بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #51  
قدیمی 06-25-2012
پریشان آواتار ها
پریشان پریشان آنلاین نیست.
کاربر بسيار فعال
 
تاریخ عضویت: May 2012
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 1,251
سپاسها: : 8,172

4,786 سپاس در 1,493 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

گوشهایت را میگیری،چشم هایت را میبندی، زبانت را گاز میگیری،اما حریف افکارت نخواهی شد و چقدر دردناک است درد فهمیدن....
***********************
گاهی میرسه که دیگه از خدا نه پول میخوای نه خونه میخوای نه کس و کار میخوای نه..... فقط فقط یه دل خوش میخوای !!!!

******************************
همه چیز را یاد گرفته ام!یاد گرفته ام که چگونه بی صدا بگریم....یاد گرفته ام که هق هق گریه هایم را با بالشم....بی صدا کنم تو نگرانم نشو!!!! همه چیز یاد گرفته ام..
__________________
معنی فلفل نبین چه ریزه است را روزی فهمیدم.....که اشک هایم به این کوچکی پر از حرف ها و غم های بزرگ شد
پاسخ با نقل قول
7 کاربر زیر از پریشان سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #52  
قدیمی 06-26-2012
پریشان آواتار ها
پریشان پریشان آنلاین نیست.
کاربر بسيار فعال
 
تاریخ عضویت: May 2012
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 1,251
سپاسها: : 8,172

4,786 سپاس در 1,493 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نگران نباش حال دلم خوب است!!!!....

نه از شیطنت های کودکانه خبری هست،نه از شیون های مداومش به وقت خواستن تو....

آرام جوری که نبینی ونشنوی گوشه ای نشسته و رویاهایش را به خاک می سپارد.

******************************

گاهی تمام نیاز فرد دستی برای گرفتن و قلبی برای درک کردن است.
__________________
معنی فلفل نبین چه ریزه است را روزی فهمیدم.....که اشک هایم به این کوچکی پر از حرف ها و غم های بزرگ شد

ویرایش توسط پریشان : 06-26-2012 در ساعت 01:03 PM
پاسخ با نقل قول
6 کاربر زیر از پریشان سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #53  
قدیمی 06-26-2012
mohammad.90 آواتار ها
mohammad.90 mohammad.90 آنلاین نیست.
مدیر بخش ورزش
 
تاریخ عضویت: Jan 2012
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,335
سپاسها: : 7,242

6,424 سپاس در 3,063 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

توی صحنه غریب زندگی هممون در نقش یک بازیگریم
با همین تو بازی های روزگار از درون هم ولی بی خبریم
زندگی تولد یه خاطرست انگاری شروع یک نمایشه
کاشکی از دنیای این خاطره ها سهم ما تموم خوبی ها با شه
بهتره به قلبامون دروغ نگیم زندگی هر طور که باشه می گذره
منو تو مسافریم تو این روزا مثل خورشید تو نگاه پنجره
همون پشت نقاب صورتک همیشه از صبح تا شب قایم می شیم
واسه پنهون کردن گریه هامون روی قلب و روحمون خط می کشیم
اگه باز از روزگار دلت گرفت لحظه ها ثانیه ها ابری شدنبیا با من بیا بامن
__________________
ای بنده تو سخت بی وفایی ،
از لطف به سوی ما نیایی

هرگه که ترا دهیم دردی ،
نالان شوی و به سویم ایی

هر دم که ترا دهم شفایی ،
یاغی شوی و دگر نیایی . . .
ای بنده تو سخت بیوفایی ...
پاسخ با نقل قول
4 کاربر زیر از mohammad.90 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #54  
قدیمی 06-26-2012
shokofe آواتار ها
shokofe shokofe آنلاین نیست.
ناظر ومدیر تالار پزشکی بهداشتی و درمان

 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 4,109
سپاسها: : 3,681

5,835 سپاس در 1,524 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط GhaZaL.Mr نمایش پست ها
تاپیک مشابه این تاپیک زیاده ولی ...


دوس دارم اینجا بچه های پی سی سیتی


دل نوشته های خودشونو بذارن ...

نه یه سری مطلب کپی کرده از تو نت !

مچکرم و سبز ....
عزیزان توجه دارین که اینجا فقط باید نوشته های خودتونو بنویسین
ممنون
__________________
یک پاییز فقط برای من و تو
پاسخ با نقل قول
7 کاربر زیر از shokofe سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #55  
قدیمی 03-13-2013
hiva57 آواتار ها
hiva57 hiva57 آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Mar 2013
محل سکونت: كرمانشاه
نوشته ها: 58
سپاسها: : 34

197 سپاس در 63 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

چه حرف بي ربطيه كه مرد گريه نميكنه!
گاهي وقتا اونقدر بغض داري كه فقط بايد مرد باشي تا بتوني گريه كني...
پاسخ با نقل قول
5 کاربر زیر از hiva57 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #56  
قدیمی 02-26-2014
raha_10 آواتار ها
raha_10 raha_10 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: خوابگاه
نوشته ها: 736
سپاسها: : 53

36 سپاس در 22 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سلام بچه ها
حالتون خوبه؟
نمی دونم چطور بعد از مدت ها از اینجا سر در آوردم
خیلی حالم بده

نمی دونم باید با کی درد دل کنم

کاش یکی پیدا شه تا جایی که می تونه منو بزنه تا از این حالت در بیام

نمی دونم باید چه کار کنم

دلم میخواد حرف دلمو اینجا بزنم

سه سال پیش
یک آقایی ازم خواستگاری کرد و ازم خواست که با خانوادش بیان برای آشنایی

من خیلی بهش اعتماد نداشتم...

اون به من علاقه داشت و من فقط بهش فکر می کردم به عنوان یک فرد همین

مدت ها طول کشید
حدود سه سال
در این مدت من که قصد ازدواج نداشتم به کار خودم می رسیدم و اون تلاش می کرد تا پدرم و پدر خودش رو راضی کنه
هردو مخالف بودند و دلیل هردو تقریبا لج بازی بود که ما به فلان شهر دختر نمی دیم یا از فلان شهر دختر نمی گیریم!

من سرم تو کار خودم بود اما خوب در این مدت رفتارهای این آقا برای من جالب بود




خیلی پخته و محترمانه و مودبانه و ...
عاشقانه

چیزی که من اوایل نمی فهمیدم

اما الآن

بعد از سه سال پدرها راضی شدند تا بالاخره یک جلسه همدیگر رو ببینند و

در این جلسه پدر من تا تونست بهشون توهین کرد و اونها رو تحقیر کرد و به اصطلاح نگاه بالادست به پایین دست داشت


و در آخر هم شروط مالی خ سنگین!خیلی خیلی سنگین!

اون بنده خدا هم چیزی نگفت


و حالا

می گه که چون شرایط مالی خانواده ها به هم نمی خوره و اون نمی خواد که نه من سختی بکشم و نه خانواده ها رو از خودمون برنجونیم و نه ... خداحافظ


چیزی که من الآن فهمیدم که چقدر بهش علاقه دارم

اشک ها و گریه هاش یادم نمی ره

خیلی انسانه

خیلی

واقعا مرده
رفتارها و اعتقاداتش


چندباری برای اینکه من راضی بشم رفتیم مشاوره

امروز هم رفته بودم اما تنهایی
حالم خوب نبود
مشاور هم بهم گفت که اون بهترین تصمیم رو گرفته
چون به من علاقه داره این کار رو کرده

نمی دونم باید چی کار کنم

کاش یکی پیدا بشه منو راهنمایی کنه

امروز 3 تا امتحان داشتم اما هیچ کدوم رو ندادم
__________________
همراه بسیار است اما همدمی نیست
مثل تمام غصه ها این هم غمی نیست
دلبسته ی اندوه دامن گیر خود باش
از عالم غم دلرباتر عالمی نیست

پاسخ با نقل قول
5 کاربر زیر از raha_10 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #57  
قدیمی 02-26-2014
raha_10 آواتار ها
raha_10 raha_10 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: خوابگاه
نوشته ها: 736
سپاسها: : 53

36 سپاس در 22 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Wink

نقل قول:
نوشته اصلی توسط پریشان نمایش پست ها
نگران نباش حال دلم خوب است!!!!....

نه از شیطنت های کودکانه خبری هست،نه از شیون های مداومش به وقت خواستن تو....

آرام جوری که نبینی ونشنوی گوشه ای نشسته و رویاهایش را به خاک می سپارد.

******************************

گاهی تمام نیاز فرد دستی برای گرفتن و قلبی برای درک کردن است.
خیلی به دلم نشست
شاید من هم باید همین را بگویم و بگذارم برود پی زندگی اش و من هم فراموش کنم

اما مگر می شود فراموش کرد؟!
__________________
همراه بسیار است اما همدمی نیست
مثل تمام غصه ها این هم غمی نیست
دلبسته ی اندوه دامن گیر خود باش
از عالم غم دلرباتر عالمی نیست

پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از raha_10 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #58  
قدیمی 02-26-2014
کارگر سایت آواتار ها
کارگر سایت کارگر سایت آنلاین نیست.
ادمین در لباس کارگر!
 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 1,444
سپاسها: : 907

4,878 سپاس در 836 نوشته ایشان در یکماه اخیر
کارگر سایت به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

رسيدن به خير ...

تمرد از انچه كه خانواده حكم ميكند براي يك اقا خيلي ساده تر از يك خانمه ..
يه خرده بد شانسيد ...
اگر مشكل از طرف شروط خانواده اقا بود
اقا ميتونست به شما بگه من و شما ميخوايم زندگي كنيم به كسي ارتباطي نداره
ماها خودمون بايد به توافقهايي برسيم
و بعد ميشد كارهايي كرد
ولي از دست دادن حمايت خانواده براي يك خانم در اين كشور و شرايط عجيب غريبي كه داره چيز توصيه شده اي نيست ..
واقعا نميشه مطمئن بود اگه به يه خانم بگي تمرد و سرپيچي كن , بعدها كه ديگه حمايت اون خانواده پشتش نباشه چه اتفاق هايي ممكنه بيفته .


در اين شرايط هم نبودم كه بتونم واقعا با اعتماد كامل اين حرفو بزنم كه شايد كليد اين ماجرا دست اون اقاست
اونه كه بايد بدووه و ثابت كنه به خانواده تون كه لايقه و ميتونه از پس خيلي چيزها بربياد
گاهي شايد بعضي چيزها قفل ميشه كسيم كاري نميتونه بكنه
اما شايد شايد بشه ...شايد بتونه اون اقا
شايد بتونه با صحبت خصوصي با خانواده شما و بيشتر كردن شناختشون از خودش كمي خيال خانواده رو راحت كنه كه شرايط اونجوري نيست كه ايشون فكر ميكنند .
اميدوارم فعلا به اون شرايط سخت و بدش نرسيده باشه
دعا ميكنيم كه مشكل به صورت خوبي حل بشه ...
حس خيلي بدي به خانواده نداشته باشين ..
ممكنه زياده روي هايي كرده باشن
اما در هر حال مطمئن باشيد كه قسمتهايي از خواسته هاشون و صحبتهاشون به حق و به نفع شما بوده
اينطور نيست كه نقشه كشيده باشن زندگي شما رو خراب كنند
باهاتون نميخوان دشمني بكنند
ازدواج در ايران خيلي خيلي خيلي سخته ..
زوجين نگراني هاي خاص خودشون رو دارند
خانواده ها نگراني هاي ديگه اي دارند
همه هم حق دارند ...
شرايط سخت شده و هست .
گاهي شايد مقصر هيچكدوم از اين 2 گروه نيستند .
گاهي ادمها بايد خيلي قبل تر پا روي دل خودشون بذارن .. سنجيده تر عاشق بشن ..
پا روي خواسته هاي دلشون بذار
هر جايي رو جلو نرن
اينجا ايرانه با هزار شرايط عجيب غريب ..
بايد مراقب دل طرف مقابلتم باشي ...
پاسخ با نقل قول
5 کاربر زیر از کارگر سایت سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #59  
قدیمی 02-26-2014
پریشان آواتار ها
پریشان پریشان آنلاین نیست.
کاربر بسيار فعال
 
تاریخ عضویت: May 2012
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 1,251
سپاسها: : 8,172

4,786 سپاس در 1,493 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سلام به همگی

رها خانوم با عرض معذرت من چند سئوال برام پیش امده توی این مدت که با این آقا آشنا شدید

چه تلاشی برای شناخت همدیگه انجام دادید؟؟ چقدر به افکار و رفتار دو خانواده نزدیک شدید؟

اون آقای چه کار مثبتی رو در برابر خواسته خانواده شما انجام داده ؟



__________________
معنی فلفل نبین چه ریزه است را روزی فهمیدم.....که اشک هایم به این کوچکی پر از حرف ها و غم های بزرگ شد

ویرایش توسط پریشان : 02-26-2014 در ساعت 03:46 PM
پاسخ با نقل قول
3 کاربر زیر از پریشان سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #60  
قدیمی 02-26-2014
bigbang آواتار ها
bigbang bigbang آنلاین نیست.
مدیر بخش مکانیک - ویندوز و رفع اشکال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 2,586
سپاسها: : 5,427

6,159 سپاس در 1,794 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سلام رها خانوم بزارید یک حرفی رو خیلی صادقانه بهتون بگم ! گاهی اوقات یک اتفاق هایی در زندگی می افته که ما نمیتونیم تغییرش بدیم
نمیشه ! دست ما نیست . این اتفاق دست شما نبود ، تقصیر شما نبود ، تقصیر هیشکی نبود ، گاهی اوقات نمیشه ، برای چی 3 تا امتحانتون رو ندادین ؟
( میدونم صحبت امتحان تو این شرایط برای شما خیلی اعصاب خورد کن هست ) ولی برای چی امتحان ندادید ؟ امتحان چیزی هست که لااقل دست شما هست ، شما که نمیتونید مقابل والدینتون بایستید ، من هم اوقاتی پیش اومده که پدر و مادرم مخالفت کردند با بعضی تصمیمهام منتها پدر و مادر هستند و ممکن هست پدر شما دلایل خودش رو داشته باشه که یا درست باشه یا نباشه ، اما چون پدر و مادر هستند و گردن آدم حق دارند آدم باید تمکین کنه به حرف والدینش ، از لحظه تولد تا الان شما مراقبت و نگهداری شما به عهده پدر و مادر بوده خیلی گردن آدم حق دارند
میدونم بحث سرنوشت و ایناست ولی... بیخیال ! بیخیالش
فکر نکنید شما تنها آدمی هستید که همچین اتفاقی براش افتاده ،
و البته فکر نکنید شما آخرین نفر هستید ! نمیگم دنیا که به آخر نرسید ( چون بعضی موقع ها واقعاً دنیا به آخرش میرسه ) بهتر هست بیشتر از گذشته به کار و درس مشغول باشید تا به آرامی فراموش کنید ، مبارزه نکنید ، پدر و مادر وقتی یک تصمیمی بگیرند کوتاه نمیان ، مبارزه نکنید بیشتر روی آینده و برنامه ریزی هاتون فکر کنید
غصه نخورید ، فکر نکنید ! وقتی نخواد بشه نمیشه ! نمیشه !
__________________

احد،صمد، قاهر، صادق ...
عاشقشم

لا تقنطوا من رحمة الله

هیچ چیز تجربه نمیشه اینو یادت باشه !!
ترفند هایی براي ويندوز 7


عیب یابی سخت افزاری سیستم در کسری از دقیقه

پاسخ با نقل قول
3 کاربر زیر از bigbang سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 05:48 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها