مشاعره با حروف انتخابی

[مهدی]

گر ديگرت بر آن در دولت گذر بود
بعد از ادای خدمت و عرض دعا بگو





الف

[shokofe]

آن چه سعی است من اندر طلبت بنمایم

این قدر هست که تغییر قضا نتوان کرد

...م

[مهدی]

ماهی که نظیر خود ندارد به جمال
چون جامه ز تن برکشد آن مشکین خال

ر

[shokofe]

روی بنما و مرا گو که ز جان دل برگیر
پیش شمع آتش پروا نه به جان گو درگیر
/...

[مجتب]

...ر و چشمی چنین دلکش تو گویی چشم از او بردوز

برو کاین وعظ بی​معنی مرا در سر نمی​گیرد

[shokofe]

در آن مقام که سیل حوادث از چپ و راست

چنان رسد که امان از میان کران گیرد
ن

[مهدی]

نی دولت دنیا به ستم می‌ارزد
نی لذت مستی‌اش الم می‌ارزد
نه هفت هزار ساله شادی جهان
این محنت هفت روزه غم می‌ارزد

س

[مجتب]

سحر چون خسرو خاور علم بر کوهساران زد

به دست مرحمت یارم در امیدواران زد


گ

[مهدی]

گفتی که تو را شوم مدار اندیشه
دل خوش کن و بر صبر گمار اندیشه
کو صبر و چه دل، کنچه دلش می‌خوانند
یک قطرهٔ خون است و هزار اندیشه

س

[shokofe]

سبز است در و دشت بیا تا نگذاریم

دست از سر آبی که جهان جمله سراب است

ب