بیاین حافظ بخونیم (مشاعره با ابیات و غزلهای حضرت حافظ)

[yad]

دل دادمش به مژده و خجلت همی برم
زین نقدقلب خویش که کردم نثاردوست

[FereShteH]

ترسم این قوم که بر دردکشان می‌خندند

در سر کار خرابات کنند ایمان را

[yad]

ازقیل وقال مدرسه حالی دلم گرفت
یک چند نیز خدمت معشوق و می کنم

[FereShteH]

مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است

کجا همی‌روی ای دل بدین شتاب کجا

[yad]

اشکم احرام طواف حرمت می بندد
گرچه ازخون دل ریش ومی طاهرنیست

[FereShteH]

تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان

بگشود نافه‌ای و در آرزو ببست

[yad]

توخود وصال دگربودی ای نسیم وصال
خطا نکرد دل امید در وفای تو بست

[FereShteH]

تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش

رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما

[setareh_66]

آن که رخسار تو را رنگ گل ونسرین داد
صبروآرام تواند به من مسکین داد

[yad]

درحریم عشق نتوان زد دم ازگفت وشنید
زآن که آنجاجمله اعضاچشم بایدبودوگوش