بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #511  
قدیمی 09-01-2010
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

آن زمان كه دوستمان می داشتند ،
دوستشان نداشتیم. آن زمان كه قدرمان را می دانستند ،
قدرشان را ندانستیم و آن زمان كه ما را گرامی می داشتند ،
گرامیشان نداشتیم . و حال كه به قدر وارزششان پی بردیم آنها هستند كه ما را ترك خواهند گفت .
زیرا كاسه صبر هر چه قدر هم كه بزرگ باشد سرانجام روزی لبریز خواهد شد.
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #512  
قدیمی 09-01-2010
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

تو می توانی دوستی مرا نپذیری . می توانی مرا از خود برانی . می توانی روی از من بگردانی و
برای همیشه مرا از دیدار خود محروم كنی ... منهم می توانم تو را نبینم .
می توانم روز ها و شبها بدون دیدار تو بسر برم . می توانم چشمانم را از سر راه تو بگردانم و به سوی تو خیره نشوم .
می توانم زبانم را وادارم تا نام تو را بر خود جاری نكند . می توانم گوشم را از شنیدن آهنگ
صدایت بی نصیب نمایم . ولی ....قلبم.... او دیگر در اختیار من نیست .
او تا زنده ام بیاد تو خواهد طپید او در درون خود بخاطر تو خواهد نالید.


مگر ترانه های آسمانی عشاق و سرودهای ملكوتی دلباختگان بگوش تو نمی رسد؟


تمام هستی من ، چرا دوستم نمی داری؟

وسیله ای جز رابطه ای كه قلب ها را به یكدیگر نزدیك می كند ندارم.
تصور می نمایم كه گه گاه به كمان احساسات كسی كه مدتهاست او را فراموش كرده ای پی
ببری و اندكی او را بخاطر بیاوری.

نمی دانم آیا سزاوارم كه به این دستاویز امیدوار باشم؟

مگر نمی گفتی قلب تو جایگاه عشق و آرزوی منست؟

مگر نمی گفتی نگاه تو مرا به بهشت می رساند؟

مگر نمی گفتی زندگانی خویش را برای تو می خواهم؟

پس چه شد؟ چرا در تاریكی زندگی رهایم ساختی؟


فرشتگانی كه سوگند عشق و وفاداری ترا شنیده اند هنوز با اندیشه های من بازی می كنند.

بلبلانی كه در كنار دلهای ما نغمه سرائی كرده اند هنوز در گوشه و كنار زمزمه می كنند
و بر دل دور افتاده من سلام می گویند.

راستی ، آن همه لطف و پاكدلی به كجا رفت؟ چرا سعادتی كه بر هستی من سایه افكنده بود ،
بدین زودی در تاریكیهای سرشك و اندوه پنهان گردید؟ مگر ممكن است دلیكه به نور عشق و فضیلت ،
گرمی و روشنی یافته است بدین زودی سرد و خاموش گردد؟

آیا بیاد می آوری آن روزهای گذشته و آن عهد و پیمان هایی را كه دلهای ما را بهم پیوست ؟
بدانگونه كه اگر كسی می گفت این رابطه را روزگار برهم می زند ،
بر او می خندیدیم. مگر تو بمن نمی گفتی كه زندگی را دوست می داری زیرا من زنده ام ؟
از آنچه بر ماگذشته تو را چیزی نمی گویم....ولی متاسفم بر آن نهالی كه با چه امیدهایش كاشتم و چون زمان گلش ،

در رسید آن گل را باد سوزانی خشكاند. آری غنچه عشق ما نشكفته پژمرده شد.
اگر فرشته می تواند آدمی را كیفر كند این منتهای شدت كیفر است.
ای كاش گذشته را فراموش می كردم و به دلخوشی پیشین باز می گشتم .

آیا بیاد می آوری آن روز را كه می گفتی تو این لبخند را از لبان فرشته ربوده ای ؟
اینك كجایی كه ببینی آن لبخند چه بر سرش امده.


خداحافظ


امروز دیگر تو را ترك خواهم گفت .
اصرار نكن دیگر نمی مانم. بعد از این همه كه مرا آزردی حالا در این دقایق آخر با من مهربانی می كنی؟

این اشكهای گرم و سوزانی كه در چشمانم غلتانست با تو چه می گویند و از من چه می خواهند؟
جز اینكه تنها وفاداری را آرزو می كنند؟
ولی من آنها را مایوسانه از خودم می رانم چون وفایی در تو نمیابم. آری می روم خداحافظ.
دوست دارم دور از تو جان بسپارم تا صدای قهقه خندهایت را بگوشم نشنوم.

بگذار بروم و از تو فرسنگها دور باشم . نمی دانم به من چه خواهند گفت
در حالیكه با دلی شكسته و پریشان باز می گردم و با تو چه خواهند كرد
آن ناز و عشوه هایی كه تو را مجذوب كرده است. بر دل ها آتش می زنی اما باز گناه را به من
نصبت خواهند داد و تقصیر را بر گردن من خواهند نهاد .
راست است كه یك دل و یك عشق تو را كافی نیست.
توباید دلها بسوزی . بدبخت من ، كه جز یك دل و یك عشق نداشتم.

خداحافظ ، گریه نكن كه باور نمی كنم مرا دوست بداری .
شاید این اشكها بخاطر تنهایی باشد ولی نترس تو را تنها نمی گذارند .
این من هستم كه باید بگریم . تنها من هستم كه جز تو ندارم ، و تو هم مرا نمی خواهی .

من باید آه بكشم و اشك بریزم ولی كجا در تو اثر خواهد كرد؟
می خواهم بروم دیگر این سوگندها كه در پیشم یاد می كنی و قسم ها كه پی در پی بر زبان می آوری
نخواهد توانست مرا از رفتن باز دارد .
فراق تو برایم زیاد سخت است زیاد ، ولی بیش ازاین تاب بی وفایی و بی مهری هایت را ندارم.

كجا برایم عزیز و دوست داشتنی تر از كنار تو بود اگر با من كمی مهربان می بودی؟
حال كه مرا دوست نمی داری ، حال كه با من بی وفایی می كنی ، حال كه من پناه گاهت نیستم ،
حال كه.... دیگر خداحافظ .
پاسخ با نقل قول
  #513  
قدیمی 09-01-2010
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

اگر مانده بودی تو را تا به عرش خدا می رساندم
اگر مانده بودی تو را تا دل قصه ها می کشاندم
اگر با تو بودم به شبهای غربت که تنها نبودم
اگر مانده بودی ز تو می نوشتم تو را می سرودم
مانده بودی اگر نازنینم
زندگی رنگ و بوی دگر داشت
این شب سرد و غمگین غربت
با وجود تو رنگ سحر داشت
با تو این مرغک پرشکسته
مانده بودی اگر بال و پر داشت
با تو بیمی نبودش ز طوفان
مانده بودی اگر همسفر داشت
هستی ام را به آتش کشیدی
سوختم من ندیدی ندیدی
مرگ دل آرزویت اگر بود
مانده بودی اگر می شنیدی
با تو دریا پر از دیدنی بود
شب ستاره گلی چیدنی بود
خاک تن شسته در موج باران
در کنار تو بوسیدنی بود
بعد تو خشم دریا و ساحل
بعد تو پای من مانده در گل
مانده بودی اگر موج دریا
تا ابد هم پر از دیدنی بود
با تو و عشق تو زنده بودم
بعد تو من خودم هم نبودم
بهترین شعر هستی رو با تو
مانده بودی اگر می سرودم
مانده بودی اگر می سرودم
مانده بودی اگر نازنینم
زندگی رنگ و بوی دگر داشت
این شب سرد و غمگین غربت
با وجود تو رنگ سحر داشت
پاسخ با نقل قول
  #514  
قدیمی 09-01-2010
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

واسه اولین بار احساس کردم فقط مال خودِخودمی...بدنت...قلبت...صدای نفسات...داغی شون...گرمای بغلت...تمام
حواست ...تمام وجودت

مثل یه خواب خوش رنگ نارنجی بود...انگار با خودت قرار گذاشته
بودی تا بهش رسیدم تو بغلش می خوابم تا تلافی تمام دلتنگی های زمونرو در بیارمو
آروم شم...ولی مگه می تونستی...وجود پر از شوق و بیقرارت که نه آروم
می شد و نه دلت میومد از آرامش آغوش من بگذری دیوونم
 
یعنی یه جورایی دلت می خواست تا همیشه
پلک نزنی...انگار فکر می کردی اگه چشماتو ببندی و باز کنی تموم میشه این خواب
خوش رنگ نارنجی
پاسخ با نقل قول
  #515  
قدیمی 09-01-2010
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض



باز ای باران ببار
بر تمام لحظه های بی بهار
بر تمام لحظه های خشک خشک
بر تمام لحظه های بی قرار
...
باز ای باران ببار
بر تمام صفحه های زندگیم
بر طلوع اولین دلدادگیم
بر تمام خاطرات تلخ و تار

باز ای باران ببار
غصه های صبح فردا را بشوی
تشنگی ها خستگی ها را بشوی
باز ای باران ببار
پاسخ با نقل قول
  #516  
قدیمی 09-01-2010
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

در من هزار حرف نگفته
هزار درد نهفته
هزاران هزار دریا هر لحظه در تپیدن و طغیانند
در من هزار آهوی تشنه
در خشکسال دشت پریشانند
در من پرندگان مهاجر
ترانه های سفر را
در باغ های سوخته می خوانند
با من که در بهار خزانم قصه های فراوانی ست
با من که زخم های فراوانی
بر گرده ام به طعنه دهان باز کرده اند
هر قصه یک ترانه
هر ترانه خاطره ای دیگر
هر عشق یک ترانه ی بیدار است
در خامشی حضورم ، حرف مرا بفهم
یا برای عشق ، زبانی تازه پیدا کن
تا درد مشترک
زبان مشترکمان باشد
حرف مرا بفهم و مرابشنو
این من نه ،* آن من دیگر
آنکس که پنجره ی چشم های من او را
کهنه ترین قاب است
از پشت پنجره ی زندان
حرف مرا بفهم
که فریاد تمامی زندانیان
در تمامی اعصار است
در گیر و دار قتل عام کبوترها
در سوگ شاخه های تکه تکه ی زیتون
وقتی که از دل جوان ترین جوانه های عاشق باغ ماه
بر مسلخ همیشگی انسان
در لحظه ی شکفتن فریاد
باران سرخی از ستاره سرازیر است
آن سان که هر ستاره دلیل شرمساری خورشید های بسیاری
از برآمدنشان است
تو گریه می کنی
از عمق آشنای جنگل چشمانت
از عمق جنگلی که در آن پاییز ، در غروب به بغض نشسته
باران بی دریغ اشک تو می بارد
تا عطر خیس جنگل پاییز
در من هوای گریه برانگیزد
آنگاه از چشم ذهن من
شعری بسان گریه فرو ریزد
من شعر می نویسم
تو با ترانه های عاشق من ، عاشق
تو با ترانه های تشنه ی من دریا
بر پنج خط ساز سفر ،* زخمه می شوی
تو گریه می کنی
تو لحظه های شعر مرا ،* در خویش تجربه کرده
یعنی مرا در بدترین و بهترین دقایق بودن تکرار می کنی
یا با ترانآهای من بر لب
به رویا رویی جلادان به مسلخ خویش می شتابی
یعنی که با منی
دیروز
امروز
تا هنوز و همیشه
ایا زبان متشرک این نیست ؟
آن زبان تازه که می گفتم ؟
ایا زبان مشترک این نیست ؟
پاسخ با نقل قول
  #517  
قدیمی 09-01-2010
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

پشت تنهایی من که رسیدی ،

گوشهایت را بگیر !

اینجا سکوت ،

گوش تو را کر میکند

اما !

چشمهایت را باز کن

تا بتوانی لحظه لحظه ی اعدام ثانیه ها را نظاره کنی


هجوم سایه های خیال،

سرابهای بی وقفه ی عشق،

تک بوسه های سرد

و فریادهای عقیم جوانی

منظره ای به تو میدهد

که میتوانی تنهایی مرابه خوبی ترسیم کنی ...!
پاسخ با نقل قول
  #518  
قدیمی 09-01-2010
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

بهترین لحظه ها مو کنار تو سر کردم
زندگیم بی تو عذابه این و باور کردم
سردی دستای من حکایته زمستونه
جای تو خای شده عزیزممممم توی خونه
بی تو می میرممممممممممم .بمون کنارممممممممممم .تو نمی دونی پریشونم بی قرارم
بی تو می میرمممممممممم .بمون کنارمممممممممممم .تو نمی دونی پریشونم بی قرارم
بیا برگرد یه عالمه حرف تو دلم دارم برات
بیا برگرد دلم تنگه واسه زنگ صدات
خاطراتم و با تو هر شب به یادم می ارم
ببخش منو مهربونممممممممممممممممم بی تو دارم کم میارم
بی تو می میرمممممممممم .بمون کنارمممممممممممم .تو نمی دونی پریشونم بی قرارم
بی تو می میرمممممممممم .بمون کنارمممممممممممم .تو نمی دونی پریشونم بی قرارم
بی تو میمیرم بی تو میمیرم بی تو می میرم...
بمون کنارم...
از اعماق وجودم می پرستمت
پاسخ با نقل قول
  #519  
قدیمی 09-01-2010
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

خداحافظ برو عشقم برو که وقت پروازه
برو که دیدن اشکات منو به گریه میندازه
نگاه کن آخر راهم نگاه کن آخر جادست
نمیشه بعد تو بوسید نمیشه بعد تو دل بست
منو تنها بذار اینجا تو این روزای بی لبخند
که باید بی تو پرپرشه که باید از نگات دل کند
حلالم کن اگه میری اگه دوری اگه دورم


اگه با گریه میخندم حلالم کن که مجبورم
نگو عادت کنم بی تو که میدونی نمیتونم
که میدونی نفسهامو به دیدار تو مدیونم
فدای عطر آغوشت برو که وقت پروازه
برو که بدرقه داره منو به گریه میندازه
برو عشقم خداحافظ برو تو گریه حلالم کن
خداحافظ برو اما حلالم کن حلالم كن
پاسخ با نقل قول
  #520  
قدیمی 09-01-2010
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

همسفر خسته ام از این همه راه
خسته از نای و نی و این همه اه
راه ، تکرار زمان است چرا
همسفر فاش بگو راز چرا
اری از ایینه ها نیست نشان
ان نشان های نهان نیست عیان
اندر این نبض ِ زمان ، گیج منم
مات و مبهوت ِ دل ِ ریش منم
هوشیارم ز دل ِ خویش چرا
ان که مستم بکند ، نیست چرا
همسفر گرچه رهایم کردی
راست گو ، ره به کجا اوردی
نکند باز به من می خندی
زین که پروانه شدم می خندی
خنده کن تا که منم سوز شوم
بنواز تا که منم کوک شوم
ره به تنهایی من می گرید
همسفر ، باش ، دلم می گرید
خُنک ان روز که اندر پیش است
دل ِ زهر خورده ی من در نیش است
باش تا سایه ای بر من باشی
وین دل زخم ، تو ، مرهم باشی
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 09:21 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها