درس بدهی. اما نه در سوابق دانشگاه نوشته می شود و نه وضعیت درآمدی اش معلوم است و نمره پایان ترم هم دست او نیست. خُب قبول می کند حداقل برای کسب تجربه و رزومه اش بد نیست. قبول می کند که به جای کس دیگری درس بدهد نه حقوق بگیرد و نه به نامش ثبت شود.
ساعت 16:15 بازگشت به کار تا 17:30
ساعت 17:30 بازگشت به خانه ترافیک کردستان، حکیم، رسالت.
ساعت 18:45 رسیدن به خانه
ساعت 19:00 شنیدن اخبار وقایع بعد از انتخابات که فقط کارش این است که بگوید عده ای بد هستند و هم روی اعصاب این وری هاست و هم روی اعصاب آن وری .
ساعت 19.30 ورق زدن چند صفحه کتاب، چت کردن، ایمیل زدن به تمام رفقایی که اکنون خارج کشور هستند و زنده شدن حسرت اینکه چرا برای ادامه تحصیل به خارج از کشور نرفت
ساعت 20:30 خوردن شام
ساعت 21: نگاه کردن ناامیدانه به سریال تلویزیونی مزخزف کبری 11
ساعت 22: آماده شدن برای خواب

حالا مقایسه کنید: دانشجوی خارج نشین هم درس اش را می خواند هم دغدغه اساسی ندارد و هم در آرامش در یک مسیر روتین پروپوزالش تصویب می شود و سه ساله دکترایش را می گیرد (اطلاعات واقعی است) و حتما هم لازم نیست که مقاله آی اس آی داشته باشد.
دانشجوی ایران نشین! بعد از گذراندن دوره آموزشی با عده ای استاد بی سواد پرمدعا، یکسال (در برخی موارد پیش از یکسال) باید در پیچ و خم های احمقانه تصویب پروپوزال رساله دکتری بماند و دوره دکترایش شش ساله شود. هم سه سال را از دست می دهد و هم سی سال پیر و فرسوده و خشمگین می شود.
قبلاها هر که از من می پرسیدند که داخل دکتری بخوانم یا خارج برایش استدلال می کردم که مزایا و منافع هر کدام چیستند؟ (این هم نمونه ای از استدلال ها) حال اگر کسی از من بپرسد که چه کنم بدون تحلیل می گویم که برود خارج کشور. به قول یکی از دانشجوهای دکتری در دوره دکتری دانشجو، آبدیده که هیچ، آبکش می شود.
خدایا به من و جمیع دانشجویان دکتری داخل دلی دریایی بده که توان تحمل پرمدعایی ها، بی سوادی ها، بدخواهی ها، بی شعوری ها، بی تدبیری ها و ... را داشته باشیم. آمین ای پرورگار ما!
خدایا همچمنین پناه می برم به تو از اینکه روزی همین صفاتی که مرا رنج می دهد (بی سواددی و بدخواهی و بی شعوری و بی تدبیری و بی شرفی و ...) در من متجلی شود و دیگران از شر این صفات بد به تو پناهنده شوند. آمین ای پناه مهربان من.
__________________
من ندانم که کیم
من فقط میدانم
که تویی
شاه بیت غزل زندگیم...

ویرایش توسط Setare : 03-05-2010 در ساعت 12:44 PM
پاسخ با نقل قول
  #478  
قدیمی 03-06-2010
Setare آواتار ها
Setare Setare آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال

 
تاریخ عضویت: Jan 2010
نوشته ها: 2,007
سپاسها: : 926

875 سپاس در 242 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض حتی تصورش هم سخته!;)

چشم‌هايتان را باز مي‌كنيد. متوجه مي‌شويد در بيمارستان هستيد. پاها و دست‌هايتان را بررسي مي‌كنيد. خوشحال مي‌شويد كه بدن‌تان را گچ نگرفته‌اند و سالم هستيد.. دكمه زنگ كنار تخت را فشار مي‌دهيد. چند ثانيه بعد پرستار وارد اتاق مي‌شود و سلام مي‌كند. به او مي‌گوييد، گوشي موبايل‌تان را مي‌خواهيد. از اين‌كه به خاطر يك تصادف كوچك در بيمارستان بستري شده‌ايد و از كارهايتان عقب مانده‌ايد، عصباني هستيد. پرستار، موبايل را مي‌آورد. دكمه آن را مي‌زنيد، اما روشن نمي‌شود. مطمئن مي‌شويد باتري‌اش شارژ ندارد. دكمه زنگ را فشار مي‌دهيد. پرستار مي‌آيد.

«ببخشيد! من موبايلم شارژ نداره. مي‌شه لطفا يه شارژر براش بياريد»؟

«متاسفم. شارژر اين مدل گوشي رو نداريم».

«يعني بين همكاراتون كسي شارژر فيش كوچك نوكيا نداره»؟

«از 10سال پيش، ديگه توليد نمي‌شه. شركت‌هاي سازنده موبايل براي يك فيش شارژر جديد به توافق رسيدن كه در همه گوشي‌ها مشتركه».

«10سال چيه؟ من اين گوشي رو هفته پيش خريدم».

«شما گوشي‌تون رو يك هفته پيش از تصادف خريدين؛ قبل از اين‌كه به كما بريد». «كما»؟!

باورتان نمي‌شود كه در اسفند1387 به كما رفته‌ايد و تيرماه 1412 به هوش آمده‌ايد. مطمئن هستيد كه نه مي‌توانيد به محل كارتان بازگرديد و نه خانه‌اي برايتان باقي مانده است. چون قسط آن را هر ماه مي‌پرداختيد و بعد از گذشت اين همه سال، حتما بوسيله بانك مصادره شده است. از پرستار خواهش مي‌كنيد تا زودتر مرخص‌تان كند.

«از نظر من شما شرايط لازم براي درك حقيقت رو ندارين».

«چي شده؟ چرا؟ من كه سالمم»!

«شما سالم هستيد، ولي بقيه نيستن».

«چه اتفاقي افتاده»؟

«چيزي نشده! ولي بيرون از اين‌جا، هيچكس منتظرتون نيست».

چشم‌هايتان را مي‌بنديد. نمي‌توانيد تصور كنيد كه همه را از دست داده‌ايد. حتي خودتان هم پير شده‌ايد. اما جرأت نمي‌كنيد خودتان را در آينه ببينيد.

«خيلي پير شدم»؟

«مهم اينه كه سالمي. مدتي طول مي‌كشه تا دوره‌هاي فيزيوتراپي رو انجام بدي»..

از پرستار مي‌خواهيد تا به شما كمك كند كه شناخت بهتري از جامعه جديد پيدا كنيد..

«اون بيرون چه تغييرايي كرده»؟

«منظورت چه چيزاييه»؟

«هنوز توي خيابونا ترافيك هست»؟

«نه ديگه. از وقتي طرح ترافيك جديد رو اجرا كردن، مردم ماشين بيرون نميارن».

«طرح جديد چيه»؟

«اگر راننده‌اي وارد محدوده ممنوعه بشه، خودش رو هم با ماشينش مي‌برن پاركينگ و تا گلستان سعدي رو از حفظ نشه، آزاد نمي‌شه».

«ميدون آزادي هنوز هست»؟

«هست، ولي روش روكش كشيدن».

«روكش چيه»؟

«نماي سنگش خراب شده بود، سراميك كردند».

«برج ميلاد هنوز هست»؟

«نه! كج شد، افتاد»!

«چرا؟ اون رو كه محكم ساخته بودن».

«محكم بود، ولي نتونست در مقابل ارباس A380 مقاومت كنه».

«چي؟!.... هواپيما خورد بهش»؟

«اوهوم»!

«چه‌طور اين اتفاق افتاد»؟

«هواپيماش نقص فني داشت، رفت خورد وسط رستوران‌گردان برج».

«اين‌كه هواپيماي خوبي بود. مگه مي‌شه اين‌جوري بشه»؟

«هواپيماش چيني بود. ***** كاربراتورش خراب شده بود، بنزين به موتورها نرسيد، اون اتفاق افتاد».

«چند نفر كشته شدن»؟

«كشته نداد».

«مگه مي‌شه؟ توي رستوران گردان كسي نبود»؟

«نه! رستوران 4سال پيش تعطيل شد»..

«چرا»؟

«آشپزخونه‌اش بهداشتي نبود».

«چي مي‌گي؟!... مگه مي‌شه آخه»؟

«اين اواخر يه پيمانكار جديد رستوران گردان رو گرفت، زد توي كار فلافل و هات‌داگ....».

«الان وضعيت تورم چه‌جوريه»؟

«خودت چي حدس مي‌زني»؟

«حتما الان بستني قيفي، 14هزار تومنه».

«نه ديگه خيلي اغراق كردي. 12هزار تومنه».

«پرايد چنده»؟

«پرايدهاي قديمي يا پرايد قشقايي»؟

«اين ديگه چيه»؟

«بعد از پرايد مينياتور و ماسوله، پرايد قشقايي را با ايده‌اي از نيسان قشقايي ساختن».

«همين جديده، چنده»؟

«70ميليون تومن».

«پس ماكسيما چنده»؟

«اگه سالمش گيرت بياد، حدود 2 يا 2 و نيم....».

«يعني ماكيسما اسقاطي شده؟ پس چرا هنوز پرايد هست»؟

«آزادراه تهران به شمال هم هنوز تكميل نشده».

«تونل توحيد چه‌طور»؟

«تا قبل از اين‌كه شهردار بازنشسته بشه، تمومش كردن».

«شهردار بازنشسته شد»؟

«آره».

«ولي تونل كه قرار بود قبل از سال1390 افتتاح بشه».

«قحطي سيمان كه پيش اومد، همه طرح‌ها خوابيد».

«چندتا خط مترو اضافه شده»؟

«هيچي! شهردار كه رفت، همه‌جا رو منوريل كشيدن. مترو رو هم تغيير كاربري دادن».

«يعني چي»؟

«از تونل‌هاش براي انبار خودروهاي اسقاطي استفاده كردن».

«اتوبوس‌هاي Brt هنوز هست»؟

«نه! منحلش كردن، به جاش درشكه آوردن. از همونايي كه شرلوك هلمز سوار مي‌شد».

«توي نقش‌جهان اصفهان ديده بودم از اونا...»

«نقش‌جهان رو هم خراب كردن».

«كي خراب كرد»؟

«يه نفر پيدا شد، سند دستش بود، گفت از نوادگان شاه‌عباسه، يونسكو هم نتونست حرفي بزنه».

«خليج‌فارس چه‌طور؟»

«اون هم الان فقط توي نقشه‌هاي خودمون، فارسه. توي نقشه گوگل هم نوشته خليج صورتي».

«خليج صورتي چيه»؟

«بعضي‌ها به نشنال‌جئوگرافيك پول مي‌دادن تا بنويسه خليج عربي، ايران هم فشار مياورد و مدرك رو مي‌كرد. آخرش گوگل لج كرد، اسمش رو گذاشت خليج صورتي...»

«ايران اعتراضي نكرد»؟

«چرا! گوگل رو ***** كردن».

«ممنونم. بايد كلي با خودم كلنجار برم تا همين چيزا رو هم هضم كنم».

«يه چيز ديگه رو هم هضم كن، لطفا»!

«چيو»؟

«اين‌كه همه اين چيزها رو خالي بستم».

«يعني چي»؟

«با دوست من نامزد شدي، بعد ولش کردي. اون هم خودش را توي آينده ديد، اما خيلي زود خرابش کردي. حالا نوبت ما بود تا تو را اذيت کنيم. حقيقت اينه که يك ساعت پيش تصادف كردي، علت بيهوشي‌ات هم خستگي ناشي از كار بود. چيزيت نيست. هزينه بيمارستان را به صندوق بده، برو دنبال زندگي‌ات»!

«شما جنايتكاريد! من الان مي‌رم با رييس بيمارستان صحبت مي‌كنم».

«اين ماجرا، ايده شخص رييس بيمارستان بود».

«ازش شكايت مي‌كنم»!

«نمي‌توني. چون دوست صميمي پدر نامزد جديدته».
__________________
من ندانم که کیم
من فقط میدانم
که تویی
شاه بیت غزل زندگیم...
پاسخ با نقل قول
  #479  
قدیمی 03-07-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
جدید رمزوراز آدمهاي موفق



رمزوراز آدمهاي موفق

کرایگ هایپر؛

نویسنده، محقق، مقاله‌نویس، مجری رادیو و تلویزیون و یک سخنران حرفه‌ای است. در ۲۵ سال گذشته، او با کارهایش به‌عنوان یک کارشناس حرفه‌ای موفقیت در حوزه‌های شخصی و اجتماعی معرفی شده. هاپیر یک سایت هم درباره سخنرانی موثر دارد که در آن نوشته: آ«من خواسته‌ام بخش‌های مهم کتاب‌های کمکی که تا به حال خوانده‌ام و تجربه‌هایی که در زندگی‌ام داشته‌ام را به صورت ۴۰ نکته کلیدی فشرده کنم و در اختیار دیگران بگذارم تا در هر زمان بتوانند آن را بخوانند. مطمئنا کتاب‌هایی که در سطح جهانی فروخته می‌شوند و درباره خودیاری هستند ممکن است برای بعضی‌ها قابل استفاده باشند ولی من مایلم چیزی بنویسم که برای همه مفید واقع شود.آ» حالا این شما و این هم ۴۰ توصیه کرایگ هایپر. بخوانید و قضاوت کنید.

۱)فرصت‌هایی را می‌بینند و پیدا می‌کنند که دیگران آنها را نمی‌بینند.

۲)از مشکلات درس می‌گیرند، در حالی که دیگران فقط مشکلات را می‌بینند.

۳)روی راه‌حل‌ها تمرکز می‌کنند.

۴)هوشیارانه و روشمندانه موفقیت‌شان را می‌سازند، در زمانی که دیگران آرزو می‌کنند موفقیت به سراغ‌شان آید.

۵)مثل بقیه ترس‌هایی دارند ولی اجازه نمی‌دهند ترس آنها را کنترل و محدود کند.

۶)سوالات درستی از خود می‌پرسند. سوال‌هایی که آنها را در مسیر مثبت ذهنی و روحی قرار می‌دهد.

۷)به ندرت از چیزی شکایت می‌کنند و انرژی‌شان را به خاطر آن از دست نمی‌دهند. همه چیزی که شکایت کردن باعث آن است فقط قرار دادن فرد در مسیر منفی‌بافی و بی‌ثمر بودن است.

۸)سرزنش نمی‌کنند (واقعا فایده‌اش چیست؟) آنها مسوولیت کارهایشان و نتایج کارهایشان را تماما به عهده می‌گیرند.

۹)وقتی ناچارند از ظرفیتی بیش از حد ظرفیت‌شان استفاده کنند همیشه راهی را برای بالا بردن ظرفیت‌شان پیدا می‌کنند و بیشتر از ظرفیت‌شان از خود توقع دارند. آنها از آنچه دارند به نحو کارآمدتری استفاده می‌کنند.

۱۰)همیشه مشغول، فعال و سازنده هستند. هنگامی که اغلب افراد در حال استراحت هستند آنها برنامه‌ریزی می‌کنند و فکر می‌کنند تا وقتی که کارشان را انجام می‌دهند استرس کمتری داشته باشند.

۱۱)خودشان را با افرادی که با آنها هم‌فکر هستند متحد می‌کنند. آنها اهمیت و ارزش قسمتی از یک گروه بودن را می‌دانند.

۱۲)بلندپرواز هستند و دوست دارند حیرت‌انگیز باشند. آنها هوشیارانه انتخاب می‌کنند تا بهترین نوع زندگی را داشته باشند و نمی‌گذارند زندگی‌شان اتوماتیک‌وار سپری شود.

۱۳)به وضوح و دقیقا می‌دانند که چه چیزی در زندگی می‌خواهند و چه نمی‌‌خواهند. آنها بهترین واقعیت را دقیقا برای خودشان مجسم و طراحی‌ می‌کنند به جای اینکه صرفا تماشاگر زندگی باشند.

۱۴)بیشتر از آنکه تقلید کنند، نوآوری می‌کنند.

۱۵)در انجام کارهایشان امروز و فردا نمی‌‌کنند و زندگی‌شان را در انتظار رسیدن بهترین زمان برای انجام کاری از دست نمی‌دهند.

۱۶)آنها دانش‌آموزان مدرسه زندگی هستند و همواره برای یادگیری روی خودشان کار می‌کنند. آنها از راه‌های مختلفی مثل تحصیلات آموزشگاهی، دیدن و شنیدن، پرسیدن، خواندن و تجربه کردن یاد می‌گیرند.

۱۷)همیشه نیمه پر لیوان را می‌بینند و توانایی پیدا کردن راه درست را دارند.

۱۸)دقیقا می‌دانند که چه کاری باید انجام دهند و زندگی‌شان را با از شاخه‌ای به شاخه‌ای دیگر پریدن از دست نمی‌دهند.

۱۹)ریسک‌های حساب‌شده‌ای انجام می‌دهند؛ ریسک‌های مالی، احساسی و شغلی.

۲۰)با مشکلات و چالش‌هایی که برایشان پیش می‌آید سریع و تاثیرگذار روبه‌رو می‌شوند و هیچ‌وقت در مقابل مشکلات سرشان را زیر برف نمی‌کنند. با چالش‌ها روبه‌رو می‌شوند و از آنها برای پیشرفت خودشان بهره می‌برند.

۲۱)منتظر قسمت و سرنوشت و شانس نمی‌مانند تا آینده‌شان را رقم بزند. آنها بر این باورند که با تعهد و تلاش و فعالیت، بهترین زندگی را برای خودشان می‌سازند.

۲۲)وقتی بیشتر مردم کاری نمی‌کنند؛ آنها مشغول فعالیت هستند. آنها قبل از اینکه مجبور به کاری بشوند، عمل می‌کنند.

۲۳)بیشتر از افراد معمولی روی احساسات‌شان کنترل دارند. آنها همان احساساتی را دارند که ما داریم ولی هیچ‌گاه برده احساسات‌شان نمی‌شوند.

۲۴)ارتباط‌گرهای خوبی هستند و روی رابطه‌ها کار می‌کنند.

۲۵)برای زندگی‌شان برنامه دارند و سعی می‌کنند برنامه‌شان را عملی کنند. زندگی آنها از کارهای برنامه‌ریزی نشده و نتایج اتفاقی عاری است.

۲۶)در زمانی که بیشتر مردم به هر قیمتی می‌خواهند از رنج کشیدن و بودن در شرایط سخت اجتناب کنند، افراد موفق قدر و ارزش کار کردن و بودن در شرایط سخت را می‌فهمند.

۲۷)ارزش‌های زندگی‌شان معلوم است و زندگی‌شان را روی همان ارزش‌ها بنا می‌کنند.

۲۸)تعادل دارند. وقتی از لحاظ مالی موفق هستند، می‌دانند که پول و موفقیت مترادف نیستند. آنها می‌دانند افرادی که فقط از نظر مالی در سطح مطلوبی قرار دارند، موفق نیستند. این در حالی است که خیلی‌ها خیال می‌کنند پول همان موفقیت است. ولی آنها دریافته‌اند که پول هم مثل بقیه چیزها یک وسیله است برای دستیابی به موفقیت.

۲۹)اهمیت کنترل داشتن روی خود را درک کرده‌اند. آنها قوی هستند و از اینکه راهی را می‌روند که کمتر کسی می‌تواند برود، شاد می‌شوند.

۳۰)از خودشان مطمئن هستند و به احساسات ناشی از اینکه کجا زندگی می‌کنند و چه دارند و چه طور به نظر می‌رسند، توجهی ندارند.

۳۱) دست و دل باز و مهربان هستند و از اینکه به دیگران کمک می‌کنند تا به خواسته‌هایشان برسند خوشحال می‌شوند.
۳۲)متواضع هستند و اشتباهات‌شان را با خوشحالی می‌پذیرند و به راحتی عذرخواهی می‌کنند. آنها از توانایی‌هایشان خاطر جمع هستند ولی به آن مغرور نمی‌شوند. آنها خوشحال می‌شوند که از دیگران بیاموزند و از اینکه به دیگران کمک می‌کنند تا خوب به نظر برسند بیشتر از کسب افتخارات شخصی‌شان لذت می‌برند.

۳۳)انعطاف‌پذیر هستند و تغییر را غنیمت می‌شمارند. وقتی وضعیتی پیش می‌آید که عادت‌ها و آسایش روزمره‌شان را بر هم می‌زند از آن استقبال می‌کنند و با آغوش باز وضعیت جدید و ناشناس را می‌پذیرند.

۳۴)همیشه سلامت جسمانی خود‌شان را در وضعیت مطلوبی نگه می‌دارند و می‌دانند که بدنشان خانه‌ای است که در آن زندگی می‌کنند و به همین خاطر، سلامت جسمانی برای آنها خیلی مهم است.

۳۵)موتور بزرگ و پرقدرتی دارند. سخت کار می‌کنند و تنبلی نمی‌کنند.

۳۶)همیشه منتظر بازتاب کارهایشان هستند.

۳۷)با افراد بدذات و غیرموجه نشست و برخاست نمی‌کنند.

۳۸)وقت‌شان و انرژی‌شان را روی وضعیت‌هایی که از کنترل‌شان خارج‌ است صرف نمی‌کنند.

۳۹)کلید خاموش روشن دارند. می‌دانند چگونه استراحت کنند و ریلکس شوند. از زندگی‌شان لذت می‌برند و سرگرم می‌شوند.

۴۰)آموخته‌هایشان را تمرین می‌کنند. درباره تئوری‌های عجیب و غریب خیالبافی نمی‌کنند بلکه واقع‌بینانه زندگی می‌کنند.


__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #480  
قدیمی 03-07-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
جدید مشهورترين نوابغ ايراني در دنيا

ايرانيان افتخار آميز

بر همگان واضح و روشن است که استعداد ایرانیان زبانزد جهانیان است و اندیشمندان ایرانی در زمینه های مطرح و مهارت های شاخص، هر زمانی که اراده کنند می توانند به راحتی در صحنه های جهانی پیشتاز باشند و با شهامتی هر چه تمامتر بر قله های افتخار بایستند. در این رابطه ما نخبگان و بزرگان لایقی در عرصه های مختلف علمی، پژوهشی، اقتصادی، سیاسی با تخصص های متعددی در رده های بالای سازمانها و کمپانی های کشورهای پیشرفته جهان داریم. نخبگانی که هر کدام به نوعی در شیوه زندگی اهالی سیاره زمین تاثیر داشته و دارند و هر کدام باعث ایجاد تغییراتی در زندگی مردم جهان شده اند. ولی متاسفانه از آنجا که فعالیت این اشخاص کمتر در جوامع داخل ایران مطرح شده، حتی ممکن است نام آنها را هم ندانیم، چه برسد به اطلاعات و تحولاتی که این عزیزان در عرصه ی علم و تکنولوژی و ... ایجاد کرده اند. در این مطلب با هم مروری هر چند مختصر به نام برخی از این بزرگان می کنیم ....
امید کردستانیمدیر بازرگانی، سهامدار و معاون ارشد کمپانی "گوگل" (Google)



حسین اسلامبلچی
رئیس بزرگترین شرکت مخابرات در امریکا یعنی شرکت پر آوازه "AT&T"



انوشه انصاری
موسس و مدیر کمپانی بزرگ "Telecom Technologies" امریکا و اولین زن فضانورد ایرانی

فریار

شیرزاد
معاون وزارت بازرگانی امریکا، مشاور رئیس جمهور و عضو شورای ملی امنیت ایالات متحده(دوره گذشته)




جمشید دلشاد
شهردار شهر بورلی هیلز آمریکا



علی دیزایی
از فرماندهان ارشد پلیس لندن (مشاور حقوقی انجمن افسران پلیس لندن)




امیر مجیدی مهر
معاون ارشد بخش رسانه های دیجیتال شرکت "Microsoft" (فرد سمت چپ تصویر)




پروفسور
Caro Lucas

پدر رباتیک ایران



مینو اخترزند
مدیر راه آهن کشور سوئد



پروفسور توفیق موسیوند
مخترع نخستین قلب مصنوعی داخل
بدن انسان



ماریا خرسند
رئیس کمپانی بزرگ سونی اریکسون سوئد



پروفسور لطفی علی‌عسکرزاده
استاد بازنشسته دانشگاه برکلی، واضح منطق و نظریه فازی، کامپیوتر هوشمند و بنیانگذار نسل سوم کامپیوتر در جهان!



مهندس ایمان ده بزرگی
برنده جایزه جوان ترین مهندس IT دنیا و نفر دوم المپیاد جهانی طراحی وب کانادا

پروفسور بیژن داوریمعاون ارشد کمپانی "آی بی ام" (IBM) بزرگترین کمپانی سخت افزار در جهان



فرزاد ناظمی
مدیر فنی کمپانی "یاهو" (Yahoo)




پیر امیدیار
بنیانگذار تجارت الکترونیکی در جهان و صاحب و مدیر کمپانی عظیم "ای‌ بی" (e-bay)



سینا تمدن
معاون ارشد شرکت "اپل" (Apple)



پروفسور مجید سمیعی
جراح برجسته و متخصص بیماریهای مغز و اعصاب مقیم آلمان و رئیس افتخاری اتحادیه جهانی جراحان مغز و
اعصاب



قاسم اسرار
عضو هیئت مدیره ایستگاه فضایی ناسا



آزاده تبازاده
دانشمند ایستگاه فضایی ناسا



کریستینا امان پور
مدیر شبکه خبری "سی ان ان" (CNN)



پروفسور علی جوان
دارنده جایزه جهانی آلبرت انیشتن و اولین
مخترع لیزر گازی



دکتر فیروز نادری
مدیر پروژه های فضایی سیاره مریخ در ایستگاه
فضایی ناسا



ولی نصر
مشاور رئیس جمهور آمریکا در سال

2009


پروفسور محمد جمشیدی
مدیر برنامه های داخلی ایستگاه فضایی
ناسا


دکتر هاله افشار

اولین بانو ایرانی عضو مجلس اعیان انگلستان

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
پاسخ

برچسب ها
giorgio armani, جورجیو آرمانی


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 10:39 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها