بازگشت   پی سی سیتی > سایر گفتگوها > مطالب آزاد

مطالب آزاد در این تالار مطالبی که موضوعات آزاد و متفرقه دارند وجود دارد بدیهیست که کنترل بر روی محتوای این تالار بیشتر خواهد بود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #41  
قدیمی 04-13-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض عجیب ترین وصیت نامه‌ها!!


عجیب ترین وصیت نامه‌ها!!




حضور در مراسم تشییع جنازه خود:



انجل پانتوجا، جوان 24 ساله آمریكایی، وصیت كرده بود كه پس از مرگش در مراسم تشییع جنازه خود حضور داشته باشد. مادر آنجل از مسئولین غسال خانه خواسته بود تا آخرین آرزوی پسرش را بر آورده كنند. به این ترتیب آنها برای اجرای وصیت عجیب این جوان، او را به حالت مومیایی در آوردند تا بتواند ایستاده در طول مراسم تشییع جنازه در كنار تابوت خود قرار بگیرد و مهمانان با او وداع كنند. پس از مراسم تشییع جنازه وی را در تابوت قرار دادند و دفن كردند.


ارثیه 12 میلیون دلاری برای سگ:



هلمسلی، یكی از میلیادر ها ی معروف آمریكایی قبل از مرگش در سن 87 سالگی برای سگ خود، ترابل، 12 میلیون دلار ارث باقی گذاشت تا این سگ بتواند تا آخر عمر به زنگی اشرافی خود ادامه بدهد. اما جالب این جاست كه این زن میلیادر در مورد نوه های خود این قدر دست و دل باز نبوده است. وی دو تن از آنها را از ارث محروم كرده و برای دو نو ه ی دیگرش تنها 5 میلیون دلار ارث گذاشته است، آن هم به شرط اینكه حداقل یك بار در سال به قبر پدر خود ( تنها فرزند هلمسلی) سر بزنند. او همچنین وصیت كرده كه پس از مرگ ترابل، جسد او را در كنار قبر خودش دفن شود.


330 هزار پوند برای همسر به شرط اینك هر روز یك نخ سیگار مصرف كند:



همسر برات هرگز اجازه نمی‌داد كه شوهرش سیگار مصرف كند، او هم به تلافی این كار همسرش، وصیت كرد كه 330 هزار پوند به همسرش برسد به شرط اینكه او هر روز یك نخ سیگار مصرف كند.



وقف همه ی دارایی برای ساخت یك كتابخانه ضد زن!



ایوا زینك به قدری از زنان متنفر بود كه قبل از مرگش در سال 1930، وصیت كرد كه تمام دارایی اش وقف ساخت كتابخانه ای شود كه در آن كتاب های هیچ یك از نویسندگان، ناشران و مترجمان زن وجود نداشته باشد، تمام كاركنان مرد باشند و بر سر در آن عبارت " ورود زن ها ممنوع " نوشته شود. اما یكی از دختران زینك مانع از اجرای این وصیت پدرش شد.


همه ثروت برای همسر به شرط اینكه مجددا ازدواج كند:

در سال 1841 هنریچ هین یك شاعر آلمانی با اوژنی میرات ازدواج كرد و در وصیت نامه خود تمام ثروت و دارا یی اش را از آن همسرش كرد به این شرط كه پس از مرگ هین، او دوباره ازدواج كند.

وقتی از او پرسیدند كه چرا چنین شرطی گذاشتی جواب داد: "در این صورت حداقل یك مرد از مرگ من افسوس خواهد خورد ". هین در سال 1856 فوت كرد.


سوزاندن جنازه و فرستادن خاكستر آن به فضا:



رادنبری، خالق مجموعه تلویزیونی" استار ترك "، به قدری داستان ها علمی تخیلی و فضا نوردی را دوست داشت كه وصیت كرد پس از مرگش جسد او سوزانده شود و خاكستر آن به فضا فرستاده و در آنجا پراكنده شود. در سال 1997 آرزوی او بر آورده شد و خاكستر او با یك ماهواره اسپانیایی به فضا فرستاده و در آنجا پخش شد.



هر روز یك شاخه گل برای همسر:



جك بنی و ساید ماركس عاشقانه یكدیگر را دوست داشتند، اما پس از 48 سال زندگی مشترك، جك در سال 1974 فوت كرد. جك پیش ار مرگش با یكی از گل فروشی ها محل سكونت خود به توافق رسیده بود تا او پس از مرگ جك، هر روز یك شاخه گل رز قرمز برای همسرش ببرد.


اهدا دستگاه تنظیم كننده ضربان قلب به یك سگ:



دوروتی ادوارد قبل از مرگش وصیت كرد كه دستگاه تنطیم كننده ضربان قلب او را به یك سگ اهدا كنند. پس از مرگ دوروتی، خانواده ی او به وصیتش عمل كردند. این دستگاه از داخل بدن او برداشته شد و تحت اختیار دانشكده دام پزشكی جورجیا قرار گرفت تا آن را به یك سگ اهدا كنند.. آنها نیز این دستگاه را درون بدن سگی به نام سانشاین كه از ناراحتی قلبی رنج می‌برد، كار گذاشتند

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #42  
قدیمی 04-14-2010
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Arrow اسکی رو آب یک شتر؟؟؟!

اسکی رو آب یک شتر؟؟؟!

رسانه‌های دولتی «پرو» از اقدام عجیب یك موج‌سوار خبر داده و اعلام كردند: این موج‌سوار به «آلپاكای» خود كه نوعی شتر است آموزش موج سواری می‌دهد.






«دومینیگو پیانزی» 44 ساله و اهل پرو در مصاحبه‌ای با رسانه‌های دولتی این كشور، خاطر نشان كرد: من یك «آلپاكو» به نام «پیكسو» دارم كه حین سفرم به استرالیا آن را با خود به پرو آوردم. هم اكنون نیز سه ماه است كه به حیوان دست‌آموزم آموزش موج سواری می‌دهم و از این كار هم بسیار لذت می‌برم. این مرد كه خود نیز موج‌سوار است، یادآور شد: مردم در استرالیا به كوآلا و كانگرو آموزش می‌دهند كه چگونه بر روی تخته‌های موج‌سواری، اقدام به شنا و موج سواری كنند. من مدت زیادی برای آموزش به این «آلپاكا» صرف كردم و این حیوان هم اكنون می‌تواند بر روی موج‌های سه متری اقیانوس آرام موج سواری كند. این «آلپاكا» برای موج سواری از یك تخته مخصوص و جلیقه نجات استفاده می‌كند. گفتنی است، «آلپاكا»ها نوعی از شترهای آمریكای جنوبی هستند كه در مناطق بلند و مرتفع زندگی می‌كنند و جثه‌ای به اندازه «لاما» دارند.
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
  #43  
قدیمی 04-18-2010
مجتب آواتار ها
مجتب مجتب آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: ساری
نوشته ها: 2,922
سپاسها: : 18

36 سپاس در 28 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض عجیب ترین قوانین جهان


۱- جویدن آدامس در سنگاپور ممنوع است.

۲- تقلب کردن در مدارس بنگلادش غیر قانونی است و افراد بالای ۱۵ برای تقلب به زندان فرستاده می شوند.

3- مشاهده فیلم های کاراته ای تا سال ۷۹ در عراق ممنوع بود.

4- در ایسلند زمانی داشتن سگ خانگی ممنوع بود.

5- در آریزونای آمریکا، کشتن و شکار شتر ممنوع است.

6- در تایلند همه سینما رو مجبورند هنگام پخش سرود ملی قبل از شروع فیلم قیام کنند.

7- در دانمارک روشن کردن ماشین قبل از چک کردن اینکه بچه ای زیر آن خوابیده است یا نه، ممنوع است.

8- در سال ۱۸۸۸ در بریتانیا قانونی تصویب شده که دوچرخه سواران را موظف می کرد تا زمان رد شدن ماشین از کنارشان، زنگ دوچرخه هایشان را بطور پیوسته به صدا درآورند.

9- در قرن ۱۶ و ۱۷ میلادی نوشیدن قهوه در ترکیه ممنوع بود و اگر کسی در حین خوردن قهوه دستگیر می شدن، به اعدام محکوم می شد.

10- تا سال ۱۹۸۴، بلژیکی ها مجبور بودند نام فرزندشان را از یک لیست ۱۵۰۰ نفری در روزهای ناپلئون بطور رندوم انتخاب کنند.

11- در برمه دسترسی به اینترنت غیر قانونی است. اگر فردی با اتهام داشتن مودم دستگیر شود، به زندان محکوم می شود.

12- اتریش اولین کشوری بود که مجازات مرگ را در سال ۱۷۸۷ حذف کرد.

13- در انگلستان، سر لاشه هر نهنگی که پیدا شود متعلق به پادشاه است و دم آن متعلق به ملکه.

14- در فرانسه صدا زدن خوک با نام ناپلئون ممنوع است.

15- در ویکتوریای استرالیا، تنها متخصصان برق اجازه تعویض لامپ برق را دارند.

16- در انگلستان چسباندن برعکس تمبر حاوی عکس ملکه، نشانگر خیانت و پیمان شکنی با سلطنت است.

17- در ورمونت، زنان تنها با اجازه کتبی همسرانشان حق استفاده از دندان مصنوعی را دارند.

18- در واشنگتون، وانمود کردن به داشتن خانواده پولدار ممنوع است.

19- در اوهایو آمریکا, ماهیگیری در زمان مستی ممنوع است.

20- در میامی آمریکا، تقلید کردن رفتار جانواران ممنوع است.

21- زمانی در کشور سوئیس، محکم بستن در خودرو جرم به حساب می آمد.

22- در روآتای ایتالیا، عبور افراد غیر مسیحی از ۲۰ متری کلیسا ممنوع است. اما عبور بزرگراهی از فاصله ۱۵ متری کلیسای آن منطقه موجب دردسر پلیس شده بود، زیرا امکان توقف حودرو ها در آن منطقه بزرگران برای چک کردن مسیحی بودن یا نبودن شان وجود نداشت.

23- در سوئیس داشتن یک پناهگاه برای شهروند الزامی است.

24- در لینوئیس آمریکا دادن سیگار روشن به حیوانات ممنوع است
__________________
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم
.
.
.

پاسخ با نقل قول
  #44  
قدیمی 04-19-2010
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

می شد در تاپیک آیا می دانستی زده بشه
خیلی از آیتمهاش اونجا قبلا تاسیس شده
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
  #45  
قدیمی 05-17-2010
kiana آواتار ها
kiana kiana آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 795
سپاسها: : 843

1,438 سپاس در 268 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض عجایب دنیا

ده کودک اعجوبه دنیا



بچه‌ها شخصیت جالب و عجیبی دارند، به نوعی كه گاهی اوقات حركات عجیب و غریب از خود نشان میدهند كه باورش برای خیلیها مشكل است، گاهی اوقات آنان با وجود سن كم، دست به كارهای خارقالعادهای میزنند كه باعث تعجب می‌شود و انسان را تا مرحله حیرت پیش میبرد درست مثل 10 بچهای كه ما از آنان به عنوان اعجوبه یاد می‌كنیم، لطفا مطلب زیر را بخوانید.

«كیم اونگ یونگ»، باهوشترین فرد دنیا
این فوق نابغه كرهای در سال 1962 به دنیا آمد و در حال حاضر باهوشترین فرد دنیا محسوب می‌شود. او در چهار سالگی میتوانست زبانهای ژاپنی، كرهای، آلمانی و انگلیسی را بخواند. در پنج سالگی سختترین مسئله‌های دیفرانسیل و انتگرال را حل میكرد و بهره هوشی بسیار بالا یعنی بالای 210 داشت. كیم از 3 تا 6 سالگی دانشجوی افتخاری دانشگاه هانگ یانگ بود و در 7 سالگی به «ناسا» دعوت شد. او در پانزده سالگی دكترای خود را گرفت.


«گریگوری اسمیت»، كاندیدای صلح نوبل
گریگوری اسمیت در سال 1990 به دنیا آمد در دو سالگی میتوانست بخواند و در ده سالگی وارد دانشگاه شد. ولی نبوغ تحصیلی، تنها نیمی از داستان گریگوری اسمیت است.
او عاشق صلح می‌باشد و از سنین كم به عنوان حامی و یكی از فعالان حقوق كودك و صلح جهانی به كشورهای مختلف دنیا سفر كرده است. او موسس سازمان بینالمللی دفاع جوانان است كه اصول صلح را به كودكان و جوانان سراسر دنیا آموزش میدهد. او با بیلكلینتون و میخائیل گورباچوف مذاكره داشته و در مقابل سازمان ملل سخنرانی كرده است. گریگوری در 12 سالگی كاندیدای اخذ جایزه صلح نوبل شد.


«اكریت جاسوال»، جراح هفت ساله

اكریت جاسوال یك نوجوان هندی است كه باهوشترین فرد هندی به شمار میرود. او در سال 2000 و در هفت سالگی اولین موفقیت پزشكی خود را به دست آورد. بیمار او دختری هشت ساله بود كه پول كافی برای رفتن به بیمارستان نداشت. دست این دختر به حدی سوخته بود كه جمع شده و به شكل مشت درآمده بود. اكریت هیچ تجربهای در جراحی نداشت، ولی این دختر را عمل كرد و او دیگر میتوانست انگشتان خود را باز و بسته كند. اكریت به مطالعات پزشكی خود ادامه داد و در دوازده سالگی دارویی برای درمان سرطان ساخت. او هماكنون كوچكترین دانشجوی دانشكده پزشكی هند است.


«كلئوپاترا استراتان»، خواننده سه ساله

كلئوپاترا در اكتبر 2002 در مولداوی به دنیا آمد. پدر او نیز یك خواننده است. كلئوپاترا كوچكترین خواننده پردرآمد دنیا به حساب میآید. او در سال 2006 آلبوم «در 3 سالگی» را روانه بازار كرد و ركورد فروش آلبومهای موسیقی دنیا را شكست. او برای هر آهنگ خود هزار یورو میگیرد.





«آلیتا آندره» نقاش دو ساله

آلیتا دو ساله است ولی نقاشی را پیش از این آغاز نموده است. وقتی «مارك جمیسون» رئیس گالری نقاشی ملبورن استرالیا نقاشیهای این هنرمند را دید آنقدر از آن خوشش آمد كه تصمیم گرفت آنها را در یك نمایشگاه به نمایش بگذارد. این نمایشگاه با استقبال گرم تماشاچیان مواجه شد و همه میخواستند خالق آن آثار را ببینند در آن زمان بود كه جمیسون تازه متوجه شد نقاش اصلی آن تابلوها دختر 22 ماهه هنرمند یعنی «آلیتا آندره» است.




«آرون كریپكه» در دوران دبیرستان استاد هاروارد شد

سائول در سال 1940 در نیویورك به دنیا آمد. او یك نابغه به تمام معنی بود. در چهار سالگی جبر را كشف كرد و در پایان دوره ابتدایی هندسه، حساب و فلسفه را به پایان رساند. در نوجوانی یك سری مقاله نوشت كه معلوم شد همه اصول منطق كیفی هستند. در همان زمان از سوی دانشگاه هاروارد نامهای به او رسید كه از وی دعوت میكرد برای تدریس به آن دانشگاه برود. او میگوید: «مادرم گفت باید اول دبیرستان را تمام كنم و بعد به دانشگاه بروم» بعد از دبیرستان، سائول استاد هاروارد شد و اكنون بزرگترین فیلسوف زنده دنیا می‌باشد.




«مایكل كرنی» لیسانسیه ده ساله و میلیونر تلویزیونی

مایكل كرنی 24 سال دارد. او در ده سالگی مدرك لیسانس خود را گرفت و در سال 2008 در مسابقه «كی میخواهد میلیونر شود» شركت كرده و برنده یك میلیون دلار جایزه شد. او ركوردهای جهانی بسیاری دارد كه یكی از آنها تدریس در دانشگاه در 17 سالگی است.



«الینا اسمیت» مشاور رادیویی 7 ساله

ایستگاه رادیویی شهر الینا زمانی به او به عنوان مشاور یا سنگ صبور یك شغل داد كه او به رادیو زنگ زد و در پاسخ به زن شنوندهای كه از كار بیكار و افسرده شده بود، گفت: «عزیزم فقط باید با دوستانت به ورزش بولینگ بروی و روزی یك لیوان شیر بنوشی.» توصیه الینا آنقدر برای شنوندگان جالب بود كه این ایستگاه رادیویی هفتهای یك ساعت او را به عنوان سنگ صبور به استودیو دعوت میكرد. الینا مشاوره‌های مختلفی به شنوندگان میدهد و مشكلات بسیاری از به هم خوردن نامزدی تا از بین بردن بوی بد عرق را پاسخ میدهد. وقتی یك شنونده برای او نوشت كه چطور شوهر پیدا كند؟ الینا پاسخ داد: «به خودت برس ولی زیاد آرایش نكن.» و وقتی شنونده دیگری پرسید چه كار كند تا نامزدش به سوی او بازگردد، گفت: «این مرد ارزش دلشكسته شدن ندارد. زندگی آنقدر كوتاه است كه نباید به خاطر یك مرد آن را خراب كرد.»


«فابیانو لوییجی كاروانا» اعجوبه شطرنج

فابیانو یك نوجوان 16 ساله ایتالیایی است كه در 14 سالگی استاد بزرگ شطرنج شد. او بهترین شطرنجباز زیر هجده سال در سراسر دنیاست.



«ویلی موسكونی» آقای بیلیارد در 6 سالگی

موسكونی معروف به آقای بیلیارد در آمریكا از شش سالگی به طور حرفهای بیلیارد بازی میكرد. او در حقیقت بازی بیلیارد را از تمرین كردن با سیبزمینیهای كوچك آغاز كرده بود. مدتی بعد پدرش به نبوغ او پی برد و او را در مسابقات بزرگ شركت داد..
__________________
شیشه ای میشکند... یک نفر میپرسد که چرا شیشه شکست
آن یکی میگوید شاید این رفع بلاست !
دل من سخت شکست ... هیچ کس هیچ نگفت .... غصه ام را نشنید !
از خودم میپرسم : ارزش قلب من از شیشه ی یک پنجره هم کمتر بود ؟






ویرایش توسط رزیتا : 04-01-2011 در ساعت 10:59 AM
پاسخ با نقل قول
  #46  
قدیمی 05-17-2010
kiana آواتار ها
kiana kiana آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 795
سپاسها: : 843

1,438 سپاس در 268 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض ده نفر از عجیب ترین های دنیا

ده نفر از عجیب ترین های دنیا


1.

یک تایوانی 64 ساله که بیش از سی سال است که نخوابیده است،این مرد بعد از یک تب در سال 1973 دیگر نتوانسته بخوابد. ظاهرا این بیخوابی طولانی تاثیری هم بر سلامتی اش نداشته است.او در یک مزرعه زندگی می کند و از خوک و مرغ نگهداری می کند و این کار تمام وقت او را می گیرد.



2.
یک مرد هندی که برادر دوقلو اش را حامله بود. یکی از عجیب ترین موارد پزشکی که یک از دو جنین در داخل رحم دیگری مدفون شده است.او همیشه فکر می کرد که توموری در داخل شکم خود دارد تا اینکه این تومور زیادی بزرگ شد و پزشک ها پس از عمل اعضای انسان را از داخل شکم او بیرون آوردند.نکته جالب این است که وقتی یک دوقلو در بدن دیگری اسیر می شود می تواند به زندگی خود مثل یک انگل ادامه دهد تا زمانی که شروع به صدمه زدن به میزبان خود می کند.

3.
یک سرباز ژاپنی که حتی پس از پایان جنگ جهانی دوم از ترس آمریکایی ها ۲۸ سال در خفا زندگی می کرد.او از سال 1944 تا 1972 در یک غار جنگلی زیر زمینی با دو نفر از ساکنان آنجا زندگی می کرد ، حتی پس از آنکه اعلامیه های پایان جنگ را دیده بود.


4.
مهران کریمی ناصری (یک پناه جوی ایرانی) که از سال ۱۹۸۸ در فردوگاه دو گل پاریس زندگی می‌کند و از آن بیرون نیامده است.او بعد از اینکه در کشور خود به زندان افتاد و شکنجه دید به کشورهای مختلفی تقاضای پناهندگی داد که ناموفق بود. ظاهرا فیلم ترمینال که در سال ۲۰۰۴ ساخته شده بود و تام هنکس در آن بازی می کرد با الهام از مهران کریمی ناصری بوده است.با وسیله ها و کیف ها او همیشه شبیه یک مسافر است و کسی به او توجه نمی کند.

5.
یک سیاستمدار ژاپنی که فکر می‌کند خدا و مسیح است و تصمیم دارد دنیا را با رسیدن به مدارج سیاسی تغییر دهد. او قایل به یکی بودن دین و سیاست است و می‌خواهد قوانین سازمان ملل را تغییر بدهد و … (نخیر احمدی نژاد نیست!).او در انتخابات زیادی شرکت کرده ولی موفق نشده است.


6.
بیهاری هندی که یک کشاورز است در سال ۱۹۷۶ تا 1994 رسما مرده اعلام شده بود و او ۱۸ سال با دولت و بوروکراسی هند جنگید تا ثابت کند که زنده است. ظاهرا عمویش با رشوه او را رسما و دولتی کشتانده بوده است تا زمینش را تصاحب کند.او زمانی متوجه شد که می خواست از بانک وام بگیرد. بعدا معلوم شد که حداقل صد نفر دیگر هم سرنوشت او را دارند
.این انجمن الان 20،000 عضو دارد که تا سال 2004 آنها موفق شدند که 4 نفر از اعضا را زنده اعلام کنند.


7.
دیوید ایکه که یک بازیکن حرفه ای سابق فوتبال بریتانیایی است، معتقد است جهان را کسانی اداره می‌‌کنند که از نسل خزندگانند. به نظر او این افراد تمایلات کودک آزاری و شیطانگرایانه دارند. او الیزابت دوم و جرج بوش را از نسل خزندگان قدیم می‌داند و در کتاب‌هایش (۱۵ کتاب) سعی می‌کند این افراد را معرفی و جهان را از دست آنها نجات دهد.او پس از یک سخنرانی 5 ساعته برای دانش آموزان مورد تشویق دانشگاه تورنتو در سال 1999 قرار گرفت.


8.
الن بادن آمریکایی که از سال ۱۹۹۰ خود را به به پاپی انتخاب کرده است. او و طرفدارنش انتخابات واتیکان را به رسمیت نمی شناسند. الن را ۶نفر از جمله والدینش با پاپی برگزیدند. او همچنان به کارش ادامه می‌دهد.


9.
ناکاماتسو مخترع ژاپنی که بیش از ۳۰۰۰ اختراع داشته (از جمله فلاپی دیسک) و رکورد جهانی را برای تعداد اختراعاتش دارد. او در ۳۴ سال گذشته از تمام غذاهایی که خورده عکس گرفته و آن را تجزیه تحلیل کرده. هدفش این است که ۱۴۰سال زندگی کند.




10.
میشل لوتیتوی فرانسوی همه چیز می خورد از تلویزیون گرفته تا دوچرخه از آهن گرفته تا شیشه و پلاستیک و … البته اگر آن شی کمی برزگ باشد خوردنش نیز طول می کشد. مثلا دو سال طول کشید از1978 تا 1980 که او توانست یک هواپیما را بخورد. ظاهرا او یک معده و روده ای با دو برابر ضخامت قابل انتظار دارد و اسید گوارشی او دارای قدرت غیر معمولی است که به او امکان خوردن فلزات را می دهد






__________________
شیشه ای میشکند... یک نفر میپرسد که چرا شیشه شکست
آن یکی میگوید شاید این رفع بلاست !
دل من سخت شکست ... هیچ کس هیچ نگفت .... غصه ام را نشنید !
از خودم میپرسم : ارزش قلب من از شیشه ی یک پنجره هم کمتر بود ؟






ویرایش توسط kiana : 05-17-2010 در ساعت 05:03 PM
پاسخ با نقل قول
  #47  
قدیمی 05-23-2010
kiana آواتار ها
kiana kiana آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 795
سپاسها: : 843

1,438 سپاس در 268 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

قسمتی ار وصیت نامه ادوارد ادیش ، یکی از بزرگترین تاجران امریکایی در سن 76 سالگی ...

من ادوارد ادیش هستم که برای شما می نویسم ، یکی از بزرگترین تاجران امریکایی با سرمایه ای هنگفت و حساب بانکی که گاهی خودم هم در شمردن صفرهای مقابل ارقامش گیج می شوم ! دارای شم اقتصادی بسیار بالا که گویا همواره به وجودم وحی می شود چه چیز را معامله کنم تا بیشترین سود از آن من شود ، البته تنها شانس و هوش نبود من تحصیلات دانشگاهی بالایی هم داشتم که شک ندارم سهم موثری در موفقیتهای من داشت .

یادم هست وقتی بیست ساله بودم خیال می کردم اگر روزی به یک چهلم سرمایه فعلیم برسم خوشبخترین و موفقترین مرد دنیا خواهم بود و عجیب است که حالا با داشتن سرمایه ای چهل برابر بیشتر از آنچه فکر می کردم باز از این حس زندگی بخش در وجودم خبری نیست .
من در سن 22 سالگی برای اولین بار عاشق شدم . راستش آنوقتها من تنها یک دانشجوی ساده بودم که شغلی و در نتیجه حقوقی هم نداشتم . بعضی وقتها با تمام وجود هوس می کردم برای دختر موردعلاقه ام هدیه ای ارزشمند بگیرم تا عشقم را باور کند و کاش آن روزها کسی بود به من می گفت که راه ابراز عشق خرید کردن نیست که اگر بود محل ابراز عشق دلباخته ترین عاشق ها ، فروشگاهها می شد !!
کسی چیزی نگفت و من چون هرگز نتوانستم هدیه ای ارزشمند بگیرم هرگز هم نتوانستم علاقه ام را به آن دختر ابراز کنم و او هم برای همیشه ترکم کرد . روز رفتنش قسم خوردم دیگر تا روزی که ثروتی به دست نیاوردم هرگز به دنبال عشقی هم نباشم و بلند هم بر سر قلبم فریاد کشیدم : هیس ، از امروز دگر ساکت باش و عجیب که قلبم تا همین امروز هم ساکت مانده است ...
و زندگی جدید من آغاز شد
من با تمام جدیت شروع به اندوختن سرمایه کردم ، باید به خودم و تمام آدمها ثابت می کردم کسی هستم . شاید برای اثبات کسی بودن راههای دیگری هم بود که نمی دانم چرا آنوقتها به ذهن من نرسید ...
دیگر حساب روزها و شبها از دستم رفته بود . روزها می گذشت ، جوانیم دور میشد و به جایش ثروت قدم به قدم به من نزدیکتر می شد ، راستش من تنها در پی ثروت نبودم ، دلم می خواست از ورای ثروت به آغوش شهرت هم دست یابم و اینگونه شد ، آنچنان اسم و رسمی پیدا کرده بودم که تمام آدمهای دوروبرم را وادار به احترام می کرد و من چه خوش خیال بودم ، خیال می کردم آنها دارند به من احترام می گذارند اما دریغ که احترام آنها به چیز دیگری بود .
آن روزها آنقدر سرم شلوغ بود که اصلا وقت نمی کردم در گوشه ای از زنده ماندنم کمی زندگی هم بکنم ! به هر جا می رسیدم باز راضی نمی شدم بیشتر می خواستم ، به هر پله که می رسیدم پله بالاتری هم بود و من بالاترش را می خواستم و اصلا فراموش کرده بودم اینجا که ایستادم همان بهشت آرزوهای دیروزم بود کمی در این بهشت بمانم ، لذتش را ببرم و بعد یله بعدی ، من فقظ شتاب رفتن داشتم حالا قرار بود کی و کجا به چه چیز برسم این را خودم هم نمی دانستم !
اوایل خیلی هم تنها نبودم ، آدمها ی زیادی بودند که دلشان می خواست به من نزدیکتر باشند ، خیلی هاشان برای آنچه که داشتم و یکی دو تا هم تنها برای خودم و افسوس و هزاران افسوس که من آن روزها آنقدر وقت نداشتم که این یکی دو نفر را از انبوه آدمهایی که احاطه ام کرده بودند پیدایشان کنم ، من هرگز پیدایشان نکردم و آنها هم برای همیشه گم شدند و درست ازروز گم شدن آنها تنهایی با تمام تلخیش بر سویم هجوم آورد . من روز به روز میان انبوه آدمها تنها و تنها تر میشدم و خنده دار و شاید گریه دارش اینجاست هیچ کس از تنهایی من خبر نداشت و شاید خیلیها هم زیر لب زمزمه می کردند : خدای من ، این دگر چه مرد خوشبختیست ! و کاش اینطور بود ...
و باز روزها گذشت ، آسایش دوش به دوش زندگیم راه می رفت و هرگز نفهمیدم آرامش این وسط کجا مانده بود ؟
ایام جوانی خیال می کردم ثروت غول چراغ جادوست که اگر بیاید تمام آرزوها را براورده می کند و من با هزاران جان کردن آوردمش اما نمی دانم چرا آرزوها ی مرا براورده نکرد ...
کاش در تمام این سالها تنها چند روز، تنها چند صبح بهاری پابرهنه روی شنها ی ساحل راه می رفتم تا غلفلک نرم آن شنهای خیس روحم را دعوت به آرامش می کرد .
کاش وقتهایی که برف می آمد من هم گوله ای از برف می ساختم و یواشکی کسی را نشانه می گرفتم و بعد از ترس پیدا کردنم تمام راه را بر روی برفها می دویدم .
کاش بعضی وقتها بی چتر زیر باران راه می رفتم ، سوت می زدم ، شعر می خواندم ،
کاش با احساساتم راحتر از اینها بودم ، وقتهایی که بغضم می گرفت یک دل سیر گریه می کردم و وقت شادیم قهقهه خنده هایم دنیا را می گرفت ...
کاش من هم می توانستم عشقم را در نگاهم بگنجانم و به زبان چشمهایم عشق را می گفتم ...
کاش چند روزی از عمرم را هم برای دل آدمها زندگی می کردم ، بیشتر گوش می کردم ، بهتر نگاهشان می کردم ...
شاید باورتان نشود ، من هنوز هم نمی دانم چگونه می شود ابراز عشق کرد ، حتی نمی دانم عشق چیست ، چه حسیست تنها می دانم عشق نعمت باشکوهی بود که اگر درون قلبم بود من بهتر از اینها زندگی می کردم ، بهتر از اینها می مردم .
من تنها می دانم عشق حس عجیبیست که آدمها را بزرگتر می کند . درست است که می گویند با عشق قلب سریعتر می زند ، رنگ آدم بی هوا می پرد ، حس از دست و پای آدم می رود اما همانها می گویند عشق اعجاز زندگیست ، کاش من هم از این معجزه چیزی می فهمیدم ...
کاش همین حالا یکی بیاید تمام ثروت مرا بردارد و به جایش آرام حتی شده به دروغ ! درون گوشم زمزمه کند دوستم دارد ، کاش یکی بیاید و در این تنهایی پر از مرگ مرا از تنهایی و تنهایی را از من نجات دهد ، بیاید و به من بگوید که روزی مرا دوست داشته است ، بگوید بعد از مرگ همواره به خاطرش خواهم ماند ، بگوید وقتی تو نباشی چیزی از این زندگی ، چیزی از این دنیا ، از این روزها کم می شود .
راستی من کجای دنیا بودم ؟
آهای آدمها ، کسی مرا یادش هست ؟؟؟
اگر هست تو را به خدا یکی بیاید و در این دقایق پر از تنهایی به من بگوید که مرا دوست داشته است ...
__________________
شیشه ای میشکند... یک نفر میپرسد که چرا شیشه شکست
آن یکی میگوید شاید این رفع بلاست !
دل من سخت شکست ... هیچ کس هیچ نگفت .... غصه ام را نشنید !
از خودم میپرسم : ارزش قلب من از شیشه ی یک پنجره هم کمتر بود ؟





پاسخ با نقل قول
  #48  
قدیمی 07-21-2010
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض ۲۰ قانون عجیب و غریبی که در دنیای امروز اجرا می شود به ترتیب زیر است.

۲۰ قانون عجیب و غریبی که در دنیای امروز اجرا می شود به ترتیب زیر است.

سوییس:
- نباید لباس را در روز یکشنبه برای خشکاندن، آویزان کرد.
- نباید ماشین تان را در روز یکشنبه بشویید.
- دختران جوان نبایستی با مردان دست دهند.

سنگاپور:

- فروش آدامس غیر قانونی است.
- کشیدن سیگار در تمام مکان های عمومی غیر قانونی است.
- اگر شما به آشغال پاشی برای سه بار مقصر شناخته شوید، بایستی خیابان ها را در روز یکشنبه با یک پیشبند با عنوان: “من آشغال پاش هستم”، پاک کنید.

کانادا:

- ۳۵ درصد از برنامه های ایستگاه های رادیویی باید “محتوایی کانادایی” داشته باشند.
- شهروندان نبایستی در عموم، بانداژشان را بردارند.
- چرخیدن به راست در هنگام چراغ قرمز در هر زمانی غیر قانونی ست.
- تولید کننده های مارگارین نمی توانند مارگارین شان را به رنگ زرد تولید کنند.

دانمارک:

- تلاش برای فرار از زندان، غیر قانونی نیست.
- گزارش نکردن مرگ یک فرد، مجازات ۳٫۵ دلاری دارد.

فرانسه:

- بین ساعت های ۸ صبح تا ۸ شب، بایستی ۷۰ درصد موزیک رادیوها، متعلق به هنرمندان فرانسوی باشد.
- گرفتن عکس از افسران پلیس یا وسایل نقلیه پلیس غیر قانونی است. حتی اگر آنها در پس زمینه ی تصویرتان باشند.
- زیرسیگاری، یک اسلحه ی مرگبار فرض می شود.

کامبوج:

- تفنگ آبی نباید در جشن های سال نو استفاده شوند.

آلمان:

- هر محل کاری بایستی دیدی، هر چند کوچک، به آسمان داشته باشد.

استرالیا:

- کودکان نمی توانند سیگار بخرند اما می توانند آن را مصرف کنند.
- پیاده روی در سمت راست پیاده رو غیر قانونی است.
- تنها متخصصان برق دارای مجوز می توانند یک چراغ برق را تعویض کنند.

بهرحال، تعدادی از این قوانین منطقی به نظر می رسند. مثلا “تنها متخصصان برق دارای مجوز می توانند یک چراغ برق را تعویض کنند”. این طور نیست؟!

__________________
پاسخ با نقل قول
  #49  
قدیمی 08-08-2010
بابک123 آواتار ها
بابک123 بابک123 آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Jul 2010
محل سکونت: بندر انزلی
نوشته ها: 62
سپاسها: : 0

0 سپاس در 0 نوشته ایشان در یکماه اخیر
بابک123 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

با تشکر
اگه منظور لامپ باشه قانونه درستی نیست(من خودم به برق واردم).
پاسخ با نقل قول
  #50  
قدیمی 08-08-2010
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

آلمان:
- هر محل کاری بایستی دیدی، هر چند کوچک، به آسمان داشته باشد.



این عالی بود
کلا آلمانی ها دارای فرهنگ شهرنشییی به مراتب بالاتری هستند
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 12:19 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها