پاتوق آزاد کاربران پی سی سیتی - همفکری - بحث و درد دل

[یلدا جوون]

با نظرتون موافقم

[bigbang]

الان در حالت کامل دشارژ هستم جالبه اولین بار هست که پشت کامپیوتر هستم و احساس خستگی میکنم ! امروز شاید در طول این 1 یا 2 ماه بهترین روزم تو فروم بود چون یه پستهایی رو دیدم که تا به حال ندیده بودم ! خلاصه کلی لذت بردیم از دیدن این پستها !
جاتون خالی من نمیدونم شما اهل سریال دیدن هستین یا ولی اگر یه سریالی نظر شمکا رو بگیره مخصوصاً اگر دانشجو باشین میشینید پست کامپیوتر حالا یه چیپسی یا نون و پنیر و عسل یا مربایی یه چیزی خوردنی دم دستتون هست بعد هی قسمت های مختلف رو پست سر هم میبینید میرید تو بحر سریال بعد چشاتون آلبالو گیلاس میشه ولی نمیخواید پاشید خلاصه به خاطر یک چیز مجبور میشید از پشت کامپیوتر بلند شید ! من الان امروز اون حس رو داشتم ! فقط با تفاوت این که سریال نمیدیدم داشتم تو فروم میچرخیدم خیلی حال داد بهم ! جاتون خالی !
حالا جدای از اینها واقعاً آدم اگر یه چیزی رو دوست داشته باشه اصلاً خسته نمیشه ازش مگر این که بدنش جواب کنه پیش خودم گفتم من که الان این حس رو دارم خوب خدا چی میشد من همین حس رو برای درسس داشتم ؟
الان هم که همتون هی ویندوز 8 ، ویندوز 8 میکنید ولی من تا ریلیس آخرش نیاد
نسخه کرک شده اش تو بازار نیاد اصلاً طرفش هم نمیرم !
خلاصه کوتاه کنم صحبت رو ، من قضیه اون پست قبلی رو خودم دنبال میکنم اگر هیچکس هم استقبال نکنه خودم تنهایی انجامش میدم
به نظر من بلاخره یکی باید یه کاری کنه تا این همه پست این گرد و خاکا از روش برداشته بشه ، و از اون دالان های تاریک بیان بیرون تا همه رویتشون کنن !

[ترنم]

اینترنتم دنیای عجیبیه ها ! دلت برای یه عده تنگ میشه که تا حالا ندیدیشون حتی نمیدونی هویت واقعیشون چیه
گاهی حتی اونا روحشونم از وجود تو باخبر نیست
ولی دلتنگشون میشی دیگه ! کاریشم نمیشه کرد !

[soltane eshg]

بچه ها سلام امیدوارم روزتون پر از مدادهای رنگی و شاد باشه......................

ترنم جان از تو میخوام که مدیر بخش تالار ازادی بی زحمت تاپیک صندلی داغ رو بزاری................................

[اهورا]

نوشته اصلی توسط رها جوون

سلام دوستان من رها هستم از آشنایی با شما خوشبختم

سلام رها خانم .اینجا باغ گلهای زیبای بهشتیه و شما گلی هستید از این

باغ ، به باغ گلهای زیبای بهشتی خوش اومدید

نوشته اصلی توسط ترنم

اینترنتم دنیای عجیبیه ها ! دلت برای یه عده تنگ میشه که تا حالا ندیدیشون حتی نمیدونی هویت واقعیشون چیه
گاهی حتی اونا روحشونم از وجود تو باخبر نیست
ولی دلتنگشون میشی دیگه ! کاریشم نمیشه کرد !

سلام ترنم خانم ، واقعا همین طوره که میگین ، ممکنم هست کسی ندیده

و نشناخته جذب کسی بشه که این واقعا عجیبه .. نه..؟

[ellena]

یه مشاوره میخوام ازهمتون پسر دوست بابام بهم پیشنهاد ازدواج داده,عاشق هم شدیم حالا بابام درشرف فهمیدنشه چیکار کنم؟راهنمائی سریع میخوام تو بدمخمصه ای افتادم

[shokofe]

نوشته اصلی توسط soltane eshg

بچه ها سلام امیدوارم روزتون پر از مدادهای رنگی و شاد باشه......................

ترنم جان از تو میخوام که مدیر بخش تالار ازادی بی زحمت تاپیک صندلی داغ رو بزاری................................

عزیزم صندلی داغ داریم

[soltane eshg]

ممنون شکوفه جان...................................مرسی
النا خانوم من نمیدونم روابط بین خودتون و پدرتون و دوست پدرتون در چه حده؟؟؟؟؟؟
اما اگر عاشق واقعی هستی و واقعا تصمیمتونو گرفتید به هیچ قیمتی همدیگرو از دست ندید......................اما شاید پدرت بفهمه دعوات کنه یا عاقلانه باهات صحبت کنه...................................................... که من به دومی خوشبینترم.......................یادت باش پدر ومادر بد بچشونو نمیخوان.............

[مینا جوجو]

سلام به همه ی اهالی با صفای شهر پی سی و یه سلام بلند به آجی یلدای خودم. امشب اومدم اینجا که هم یه سلامی داده باشم و هم به تصمیم میناییم[به جای تصمیم کبری ] عمل کرده باشم.

[bigbang]

سلامی به گرمی تنور ! به تمام کاربرهای با صفا و خوب پیسی
امشب یه مقداری بیحال هستم به خاطر این که سر شام زیاد دوغ خوردم
دوغ آبعلی بود مال ولایتمون ما هم ذوق مرگ بودیم زیاد خوردیم !
بابام هم دعوام کرد گفت بچه پاشو برو درستو بخون دیگه زیاد پشت کامی میشینی من هم بهش گفتم دیگه از این به بعد درشم رو میخونم ( با لحن بچه مثبت بخونید !! )
این از این به بعد ها از همون هاست که باباهه الان خوابه و ما هم پشت کامی داریم سیر و سیاحتی برای خودمون میکنیم !
ولی نگرانیش رو درک میکنم ، با این وضع و احوال تا پدرم شاغل هست باید شغلی برای خودم پیدا کنم لامصب تا قبل از این که ارشد نگیری کارت همچین خوب راه نمیفته !
معلوم نیست فردا بدتر امروز نباشه ! بازاری که اصلاً نمیتونم بشم
تو بازار امروز خر و بار و صاحابش و با هم میدزدن !
اینا افکار شفتانه یک نوگل شکفته هست لطفاً به گیرنده های خودتون دست نزنید !
نمیدونم چرا شبها که میخوام بخوابم تو تخت خوابم یکدفعه افکار استراتژیک میاد سراغم !
بابام میاد بالا سرم گاهی اوقات دیر وقت میگه شفت شدی بچه ؟ چرا با خودت حرف میزنی ؟ دیدید گاهی اوقات آهنگ میزارید بعد میرید تو جو آهنگ یکدفعه یکی وارد اتاق میشه بعد شما خودتو به هر دری میزنید که طرف بو نبره شما تو عالم هپروت بودید ؟
جوگیری که من میگم اینه ، یادش به خیر بروس لی چقدر به یادش جفتک انداختیم !
حالا همه اینا به کنار تقریباً 30 ، 40 روز دیگه امتحانام شروع میشه نمیدونم باید تمام درسهایی که تا به حال تلنبار شدن رو بگیرم بخونم نمیدونم باید از کجا شروع کنم !
ولی باید شروع کنم و اصلاً به فکر نتیجه هم نباشم ، اگر به نتیجه فکر کنی همش اضطاب الکی نصیبت میشه ! که هیچ فایده ای هم نداره باید سخت تلاش کنم خدا عاقبتمون رو به خیر کنه ! اون وقت یه دوست دیوانه دارم میاد بهم میگه بیاد تو این مسابقات استقامت تخم مرغ هست بگیریم شرکت کنیم !
واقعاً دیوانه نیست تو هم وقت گیر آوردی ها ! تو این هیر و ویری باید درسا رو زودتر پاس کنی مدرکه رو بگیری ! یه دوست داشتم میگفت مگر بیل گیتس مدرک گرفت فلان کاره شد گفتم چلمن ! بیل گیتس هوشش 160 بود ذاتاً به درس علاقه داشت ! دانشگاه برای مغز اون و افکار اون کوچیک بود تو که مغزت از آهکه ! هر روز هم سورپرایز میشی ( استادا بیرون زیاد میندازنش آخه سوال الکی زیاد میپرسه ! ) مدرک نگیری نون خشک هم بهت نمیدن اون وقت هست که ارواح جد و آباد بیل گیتس رو مورد عنایت قرار میدی که چرا الگوی تو شدن ! میخوام حرف بزنم بیشتر اما خجالت میکشم اینجا قبلاً سر قفلیش باز بود الان صاحاب داره میاد پوستمون رو میکنه !
فعلاً ما از اینجا رفتیم ولی به زودی برمیگردیم