بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ > فرهنگ

فرهنگ تمام مباحث مربوط به فرهنگ در این بخش

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #41  
قدیمی 09-15-2010
bigbang آواتار ها
bigbang bigbang آنلاین نیست.
مدیر بخش مکانیک - ویندوز و رفع اشکال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 2,586
سپاسها: : 5,427

6,159 سپاس در 1,794 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ای خدا پدرت رو بیامرزه این شعر حال منو عوض کرد !
عجب چیزی بود !
یاد باز باران با ترانه خسرو شکیبایی افتادم !
این ترانه ها مال خواهران غریب هستند



قهر نکن تو با من


باز باران با ترانه


ای نام تو بهترین سرآغاز


مادر من


این ترانه هم مال محمد نوری هست هر وقت گوش میکنم گریه ام میگیره :

__________________

احد،صمد، قاهر، صادق ...
عاشقشم

لا تقنطوا من رحمة الله

هیچ چیز تجربه نمیشه اینو یادت باشه !!
ترفند هایی براي ويندوز 7


عیب یابی سخت افزاری سیستم در کسری از دقیقه


ویرایش توسط bigbang : 09-15-2010 در ساعت 11:37 PM
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #42  
قدیمی 09-15-2010
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

درک هستم از بخش جنایی!!



سلطان و شبان
شیرو ... ننه شیرو ... وزیر اعظم .. خوابگزار اعظم .. .کاتب .. سلطان بانو


لینک دانلود آهنگ زیبای سریال که کار شادروان بابک بیات بود :





پاسخ با نقل قول
  #43  
قدیمی 09-15-2010
bigbang آواتار ها
bigbang bigbang آنلاین نیست.
مدیر بخش مکانیک - ویندوز و رفع اشکال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 2,586
سپاسها: : 5,427

6,159 سپاس در 1,794 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

اصلاً نمیتونم جلو گریه ام رو بگیرم به شدت احساساتی شدم
یکی منو بغل کنه !!!
یاد چیزایی افتادم که یه روز حاضر بودم براشون بمیرم
وقتی جلوی تلویزیون مینشستم نون و کره و مربا می خوردم کارتون می دیدم
چون هیچکس از بچه های فامیل منو بازی نمیداد هیچوقت یادم نمیره رفیق جونیم مجری های صدا و سیما بودن
مخصوصاً کلاه قرمزی و ایرج طهماسب
بچگی ام به پای اینها بود
ای خدااااااااااااااااااااا !!!!!
چرا ما چمون شده ؟؟ چرا الان این طوری نیستیم !
ای امیر عباس انصاری آرزو می کنم همیشه زنده باشی با مرام امشب پستهات تو همه تاپیکها قشنگ هستن خدا خیرت بده معلوم نیست امشب چیز خورت کردن حرفات با دل آدم بازی میکنه
__________________

احد،صمد، قاهر، صادق ...
عاشقشم

لا تقنطوا من رحمة الله

هیچ چیز تجربه نمیشه اینو یادت باشه !!
ترفند هایی براي ويندوز 7


عیب یابی سخت افزاری سیستم در کسری از دقیقه

پاسخ با نقل قول
  #44  
قدیمی 09-15-2010
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ای نام تو بهترین سرآغاز
بی‌نام تو نامه کی کنم باز

ای نام تو بهترین سرآغاز
بی‌نام تو نامه کی کنم باز
ای یاد تو مونس روانم
جز نام تو نیست بر زبانم
ای کار گشای هر چه هستند
نام تو کلید هر چه بستند
ای هیچ خطی نگشته ز اول
بی‌حجت نام تو مسجل
ای هست کن اساس هستی
کوته ز درت دراز دستی
ای خطبه تو تبارک الله
فیض تو همیشه بارک الله
ای هفت عروس نه عماری
بر درگه تو به پرده داری
ای هست نه بر طریق چونی
دانای برونی و درونی
ای هرچه رمیده وارمیده
در کن فیکون تو آفریده
ای واهب عقل و باعث جان
با حکم تو هست و نیست یکسان
ای محرم عالم تحیر
عالم ز تو هم تهی و هم پر
ای تو به صفات خویش موصوف
ای نهی تو منکر امر معروف
ای امر تو را نفاذ مطلق
وز امر تو کائنات مشتق
ای مقصد همت بلندان
مقصود دل نیازمندان
ای سرمه کش بلند بینان
در باز کن درون نشینان
ای بر ورق تو درس ایام
ز آغاز رسیده تا به انجام
صاحب توئی آن دگر غلامند
سلطان توئی آن دگر کدامند
راه تو به نور لایزالی
از شرک و شریک هر دو خالی
در صنع تو کامد از عدد بیش
عاجز شده عقل علت اندیش
ترتیب جهان چنانکه بایست
کردی به مثابتی که شایست
بر ابلق صبح و ادهم شام
حکم تو زد این طویله بام
گر هفت گره به چرخ دادی
هفتاد گره بدو گشادی
خاکستری ار ز خاک سودی
صد آینه را بدان زدودی
بر هر ورقی که حرف راندی
نقش همه در دو حرف خواندی
بی‌کوه کنی ز کاف و نونی
کردی تو سپهر بیستونی
هر جا که خزینه شگرفست
قفلش به کلید این دو حرفست
حرفی به غلط رها نکردی
یک نکته درو خطا نکردی
در عالم عالم آفریدن
به زین نتوان رقم کشیدن
هر دم نه به حق دسترنجی
بخشی به من خراب گنجی
گنج تو به بذل کم نیاید
وز گنج کس این کرم نیاید
از قسمت بندگی و شاهی
دولت تو دهی بهر که خواهی
از آتش ظلم و دود مظلوم
احوال همه تراست معلوم
هم قصه نانموده دانی
هم نامه نانوشته خوانی
عقل آبله پای و کوی تاریک
وآنگاه رهی چو موی باریک
توفیق تو گر نه ره نماید
این عقده به عقل کی گشاید
عقل از در تو بصر فروزد
گر پای درون نهد بسوزد
ای عقل مرا کفایت از تو
جستن ز من و هدایت از تو
من بددل و راه بیمناکست
چون راهنما توئی چه باکست
عاجز شدم از گرانی بار
طاقت نه چگونه باشد این کار
می‌کوشم و در تنم توان نیست
کازرم تو هست باک از آن نیست
گر لطف کنی و گر کنی قهر
پیش تو یکی است نوش یا زهر
شک نیست در اینکه من اسیرم
کز لطف زیم ز قهر میرم
یا شربت لطف دار پیشم
یا قهر مکن به قهر خویشم
گر قهر سزای ماست آخر
هم لطف برای ماست آخر
تا در نقسم عنایتی هست
فتراک تو کی گذارم از دست
وآن دم که نفس به آخر آید
هم خطبه نام تو سراید
وآن لحظه که مرگ را بسیجم
هم نام تو در حنوط پیچم
چون گرد شود وجود پستم
هرجا که روم تو را پرستم
در عصمت اینچنین حصاری
شیطان رجیم کیست باری
چون حرز توام حمایل آمود
سرهنگی دیو کی کند سود
احرام گرفته‌ام به کویت
لبیک زنان به جستجویت
احرام شکن بسی است زنهار
ز احرام شکستنم نگهدار
من بیکس و رخنها نهانی
هان ای کس بیکسان تو دانی
چون نیست به جز تو دستگیرم
هست از کرم تو ناگزیرم
یک ذره ز کیمیای اخلاص
گر بر مس من زنی شوم خاص
آنجا که دهی ز لطف یک تاب
زر گردد خاک و در شود آب
من گر گهرم و گر سفالم
پیرایه توست روی مالم
از عطر تو لافد آستینم
گر عودم و گر درمنه اینم
پیش تو نه دین نه طاعت آرم
افلاس تهی شفاعت آرم
تا غرق نشد سفینه در آب
رحمت کن و دستگیر و دریاب
بردار مرا که اوفتادم
وز مرکب جهل خود پیادم
هم تو به عنایت الهی
آنجا قدمم رسان که خواهی
از ظلمت خود رهائیم ده
با نور خود آشنائیم ده
تا چند مرا ز بیم و امید
پروانه دهی به ماه و خورشید
تا کی به نیاز هر نوالم
بر شاه و شبان کنی حوالم
از خوان تو با نعیم‌تر چیست
وز حضرت تو کریمتر کیست
از خرمن خویش ده زکاتم
منویس به این و آن براتم
تا مزرعه چو من خرابی
آباد شود به خاک و آبی
خاکی ده از آستان خویشم
وابی که دغل برد ز پیشم
روزی که مرا ز من ستانی
ضایع مکن از من آنچه مانی
وآندم که مرا به من دهی باز
یک سایه ز لطف بر من انداز
آن سایه نه کز چراغ دور است
آن سایه که آن چراغ نوراست
تا با تو چو سایه نور گردم
چون نور ز سایه دور گردم
با هر که نفس برآرم اینجا
روزیش فروگذارم اینجا
درهای همه ز عهد خالیست
الا در تو که لایزالیست
هر عهد که هست در حیاتست
عهد از پس مرگ بی‌ثباتست
چون عهد تو هست جاودانی
یعنی که به مرگ و زندگانی
چندانکه قرار عهد یابم
از عهد تو روی برنتابم
بی‌یاد توام نفس نیاید
با یاد تو یاد کس نیاید
اول که نیافریده بودم
وین تعبیه‌ها ندیده بودم
کیمخت اگر از زمیم کردی
با زاز زمیم ادیم کردی
بر صورت من ز روی هستی
آرایش آفرین تو بستی
واکنون که نشانه گاه جودم
تا باز عدم شود وجودم
هرجا که نشاندیم نشستم
وآنجا که بریم زیر دستم
گردیده رهیت من در این راه
گه بر سر تخت و گه بن چاه
گر پیر بوم و گر جوانم
ره مختلف است و من همانم
از حال به حال اگر بگردم
هم بر رق اولین نوردم
بی‌جاحتم آفریدی اول
آخر نگذاریم معطل گر
مرگ رسد چرا هراسم
کان راه بتست می‌شناسم
این مرگ نه، باغ و بوستانست
کو راه سرای دوستانست
تا چند کنم ز مرگ فریاد
چون مرگ ازوست مرگ من باد
گر بنگرم آن چنان که رایست
این مرگ نه مرگ نقل جایست
از خورد گهی به خوابگاهی
وز خوابگهی به بزم شاهی
خوابی که به بزم تست راهش
گردن نکشم ز خوابگاهش
چون شوق تو هست خانه خیزم
خوش خسبم و شادمانه خیزم
گر بنده نظامی از سر درد
در نظم دعا دلیریی کرد
از بحر تو بینم ابر خیزش
گر قطره برون دهد مریزش
گر صد لغت از زبان گشاید
در هر لغتی ترا ستاید
هم در تو به صد هزار تشویر
دارد رقم هزار تقصیر
ور دم نزند چو تنگ حالان
دانی که لغت زبان لالان
گر تن حبشی سرشته تست
ور خط ختنی نبشته تست
گر هر چه نبشته‌ای بشوئی
شویم دهن از زیاده گوئی
ور باز به داورم نشانی
ای داور داوران تو دانی
زان پیش کاجل فرا رسد تنگ
و ایام عنان ستاند از چنگ
ره باز ده از ره قبولم
بر روضه تربت رسولم

نظامی - لیلی مجنون
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
  #45  
قدیمی 09-16-2010
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سلام بر همه دوستان خصوصا نسل سوختگان

نقل قول:
نوشته اصلی توسط bigbang نمایش پست ها
ای بابا کدوم گذشته ها گذشته !؟؟
راستش رو بخاین من دهه 60 در واقع آخرهاش(68) به دنیا اومدم زیاد از این کارتون ها چیزی یادم نمیاد !به هر حال با خاطره های بچه ها حسابی حال اصلاً فرض میکنم این خاطره ها مال خودم هستن !
بیگ بنگ جان مهم نفس قضیه است
همینکه با جمعی و جزو اعضای محترم انجمنی و با خاطرات کیف میکنی مهمه
حالا چندتا خاطره بیشتر و کمتر
سال 68 برای من سال پایان جنگ بود
11 سالم بود که جنگ تموم شد ولی 32 سالم شده هنوز دارم عوارض جنگ رو تو کشورم میبینم
شوخی نبود هشت سال جنگ
خیلی عقب افتادیم خدا صدام حسین رو ته جهنم ساکن کنه انشالله
تو موتورخونه اش

نقل قول:
نوشته اصلی توسط bigbang نمایش پست ها
اصلاً نمیتونم جلو گریه ام رو بگیرم به شدت احساساتی شدم
یکی منو بغل کنه !!!
ای امیر عباس انصاری آرزو می کنم همیشه زنده باشی با مرام امشب پستهات تو همه تاپیکها قشنگ هستن خدا خیرت بده معلوم نیست امشب چیز خورت کردن حرفات با دل آدم بازی میکنه
امروز صبح صحنه تلخی دیدی رفیق
کمی با خودت و خدا خلوت کن حال همسایه تون هم خوب میشه انشالله اوستاکریم رو از تو دلت با نجوا صدا کن و برای همه حاجت مندان دعا کن
اینها همش خاطره است
یه روزی هم گپ من و شما و دیگر دوستان تو این انجمن برامون خاطره میشه
و چه خاطسره شیرینی هم میشه

دوستان برای همسایه بیگ بنگ دعا کنید
برای خودش هم بهترینها رو هدیه کنید
هدیه من به بیگ بنگ عزیزم



اکشال نداره

نقل قول:
نوشته اصلی توسط bigbang نمایش پست ها
ای خدا پدرت رو بیامرزه این شعر حال منو عوض کرد !
عجب چیزی بود !
یاد باز باران با ترانه خسرو شکیبایی افتادم !
این ترانه ها مال خواهران غریب هستند
این ترانه هم مال محمد نوری هست هر وقت گوش میکنم گریه ام میگیره :جان مریم
بسیار خاطره آمیز بود بسیار سپاس بیگ بنگ جان
من فیلم "خواهران غریب" رو با یکی از رفقا حدود 13 بار تو سینما دیدم!!!!!!!!
خیلی با این ترانه ها دلم شاد شد
خدا دل خودت و خانوادت رو شاد کنه انشالله
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face

ویرایش توسط امیر عباس انصاری : 09-16-2010 در ساعت 12:12 AM
پاسخ با نقل قول
  #46  
قدیمی 09-16-2010
shokofe آواتار ها
shokofe shokofe آنلاین نیست.
ناظر ومدیر تالار پزشکی بهداشتی و درمان

 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 4,109
سپاسها: : 3,681

5,835 سپاس در 1,524 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط امیر عباس انصاری نمایش پست ها
یادش بخیر شعر باز باران با ترانه

باز باران

باز باران، با ترانه


با دوپای کودکانه
می پريدم همچو آهو
می دويدم از سر جو
دور می گشتم زخانه



قيصرامين پور- روحش شاد

نمیدونم هوای پاییزه یا چیز دیگه چون حالم خوب نیست .
کاش مثل زمان کودکی گاهی دور می گشتیم زخانه
اقاامیر عباس جان با این پستهایی که زدی دیگه من که به آخرش رسیدم
خدایا قدر ندونستیم ،آخه چرا؟
اون حال وهوا رو میخوام
خسته شدم از این روزا
مثلا" یادتونه کل ایران شنبه شبا ساعت 9 اوشین می دید خیابونا خلوت بود
همه اینا باصفا بود
من اون صفا رو میخوام،اون یکرنگیا،اون روزای خوب ،گرچه غم داشتیم ولی گاهی هم شاد می شدیم
__________________
یک پاییز فقط برای من و تو
پاسخ با نقل قول
  #47  
قدیمی 09-16-2010
مهدی آواتار ها
مهدی مهدی آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد - مدیر تالار موبایل و دوربین دیجیتال

 
تاریخ عضویت: Jul 2010
محل سکونت: هر کجا هستم باشم،آسمان مال من است!
نوشته ها: 7,439
سپاسها: : 4,552

4,939 سپاس در 1,683 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Lightbulb

درود و هزاران درود خداوند بر امیر عباس خان و خانواده گرامیش
دیشب بخاطر پستهات رفتم در عالم دیگر .
برات نامه هم نوشتم که مراتب ویژه تری تشکر کنم بابت اشک در آوردن ما ولی نتونستم بفرستم.
دیشب ی حس خاصی تو این تاپیک بود....


*********

یادش بخیر
آراشگاه زیبا
باز باران
اشک یتیم
درک و معاونش هنری henri . یادم میاد ی شب که درک میخواست بده فامیلها جمع بودیم شب ساندویچ خانگی درست کردیم اون موقع مثل الان نبود 100 تا ساندویچی و پیتزا باشه بیشتر دیزی و کبابی جگرکی بود با کله پاچه.
من دوتا پسر عمه دوقولو دارم که بهشون میگفتم دوقو لوهای افسانه ایی کارتونش که یادتون میاد





*********
شب جمعه است همه بچه ها برای همه رفتگان بخصوص رفتگان بچه های پی سی سیتی (اسم نمیبرم همه) ی فاتحه ای بخونیم.
__________________
تازه تر کن داغ ما را، طاقت دوری نمانده
شِکوه سر کن، در تن ما تاب مهجوری نمانده
پر گشاید شور و شیون از جگرها ای دریغ !
دل به زخمی شعله ور شد، جان به عشقی مبتلا
بر نتابد سینه ما داغ چندین ماجرا
تازه شد به هوای تو دل تنگ ما ای وای !

پاسخ با نقل قول
  #48  
قدیمی 09-16-2010
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

كارتون زیبای بامزی - قوی ترین خرس دنیا







تصاویری از کارتون بامزی





یادش بخیر
شلمان چه باحال بود با اون وسایل عجیب و غریبش و ساعت خورد و خوابش


یه مقاله در مورد بامزی یافتیدم!

قویترین خرس دنیا بامزی:
«بامزي، قوي‌ترين خرس دنيا». خرسي كه وقتي عسل مي‌خورد اين هوا بازو در مي‌آورد و زورش به همه چي مي‌رسيد! همين الان هم كه راجع به آن فكر مي‌كنيم بيشترمان عين چي حال مي‌كنيم! بر و بچ همگي جمع بودند، از شلمان و جامپي كوچولو گرفته تا مادربزرگ و اژدها و گرگ .......... شخصيت بامزي (در زبان اسكانديناوي به معني خرس اسباب بازي است) سال1966 توسط يك سوئدي به اسم رون اندرسون خلق شد. نسخه‌هاي ابتدايي كه از سال66 تا نزديكي‌هاي 70 پخش شدند، سياه و سفيد بودند و توي آن‌ها بامزي ني‌ني بود! از سال72 دوباره سريال بامزي توي تلويزيون سوئد پخش شد اين همان چيزي بود كه ما هم ديديم، بامزي بزرگ‌تر شده بود، با كلي آدم (حيوان!)باحال تيريپ رفاقت چيده بود، مثل جامپي كوچولو با آن تلسكوپش كه توي خانه‌اش نصب كرده بود و خلق و خوي عجولش، و شاهكارترين شخصيت كارتون شلمان (با اسم اصلي Scalman)، همان لاك‌پشت فوق مشنگ و اهل علم و معرفتمان كه روزي شونصد تا اختراع از خودش در مي‌كرد.


شلمان آن‌قدر خوب بود و آن‌قدر شخصيتش جزئيات داشت كه بعيد مي‌دانم كسي از بر و بچ هم سن و سال ما آن قيافة بي‌خيال وسبز ‌اش يادش برود! حرف‌هايي مثل: «من فقط به چيزي اعتقاد دارم كه مي‌دانم!» يادتان كه هست، وقتي ساعت شلمان زنگ مي‌خورد، يا درجا مي‌خوابيد يا يكهو غذا مي‌خورد، غير از اين هم سرش توي كتاب بود و يا نهايتا براي تفريح، با خودش شطرنج بازي مي‌كرد! اگر يادتان هم باشد اصلا حرف توي دهانش نمي‌ماند، يك شخصيت خشك و خط‌كشي شده و فوق‌العاده بامزه كه هجويه‌اي از اخلاق خود سوئدي‌ها بود!


داستان‌هاي فوق‌العاده بامزه و بچه‌گانه كه به طرز عجيب و غريبي روان بچه‌ها را شاد مي‌كرد(!) و همچنين نوع نگاه شاد و شنگول تمام شخصيت‌ها به زندگي و همين‌طور دوبلة فوق‌العادة كار به مديريت دوبلاژ ژاله علو و صداي جادويي شمسي فضل الهي به‌جاي راوي ماجرا، باعث شده بود كه بامزي را همه بپذيريم و عمرا هيچ‌كداممان يادمان نرود!


بامزي در خود سوئد فوق‌العاده محبوب است طوري كه از شخصيت‌هاي كارتون در كتاب‌هاي درسيشان هم استفاده كرده‌اند. بامزي تا همين الان هم در تلويزيون سوئد و خيلي از كشورهاي ديگر پخش مي‌شود، الان او بزرگ شده و ازدواج هم كرده است و چهار تا بچه دارد كه «بامبي» از همه بيشتر به پدرش رفته است. اولد اندرسون پسر رون اندرسون هم قول داده تا سال2008 يك فيلم سينمايي خفن از بامزي روي پرده‌ها بيايد، خدا كند! هنوز هم پايه‌ايم كه بنشينيم و همه‌اش بامزي ببينيم. دنيايي كه در آن آدم بده (گرگ) در همة قسمت‌ها بلا استثنا از كار بدش پشيمان مي‌شد و با بقيه بر و بچ رفيق مي‌ماند! و قصه‌اي كه كل كل كارتون‌هاي شبكه يك را زد! دمت گرم شبكة2، دمت گرم بامزي!
(به نقل از همشهری جوان)


نوستالوژی -- بامزی قویترین خرس دنیا


باشرکت هنرمندان:
بامزی
شلمان
عمه بامزی
آقا خره
خرگوش شیطون
تمام کسانی که امروز تقریبا 22 یا 23 سالگی را رد کرده اند تا بالاتر با کارتون جذابی بنام بامزی قویترین خرس دنیا آشنا هستند . اینک مروری بسیار کوتاه داریم براین سریال کارتونی جذاب.
معمولا داستان این کارتون اینجوری بود که این گروه مثبت متشکل از بازیگرانی که نام بردیم یکسری دشمن همداشتن . اینکه این دشمنی از کجا بوجود اومده بود رو کسی نمیدونست ولی همه میدونستیم که بازم قراره برای بامزی اتفاقاتی بیفته و دشمناش دارن براش به اصطلاح امروزی ها حسابی میزنن !!
بامزی ظاهرا دل در گرو خرگوش شیطونی داشت که دائم از دست او باید با بقیه زورآزمایی میکرد. این خرگوش مرتب خود را در موقعیتهای محیرالعقول قرار میداد تا بامزی بیاد ونجاتش بده. البته تمام داستانها بر این مبنا نبود ولی اینطوری هم بود . بامزی گاهی اوقات مجنون وار خودش رو به خطر می انداخت . البته او معمولا باعسل دوپینگ میکرد و این تنها موردی است که دوپینگ نه تنها تقبیح نمیشد که تشویق هم میشد.

بامزی یک مدیر برنامه داشت به اسم شلمان . ایشان البته معمولا طبق برنامه دلخواه زندگی میکرد و این قضیه اصلا چیز بدی هم نبود. برنامه ریزی دقیق و اعتماد به نفس چیزیه که امروزه آنتونی رابینز و تمام نمونه های ایرانی و خارجی اش دائما فریاد میزنند در حالی که سالها پیش از این لاک پشتی بنام شلمان خدای برنامه و اعتماد به نفس بود .
شلمان با برنامه ریزی دقیقی که داشت همه چیز میتوانست بسازد و همه کار میتوانست بکند.
لازم است در مورد شخصیت بیادماندنی و منحصر به فرد شلمان توضیحات کاملتری ارائه کنیم . وی مبتکر و مخترع و براستی یک مدیر بود. مصداق بارز مدیری که ارزش یک لحظه را هم میدانست .
شلمان وسیله نقلیه ای ساخته بود که عقب آن به جای لاستیک پاهایی مثل پای آدم داشت . این پاها میتوانستند احساس کنند چه زمان باید حرکت کنند و چه زمان باید بایستند .وسیله طوری طراحی شده بود که شلمان بتواند به بالش سفید رنگش روی ماشین تکیه کند و هر وقت لازم شد روی همان وسیله نقلیه بخوابد.

او ساعتی داشت که تمام کارهای روزانه اش را به او یادآوری میکرد و اصولا موجودی ورای تکنولوژی زمان خود
( حتی امروز) بود. او حتی برای نجات جان دوستان صمیمی اش هم از خوابش نمیگذشت و این نشان از علاقه وی به خویشتن خویش داشت.
این درست که همیشه خواب آلود و بی حال بود اما ایده های جالبی داشت و همیشه به بامزی کمک میکرد.
بامزی عمه مهربانی داشت که همیشه به بامزی عسل میداد و جناب بامزی بعد از میل کردن مقداری عسل قوی شدن را در ذره ذره وجودش احساس میکرد.و معمولا بعد از خوردن عسل یه فیگور هم میومد.

در این مجال بد نیست نکته اساسی را هم عرض کنیم که این کارتونهای قدیمی همراه با جذابیتهای بالا و خط داستانی قابل لمسی که داشتند معمولا حاوی نکات آموزشی هم بود . بیننده های گرامی این کارتون معمولا پس از دیدن این برنامه یادشان میافتاد اساسا ماده ای هست بنام عسل که اتفاقا مقوی است و کنار آلوچه و آب زرشک و قره قوروت و دیگر ضروریاتی که در طول روز تناول میشود بد نیست که قدری هم عسل میل کنند. این مهم در کارتون ملوان زبل هم قابل رویت بود که در آن کارتون خوردن اسفناج توصیه اکید میشد .
القصه... عمه بامزی خانه اش در بالای تپه بود و گاهگاهی که بامزی وقت نمیکرد یک سری به عمه بزند او شرط آداب معاشرت را بجا می آورد و یک تک پا به منزل بامزی می آمد و البته معمولا دست خالی هم نمی آمد . بلکه باعسل می آمد.
یک سکانس بیادماندنی از بامزی با شرکت آقاخره:
حتما اون قسمت که بامزی با دشمنش مسابقه اسب سواری میداد یادتونه؟
بامزی سوار خر بود و رقیبش سوار بر اسب. ایندو در مسابقه ای به غایت هیجان انگیز شرکت کردند.هیجان مسابقه به اندازه ای بود که تهیه کنندگان سریال تصمیم گرفتند این قسمت را دو یا سه تکه کنند و تلویزیون ایران هم آنموقع چند هفته طول کشید تا کل این قسمت را به خورد این ملت داد . (وای که چه ضجری میکشیدیم تا قسمت بعدی)
بامزی اواخر مسابقه به آقاخره یه قوطی عسل میده و خره با قدرت تمام میرسه به اسبه و همزمان با هم از روی خط پایان رد میشن. برنده مسابقه مجهول میمونه و بعد از بازبینی فیلم معلوم میشه آقاخره در لحظه رد شدن از روی خط پایان زبونشو در آورده و بنابراین زبون آقاخره زودتر از رقیب به خط پایان رسیده بود. و بامزی برنده میشه . البته که سکانس نفس گیری بود. نظیر این صحنه ها رو فقط در فیلمی مثل بن هور میشه دید .
دیدن این کارتون رو البته قابل توصیه هست ولی متاسفانه امکان عملی ندارد . چرا که پخش نمیشود.
گاهی اوقات آدم فکر میکنه بد نیست صداوسیما در کنار همه موجودات عجیب و غریب و دیجیمون و قاقامون و ... یک سری هم به همون سگها و خرسها و حیوونهای جور واجور بزنه . احتمالا استقبال از خرید سی دی های این سریالها هم جالب خواهد بود.
مهدی شادان


خوندین؟
چه نقدهایی نوشته بودند!!
من اصلا نمی دونستم بامزی مال سوئده و الان هم داره پخش میشه!!!!!!!
خیلی باحاله آدم بفهمه شخصیت نوستالوژیک دوران کودکیش الان هم در حال پخشه
خیلی حال کردم با این موردش

پاسخ با نقل قول
  #49  
قدیمی 09-16-2010
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

آنه تکرار غریبانه ی روزهایت چگونه گذشت؟وقتی روشنی چشمانت درپشت پرده های مه آلود اندوه پنهان بود.
با من بگو ازلحظه لحظه های مبهم کودکیت!
از تنهایی معصومانه دستهایت!
آیا می دانی که درهجوم دردها وغم هایت
ودرگیر ودار ملال آور دوران زندگیت
حقیقت زلالی دریاچه نقره ای نهفته بود!
اکنون آمده ام تا دستهایت را
به پنجه طلایی خورشید دوستی بسپاری
ودر آبی بی کران مهربانی به پرواز درآیی
آنه اکنون شکفتن وسبز شدن درانتظار توست!
درانتظارتوست!
درانتظارتوست!


















گویا اسم اصلیش میشه:
آنه از گرین گیبلز


موسیقی ساده کارلیس ویسپر با نوازندگی ساکسیفون و پیانو و صدای استاد نصرالله مدقالچی روی تیتراژش شاهکار بود. شعرشو که خوندم راستشو بگم اشک تو چشمم نشست. خیلی شعر اولش قشنگه شاید چون بازی تصویر و حرکت و موزیک همراهشه متوجه نمیشدم
ولی الان تو ذهنم با صدای جناب مدقالچی دوباره شنیدم و معنای شعرش آدم رو دیوونه میکنه
آنه شرلی با موهای قرمز
کودکی هایم را امروز میخوام زندگی
آن را به من برگردان

Who is Anne Shirley
پاسخ با نقل قول
  #50  
قدیمی 09-16-2010
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

دانلود اهنگ ان شرلی نسخه ی اول :





دانلود اهنگ ان شرلی نسخه ی دوم :



تو سایتی که این دانلودها رو ازش برداشتم گفته شده که اولی تیتراز واقعی آنه شرلی و دومی ترانه کارلیس ویسپر جورج مایکله ولی من بهتون اطمینان میدم اینها هم خاطره انگیز و شبیه هستند ولی آهنگ تیتراژ انه شرلی دختری با مواهی قرمز (یا همون آنه شرلی از پرین گیبلز) اینها نیست و اجرای اون با ساکسیفون و پیانو بود و خیلی محشر بود کاش شروین یا یکی دیگه از بچه ها بتونه پیداش کنه.



************************************************************ *************


به نام مهربان ترین

سلام به همه

حدود 3 هفته پیش توی برنامه ی نقره که جمعه ها از شبکه یک سیما پخش میشه قسمتهایی از یک کارتون عروسکی با عنوان "خونه ی عروسکها" رو پخش کردن . این کارتون 28 سال پیش از تلویزیون پخش میشده ..

توی این کارتون یه نفر به اسم آریا بازی میکرد . اون آریا همین آریا عظیمی نژادیه که الان آهنگسازی میکنه .... یعنی آهنگساز میم مثل مادر .....

تیتراژ پایانی این قسمت از برنامه ی نقره آهنگ تیتراژ همون برنامه ی عروسکی بود که توسط آریا عظیمی نژاد بازسازی شده بود ....

من هم برای این مطلب همون آهنگ رو برای دانلود اماده کردم .... این آهنگ در اصل همون آهنگ لی لی لی لی حوضکه ..... آهنگ واقعا قشنگیه پس حتما دانلودش کنید .....








مشخصات آهنگ :

خواننده : ؟؟؟؟؟

آهنگ ساز : آریا عظیمی نژاد

فرمت : wma

کیفیت : 96 kbps

مدت : 1 دقیقه و 24 ثانیه

حجم آهنگ : 1.03 mb


دانلود تیتراژ خانه ی عروسکها :

لینکهای کمکی : megaupload mediafire


************************************************************ *************


مشخصات اهنگ :
خواننده : بی کلام

فرمت اهنگ : mp3

کیفیت : ۱۲۸ kbps

مدت : ۰دقیقه و ۵۷ ثانیه

حجم خود اهنگ :905 kb

حجم اهنگ به صورت فشرده شده (همینی که دانلود می کنید ) :791 kb


تیتراژ ابتدایی سریال قصه های مجید:




ویکی پدیا

قصه‌های مجید عنوان کتابی است نوشتهٔ هوشنگ مرادی کرمانی. او این کتاب را در سال ۱۳۵۳ نوشته‌است. قصه‌های مجید به زبان صمیمی و دوست‌داشتنی نگارش شده‌است و روایتگر لحظاتی از زندگی نوجوانی به نام مجید است. بعدها مجموعهٔ تلویزیونی از روی آن ساخته شد که در سال‌های اخیر در برنامهٔ کودک و نوجوان از صدا و سیمای ایران پخش شد. از کاراکترهای اصلی این کتاب و مجموعه، می‌توان به «مجید» و «بی‌بی» اشاره کرد. مجموعهٔ تلویزیونی قصه‌های مجید، از محبوبیت خاصی در میان کودکان و نوجوانان و حتی بزرگ‌سالان برخوردار شده‌بود. کارگردان این مجموعه تلویزیونی، کیومرث پوراحمد، کارگردان نام آشنای ایرانی است. قصه‌های مجید جایزهٔ کتاب برگزیده سال ۱۳۶۴ را به خود اختصاص داده و تا سال ۱۳۷۳، دوازده بار تجدید چاپ شده‌است.


منبع کل دانلودهای این پست سایت آریا تی وی
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 10:08 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها