کاریکلماتور

[ساقي]

سايه نمي دود اين ماييم که پي خود مي گرديم..... من گم شدم مرا نديده اي!!!

[abadani]

خانم ساقي ببخشيد اينقدر نصيحت نكنيد حرف بزنيد جسارت است البته
از بس گم شد خودش را نديد

[ساقي]

پرنده دلش به درخت خوش بود خبر از تبر نداشت....

[abadani]

ببخشيد اعلاميه هم صادر نكنيد موضوع عالي است من بودم اينطور مي گفتم نظرتان چيست؟

تلنگر تبر پرنده را از خواب درخت پراند
ببينيد تلنگر هم لطيف و هم مظلومانه اش مي كند و فعل پراند از دو جهت قابل توجه است يكي همان پراندن از خواب و ديگري براي بيان ترس پرنده و نحوه فرار او
موافقيد؟

[ساقي]

اعلاميه ¿

[abadani]

نظرتان را در مورد اصلاح متنتان بگوييد
ضمنا اگر ناراحت مي شويد ديگر صريح و مليح صحبت نكنم

[ساقي]

پرنده نگران درخت بود نه پريدن از خواب..

[abadani]

كمي واضحترش كنيد خيلي بهتره

[abadani]

يعني ابهام لفظي نداشته باشد

[ساقي]

دستهايت را براي روز مبادايم در کمد آويزان کردم...