تاریخ تمامی مباحث مربوط به تاریخ ایران و جهان در این تالار |
07-22-2013
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
میدانید چرا فرگون خدمتکار نداشت:
میدانید چرا فرگون خدمتکار نداشت:
فرگون زیباترین زن زمانه خویش بود و همسر ملک شاه .
در مجلسی زنانه ، زنی از خاندان نزدیک همسرش گفت :
فرگون زیبا! شنیده ایم هیچ خدمتکار ایرانی به کاخ خویش راه نمی دهی ؟
بانوی اول ایران پاسخ داد : ایرانی خدمتکار نمی شناسم !
آن زن سماجت کرد و گفت : چطور ؟ اعتماد نمی کنید ؟!
فرگون زیبا گفت : من نیازی به کمک دیگران ندارم هم نژادانم را هم برتر از آن می دانم که آن ها را به خدمت بگیرم .
زنان رومی و چینی و یونانی را هم که می بینید پیشکش سرزمین های دیگرند به پادشاه ایران ومن تنها مواظب آنانم تا آسیب بیش تری به آن ها نرسد .
زن دیگری می پرسد : مگر پیش تر چه آسیبی دیده اند ؟
فرگون زیبا می گوید دوری ! دوری از شهر و دیارشان ! این بزرگ ترین آسیب است .
آن زن دست به گیسوی فرگون می کشد و می گوید حالا می فهمم برای چه همه تو را دوست دارند.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
07-22-2013
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
سخنان بزرگان جهان درباره کورش بزرگ:
سخنان بزرگان جهان درباره کورش بزرگ:
آلبر شاندور فرانسوی -
شاهنشاهی كورش بزرگ :
كورش یكسال پس از فتح بابل برای درگذشت پادشاه بابل عزای ملی اعلام نمود . برای كسی كه دشمن خودش بود . اومطابق رسم آزادمنشی اش و برای اینكه ثابت كند كه هدف فتح و جنگ و كشتار ندارد و تنها به عنوان پادشاهی كه ملتشاو را برای صلح پذیرفته اند قدم به بابل گذاشته است و در آنجا تاجگذاری نمود . او آمده بود تا به آنان آزادی اجتماعی ودینی و سیاسی بدهد . در همین حین كتیبه های شاهان همزمان او حاكی از برده داری و تكه تكه كردن انسان های بیگناه و بریدن دست و پای آنان خبر میدهد .
سرپرسی سایكس -
تا ایران باستان :
در شاهنشاهی كورش زیبایی - مردانگی - شجاعت - قهرمانیت - عدالت به عیان دیده شده است . وی هیچگاه عیاشی
نكرد . كاری كه اكثر بزرگان گرفتار آن بوده و هستند . آزادی هایی كه داشت به هیچ وجه به شخصیت او صدمه نزد و
افكاری داشت كه به راستی متعلق به تاریخ نبوده است
كورش یكی از شخصیتهای بزرگ تاریخ جهان است . او ابتدا پادشاه سرزمین كوچكی بود . ولی پس از مدتی با اراده مصمم
و قلبی آكنده از وطن پرستی امپراتوری را در تاریخ بنا نهاد كه در كل جهان بی سابقه بود . این بدین دلیل بود كه تاكنون
هیچ كشوری نتوانسته بود اینچنین با صلح و احترام به عقاید دیگران كل خاورمیانه را تصاحب كند . او هیچ گاه
خوشگذران و تن آسایی نكرد . هیچ گاه مغرور نشد و همیشه به یاد خداوند خود بود و برای احترام به مزدا حیواناتی را نثار
می كرد . كاساندان دختر فرناسپه هخامنشی از دودمانی بود كه از نجبای پارس محسوب می شدند و پدر و اجدادش در
چند نسل شاه پارسیان بودند . كورش در شوخ طبی و انسانیت سرآمد زمان خود بود . من سه بار تا كنون موفق شده ام
آرامگاه این ابر مرد آریایی را زیارت كنم و خداوند را برای این توفیق سپاس میگویم .
هرودوت – تاریخ هرودو ت( 484 تا 425 پیش از میلاد ) :
هیچ پارسی یافت نمی شد كه بتواند خود را با كورش مقایسه كند . از اینرو من كتابم را درباره ایران و یونان نوشتم تاكردارهای شگفت انگیز و بزرگ این دو ملت عظیم هیچگاه به فراموشی سپرده نشود .
كورش سرداری بزرگ بود . در زمان او ایرانیان از آزادی برخوردار بودند و بر بسیاری از ملتهای دیگر فرمانروایی می نمودند بعلاوه او به همه مللی كه زیر فرمانروایی او بودند آزادی می بخشید و همه او را ستایش مینمودند . سربازان او پیوسته برای وی آماده جانفشانی بودند و به خاطر او از هر خطری استقبال میكردند.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
07-22-2013
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
جنگهاي يونان و ايران(جنگهاي مدي)
جنگهاي يونان و ايران(جنگهاي مدي)
الف: جنگهاي داريوش
انگيزه هاي جنگ
در زمان شاپور دوم ساساني تهديد هاي اعراب از جانب بحرين و گاهي بين النهرين به جايي رسيد كه حتي تيسفون درتيررس اعراب قرار گرفت. در صورتي كه اعراب همچين قدرتي نداشتند،بلكه از جانب روم به عنوان مزدور تحريك و تجهيز مي شدند تا از فشار ايرانيان عليه روم كاسته شود.شاپور به قدري به مسئله اعراب درگير بود كه تقربيا براي اولين بار تاريخ ايران به طور جدي فرمان تاسيس نيروي دريايي از طرف وي صادر شد.
شاپور تصميم گرفت،نخستين جنگ خود را با روم شروع كند،ولي با اعلامرضايت مشاوران خود روبرو شد.وي به مشاوران گفت جنگ بات رو م دو نتيجه دارد:اول اينكه بحران و نارضايتي عمومي از جنگ پر هزينه با اعراب دچار فراموشي خواهد شد.دوم اينكه جنگ جديد جلوي شورشهاي داخلي را خواهد گرفت و توجه مردم به بحران خارجي معطوف مي شود.
جامعه شناسي جنگ عوامل مختلفي را به عنوان انگيزه هاي اصلي جنگ مطرح ميكند.غنيمت و غارت-بيگانه ترسي - خود نمايي و غرور-تلافي و غيره.اما پنهاني ترين انگيزه جنگ براي صاحبان قدرت،سركوب رقباي داخلي وخارجي به عنوان عوامل تهديد كننده قدرت است كه باعث مي شود آنان براي حفظ خود دست به نمايش قدرت بزنند.در عهد باستان دولتها درپي جهان گشايي كسب باج و خراج بودند .اما در دوران مياني (قرون وسطي)جنگ ديني بود. ولي در عصر جديد و پس از شكل گيري ملت-انگيزش حسن ناسيوناليستي و برتري قومي ،نژداي داشته،اما امروزه گسترش دموكراسي بهانه جنگ شده است.
اما جنگ تابع هر محركي باشد ذووجهين است:يكي ويراني و ديگري بيداري.
2.ريشه هاي جنگ
ايران قدرتمندترين ونزديكترين همسايه يونان بود.طبيعي بود كه اين همجواري ،برخوردهاي نظامي را در پي داشته باشد.در دوره هووخ شتره پادشاه نامدار مادي نخستين جنگ ميان ايران و ليديه به پيروزي مادها ختم شد.
تاسيس امپراتوري هخامنشي ، توسط كوروش موجب اتحاد ليديه –بابل و مصر شد.منتهي اين اتحاد عملي نشد و ليديه به تصرف كوروش در آمد.پيروزي كوروش و همسايگي او با آتن و اسپارت كه متحد ليديه و در جنگ با كوروش بود، موجب نگراني اين دو شهر-دولت شد. سارد پايتخت ليديه ثروتمندترين پايتخت جهان در زمان خود بود.
كوروش به دليل حمايت آتن از ليديه ، كلني نشينهاي يوناني آسياي صغير و برخي از جزاير يوناني را تصرف كرد و اداره آنها را به فرماندهان پارسي واگذار كرد.
كمبوجبه پس از تصرف مصر به ايران بازگشت و داستان بردياي دروغي اتفاق افتاد.اين حادثه نخستين بحران جانشيني كه بحران مشروعيت را نيز به همراه داشت در امپراتوري هخامنشي بوجود آورد.گرچه داريوش با قدرت تدبير بحرانها را مهار كرد، اما يكپارچگي نظام سياسي هخامنشي در نهان بهم ريخت و پس از داريوش و ناكامي او در حمله به يونان،ظهور پيدا كرد.
حمله داريوش به مصر در واقع نمايش قدرت بود.اين لشكركشي منافعي براي ايران نداشت. زيرا خروج مصر از قلمرو امپراتوري ،قطعا موجب تزلزل پادشاهي داريوش مي شد.
هنگامي كه كوروش ،كشور ليدي را تصرف كرد و كوچ نشينهاي يوناني آسياي صغير را به اطاعت وا داشت،اين كوچ نشينها به پرداخت خراج مجبور شدند،ولي حكومت در دست خود آنان باقي ماند.منتهي پس از مدتي روح آزاديخواهي ، آنان را به قيام عليه پارسيان وا داشت. در سال 499ق.م مليت و پس از آن تمام شهرهاي ائوليد-ايوني و دوري عليه پارسي ها شوريدند و از يونانيان اروپايي كمك خواستند.اسپارت از دخالت در اين كار امتناع ورزيد، ولي آتن بيست وپنج كشتي به كمك آنان فرستاد.آتني ها و احالي ايوني به جانب سارد رفته پس از تصرف شهر ،آن را آتش زدند.
پارسي ها كه غافلگير شده بودند به جمع آوري قوا پرداختند.يوناني ها را عقب راندند و سپس از نو شهرهاي ياغي را مطيع كردند.ظرف مدت 4سال اين كار انجام گرفت.اين كار به نظر داريوش كافي نبود.دراين راه تحريكات مردونيوس ،داماد داريوش و هي پياس پناهنده يونان كه اميد رسيدن به مقام جباري آتن راداشت، مؤثر افتاد واين جنگها به «جنگهاي مدي»شهرت پيدا كرد. تا قرن 6ق.م يونانيان بر بخش وسيعي از آسياي صغير و مناطق ايوني مهمترين مراكز بازرگاني ميان شرق و غرب مسلط شدند.يكي از بزرگترين رقباي يونانيان در بازرگاني دريايي ، فنيقي ها بودندكه بدون جنگ ، پايگاه هاي دريايي خود در درياي اژه را به يونانيان واگذار كردند.
در اواسط قرن6 قلمرو كرزوس (پادشاه ليديه) به تصرف كوروش درآمد و كلني نشينها زير فرمان ساتراپ هاي ايران ،خراج و ماليات به دولت هخامنشي مي پرداختند.به اين ترتيب اداره امور بازرگاني و كشتيراني به دست فنيقي ها افتاد. كوروش با دادن اين باج به فنيقي ها مي خواست از تجربيات و تجهيزات آنان در لشكركشي دريايي به مصر استفاده كند.10سال پس از تصرف مصر به دست كمبوجيه ،داريوش به بيزانس كه درياي سياه را به روي تجارت يونانيان مي گشود، حمله وآنان را به كلي از اين منبع غني محروم كرد.
ب)لشكر كشي داريوش به آسياي صغير
حمله داريوش به يونان در تاريخ جهان از اهميت فراواني برخوردار است،زيرا تا حدود زيادي در مسير تاريخ اثر گذاشت.ريشه ي اين جنگ را در پيچيدگي هاي سياسي و بازرگاني شهر-دولتهاي آسياي صغير به عنوان مراكز عمده تجارت جهان آن روز جستجو كرد.
داريوش در اين تاريخ ،سفرايي را مامور كرد تا از آتن و اسپارت قول اطاعت بگيرند، ولي يونانيان ماموران را كشتند. اين اقدام از يك طرف آتن و اسپارت را باهم عليه ايران متحد كرد و از سوي ديگر راهي براي داريوش غير از حمله با آتن باقي نگذاشت. در سال500ق.م پارس ها كوشيدند بزرگترين و ثروتمند ترين جزيره سيكلادها (ناكزوس)را تصرف كنند. ابتكار اين لشكر كشي با آريس تاگور بود،ولي نتوانستد آنجا را تصرف كنند.به عقيده هرودوت اين امر باعث شد تا آريس تاگور به داريوش خيانت با مردمان شهرهاي ايوني برضد او برانگيزند. هنگام اردوكشي داريوش عليه سكاها، ناوگان ايوني درصدد برآمد تاپلي كه روي دانوب زده بودند را ويران سازند ولي كلني نشينها موافقت نكردند.سكاها كه هيچ اميدي براي پيروزي نمي ديد،تقاضاي كمك كرد و به اين ترتيب جنگ ميان ايران و يونان آغاز
شد.
تنهاآتن بود كه بر اثر سلطه دريايي پارس منافع تجاري او به خطر مي افتاد .20كشتي فرستادو 5كشتي ديگر از طرف شهر-دولتهاي مستقل آسياي صغير اعزام شد.از اين رو شورشيان با وجود موفقيت نخستين (تصرف سارد) ببه علت فقدان كمك مؤثر از جانب يونانيان اروپايي ، خود را كاملا تنها يافتند.همين پراكندگي قدرت و رواج بي اخلاقي سياسي ميان جبارهاي آسياي صغير به داريوش اجازه نميداد تا يك استراتژي كلان منظمي را طراحي كند.
ج)نخستين لشكر كشي داريوش به يونان(492ق.م)
در نخستين مرحله ،داريوش ازرفتن به جنگ خودداري و فرماندهي آن را به دامادش مردونيوس داد.وي براي جلب توجه كلني نشينهاي يوناني،به همگي حكومت دموكراسي اعطا كرد و بخشي از خراج و ماليات سالانه آنان را بخشود و تا تراكيه پيشروي كرد(492).ولي ظاهرا به دليل بي نظمي و يا وزيدن طوفان ، كشتيهاي ايراني(فنيقي)دچار آسيب شدند و مردونيوس كه زخمي شده بود از پيشروي باز ماند. شكست مردونيوس آنچنان وخيم نبود كه پارسي ها را نااميد كند،زيرا به فرمان داريوش ،دامادش به تمام شهرهاي يوناني سفيراني در طلب آب و خاك فرستادكه اصطلاحي حاكي از تسليم شدن بود كه برخي از دولت-شهرهاي يوناني كه داراي نظام اوليگارشي بودند و اشراف آنان از قيام توده ها وحشت داشتند، برتري پارس را قبول كردند.تنها آتن و اسپارت از تسليم در مقابل ايران خودداري كردند و حتي سفراي ايراني را كشتند.اين اقدام راهي جز جنگ براي داريوش باقي نگذاشت.
بدين سان در آتن بازرگانان و صنعتكاران به رهبري تميستوكل و مالكان اراضي به رهبري ميلتياد و نيز در اسپارت اشرافيت حاكم آن ديار، مصمم بودند كه به حمله پارسها پاسخ دهند. مردم آتن، هجوم پارسها را به مثابه يك مصيبت بزرگ و مرگ دموكراسي تلقي مي كردند. از اينرو در نظر آتنيان اين جنگ ملي بود كه به خاطر نجات كشور و فرهنگ آن انجام ميگرفت.به اين ترتيب يك خيزش بزرگ ميهني، قشرهاي گوناگون مردم آتن را برانگيخت.
د)دومين لشكر كشي داريوش به يونان(490ق.م)
جنگ ماراتن
در سال 490 قشون داريوش تحت رهبري يك نفر مادي به نام «داتيس»از راه دريا و از مسير جزاير سيكلاد مستقيما به طرف آتن حركت كرد. اين لشكر كشي 18 ماه پس از اردوكشي اول رخ داد و پياده نظام پارس تحت رهبري «ارتافرن» بود و هي پياس تبعيدي آتن ، مقام مشاور و راهنما را داشت.ضمنا يكي از دلايل اتحاد يونانيان عليه ايرا ،حمايت ايران از هي پياس ، منفور آتني ها بود. پارسي ها كه مستقيم به سوي جزاير سيكلاد پيش مي رفتند، در نزديكي جلگه «ماراتون»پياده شدند.بنا به پيشنهاد هي پياس پارسيها ميخواستند در دشت ماراتون،از سواره نظام خود بهره بگيرند.يونانيان كه از حمله ايران غافلگير شده بودند به شدت دچار هراس شدند.
اسپارت با بي ميلي خود را آماده كرد.شهر كوچك پلاته اعلام آماده باش داد و عده زيادي از اهالي را اجبارا به ماراتون فرستاد.يونانيان در جنگ ماراتون بيست هزار مرد جنگي داشتند،در حالي كه سپاه ايران تقريبا يكصد هزار نفر بودند. فرماندهي سپاه يونان با آريستيد و ميلتياد رؤساي دو حزب بود.سپاهيان ايران به عنوان سياهي لشكر حضور داشتند.
جنگ در خشكي و دريا با پيروزي يونانيان خاتمه يافت.در اين جنگ ميلتياد قهرمان ملي،به دليل برداشتن زخم كشته شد و اما قهرمان ديگر،تميستوكل رئيس حزب دريايي و رجل سياسي،اينك در صدد بود كه نفوذ سياسي خانواده هاي اشرافي را براندازد و قدرت دريايي آتن را براي يك جنگ انتقام جويانه احتمالي از طرف ايران تقويت كند.مقاومت حزب اراضي با تبعيد آريستيد در هم شكست و در اثر كوشش هاي تميستوكل آتنيان ظرف دو سال 200كشتي جنگي به آب انداختند.به اين ترتيب آتن به يك قدرت دريايي و سپس با بازپس گيري شهر-دولتهاي آتن آسياي صغير و جزاير درياي اژه(سيكلادها)، به يك امپراتوري تبديل شد.
هـ)لشكركشي خشايار به يونان(480ق.م)
در سال 480 ده سال پس از نبرد ماراتون و چهار سال بعد از مرگ داريوش، جنگ گسترده تري به فرمان خشايارشا فرزند داريوش عليه يونان شروع شد.اردوكشي خشايارشا با تمهيدات و برنامه هاي دقيقتري آغاز شد.وي براي تضمين عمل آزادي نيروي ناوگان خود،در پهناي برزخي كه شبه جزيره«آكته» را به قاره وصل مي كرد،به حفر كانالي اقدام كرد. اين ترعه كه توسط متخصصان مصري و فنيقي با هنرمندي ساخته شده بود، چنان وسيع بود كه دو كشتي جنگي به راحتي از كنار هم عبور مي كردند. در مسير لشكركشي انبار علوفه و مراكز چاپار تاسيس شد. خشايارشا محل استقرار و تجمع نيروهاي خود را شهر كاپادوكيه درآسياي صغير انتخاب كرد. روي رودخانه ها و حتي روي بغار هلس پونت(داردانل) پل هاي متحرك نصب كردند. خشايارشا طي چندين سال سپاهيان بي شماري از اقوام مختلف به خدمت گرفت.يكي از دلايل ناكامي داريوش و به ويژه خشايارشا، همان تنوع و تعداد افراد با ناهماهنگي هاي فرهنگي و عدم رغبت به جنگ و پيروزي بود.
در پاييز سال 480 پارسي ها كه همان مسير مردونيوس را در پيش گرفتند، از طريق شمال يونان و در طول سواحل تراكيه به سمت آتن حركت كردند. آغاز جنگ براي يونانيان مصيبت بار بود.يونانيان نتوانستند دشمن را در برابر سدهاي طبيعي متوقف سازند.بر اساس يك افسانه، يك مزدور محلي، ايرانيان را از طريق كوره راههاي كوهستاني به پشت گردونه ترموپيل هدايت كرد.خشايارشا در راّس ارتش زميني »به اوتي»و«آتيك»را اشغال كرد.
به اين ترتيب آتن به دست .پارسي ها افتاد وپس از غارت آن را به آتش كشيدند و اكروپل را كه پرستشگاه معتبري بود نيز به آتش كشيدند. مردم آتن به جزيره «سالامين» پناه بردند.
در اين موقع نيروي دريايي آتن در دماغه «آرتمي زيوم» توانست ايرانيان را شكست دهد.زير نظر تميستوكل جنگ جديدي در سالامين رخ داد و طي يك نبرد دريايي پيرامون جزيره سالامين سرنوشت جنگ معلوم شد. علت پيروزي يونانيان، داشتن كشتيهاي كوچك و سبكي بود كه مي توانست به راحتي مانور دهد.
در سال 487 ميان پوليس هاي يوناني و جزاير آسياي صغير تحت رهبري آتن اتحادي به نام «سيماخي دلوس» منعقد شد. در سال 470 سيمون سردار آتني و نماينده شوراي متحدان، ايرانيان را از كرانه هاي تراكيه دور كرد و تمام شهرهاي يوناني وابسته به ايران را به اتحاد خود درآورد و بقاياي ايرانيان را شكست داد. خشايارشا پس از اين شكست در دربار منزوي شد و در سال 465 به دست فرزندش مهرداد و رئيس گارد سلطنتي، اردوان كشته شد. پسر ديگر او اردشير دراز دست دنباله جنگ را با يونان ادامه داد. در سال 459 آتنيان درصدد برآمدند تا مصر را ياري دهند و بهترين كشتي ها و سربازان خود را به كمك آنان فرستاد، ولي پارسها قبطي ها را به سختي شكست داد و ناوگان كمكي يوناني درهم شكسته شد. اين واقعه منجر به انعقاد قرارداد «صلح كيمون» در عصر اردشير دراز دست بر سر جنگ مصر شد.
وقتي اوضاع مصر آرام شد، آتني ها بر جان و استقلال خود بيمناك شدند. بنابراين به مفاد قرارداد كيمون تن دادند. شرايط قرارداد به شرح زير بود:
جزاير قبرس كه متعلق به آتن بود، به پارسي ها واگذار شد..1
2. آتني ها متعهد شدند با اسلحه وارد متصرفات پارس در آسياي صغير نشوند به شرط دادن خودمختاري به شهر- دولتهاي آسياي صغير
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
07-22-2013
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
وصیت بزرگ مرد تاریخ ایران وجهان ومرگ آن بزرگوار:
وصیت بزرگ مرد تاریخ ایران وجهان ومرگ آن بزرگوار:
چگونگی سالهای آخر سلطنت کورش بر هیچکس روشن نیست و ما هرگز به طور دقیق نخواهیم دانست که آن پادشاه بزرگ هخامنش چگونه وبه چه طریق از دنیا رفته است.مرگ او همچون تولدش متعلق به تاریخ است.
در عصر هرودوت نقل قولهای مختلفی درباره حیات قهرمان ما درافواه شایع بود.
برای کسی که همواره باقیست چه اهمیتی دارد که مولفان قدیم در این باره اتفاق نظر نداشته باشند.کارهای بزرگ این فرمانروا ونبوغ ذاتی او بر قرنی که در
عین حال از لحاظ کارهای انسانی غنی است سایه افکنده اند.
مادر برابر این قرن پارسی که ناگهان از اعماق آسیای پهناور سربرآورد"آسیایی که آن همه تمدن در خود داشت"ودر برابر این دنیای حیرت انگیز که در طول
یک قرن زادن وبزرگ شدن شهرهایی چون آتن و پرسپولیس رابه چشم خوددید.با شور وشوق سر فرود می آوریم.
_اینک برای خوانندگان خود متنی راکه گزنفون درباره کورش بر جای گذاشته در اینجا میاوریم.(البته ناگفته نماند هرودوت نیز مطلبی را برای ما باز گومیکند که من از گفتن آن برای شماها خودداری میکنم.چون هرودوت بسیار
تعصبانه برخورد کرده است.وبازگو کردن این مطلب از حوصله شخص من خارج است)
آنچه گزنفون درباره مرگ این بزرگ مرد تاریخ می نویسد چنین است؟
کورش که اکنون بسیار پیر شده بود برای هفتمین بار پس از ارتقا به مقامامپراطوری به پارس رفت.در آنجا قربانیهای معمول را به جا آورد وبر طبقعادتی که داشت هدیهایی ما بین کسان مورد لطف وعنایت خود توزیع کرد.سپس
در حالی که در کاخ خود به خواب رفته بود خوابی دید به این شرح:بنظرش آمدکه موجودی فراتر از آدم به اونزدیک می شود وبه اومی گوید خودت رااماده کن کورش چون باید نزد خدایان بروی.وکورش از این سخن دریافت که پایان
عمرش نزدیک است.این بود که بیدرنگ حیوانهایی را برای قربانی برگزیدوآنهارابر طبق آداب ورسوم معمول در نزد پارسیان روی قله تپه هادر راه خورشیدوخدایان دیگر قربانی کرد.پس از انجام آن قربانیها کورش فرزندان خود و بزرگان پارس را به دور خویش گرد آورد و این سخنان راخطاب به ایشان ادا کرد:ای بچه های من"اینک كه من به آخر عمر خودرسیده ام واین نکته كه از روی
نشانه های مسلمی فهمیده ام.وقتی که من دیگر وجود نداشتم شما در من به چشم یک انسان خوشبخت بنگرید.و این احساس در همه کرده های شما ودر
همه گفته هایشان مشهود باشد.من دوستان خود رانیکیها واحسانهایی که درحقشان کردم خوشبخت دیده ام و دشمنانم را با دست خود به بندگی کشیده ام.
میهن من چیزی به جز ایالت کوچک حقیر از آسیا نبود و من اینک آن را در میانهمه کشورهای بزرگ و مفتخر بر جا می گذارم. ازهمه فتوحاتی که کرده ام حتییکی نیست که من آن را نگاه نداشته باشم. لیکن هر چند که در گذشته همهآرزوهای خود را برآورده دیده ام ،ولی همیشه از این ترسیده ام که حادثه اسف انگیز و ناگواری را ببینم،یا بشنوم،یا از آن رنج ببرم،وهمین ترس همواره مانع
شده است از اینکه زمام اختیار خود را بی هیچ ملاحظه ای به دست کبر وغروریا به دست عیش و شادی نا معقولی رها کنم.لیکن اکنون که رو به مرگ می روم شما فرزندانم راکه خدایان به من عطا فرموده اند در قید حیات بر جا می گذارم ،همچنین میهنم را و شما و دوستانم را خوشبخت می گذارم. ضمنا به طورصریح هم باید بگویم که سلطنت را برای که برجا میگذارم تا برسر آن نزاع بین
کسان در نگیرد.البته من شما دو پسرم را با مهر و محبتی یکسان دوست می دارم و لیکن حضور در شورا و اداره امور و انجام همه اقذامات مفید به فرزندارشدم تعلق دارد.من به وسیله همین میهن پرورش یافته ام،میهنی که که از آن
من و از آن شماست.ونه تنها به برادران بلکه به همه شهروندان مسن تر نیزتعلق دارد. و شما نیز ای فرزندانم ، من خودم از همان دوران کودکی تربیت کرده ام و به شما آموخته ام که پیرمدان را محترم بشمارید و کاری کنید که کسانی ازخودتان جوان تر به شما حرمت بگذارند.
هان،ای کمبوجیه،من سلطنت را به تو می گذارم،و تو ای تانااوکسارس(بردیا)،حکومت کشور مادو ارمنستان را به تومیدهم،تو خود ای کمبوجیه ، میدانی کهاین عصای زرین نیست که تاج و تخت پادشاهی را نگاه می دارد . بلکه دوستانوفادار عصایی واقعی تر و مطمئن تر برای پادشاهان هستند؛ولی تو خیال نکن که آدمها ذاتا وفادارند.تو ای تانااوکسارس(بردیا)،باید در فرمانبرداری از برادرت
چنان چست و آماده باشی که هیچکس در این راه به پایت نرسد،ودر کمک کردن به او از تو شتاب زده تر کسی نباشدٍ؛چون هیچکس از رفاه وسعادت و خطراتی
که وی را تهدید کندبه قدر توسود یا زیان نخواهد دید.
شمارا به نام خدایان وبه نام اجدادم سوگند میدهم،ای فرزندان من،که اگرمیخواهید خاطره مرا با حرمت و عزت داشته باشیم نسبت به هم به خوبی وخوش رفتار کنید،چون شما بیشک مطمئن نیستید از اینکه من وقتی این زندگی انسانی را به پایان آوردم،دیگر چیزی نخواهم بود هرگز فراموش نکنید که قربانیان قاتلان خود را دنبال میکنند،والهه های انتقام جو همیشه به کمک ایشانخواهند آمد.وشما خیال میکنید که حرمت مردگان وقتی ارواحشان از هر قدرتی عاری شده باشد همیشه بر جا خواهد ماند.از خدایانی بترسید که جاودانی هستند
هر چیزی را میبیند هر کاری که مي خواهندمیتوانند بکنند،ودرر دنیا نگهدار نظم ونسقی هستند که خدشه ناپذیر،فنا ناپذیروشکست ناپذیری است وزیبایی و
عظمت آن به وصف در نمی آید . و شما ای پسران من،وقتی من مردم جسدم رانه در طلا بگذارید و نه در نقره بلکه آن را هر چه زودتر به خاک بسپارید.وقتی
هم خویشتن را به حجاب مرگ پوشاندم از شما پسران عزیزم خواهش میکنم نگذارید هیچ کس حتی شما جسدم را ببینید. تنها کاری که میکنید همه پارسیان
و همه متحدان را بر سر گور من بخوانید تا به من تبریک بگویند از اینکه از آن پس در امن و امان خواهم ماند و دیگر هیچ درد و رنجی نخواهم کشید .
وقتی کورش این سخنان را ادا کرد به همه کسانی که در دور و برش بودند دست داد ، حجاب به روی خود کشید و جان داد.
زن کوروش ،کاساندان،دختر فرماسب و از دودمان هخامنشی به او پنج فرزندداده بود:دو پسریعنی کمبوجیه و اسمردیس(بردیا)و سه دختر. از آن پس کمبوجیه شروع به سلطنت کرد.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
07-22-2013
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
داستان سيزده بدر:
داستان سيزده بدر:
سيزدهمين روز از سال جديد فرا رسيد و مردم چونان رسم پيشينيان براي بدر کردن سيزده نحس سالشان به طبيعت ميروند تا سيزدهبدر کنند. اين رسم هرسال در ايران برگزار ميشود اما هنوز بحثهاي زيادي پيرامون نحوست سيزدهم فروردين و يا نحس بودن عدد سيزده وجود دارد. با اينحال گفته ميشود که در ايران باستان هيچ يک از اعداد نحس و بد شوم نبوده و هر روز ماه به يک نام زيبا خطاب ميشده است.
در فرهنگ ايراني، هيچ يک از روزهاي سال «نحس» و «بديمن» يا «شوم» شمرده نشده، بلکه چنانچه مي دانيم هر يک از روزهاي هفته و ماه نام هايي زيبا و در ارتباط با يکي از مظاهر طبيعت يا ايزدان و امشاسپندان داشته و دارند، و روز سيزدهم هر ماه خورشيدي در گاهشماري ايراني نيز «تير روز» نام دارد که از آن ِستاره ي تيشتر، ستاره ي باران آور است؛ و نياکان ما از روي خجستگي، اين روز را براي نخستين جشن تيرگان سال، انتخاب کرده اند.
همچنين در هيچ يک از متون کهن و هيچ دانشمند و نويسندهاي، از اين روز به بدي ياد نکردهاند بلکه در بيشتر نوشتارها و کتابها، از سيزدهم نوروز با عنوان روزي فرخنده و خجسته نام برده اند.
براي نمونه کتاب «آثار الباقيه» جدولي براي سعد و نحس بودن روزها دارد که در آن جدول در مقابل روز سيزدهم نوروز کلمه «سعد» به معني نيک و فرخنده آورده شده است.
اما پس از حمله اعراب به ايران از اين رو که اعراب هفت روز در هر ماه را نحس مي دانستند و سيزدهمين روز از هرماه نيز جز اين روزها بوده، روز سيزدهم فروردين را هم نحس خواندند.
از سويي ديگر پس از نفوذ فرهنگ سامي نوبت به رخنه فرهنگ اروپايي در زمان حکومت صفويان رسيد که در اين فرهنگ نيز عدد 13 را نحس مي دانستند، و هنوز هم با پيشرفت هاي علمي و فن آوري پيشرفته اروپا، اين خرافات عميقا در دل بسياري از اروپاييان وجود دارد که در مقايسه با خرافات شرقي، شمارگان آن ها کم نيست و مثال هاي بسيار ديگري مانند «داشتن روزي بد با ديدن گربه ي سياه رنگ»، «احتمال رويدادي شوم پس از رد شدن از زير نردبام» يا «شوم بودن گذاشتن کليد خانه روي ميز آشپزخانه»، «خوش شانسي آوردن نعل اسب» و بسياري موارد خرافي ديگر ديده ميشود.
اما تنها چيزي که در فرهنگ ايراني مي توانيم درباره عدد سيزده پيدا کنيم، «بد قلق» بودن عدد 13 به خاطر خاصيت بخش ناپذيري آن است. به قول "ويلدورانت" از آنجا كه دوازده عددي بوده كه به 2 و 3 و 4 و 6 بخشپذير بوده و عدد كاملي به شمار ميآمده و درست بعد از آن عدد سيزده است كه به هيچكدام از آن اعداد بخش پذير نيست، نحس شده است. از سوي ديگر مسيحيان؛ يهوداي خيانتكار را سيزدهمين آن دوازده نفر ميدانند.
از سوي ديگر گفته ميشود که عداد خدايان در يونان باستان دوازده بوده اما وقتي سيزدهمي وارد ميشود يكي از آنها را ميكشد و خود به جاي او مينشيند و از آن به بعد همه چيز به هم ميريزد و اوضاع خراب ميشود.
سيزدهم فرودين ماه که تير روز نام دارد و متعلق به فرشته يا امشاسپند يا ايزد سپند (مقدس) و بزرگواري است که در متون پهلوي و در اوستا تيشتر نام دارد و جشن بزرگ تير روز از تير ماه که جشن تيرگان است به نام اوست.
فروردين ماه هنگام جشن و سرور و شادماني و زمان فرود آمدن فروهرها است؛ از سوي ديگر تير روز از اين ماه نخستين تير روز از سال است که در ميان ايرانيان باستان بسيار گرامي بوده و پس از دوازده روز جشن که يادآور دوازده ماه سال است، روز سيزدهم را پايان رسمي روزهاي جشن نوروز مي دانستند و با رفتن به کنار جويبارها و باغ و صحرا و شادي کردن، جشن نوروز را با شادي به پايان ميرساندند
همانطور که پيشينه ي جشن نوروز را از زمان جمشيد مي دانند درباره ي سيزده به در (سيزده بدر) هم روايت هست که : «جمشيد، شاه پيشدادي، روز سيزده نوروز را در صحراي سبز و خرم خيمه و خرگاه بر پا مي کند و بارعام مي دهد و چندين سال متوالي اين کار را انجام ميدهد که در نتيجه اين مراسم در ايران زمين به صورت سنت و آيين درمي آيد و ايرانيان از آن پس سيزده بدر را بيرون از خانه در کنار چشمه سارها و دامن طبيعت برگزار مي کنند ...»
اما براي بررسي ديرينگي جشن سيزده بدر از روي منابع مکتوب، تمامي منابع مربوط به دوران قاجار هستند و گزارش به برگزاري سيزده به در در فروردين دادهاند، از همين رو برخي پژوهشگران پنداشته اند که اين جشن بيش از يکي دو سده ديرينگي ندارد.
از سوي ديگر مراسم مشابهاي که به موجب کتيبههاي سومري و بابلي از آن آگاهي داريم، آيين هاي سال نو در سومر با نام «زگموگ» و در بابل با نام «آکيتو» دوازده روز به درازا مي کشيده و در روز سيزدهم جشني در آغوش طبيعت برگزار مي شده. بدين ترتيب تصور مي شود که سيزده بدر داراي سابقه اي دست کم چهار هزار ساله است.
اما درباره نحسي روز سيزده و سيزدهبدر «ميرجلالالدين كزازي» ميگويد:« اين جشن و آيين از آن روي نزد ايرانيان پايدار برگزار ميشود كه ماه فروردين، ماهيست سپند و گرامي. زيرا هم سال نو با آن آغاز ميشود و هم بهار كه خجستهترين رويداد كيهاني و گاهشمارانه كه حراجمندي بهاري (اعتدال ربيعي) است در نخستين روز از آن روي ميدهد، هنگامي كه خورشيد به باره بره (برج حمل) ميرسد. سيزدهمين روز اين ماه روزيست كه ديگرگون شمرده ميشود. ايرانيان اين روز را خجسته نميدارند و آن را به فال نيك نميگيرند. پس از آن روي كه از بيشگوني اين روز بركنار بمانند به دامان دشت و دمن پناه ميبرند و ميكوشند كه اين روز را بام تا شام در دامن سبزه و درخت و در كنار آب روان بگذرانند، زيرا در باورشناسي ايراني، سبزه و آب بسيار خجسته هستند و پديدههايي پاك و اهورايي. ما اين هر دو را در خوان آييني نوروز نيز باز مييابيم. يكي از بايستههاي اين خوان يا هفت نملاد نوروزي كه هفت سين ناميده ميشود، سبزه است. افزون بر آن همواره جامي پر از آب نيز بر اين خوان نهاده ميشود كه سيبي سرخ يا ماهياي سرخ و خرد در آن شناورند. يكي از رسم و راههاي سيزده بهدر آن است كه سبزه خوان نوروزي را ايرانيان به همراه ميبرند تا آن را به آب روان بسپارند. پيوند اين دو كه هر دو همايون و بشگون هستند، خجسته و فرخنده است. ايرانيان بدين شيوه ميكوشند كه خود را از گزند گجستگي سيزدهمين روز از نوروز و فروردينماه برهانند تا سالي يكسره خرم و خجسته در پيش داشته باشند.»
همچنين كتايون مزداپور نيز درباره ريشههاي اين روز توضيح داد:« در نوروز، دوازده روز به نشانه دوازده ماه جشن گرفته ميشود و آخرين روز آن كه روز سيزدهم است، آشوب زمانه فرا ميرسد و مردم براي آنكه اين آشوب را برهانند، به طبيعت ميروند.»
مزداپور درباره ريشههاي راه و رسم سيزده بهدر به ميراث خبر گفت:« دكتر ارفعي مفصلا درباره اسناد و مدارك بهجا مانده از نوروز گفته است. از نوروز در اسناد و مدارك بينالنهريني چيزهايي بهجا مانده است كه قدمت آن نشان ميدهد. البته در ايران اين رسم ماندگار مانده و امروز نيز جشن نوروز در آن گرفته ميشود.»
همچنين آرش نورآقايي که تحقيق بسياري روي اعداد انجام داده است ميگويد: «13 نزد اغلب ملل، نحس، شوم و نامبارك شمرده ميشود و در طول قرنها سعي شده از استفاده از اين عدد پرهيز شود. اما عدد 13 سكهاي است كه دو رو دارد و در واقع يك نوشدن و زايش دوباره را تداعي ميكند. ميدانيم كه سيستم شمارش در برخي از نقاط دنياي باستان دوازده دوازدهي بوده، بنابراين عدد سيزده ميتواند مفهوم پايان يك دوره و شروع دورهاي جديد را تداعي كند.»
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
07-22-2013
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
هنر ايران
هنر ايران
سیر تکاملى هنر ایرانى را در ریشه حوادث تاریخى این کشور مى توان یافت.بنظر مى رسد که آب و هواى متفاوت ایران اثر خود را بر ساکنان اولیه این سرزمین در پیدایش هنرهاى گوناگون در دوره هاى تاریخى گوناگون داشته است.
کوهها , صحراها و پدیده طبیعى ایران هستند که از میان آنها دسته هاى هنرى گوناگون زمانهاى قدیم به پا خواسته اند فلات ایران باقیمانده کوههاى قدیمى محل سکناى آریانهاى اولیه به قدمت ده هزار سال پیشین بوده است.خانه ها قدمتى بین 6 تا 8 هزار سال دارند. بقایاى این آثار در دو دامنه کوه ایران با سلسله جبال البرز و زاگرس قرار دارند حفارى هاى باستان شناسان در این دو منطقه , آثار هنرى بسیار مهمى مشتمل بر نقاشى هاى غارنشینان , لوازم خانه و ابزار فلزى , سفالى ابزار جنگى مى باشد.
هنر ایران مستقل از مکان و زمان پیدایش منعکس کننده روحیه و تمایلات ایرانى ها مى باشد و تنوع آثار هنرى است نشان مى دهد ایرانیان باستان , در مناطق مختلف مهارت هاى بالایى داشته اند.
کوههاى زاگرس مرکز عشایر گوناگون بوده است. بدون شک بیشتر عناصر فلزى هزاره دوم که امروزه مشهود هستند در نواحى لرستان بوده است مقادیر متنابهى از این آثار در موزه فرهنگى باستانى لرستان در معرض دید قرار دارد دیگر منطقه کوهستانى ایران که در تاریخ هنر ایران بسیار مهم مى باشد و آثار هنرى بسیار مهمى در دامنه آن پیدا شده ؛ سلسله جبال البرز مى باشد. دامنه شمالى این رشته کوه , مازندران و گیلان , محل سکناى نژادهاى قدیم ایران مى باشد.
ظروف فلزى اولیه از جنس مارلیک در تپه اى به همین نام در رودبار در منطقه گیلان , متعلق به سه هزار سال قبل از میلاد مسیح مى باشد. این ظروف که از طلا و نقره و فلز ساخته و آراسته شده اند , معرف نژادى هستند که باستان شناسان اعتقاد دارند که با گروه هند و اروپایى – مستقر در فلات ایران , امپراطورى قدرتمند مادها را در اول هزار قبل از میلاد پایه گذارى کردند.
در کناره انتهایى صحراى ایران نزدیک کاشان – در ناحیه اى بنام سیالک , ردپاى اولیه ساکن در نواحى مرکزى ایران پیدا شده است سیالکها وسایل خود را از سنگ مى ساختند و به تدریج از سنگ تیز استفاده کردند. ذوق هنرى این مردم در کنده کارى هاى روى استخوان که براى اولین بار انجام شده , نمایان است.
در ابتداى اولین هزاره قبل از مسیح , تفاوت زیادى بین تمدن شمال غربى مثل قفقاز و نواحى شرقى آناتولى وجود داشت این دوره فرهنگى بعنوان تمدن اورارتو شناخته مى شود. تحقیقات باستان شناسى در این زمینه , در نواحى مانند آذربایجان , اصفهان , شیراز و حومه تهران , شامل قلعه ها و استحکامات این تمدن , و آثار هنرى ارزشمندى مى باشد. یکى از قدیمى ترین آثار , اورارتو ؛ باقیمانده قلعه بسطام در اطراف دریاچه اورمیه در غرب آذربایجان شامل اتاقها , سرلاب ها , برج نگهبانى , و مغازه ها و سایر قسمتها مى باشد. دو آسیاب آبى نیز که با آب رودخانه نزدیک کار مى کردند , کشف شده است.
در حفارى هاى این قلعه تاریخى کردبندهایى , حلقه هاى شیشه اى , مهرهاى سفالى , و وسایل سفالى و جنگ افزارهاى از سنگ هاى ریز سمبل ساکنین شمال غربى ایران بدست آمده است. مهمترین اثر کشف شده در این قلعه ؛ کتیبه بارست خط هیروگلیف است ,که نشان مى دهد تمدن اورارتو داراى حروف نوشتارى ویژه اى بوده اند.
نکته جالبى که در مطالعه هنر ایرانى بنظر مى رسد این است که , هنر ایران مستقل از مکان و زمان پیدایش منعکس کننده روحیه و تمایلات ایرانى ها مى باشد نکته دیگرى که بنظر مى رسد, تنوع آثار هنرى است این امر نشان مى دهد ایرانیان باستان , در مناطق مختلف مهارت هاى بالایى داشته اند.
معمارى در زمانهاى مختلف از ابتداى عصر امپراطورى مادها از شکوه و عظمت بالایى برخوردار بوده و رو به پیشرفت گذاشت. در اواخر این مرحله تاریخى , معمارى دوره اسلامى با تجهیزات و سلیقه اى به شیوه ساسانیان , از چنان جلوه اى برخوردار بود که در دنیا کم نظیر مى باشد. در همان زمان هنرمندان مسلمان ایرانى , طاق ها , دست نوشته هاى تزئینى و طرحهاى رنگى بسیار متنوع باشکوهى در مناطق مذهبى ساخته و ایجاد کردند. پیشرفت سایر هنرها مانند کارهاى فلزى , منسوجات , کارهاى شیشه اى , نقاشى , سفالگرى و سایر اثار هنرى – ملى ایران , مدت زمانى به طول انجامید. گاهى اتفاقات تاریخى , جنگ , پیروزى , هجوم بیگانگان , انزوال و فرمانروایى پادشاهان , اتفاقات طبیعى , خشکسالى ,قحطى و زلزله اثر خود را بر سیر و پیشرفت آثار هنرى بجاى گذاشت.
در قرن 6 و 7 قبل از مسیح بدلیل مهاجرت انبوه نژادهاى متفاوت به فلات ایران وایجاد امپراطورى هخامنشى و بدلیل سازمان دهى مرکزى ایران به دوران تاریخى وارد شد. از این زمان به بعد مطالعات بصورت زمان بندى شده و طبقه بندى نگهدارى شده اند.
جداول تاریخى به شناخت تاریخ اتفاقات هنرى کشور , شکل گیرى , تحول و توسعه آنها کمک مى کند:
5 هزار سال قبل از مسیح ایرانیان که این نسل که زمستانها و تابستانها کوچ مى کردند , شروع به ساخت خانه هاى سفالى کردند ابزارهاى سنگى پیشرفت کرده و با افزودن قسمت هایى از جنس استخوان تکمیل شدند , وسایل خانه با رنگ هاى قرمز و مشکى رنگ شده و در آتش پخته مى شدند.
در طى 4000 سال قبل از مسیح ساکنان زاگرس دهکده ها را ساخته و به تدریج بصورت متراکم زندگى کردند و معمارى ایجاد شد. ابزارهاى جنگى در این مناطق همچنان از سنگ بود ولى در پایان این عصر شمشیر و خنجرهاى فلزى , کتیبه ها با دست خط هاى اولیه ایلاهیس بوجود آمد
3000 سال قبل از میلاد مسیح , سنگ سفید , قیر و انواع دیگر سنگ ها براى ساخت ابزار هنرى استفاده مى شد. ظروف سالى آبى تیره و زغالى رنگ رواج یافت. سلاحهاى فلزى در مناطق مختلف ایران مثل شوش و نهاوند استفاده شد و زیورهاى مختلفى از طلا , عقیق و لاجورد ساخته شد.
در دو هزار سال قبل از میلاد مسیح , آمدن آریانها به فلات ایران مهمترین اتفاق بوده که در آن زمان هنر فلز به اوج اهمیت خود رسید ساخت سفالهاى نازک در نواحى البرز و همسایگانش گسترش یافت و ساختمانهاى مجللى با دیوارهاى آجرى یا آجر از سفال پخته شده , با نقاشى هایى با طرحهاى از انسانها و برجهاى فلکى , درختان و سایر شکلها تزئین گشت. شهرنشینى توسعه یافته و کنده کارهاى سنگى به مرحله اى رسید که زیبایى به شوش بخشید. در این زمان , اقوامى مانند آریانها , مادها و پارس ها در زاگرس سکنى گزیدند.
در هزاره اول قبل از میلاد: بدلیل عدم دسترسى به اسناد باستانشناسى دوران سیاه پیشینه تاریخى نامیده مى شود. یافته هاى جدید اطلاعاتى درباره این دهه مى دهند. در این زمان چوپانان و کشاورزان ثروتمندى در دامنه هاى البرز زندگى مى کردند و وسایل فلزى ارزشمند و آثار سفالگرى کنده کارى شده ارزشمندى داشتند.
در قرن 6 و 7 قبل از مسیح بدلیل مهاجرت انبوه نژادهاى متفاوت به فلات ایران مانند سیتل , اوراتوس , مانیل , کاستیس , مادها و پارس و در نهایت ایجاد امپراطورى هخامنشى و بدلیل سازمان دهى مرکزى ایران به دوران تاریخى وارد شد. از این زمان به بعد مطالعات بصورت زمان بندى شده و طبقه بندى نگهدارى شده اند.
کتیبه هاى با دست خط هاى سه زبان , پارسى – ایلامى و آکادى از دوره هخامنشى بجاى مانده و مدارک ارزشمندى شکوه عظمت ایرانى را نشان مى دهند.
دوره هاى هنر بصرى ایران به صورت زیر خلاصه مى شود :
هخامنشى 550 -350 قبل از مسیح : کارهاى ارزشمندى در معمارى و سایر هنرها در دوران هخامنشى ایجاد شد فرمانروایى هخامنشیان بعد از اشغال ایران توسط اسکندر مقدونى منقرض شد.
سلوکیان , پارتیان ها (312 – 91 قبل از مسیح) اولین سلجوقه پادشاهى سلوکیان را تأسیس کرده بعد از شکست سلوکیان , فرهاد دوم (129 قبل از میلاد) امپراطورى پارتیان را تأسیس کرد و این سلسله تا 224 میلادى وجود داشت.
ساسانیان 642 – 224 میلادى :
بسیارى آثار ارزشمند و گوناگون از این عصر به جاى مانده که در تاریخ هنر ایران جایگاه بخصوصى دارد. انقراض آخرین پادشاه ساسانى (یزدگرد سوم) توسط هجوم عربها پایان این عصر و آغاز تاریخ جدیدى براى ایران بود.
اسلام آغازین (1000- 651 میلادى(
داستان هنر در سالهاى عصر اسلام قابل توجه مى باشد. پس از سایر دوره هاى تاریخى , هنر اسلامى به نقطه اوج خود رسید :
این سالها عبارتند از:
عصر سلجوقیان 1157 – 1000 میلادى
عصر مغول ها 1502 – 1370
عصر صفویان 1772 – 1491
و دوره جدید از سال 1772 میلادى تاکنون
منبع:آشنایی با ایرن
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
07-22-2013
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ناگفته های تاریخ ایران زمین:
ناگفته های تاریخ ایران زمین:
ناگفته های تاریخ ایران زمین آيا ميداند : اولين مردماني كه سيستم اگو يا فاضلاب را جهت تخليه آب شهري به بيرون از شهر اختراع كرد ايرانيان بودند آيا ميدانيد : اولين مردماني كه اسب را به جهان هديه كردند ايرانيان بودند آيا ميدانيد : اولين مردماني كه حيوانات خانگي را تربيت كردند و جهت بهره مندي از آنان استفاده كردند ايرانيان بودند آيا ميدانيد : اولين مردماني كه مس را كشف كرد ايرانيان بودند آيا ميدانيد : اولين مردماني كه آتش را در جهان كشف كردند ايرانيان بودند آيا ميدانيد : اولين مردماني كه ذوب فلزات را آغاز كردند ايرانيان بودند در شهر سيلك در اطراف كاشان آيا ميدانيد : اولين مردماني كه كشاورزي را جهت كاشت و برداشت كشف كردند ايرانيان بودند آيا ميدانيد : اولين مردماني كه نخ را كشف كردند و موفق به ريسيدن آن شدند ايرانيان بودند آيا ميدانيد : اولين مردماني كه سکه را در جهان ضرب كردند ايرانيان بودند آيا ميدانيد : اولين مردماني كه عطر را براي خوشبو شدن بدن ساختند ايرانيان بودند آيا ميدانيد : اولين مردماني كه كشتي يا زورق را ساختند به فرمان يكي از پادشاهان زن ايراني بوده است آيا ميدانيد : اولين ارتش سواره در دنيا توسط سام ايراني اختراع شد با 115 سرباز آيا ميدانيد : اولين مردماني كه حروف الفبا را ساختند در 7000 سال پيش در جنوب ايران ، ايرانيان بودند . آيا ميدانيد : اولين مردماني كه شيشه را كشف كردند و از آن براي منازل استفاده كردند ايراينان بودند آيا ميدانيد : اولين مردماني كه زغال سنگ را كشف كردند ايرانيان بودند آيا ميدانيد : اولين مردماني كه مقياس سنجش اجسام را كشف كرد ايرانيان بودند آيا ميدانيد : اولين مردماني كه به كرويت زمين پي بردند ايرانيان بودند
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
07-22-2013
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آرش کمانگیر
آرش کمانگیر
آرش ناجی ایران آرش کمانگیر که با پرتاب تیری از یکی از بلندیهای البرز به سوی کوهی در کرانه آمودریا مرزایران وتوران را نشانه نهاد در زمان منوچهرشاه میزیست با یادآوری اینکه هر افسانهای ریشهای هرچند کوچک در راستی دارد افسانه آرش را برای شما بازگو میکنم،باید دانست تمام افراد اساطیری تاریخ ما ایرانیان،بنا به گفتهی کاووشگران بزرگ تاریخمان،وجودی راستین داشتند ولی در برخی از جاها زندگی آنها با افسانه آمیخته شده است،نتیجه گیری در مورد اینکه کار آرش کمانگیر چه بوده است که او را یک اسطوره کرد وافسانهاش به وسیله نیاکانمان ساخته شد را به خود شما وامیگزارم: آرش کمانگیر که با پرتاب تیری از یکی از بلندیهای البرز به سوی کوهی در کرانه آمودریا مرزایران وتوران را نشانه نهاد در زمان منوچهرشاه میزیست.در تیریشت(بندهای 6و37) شتاب تیرش به شتاب ایزدباران تشبیه شده است. در اوستا ناماو به گونه »اَرِخشَ« و در پهلوی »شِپاک تیر« و درپارسی شیوا تیر و آرش کمانگیر است و مشهور به سخت کمان و تیر تیزرو است.بهرامچوبین سردار نامی ایران خود را از تبار آرش میدانست.ابوریحان بیرونی در مورد آرش کمانگیر چنین می گوید: پس از آنکه افراسیاب بر منوچهر چیره شد و در تپورستان (طبرستان)گرداگرد او را گرفت،بر این پیمان شدند که مرز ایران و توران با پرتاب تیری نشانه شود. در این هنگام فرشته اسفندارمذ نمایان شد و فرمان داد تا تیروکمانی چنان که در اوستا بیان شده است،برگزینند.(در اوستای کنونی درمورداین تیر چیزی گفته نشدهاست،پیداست اوستای زمان ابوریحان از اوستای کنونی کاملتر بودهاست)آنگاه آرش را که مرد پاک و حکیم و دینداری بود،برای انداختن تیر بیاورند.آرش برهنه شدوبدن خویش رابه کسان نمایاند وگفت:ای پادشاهوای مردم!به تنم بنگرید.مرا زخموبیماری نیست؛ولی میدانم که پس ازانداختن تیر،پارهپاره شوم و فدای شما گردم. پس از آن،دست به چله کمان بردوبه نیروی خداداد تیراز شست رها کردوخود جان داد.اهورمزدا به باد دستورداد تا تیر را نگاهداری کند.آن تیر از کوه رویان به دورترین مکان خاور،به فرغانه رسیدوبه ریشه درخت گردکانی(که در جهان بزرگتر از آن درختی نبود)نشست.آنجا را مرز ایران و توران شناختند.گویند ازآن جا که تیرپرتاب شدتا بدان جایی که فرونشست شستهزارفرسنگ درازا است.از آن پس جشن تیرگان به مناسبت این پیمان آشتی میان ایران و توران برپا شد. باید اشاره کنم در تاریخ طبری و بلعمی این افسانه با اندکی دگرگونی آمده است
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
07-22-2013
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
تاریخ پنهان ایران من
تاریخ پنهان ایران من
از پلههای دروازهی ملل بالا میروم، همدوش قراولانی از سپاه کوروش و در مقابل دروازهی ملل، عظمت و شکوه را به تحسین میایستم و با احترام به تمدنی باشکوه، از دالان و سرسرا میگذرم و حیاط کاخ آپادانا را با دیوارهای کنگرهدار و بلند طی میکنم. تا مقابل کرسی فرمانروایی بر جهان، مبهوت از جبروت این تالار و ستونهای بلند، با طمأنینه گام برمیدارم و با خود میاندیشم، آیا بهجز تخت جمشید، بنایی شایستهی جلوس تمدن توانا و سترگ ایرانیان بود؟ تخت جمشید پاسارگاد اینجا همهی جلال و شکوه و عظمت مرکز حکمرانی بزرگترین تمدن در جهان باستان، تمدنی را که یکتاپرست بود و بنیانی بر عدالت گسترانیده بود، میتوان به تماشا نشست. تمام عظمت تخت جمشید که فکری معمار آن را پایه گذاشت و دستانی هنرمند نقش زد و بازوانی ستبر ساخت، امروز در دیدگانم مهمان است. تالارها، ستونها، کنگرهها، نقشهای برجسته و هر آنچه از جبروت این شهر میتوان تصور کرد، یکجا بهچشم میآید؛ اما در وهم هم نمیگنجد که این جلال آنگونه ویران شود و از آن ویرانی، اکنون تنها ستونهایی بیسر و سرهایی بیستون باقی بماند. 14سال به زبان ساده است، 14سال وقت برای ساختن همهی شکوه یک تمدن، تمدنی که انسانهای بسیاری با دیدن بقایای آن، انگشت حیرت به دندان گزیده و در برابر عظمتش سر تعظیم فرود آوردهاند. امروز مردی از تبار فارسیها، کاری سترگ را به سرانجام رسانده است. کاری که رنجهایش را نمیتوان با قلم مقیاس کرد و به گوش و دیده آورد، رنج و مشقتی که برای ترسیم تخت جمشید بر گچ حساس دندانسازی نقش بسته و اکنون در مقابل دیدگانم روی 14 میز چیده شده است.
ساختن ماکت تخت جمشید در مقیاس یک هفتاد و پنجم با در نظر گرفتن تمام شاخصها و شاخصههای مهندسی و معماری، تمام ریزهکاریهایی که شاید بهچشم نیاید و از میان هزاران بیننده، یکی را به تردید واندارد، در این سازه دیده شده است. حکاکیها، لوحها، تصویرها و ستونها، همه و همه مشابه آن چیزی است که عظمتش را اسکندر به خاکستر بدل کرد، اما تا کنون مانده است و در آینده هم خواهد ماند. محمدمهدی فتحینژاد فرد ـ سازندهی ماکت تخت جمشید ـ مهندس عمران است و از 20سالگی به ندای دلش جواب داده و آرامآرام ساخت این ماکت را آغاز کرده است. به گفتهی خودش، در سالهای اوج کار، روزانه 15 تا 16 ساعت کار مداوم کرده و تمام انرژی جوانیاش روی این کار گذاشته است. او از رنجهایی که متحمل شده و از سختیهایی که برای فهمیدن خصوصیتها و ریزهکاریهای آن بنای عظیم به جان خریده است گفت، با این تأکید که در تمام این سالها، با وجود اینکه تقریبا همهی مسؤولانی که این کار با آنها ارتباطی داشته و دارد، از آن اطلاع داشتهاند و هیچگاه دست یاری بهسویش دراز نشده است. فتحینژاد که امروز برای جا دادن ماکت تخت جمشید، خانهای را اجاره کرده است و ماهانه یکمیلیون تومان اجاره پرداخت میکند، گفت: ابتدا قصدم ساختن کاخ آپادانا بود؛ اما پس از ساختن آن کاخ، تصمیم گرفتم کار را تمام کنم. او ادامه داد: ابزارها را خودم ساختم، با توجه به ظرافت و حساسیت کار و نیازی که وجود داشت؛ اما چهارماه پیش که کار تمام شد، لذتش فقط برای یک روز بود، بعد نامرادیها و بیمهریها را به یاد آوردم و دلم گرفت و خستگی 14سال بر تنم هجوم آورد و آوار شدم در خودم! این مهندس عمران که حالا چشمانش ضعیف شده است و عینک میزند، در بیان خصوصیتهای کارش گفت: تمام دیوارها و برجها با توجه به سازهی اصلی و آنچه در کتابهای مرجع دربارهی آن نوشته شده، با نمای آجرچینی ساخته شده است. به این معنی که بیش از 20هزار عدد آجر در مقیاس یکهفتادموپنجم آجرهای استفادهشده در بنای تخت جمشید ساختم و دانه دانه روی هم چیدم و از چسب بهعنوان ملات استفاده کردم تا ساخت قالبهای اصلی به پایان رسید. او که گاه برای ساختن یک حکاکی روی قسمتی از دیوارهها، بارها و بارها به تخت جمشید رفته و برگشته و در تمام این مدت، هزینههای کار را بهصورت شخصی تأمین و پرداخت کرده است، با بیان اینکه در این مدت برای رفتن به تخت جمشید حتا بلیت ورودی را هم از هزینهی شخصی خریدم، اظهار کرد: وقتی کار را شروع کردم، دوربینهای امروزی و امکانات تصویربرداری مدرن در ایران نبود. من هم دوربین مناسبی نداشتم. بنابراین مجبور بودم بعضی از بخشها را در محل تخت جمشید و با کپیبرداری از اصل آن تراش بدهم. فتحینژاد در بیان خاطراتی از آن دوران، گفت: در سال 1378، تردیدی دربارهی یک قسمت از حکاکی بخشی از پلههای کاخ برای من بهوجود آمد و برای مراجعه به کتاب مرجع، به سازمان میراث فرهنگی که آن زمان در ارگ کریمخانی مستقر بود، مراجعه کردم. وقتی از مسؤول کتابخانه خواستم تا کتاب مورد نظر را برای پنج دقیقه در اختیارم قرار دهد، در کمال ناباوری به من گفت که امروز نوبت خانمهاست، بروید و فردا مراجعه کنید. هرچه اصرار کردم فایده نداشت، حال آنکه هیچ مراجعهکنندهای در آن زمان در کتابخانه نبود. فتحینژاد برگهای را با چند امضا نشان داد و بیان کرد: آن روز برای گرفتن مجوز استفاده از کتاب مورد نظر، مجبور به نوشتن درخواستی به نام مدیرکل میراث فرهنگی شدم و پس از آنکه مدیر وقت، مسؤول حراست و دیگر مسؤولان مربوط آن را امضا کردند، فکر کردم ارزش این برگه که یک روز تمام وقتم را برای آن صرف کردم، بیشتر از دیدن کتاب است. بنابراین برگه را به یادگار نگه داشتم. روی این برگه، مسؤول حراست پس از موافقت مدیرکل وقت میراث فرهنگی استان و مدیر حراست آن اداره نوشته است: «با پنج دقیقه موافقت میشود». سازندهی ماکت تخت جمشید دربارهی ساخت بخشهای مختلف این سازهی باستانی، گفت: بخشهایی از این ماکت بارها و بارها ساخته و دوباره ساخته شده است، بخشهایی مانند ستونهای کاخ آپادانا، پلهها و سربازان و ... وی با بیان اینکه تمام این دوبارهسازیها برای بهتر شدن سازه و ماکت بود، اظهار کرد: از کل این ماکت، فقط کاخ آپادانا با دعوت مستقیم دولت مکزیک و با هدف شرکت در نمایشگاه تمدنها برای مدت یکماه به مکزیک منتقل شد و آنجا بهنمایش عمومی درآمد. فتحینژاد ادامه داد: در مدت ساخت این ماکت تقریبا تمام مسؤولان فرهنگی و مرتبط با موضوع میراث از کار مطلع بودند و برخی نیز آن را پیش از کامل شدن دیدند. او که تمایلی به اعلام هزینهی ساخت این ماکت ندارد، با این تأکید که هزینهی اصلی ساخت ماکت تخت جمشید 14سال عمر من است، خاطرنشان کرد: من هیچ منتی برای ساخت این ماکت و هزینههایی که برای آن متحمل شدهام بر کسی ندارم؛ اما فکر میکردم استقبال بیشتری از کار شود. فتحینژاد که با همکاری یکی از دوستانش فیلمی چند دقیقهیی را از این ماکت ساخته است، ادامه داد: هر کدام از مسؤولان در مواجهه با این اثر، تمایل دارند من آن را هدیه کنم؛ اما با قاطعیت اعلام میکنم که حتا اگر مجبور شوم آن را به انباری منتقل کنم، این اثر را هدیه نخواهم کرد. فتحینژاد اظهار کرد: برای نمایش این اثر و اینکه بازدیدکننده بتواند بهخوبی عظمت کار را درک کند، باید محلی مناسب ایجاد شود، بهعنوان مثال، بخشی از ماکت باید از بالا دیده شود، نورپردازیها و جلوهها باید کارشناسیشده باشد. وی با اشاره به اینکه نمایش این اثر در محلی مناسب تنها خواستهی من است، گفت: من راه استفاده از این اثر و استفادهی مطلوب از آن را بلدم؛ اما کاش مسؤولان زمینهای فراهم میکردند تا سفارشهای ساخت ماکت، براساس قاعده و قانون به من سپرده میشد، نه اینکه به ماکتسازان دیگر استانها یا حتا دیگر کشورها مانند چین سفارش داده شود. سازندهی ماکت تخت جمشید با بیان اینکه این اثر فقط تا 12 اسفندماه در محل کنونی (خانهی مسکونی) قابل نمایش است، افزود: بهدلیل تمام شدن مهلت قرارداد اجاره، پس از این تاریخ، ماکت را جمع و به انبار منتقل میکنم. تخت جمشید بهگونهای است که بیشتر بازدیدکنندگان قادر به ترسیم دقیق مشخصات این مجموعهی تاریخی پیش از ویرانی نیستند. در این شرایط، چنین ماکتی امکان ایجاد یک تصویر واقعی را از تخت جمشید فراهم میکند. تا کنون اثر هنری قابل قبول و توجهی که بهدرستی و با استناد به اسناد و روایتهای مورد تأیید تاریخی، تخت جمشید و دیگر آثار دورهی باستان ایران را به مردم ایران و جهان معرفی کند، تولید نشده است. ماکت تخت جمشید که به گفتهی سازنده آن، برای ساخت هر بخش، ساعتها و روزها آثار و کتب تاریخی بررسی شدهاند، علاوه بر اینکه میتواند بهعنوان یک اثر هنری در معرض دید مردم قرار گیرد و ذهنیتها را دربارهی این اثر تاریخی سمت و سویی دقیقتر ببخشد، میتواند مورد استفادهی فیلمسازان و انیمیشنسازان قرار گیرد و زمینه و انگیزهای باشد برای تولید انیمیشن، فیلم یا سریالی دربارهی ایران باستان. فتحینژاد با این تأکید که بیان تمام رنجها و سختیهای ساخت این ماکت، امکانپذیر نیست، گفت: کتابهای مرجع درباهی تخت جمشید در استان فارس و شیراز و حتا ایران انگشتشمار است و دسترسی به آنها چندان ساده نیست. او ادامه داد: در زمان ساخت بخشهایی از این ماکت بهدلیل اینکه سازهی موجود کاملا از بین رفته است یا بخش قابل ملاحظهای از آن وجود ندارد، مجبور به استفاده از کتب مرجع بودم. فتحینژاد در ادامه، خاطرهای را از زمان ساخت این ماکت تعریف کرد: روزی برای ساخت بخشی از ستونها و کاخ آپادانا با مشکل مواجه شدم و برای استفاده از کتاب مرجع به تخت جمشید مراجعه کردم؛ اما هیچ امکانی برای تصویربرداری از کتاب مورد نظر که بههیچ وجه امانت داده نمیشد، وجود نداشت. از طرفی تنها دستگاه کپی موجود در تخت جمشید خراب بود و برای گرفتن یک برگ کپی از یک صفحه کتاب باید به مرودشت مراجعه میکردم. آن زمان نه تلفنهای همراه مجهز به دوربین قوی وجود داشت، نه امکانات عکاسی مناسب، بنابراین تنها راه حل، کپیبرداری بود، به این شیوه که کاغذ کالک روی تصاویر کتاب گذاشته و تصویر با دقت کپی شود. او که اکنون تعداد قابل ملاحظهای کاغذهای کالک را که روی آنها تصاویری از ستونها، اشکال و ساختمانهای تخت جمشید نقش بسته است، در اختیار دارد، گفت: این جنبهی ساخت ماکت تخت جمشید بسیار مهم است، اینکه در شرایطی این کار به سرانجام رسیده است که بعضی روزها مجبور بودم، وسایل خود را به تخت جمشید منتقل و در محل کار کنم. گاهی هم راهنمایان و نگهبانان با من همکاری میکردند. لزوم توجه به آثار هنری، ارج نهادن این آثار و تولیدکنندگان آن، در همهی جوامع، بخصوص کشورهایی که به نوعی مقصد گردشگران هستند، بهخوبی درک شده است؛ اما در عمل، به دلایلی، شاهد اقدام بهموقع و کاملی نیستیم. بیتردید ماکت تخت جمشید، تحسین هر بینندهای را نثار سازندهی جوان آن خواهد کرد. اثری ماندگار که بهواسطهی سایت اینترنتی ایجادشده توسط فتحینژاد، بسیاری از مردم کشورهای مختلف جهان از وجود آن مطلعاند و روند کار را پیگیری میکنند. این ماکت یک اثر بینظیر هنری است که هزینهای برابر با 14سال جوانی یک مهندس هنرمند داشته است و با هیچ معیاری نمیتوان برای آن قیمت تعیین کرد. بهحتم توجه به چنین استعدادهایی میتواند اقدامی عملی در راستای شعار توجه به جوانان باشد و تولید آثار ماندگار دیگری را پیریزی کند.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
07-22-2013
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
اتفاق بسیار تلخ در مراسم جشن سال تحویل در مقبره کوروش بزرگ
اتفاق بسیار تلخ در مراسم جشن سال تحویل در مقبره کوروش بزرگ
به گزارش ایران ویج :در حالی که همه چیز به زیبایی در حال انجام بود و هموطنان عزیز سرشار از غرور و شادی بودند . یکی از افراد حاضر با پرتاب یک طرقه به سمت مقبره کوروش باعث وارد شدن صدمه و جا ماندن جای طرقه بر روی مقبره شده و این اتفاق همه جمعیت را بهت زده و خاموش کرد.
اتفاق جالبتر اینکه یکی از هموطنان عزیز با عبور از حصار دور مقبره با پیراهن سفید رنگ خود شروع به پاک کردن جای طرقه روی مقبره شد ولی متاسفانه تلاش ایشون ثمره ای نداشت و امیدوارم که مسولان با استفاده از روشهای تخصصی صدمه وارد شده را ترمیم نمایند .
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 12:53 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|