|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
|||||||
| استان کرمانشاه در این تالار به بحث و بررسی مطالب مرتبط به استان کرمانشاه میپردازیم. |
 |
|
|
ابزارهای موضوع | نحوه نمایش |
|
#471
12-24-2009
|
||||
|
||||
سلام همشهریان
فقط جواب ودیگرهیچ دخترها وقتی مجردن فقط یه شوهر میخوان وقتی به مقصودشون میرسن همه چیز میخوان . شکسپیر.
|
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#472
12-25-2009
|
||||
|
||||
|
محله های کرمانشاه - خاطرات شما ؟ از دوران کودکی خودتون در کرمانشاه بگید ( کرماشانی ها )
بابا ترا خدا یکی شماره مهدی (هیوا) رو برام پیدا کنه برم کمکش خونه کشی داره الان میگه فلانی خودشو گم و گور کرده ...
بچه ها خواسته بودن در مورد محله ها بنویسیم .. افشین چه شد ؟ قرار شد در مورد شیرینی فروشیهای خوب و قدیمی بنویسی..؟ منم از محله های زیادی خاطراتی خوش و بد دارم... خودمون سعدی هستیم و بودیم و خواهیم بود سعدی و خیام و شیر و خورشید (هلال احمر) و مصدق و بهار و فردوسی و میدان شهرداری و شریعتی و برو اونطرف تر مصوری پارک شیرین مهدیه پرنده فروشا مطهری و پل هوایی و جوانشیر و کوهساری (؟) و... خیام کوچه شهنازش معروفه .... یه خوراک فروشی معروف داره من نرفتم... سر خیام لوازم خانگی کرمی معروفه سعدی ما خب سینما آتلانتیک (پیروزی) ازسینماهای قدیم کرمانشاهه روبروش شهرروز که دیگه تعطیل شده یادمه بابا مامان بچه بودم میرفتیم همیشه به سبد وسائل خریده شده نگاه که میکردم هیچی توش نبود واسه من همه ش زردچوبه و ریکا میدیدم !  بعد ما محله ی پل هوایی و بازار کردها (تاریکه بازار) خونه یکی از فامیلامون بود همیشه میرفتیم بچه بودم خاطرات بچکی زیادی اونجا دارم واقعا حس قشنگیه رد شدن از تاریکه بازار کمی در موردش حرف بزنین... .پر اسباب بازی پر از زرق و برق لباس ها بوی خوش پارچه مردانی که نوار کاست کردی میفروختن و یه دستگاه پخش صدا داشتند و متحرک بودند .. معماری قدیمیش رو ز همون بچگی دوست داشتم .. نصف شخصیتم اونجا شکل گرفت مردای سن بالا و پیرمرد و پیر زن ها ... زرگرها و طلافروشی ها ... صدای چکش زدن ها قابلمه و تیانه  و مجحمه و /..لباسای کردی ... رنگ رنگی و .. بلبلی نخود... یکی از مغازه ها اونجا اکواریوم داشت همیشه دوست داشتم بابا مامان برم اونو ببینم... و چرا از ورودی و ابتدای اون نمیگی .. وای یه اقا پیرمرده بود خدا حفظش کنه چند سال پیش با یاد اون سالها با دوستم رفتیم سری زدیم .. میخ و چوب و نخ و طناب و اره و این جور چیزا میفروخت اما یه چی داشت که واسه من خیلی نوستالژیکه ... ترخون ... ترخن یه وسیله بازی چوبی بود ... که میخ مخصوص خودشو میکوبیدی به سرش و یه نخ مخصوص پلاستکی داشت که میپیچیدی دورش بعد با کمال تبهر فررررره-ش میدادی (پرتش میکردی) و نخشو میکشیدی شروع به چرخیدن میکرد... و خیلی باهال میچرخید اونواع تخصصی صدایی که از خودش در میکرد : کفه - گیفه - فررره - وینگه - ژژژژژژژ - خژه - وو...  بود /..بعد هر کی لات بود ترخون خودشو در حال چرخش سوار کف دستش میکرد تا توی دستش بچرخه ما که لات نبودیم به کارای هنری تر رو اورده بودیم رنگ میزدیم تا وقت چرخش خوشگل تر باشه ... از انواع بیماری که ترخون جان بشش گرفتار میشد بیماره سره گیژه بود ...  ترخونی که با سرگیجه میچرخید به بیماری کشنده و لاعلاج سرگیژه مبتلا شده بود و باید با چشمانی اشکبار باهاش وداع میکردی و منتظر میموندی تا دفعه بعد یکی دیگه واست بخرن.. در محله ما مخصوصا کوچه پیروز هر سال مسابقات لیگ برتر ترخونلیگا برگذار میشد و ترخون باز های خفن از شعاع شونصد هزار کیلومتری به اون محله میومدن وزیری و چاله حسن خان وای بازم زرد چوبه و بوی نفتالین ... از چال حسن خان یاد اولین چیزی که میفتم اینه یه اقای فلاحی بود مغازه داشت دوست بابا بود من 4-5 سالم بود یه دوربین از این دوربین های شهر فرنگ (آسمش این بود ؟ ) دستم رسیده بود فیلم نداشت ! ببین چه بد شانسیی بوده .. تو خماریش بودم بعد مامان هی تعریف میکرد که قبلا فیلماشو دیده و طرز کارش چیه من هی تو کفش بیشتر میرفتم ... فیلمش پیدا نمیشد کسی نداشت.. یه دوربین هایی مثل شهرفرنگ هونصد سال پیش توش فیلم (عکس) مینداختی دو تا عدسی داشت بزرگتر نشون میداد توی محیط تاریک مینداختیش بعد فیلم دایره ای بود میتونسی ردش کنی.. این دوربینا بیشتر توسط حاجی ها از عربستان میومدن و اکثر فیلمهاش خونه ی خدا و صور مذهی بود... این اقای فلاحی به من قول داده بود یه سری فیلمشو داره واسم بیاره اما هنوز که سنم به بیست و اندی رسیده این اقای فلاحی واسم نیاورد .. فکرشو بکن هر بار که نواب میرفتیم من با شوق و ذوق میرفتم ببینم اقای فلاحی هست واسم اورده باشه .. بابا به خدا خوب عقده ای نشدم ... چال حسن خان یاد اور چیزای دیجه ای هم هست که بیشتر مال این اواخره... تقه خریدن (ترقه ) سیگارت (یا تقه سیگاری تقه اسرائیلی هم بشش میگفتن )ما بیشتر از این بالا نمیرفتیم اما مردم اکریل و سرنج هم مخریدن ازش مینشستن خونه درست میکردن چشاشون در میومد ... کسی بچه ها یادشون هست ؟ قبل از این بمبای مسخره یه تقه هایی بود دونه ای 10 تا تک تومن بود تقه دیواری بشش میگفتن ... پر بود از سنگ ریزه ... با کاغذ و روزنامه گلوله گلوه ازش درست میکردند و با نخ ملافه _ملحفه_ دورش رو میپیچیدن ... بعد دستت میگرفتی و کلی پفش میکردی که مثلا گرم بشه که البته هیچ تاثیری نداشت بعد دویست دفعه باید پرتش میکردی تو دیوار اخرشم به زور میتقید و تمام سنگاش پرتاب میشد اینطررف اون طرف ... یه چیزایس دیگه ای هم بود من خودم درست کردم یه بار زیاده روی کردم داغون شد .. یه چوب واسه دسته میاورده یه شیار ازش درست میکردی بعد به چیزی فلزی که بتونی توش گرد چوب کبریت بریزی که یه طرفش باز باشه یه طرفش بسته میچسبوندی توی شیار چوبه .. من از اون قسمت تیوب که بادش میکنی استفاده میکردم.. بعد یه پیچ یا میخ بزرگ با نخ میبنسی به چوبه و پر این استوانه رو میکردی از سر چوب کبریت و پیچشو میذاشتی و میزدی به دیوار .. یه بار پرش کردم چوبه هم منفحر شد اصلا باورم نمیشد ... ادامه داستان رو بعدا براتون تعریف میکنم اگه دوست داشتین...
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست
|
|
#473
12-25-2009
|
||||
|
||||
|
عسل خانم از اسمم پرسیده بودی ...danakolanah
یعنی آش دندانی .. اما هزار و شونصد تا دلیل داره واسه انتخابش .. یه واژه کردیه.. خوش اومدی به جمع فعال بچه های کرمانشاهی پی سی سیتی.. دانشگاه ازاد ؟ من که باغ ابریشمم اما هیوا قبلا ازاد بوده تا حالا ازاد یونیورسیتی نیومدم... اما دوست و کس و کار زیاد دارم اونجا... چرا شماها ثبات ندارین اخرش یا برین شهرک یا باغ نی بمونین دیگه ... ولی متاسفانه ما کلی حضور غیاب داریم و.. اما با این وجود منم سر کلاس نمیرم همیشه و..مگه فق ط بعضی از اساتید.. تنها پسر دانشجوییم که دوست دارم زود کلاسا تعطیل بشه برگردم خونه ... ==================================== داش فردین خوش هاتی برا نیتوای کمیگ و خوت بویشی ؟ بیلمان گیاد خود بین شررر ای خانمیله محترمه نیده دسمانو ؟ نوشته ت با عکست کارربریت نمیخوانه داش فردین .. فردین اسمت بیشتر در بین کردها دیده میشه توم کردی ؟ رفیق فردین نام زیاد دارم شخصیت تاریخی که فردین باشه درایم ؟ میدونی عکسی که برای اویترت گذاشتی یکی از عکسهای برتر نشنال جئوگرافیکه ؟ من کیفت بالاشو دارم خواستی ...
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست
|
|
#474
12-25-2009
|
||||
|
||||
|
سلام کوروش خان
شرمنده به خدا دیر وقت از سر کار برگشتم تو کرمانشاه که تا دلت بخواد قنادی هست حقیقتا قدیمیشو دقیقا نمی دونم اما تا جایی که من تو کار قنادیمو خبر دارم یه قنادی بود کنار بازارچه کویتی اسمش قنادی کریم بود فکر کنم اون قدیمیترینش باشه اما در مورد بهترین هاش باید بگم که قنادی بابانوئل(بابا) که گلستان پرفروشترینه یعنی میانگین فروش روزانه 1.800000 گرفتی روزانه یکو هشتصد خداییش خیلیه بعد بابانوئل قنادی تابان که نوبهاره روزانه 1.500000 بعد اینا هم به ترتیب هانی اینم نوبهاره 1.300000 پانیذ که پل چوبیه1.100000 آرتین که بهزیستیه900000 نوروز که خودم اوستا کارشم رودکیه800000 البته این قیمتها بالا پایینم داره اما نه اونقدری که به چش بیاد -------------------------------------------------------------------------- اضافه شد توسط ادمین : از اینایی که افشین گفت تابان و هانی و فکر کنم بابانوئل کرد هستند هانی که کارش خیلی خوبه قبلا قسمتی از بابانوئل بودند یکی از قدیمیترین و هنوز فعال ترین قنادی ها پوریا هست که خیابان مطهری هست قنادی گل سرخ که دیگه نیستش 4 راه حسین اباد هم کرد بود قنادی کوثر شریعتی هم خیلی فعال و خوب هست قنادی عرش توی بلوار قنادی نیشکر بین مصدق چارا شیر خورشید اما نهایتا هانی و تابان عالین ویرایش توسط Afshin_m05 : 12-25-2009 در ساعت 11:13 PM
|
|
#475
12-25-2009
|
||||
|
||||
|
بابا دانه کولانه عجب اطلاعات جامعی به همشهریات دادی
ما که بچگیا از این کارا نکردیم اما من بازار کردها رو خیلی دوست دارم یه جورایی فکر کنم برا همه جالب باشه راستی همچنان درگیر اسمتم 
|
|
#476
12-25-2009
|
||||
|
||||
 ما به شما گل میدیم شما به ما گلوله!!!!!!!!!!!!!!!!!1 آخه چرا!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/!!!!!!! خوش اومدی نقل قول:
__________________
از جور قد بلند و موی پستت از سرکشی نرگس بی می مستت ترسم به کلیسای رومم بینی ناقوس به دستی و به دستی دستت...
|
|
#478
12-25-2009
|
||||
|
||||
|
سلام بچه ها
من یه تازه واردم که به تازگی کاربر عادی شدم سلام بربچه های کرد ساندیچ عشق عشق مثل ساندویجیه که دو نفر از دو طرف شروع میکنن به خوردنش وقتی به هم میرسن تموم میشه! ویرایش توسط رزیتا : 01-23-2012 در ساعت 12:26 PM
|
|
#479
12-25-2009
|
||||
|
||||
|
کورش جان مرسی از اطلاعات تکمیلی
ولی شیرینی هانی کرد خودمان نیستن از وقتی هم که به عده ای افراد جدید واگذار شده دیگه کارش یه کم افت کرده و فروششم پایین اومده در مورد تابان و بابانوئل هم باید بگم بله کرد هستن و در آخر من که گفتم قنادی توی شهر زیاده ولی اونهایی که نام بردم جزو بهترینهاست از نظر من بابانوئل پرفروشترین قنادی کرمانشاست من خودم اونجا 1سال کار کردم به عینه هم دیدم تابان هم کارش حرف نداره ولی حدود 7 8 ماهی تعطیل بود و به همین خاطر هم بعضی از مشتریاشو از دست داده و در مورد پامچال شاید قنادی خوبی باشه ولی کارکنان خوبی نداره عسل بانو چرا اینقدر گیر دادی به اسم دانه کولانه؟ بیا اینم معنی اسمش(یعنی آش رشته).    ویرایش توسط رزیتا : 01-23-2012 در ساعت 12:27 PM
|
|
#480
12-25-2009
|
||||
|
||||
|
پس تو این قسمت آشپزی اگه میشه طرز تهیه ی دانه کولانه رو بهمون آموزش بدین!!!!!!!!!! بی دردسر همه ازش تو خونه داشته باشیم دیگه نیازی به این همه وقت و هزینه و .... نداشته باشه!!!!!!!!!!
__________________
از جور قد بلند و موی پستت از سرکشی نرگس بی می مستت ترسم به کلیسای رومم بینی ناقوس به دستی و به دستی دستت...
|
|
| کاربران در حال دیدن موضوع: 3 نفر (0 عضو و 3 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 12:31 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.