مشاعره واژه ای

[MAHDI]

شما و هر چه مراد شماست در عالم
من و طریق خداوند مبدا و ایجاد
به اختلاف دو شمشیر نیست امن طریق
که اختلاف مقرر ز شورش اضداد

[مهدی]

شراب تلخ می‌خواهم که مردافکن بود زورش
که تا یک دم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش

[shokofe]

بر گیر شراب طرب‌انگیز و بیا
پنهان ز رقیب سفله بستیز و بیا

[MAHDI]

آن جام بلورین که ز می خندان است
اشکی است که خون دل درو پنهان است

[deltang]

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند

وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

[MAHDI]

دوش ز دست رقیب ساغر می خورده ای
من به خطا رفته ام یا تو خطا کرده ای

[deltang]

من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید

قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید

[MAHDI]

مرغ دل در قفس سینه ز شوق
می‌کند قصد به پرواز امشب
دانه از مرغ دلم باز مگیر
که شد از بانگ تو دمساز امشب

[shokofe]

داده‌ام باز نظر را به تذروی پرواز
بازخواند مگرش نقش و شکاری بکند

[مهدی]

چون نقش غم ز دور ببینی شراب خواه
تشخیص کرده‌ایم و مداوا مقرر است