این شعر رو توی صفحه اول پایان نامه ام نوشتم
خیلی زیبا و قشنگه ...
هر وقت می خونم گریه ام میگیره
از تو می پرسم ای اهورا
میتوان در جهان جاودان زیست؟
(میرسد پاسخ از آسمانها) :
- هر که را نام نیکو بماند
جاودانی است!
از تو میپرسم ای اهورا
تا به دست آورم نام نیکو
بهترین کار در جهان چیست؟
(میرسد پاسخ از آسمانها) :
- دل به فرمان یزدان سپردن
مشعل پر فروغ خرد را
سوی جانهای تاریک بردن.
از تو میپرسم ای اهورا
چیست سرمایه ی رستگاری؟
(میرسد پاسخ از آسمانها) :
- دل به مهر پدرآشنا کن
دین خود را به مادر ادا کن!
ایپدر ... ای گرانمایه مادر
جان فدای صفای شما باد
با شما از سر و زر چه گویم
هستی من فدای شما باد!
با شما صحبت از "من" خطا رفت
من که باشم؟ بقای شما باد!
ای اهورا
من که امروز در باغ گیتی
چون درختی همه برگ و بارم
رنجهای گران پدر را
با کدامین زبان پاس دارم
سر به پای پدر میگذارم
جان به راه پدر میسپارم
یاد جان سوختنهای مادر
لحظهای از وجودم جدا نیست
پیش پایش چه ریزم؟ که جان را
قدر یک موی مادر بها نیست
او خدا نیست ... اما وفایش
کمتر از لطف و مهرخدا نیست....