مشاعره با حروف انتخابی

[FereShteH]

ترا پاسبان است چشم تو و من
همی خفته می‌بینم این پاسبانرا
ک

[مهدی]

كو دست و لب پاك كه گيرد قدح پاك

كو صوفي چالاك كه آيد سوي حلوا

ش

[FereShteH]

شاه واقف گشت از ایمان من
وز تعصب کرد قصد جان من
و

[مهدی]

ور باورت نمی‌کند از بنده اين حديث
از گفته کمال دليلی بياورم


///.....

[FereShteH]

اگر زین خاکدان پست روزی بر پری بینی
که گردونها و گیتی‌هاست ملک آن جهانی را
ا

[مهدی]

آن دم که به يک خنده دهم جان چو صراحی
مستان تو خواهم که گزارند نمازم


ج

[FereShteH]

جان دریغم نیست از عیسی ولیک
واقفم بر علم دینش نیک‌نیک
ر

[مهدی]

راه برم به سوي او شب به چراغ روي او

چون برسم به كوي او حلقه در بگيرمش

////....

[FereShteH]

بیدار شو ای دیده که ایمن نتوان بود
زین سیل دمادم که در این منزل خواب است

ب

[مهدی]

به باغ و چشمه حيوان چرا اين چشم نگشايي

چرا بيگانه اي از ما چو تو در اصل از مايي