|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
#5662
08-27-2011
|
||||
|
||||
16 اذر
 دریا....
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت آسمان صاف و شب آرام بخت خندان و زمان آرام خوشه ی ماه فرو ریخته در آب شاخه ها دست برآورده به مهتاب شب و صحرا و گل و سنگ همه دل داده به آواز شباهنگ 
|
|
#5663
08-27-2011
|
||||
|
||||
|
دختر دریا ... خودم !
( کنده شد روی سينه اش قلبی , ناگهان يک درخت عاشق شد دختری ساده , دل به دريا زد......دختری - ساده - سخت عاشق شد ) . . . دیوار
__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود! غزل/.
|
|
#5664
08-28-2011
|
||||
|
||||
|
دیوار دلتنگی
باز هم دیوار و دلتنگی باز هم نالیدن از پشت حصار کهنه ی سنگی گل شقایق
__________________
چای داغی که دلم بود به دستت دادم...آنقدر سرد شدم ...از دهنت افتادم
|
 |
| کاربران در حال دیدن موضوع: 2 نفر (0 عضو و 2 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 02:45 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.