بیاین حافظ بخونیم (مشاعره با ابیات و غزلهای حضرت حافظ)

[FereShteH]

تخت زمرد زده است گل به چمن

راح چون لعل آتشین دریاب

[yad]

به روی ما زن از ساغر گلابی
که خواب آلوده ایم ای بخت بیدار

[مهبا]

روزگاری شد که در میخانه خدمت میکنم

در لباس فقر کار اهل دولت میکنم

[yad]

مکش آن آهوی مشکین مرا ای صیاد
شرم از آن چشم سیه دار و مبندش به کمند

[FereShteH]

در میخانه بسته‌اند دگر

افتتح یا مفتح الابواب

[yad]

به کوی میکده گریان وسرفکنده روم
چرا که شرم همی آیدم زحاصل خویش

[MAHDI]

شیوه حور و پری گر چه لطیف است ولی

خوبی آن است و لطافت که فلانی دارد

[مهرگان]

دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان زو شده ام بی سر و سامان که مپرس

[MAHDI]

سخندانیّ و خوشخوانی نمی‌ورزند در شیراز

بیا حافظ که تا خود را به ملکی دیگر اندازیم

[yad]

منکران را هم از این می دوسه ساغر بچشان
وگر ایشان نستنند روانی به من آر