مشاعره سنتی

[k@vir]

ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی
این ره که تو میروی به ترکستان است

[NeGin]

تازیان را غم احوال گران باران نیست
پارسایان مددی تا خوش و آسان بروم

[k@vir]

مددی گر به چراغی نکند آتش طور
چاره تيره شب وادی ايمن چه کنم
حافظا خلد برين خانه موروث من است
اندر اين منزل ويرانه نشيمن چه کنم

[دانه کولانه]

ما را به جهان، خوشتر از این یک دم نیست

کز نیک و بد، اندیشه و از کس، غم نیست

[SonBol]

تا معطر كنم از لطف نسيم تو مشام
شمـــه ای از نفخات نفــس يار بيـــار

[k@vir]

رای دل اگر چه بی سر و سامان تر از تو نیست
چون سایه سر رها کن و سامان نگاه دار

[SonBol]

روزی مرا هم اعتباری بود اما
امروز میفهمم که بی تو هیچ بودم

[k@vir]

ما را غم خزان و نشاط بهار نیست
آسوده همچو خار به صحرا نشسته ایم

[SonBol]

من سالها با بودن تو زنده بودم
با رفتنت من هم دگر از یاد رفتم

[دانه کولانه]

من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک
چرخ بر هم زنم ار جز به مرادم گردد