شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود |
06-01-2012
|
|
ناظر و مدیر تالارهای آزاد
|
|
تاریخ عضویت: Dec 2010
محل سکونت: هرسین
نوشته ها: 5,439
سپاسها: : 7,641
11,675 سپاس در 3,736 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
مرا میان بازوانت مومیایی کن...
شاید...
هزار سال بعد...
باستان شناس کنجکاوی
از عاشقانه های دستانت
رمز گشایی کند...!
__________________
. . . . .
|
6 کاربر زیر از ترنم سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
06-04-2012
|
|
ناظر و مدیر تالارهای آزاد
|
|
تاریخ عضویت: Dec 2010
محل سکونت: هرسین
نوشته ها: 5,439
سپاسها: : 7,641
11,675 سپاس در 3,736 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
میان منُ تو
فاصله یک باران ست
و خیالت که مرا
از پنجره می گیرد
و می برد
قدم زنان تا عشق
می رسم به تو
با تن پوشی از آغوش
و دست هائی پر از
طراوت اوّلین سلام
گل سرخی
که گلبرگ گلبرگ
در صدای عطرها
هجا می کند تو را
میان منُ تو
فاصله یک باران ست
__________________
. . . . .
|
5 کاربر زیر از ترنم سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
06-04-2012
|
|
مدیر بخش ورزش
|
|
تاریخ عضویت: Jan 2012
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,335
سپاسها: : 7,242
6,424 سپاس در 3,063 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آغوشتو به غیر من به روی هیشکی وا نکن
منو از این دلخوشیها آرامشم جدا نکن
من برای با تو بودن پر عشق و خواهشم
واسه بودن کنارت تو بگو به هر کجا پر میکشم
منو تو آغوشت بگیر آغوش تو مقدسه
بوسیدنت برای من تولد یک نفسه
چشمای مهربون تو منو به آتیش میکشه
نوازشه دستای تو عادت ترکم نمیشه
فقط تو آغوش خودم دغدغه ها تو جا بذار
به پای عشق من بمون هیچکسو جای من نیار
مهر لباتو رو تن و روی لب کسی نزن
فقط به من بوسه بزن به روح و جسم وتن من
__________________
ای بنده تو سخت بی وفایی ، از لطف به سوی ما نیایی
هرگه که ترا دهیم دردی ، نالان شوی و به سویم ایی
هر دم که ترا دهم شفایی ، یاغی شوی و دگر نیایی . . . ای بنده تو سخت بیوفایی ...
|
2 کاربر زیر از mohammad.90 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
06-05-2012
|
|
ناظر و مدیر تالارهای آزاد
|
|
تاریخ عضویت: Dec 2010
محل سکونت: هرسین
نوشته ها: 5,439
سپاسها: : 7,641
11,675 سپاس در 3,736 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
زیـاده خـواه نـیـسـتـم
جـاده ی شـمـال
یـک کـلـبـه ی جـنـگـلـی
یـک مـیـز کـوچـک چـوبـی بـا دو تـا صـنـدلـی
کـمـی هـیـزم
کـمـی آتـش
مـهِ جـنگـلـی
کـمـی تـاریـکـیِ مـحـض
کـمـی مـسـتـی
کـمـی مـهـتـاب
بـرای حال بـیـشـتـر ... چـنـد نـخِ سـیـگـار
و بـوی یـار
و بـوی یـار
و بـوی یـار . . / .
*نـیـکـی فـیـروزکـوهـی
__________________
. . . . .
|
4 کاربر زیر از ترنم سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
06-10-2012
|
|
ناظر ومدیر تالار پزشکی بهداشتی و درمان
|
|
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 4,109
سپاسها: : 3,681
5,835 سپاس در 1,524 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
بــراے اینــ ـ کـه
هنـ ـ ـوز بــ ـه تــ ـ ـو فکـر مےکنـم...
هنـ ـ ـوز نگـ ـ ـرانـتـ مےشـوم
هنـ ـ ـوز دلتنگـت مےشـوم و
هنـ ـ ـوز دوسـتـت دارم
از خــ ـ ودم متـــنـفّـرم
|
4 کاربر زیر از shokofe سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
06-10-2012
|
|
مدیر بخش ورزش
|
|
تاریخ عضویت: Jan 2012
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,335
سپاسها: : 7,242
6,424 سپاس در 3,063 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
دیدمت در حریری زمهتاب سرد و خاموش خفته بودی
یادم آمد که در صبح دیدار از غروبی چنین گفته بودی
در دو چشمت طلوعی نالان چون ستاره می دمیدی
در شب بهت ویرانی من قصه های مرا از سر شوق می شنیدی
بی شکیبم بی قرارم سر بپای جنون می گذارم
بی شکیبم بی قرارم دل به در یای تو می سپارم
در بهاری که بی تو خزان شد باورم شد دگر نیستی تو
خود نگفتی که من هم بدانم کیستی تو چیستی تو
دیدمت در حریری زمهتاب سرد و خاموش خفته بودی
یادم آمد که در صبح دیدار از غروبی چنین گفته بودی
__________________
ای بنده تو سخت بی وفایی ، از لطف به سوی ما نیایی
هرگه که ترا دهیم دردی ، نالان شوی و به سویم ایی
هر دم که ترا دهم شفایی ، یاغی شوی و دگر نیایی . . . ای بنده تو سخت بیوفایی ...
|
4 کاربر زیر از mohammad.90 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
06-12-2012
|
|
ناظر ومدیر تالار پزشکی بهداشتی و درمان
|
|
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 4,109
سپاسها: : 3,681
5,835 سپاس در 1,524 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
روزگار
نبودنت را برایم دیکته میکند
و نمره من باز میشود صفر...
هنوز...
نبودنت را یاد نگرفته ام
|
6 کاربر زیر از shokofe سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
06-13-2012
|
|
کاربر فعال
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
نوشته ها: 1,375
سپاسها: : 4,241
3,143 سپاس در 1,388 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
وقتی خاطره های آدم زیاد میشه، دیوار اتاق پر از عکس میشه
اما همیشه دلت واسه اونی تنگ میشه که نمیتونی عکسشو به دیوار بزنی!!
__________________
هر چه در فهم تو آید ،
آن بود مفهوم تو !
عطار
|
6 کاربر زیر از ماهین سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
06-13-2012
|
|
ناظر و مدیر تالارهای آزاد
|
|
تاریخ عضویت: Dec 2010
محل سکونت: هرسین
نوشته ها: 5,439
سپاسها: : 7,641
11,675 سپاس در 3,736 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
کـمـی نـزدیـک تـر بـیــا
خـسـتـه شـدم از بـس بـرای دیـدنـت
تـا مـرز خـیـــال آمـدم . . .
__________________
. . . . .
|
5 کاربر زیر از ترنم سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
06-13-2012
|
|
کاربر فعال
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
نوشته ها: 1,375
سپاسها: : 4,241
3,143 سپاس در 1,388 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
گفتمش دل میخری؟ پرسید چند؟
گفتمش دل مال تو تنها بخند...
خنده کرد و دل ز دستانم ربود...
تا به خود باز آمدم او رفته بود،دل ز دستش روی خاک افتاده بود،جای پایش روی دل افتاده بود.
__________________
هر چه در فهم تو آید ،
آن بود مفهوم تو !
عطار
|
4 کاربر زیر از ماهین سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 03:29 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|