بازگشت   پی سی سیتی > تالار علمی - آموزشی و دانشکده سایت > دانشگاه ها > رشته های هنر

رشته های هنر در این زیر تالار به بحث و گفتگو در مورد مطالب مربوط به هنر پرداخته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #51  
قدیمی 07-08-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ب- اثر موا شيميايي بر روي پنبه:
1- اثر اسيد:
پنبه برعكس پشم در برابر اسيد شديدا آسيب پذير است.فاكتورهايي مانند : دما،زمان و غلظت اسيد عوامل تعيين كننده در شدت و ميزان تخريب است.
اسيد سولفوريك 75% درصد در دماي محيط حداكثر ظرف مدت يك ساعت پنبه را در خود حل مي كند.
بدين ترتيب كه در شرايط ملايم اسيد غليظ پيوند هيدروكسيلي بين حلقه هاي گلوكز را مي شكند و زنجيره سلولزي به واحد هاي گلوكزي محلول در آب تبديل مي شود.
در صورت افزايش دما با افزايش غلظت اسيد شدت واكنش بالا بوده و باعث سياه شدن پنبه مي شود كه در اصطلاح به آن سوختن پنبه مي گويند. اسيدهاي ضعيف رقيق نيز در مدت زمان طولاني باعث شكستن زنجيره هاي سلولزي و تخريب پنبه مي شوند.
اسيدهاي ضعيف مانند اسيد اسيتيك اثر تخريبي چندان زيادي روي پنبه ندارند ولي اسيد نسبتا قوي مانند اسيد فرميك در مدت زمان طولاني باعث تخريب پنبه مي شود.

;2- اثر قليا:
پنبه بر عكس پشم در برابر قليا مقاومت بالايي دارد . به همين دليل براي شستشو و سفيد گري پنبه خام بصورت نخ يا پارچه از قلياي قوي مانند سود سوزآور استفاده مي شود.
در دماي جوش در مدت نيم الي يك ساعت سودسوزآور واكس و چربي پنبه را جدا مي كند . در حاليكه در اين شرايط حاد اثر چندان نامطلوبي روي پنبه باقي نمي گذارد و يا حتي از سود و سوزآور 18 درصد در دماي محيط براي مرسريزه كردن پنبه استفاده مي شود .
3- اثر حرارت :
مقاومت پنبه در باربر حرارت بالا بوده به نحوي كه در دماي 120 درجه سانتيگراد پس از گذشت چند ساعت پنبه كمي زرد مي شود و در دماي 15 درجه سانتيگراد در اثر اكسيداسيون توسط هوا پيوندهاي گلوكزي شكسته و الياف پنبه شروع به تجزيه شدن مي كند . در دماي 240 درجه سانتيگراد پنبه شديداً آسيب ديده و از بين مي رود .

4- اثر نور خورشيد :
اشعه ماوراء بنفش (uv)به خاطر پرانرژي بودن مانند حرارت ، باعث تجزيه شدن و زرد شدن پنبه و همچنين كاهش استحكام الياف مي شود . هواي مرطوب عمل تخريب و تجزيه شدن پنبه را تشديد مي كند .

;5- اثر حلالهاي آلي :
اين حلالها روي پنبه اثر چندان زيادي ندارند .
حلال پنبه دي سولفيدكربن CS2 است .

6- اثر مواد اكسيد كننده :
مواد اكسيد كننده ، باعث تجزيه مولكولي مي شود در نتيجه طول زنجيره كوتاه شده و استحكام پنبه كاهش مي يابد . از مواد اكسيد كننده مختلف مانند آب اكسيژنه در شرايط قليايي در زمان حدود يك ساعت براي سفيدگري پنبه استفاده مي شود كه اثر چندان نامطلوبي روي پنبه ندارد .
البته از آب ژاول Naocl نيز براي سفيدگري پنبه استفاده مي شود كه به خاطر وجود كلر نسبت به آب اكسيژنه مخرب تر است . كلر باقيمانده بر روي پنبه باعث زرد شدن پنبه مي شود ، چون رنگ كلر زرد رنگ است . كلر باقيمانده در دراز مدت توليد اسيد كلريدريك HCL مي نمايد كه باعث تجزيه پنبه مي شود .

;ج- اثر مواد شيميايي بر روي ابريشم :
1- اثر اسيد و قليا:
ابريشم از نظر ساختمان شيميايي شباهت زيادي با پشم دارد ، با اين تفاوت كه در ابريشم اسيد آمينه هاي سيستئين و تريپتوفن و متايونين وجد ندارد ، به همين دليل ابريشم نسبت به پشم در برابر مواد شميايي آسيب پذير است .
اسيد و قليا هر دو باعث هيدروليز (تجزيه ) ابريشم مي شوند ، البته اثر قليا شديدتر است به نحوي كه قليا با غلظت 5% در دماي جوش حداكثر در مدت زمان 5 دقيقه ابريشم را حل مي كند .
ابريشم نسبت به پشم در مقابل اسيد حساس تر است ، كه يكي از دلايل آن عدم وجود اسيد آمينه سيستئين مي باشد . كمترين ميزان تخريب بر روي ابريشم در PH بين (8-4) اتفاق مي افتد . اسيد معدني قوي بشدت ابريشم را تخريب مي كند ، البته اسيدهاي رقيق نيز در دماي بالا و زمان طولاني باعث تجزيه شدن ابريشم مي گردند . به همين دليل در رنگرزي ابريشم با رنگهاي اسيدي دماي رنگرزي حداكثر (95-90) درجه و مدت زمان رنگرزي كمتر از يك ساعت پيشنهاد مي شود تا در اثر اسيد موجود در محلول رنگرزي ابريشم صدمه نبيند .

2- اثر مواد اكسيد كننده :
مواد اكسيد كننده مانند آب اكسيژنه ، آب ژاول و پراستيك ها باعث شكسته شدن پيوندهاي پتپيدي (زنجيره پروتئيني ) مي شوند ، در نتيجه كوتاه شدن زنجيره ها و كاهش استحكام الياف را به دنبال دارد ، علاوه بر آن باعث زرد شدن ابريشم نيز مي گردد .
از بين مواد اكسيد كننده توصيه مي شود از مواد حامل كلر براي سفيدگري يا رنگبري استفاده نشود ، چون شدت تخريب و زردي حاصل از كلر بخاطر قدرت اكسيد كنندگي بالاي آن بيشتر است.
براي سفيدگري ابريشم استفاده از آب اكسيژنه در شرايط ملايم ( غلظت كم-زمان كوتاه ) توصيه مي شود .
(نكته : پراستيك اسيد ، از تركيب آب اكسيژنه با اسيد استيك بدست مي آيد . بديت ترتيب كه 45 ميلي ليتر اسيد استيك همراه با 55 ميلي ليتر آب اكسيژنه همراه با 6/0 ميلي ليتر اسيد سولفوريك غليظ در يخچال در دماي 5 درجه سانتيگراد به مدت 72 ساعت براي رسيدن به تعادل باقي مي ماند .)
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #52  
قدیمی 07-08-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ضد بيد كردن دستباف
از عوامل آسيب رسان به بافته ها عبارتند از:
تابش مستقيم نور
كاهش يا افزايش بيش از حد دما
كاهش افزايش بيش از حد رطوبت
آلودگي هاي جوي
ميكرو ارگانيسمها مانند قارچ و كپك
حشرات و حيوانات موذي
روشها و حالتهاي نامناسب نگهداري
از ميان عوامل آسيب رسان بيد از آفت هاي مهمي است كه خسارت زيادي به فرش وارد مي آورد.

الف- بيولوژي حشره بيد:
حشره بيد پروانه كوچكي است با نام علمي tincola biseliella به رنگ زرد كه طول بدن آن 12-9 ميليمتر مي باشد . پروانه هاي ماده در طول 3-2 هفته از عمر خود در حدود صد تخم در محل تاخوردگي هاي فرش و يا ساير منسوجات پشمي مي گذارند . تخم هاي اين پروانه در يكي از مراحل عمر خود به صورت « لارو » در مي آيند ، اگر خسارات حاصل از بيد روي پشم شود و متوجه مي شويم خسارات توسط بيد بالغ نيست ، بلكه توسط نوزاد اوست ، يعني همان لارو كه براي رشد خود از پروتئين موجود در پشم تغذيه نموده و با تنيدن تار درروي پشم و حفر دالان هايي در داخل الياف به آن صدمه مي زنند و پس از تبديل شدن به بيد ، دوباره تخم گذاري مي كنند ، به اين ترتيب تعداد لاروها افزايش مي يابد .
يك حشره بيد قادر است پس از چهل نسل در حدود 42 كيلوگرم پشم را نابود كند و در نتيجه ميزان تخريب فرش نيز زياد مي شود .
در كل دو نوع بيد وجود دارد كه به پشم صدمه مي زند :
1- بيد لباس تحت عنوان Moth
2- بيد قالي تحت عنوان Beethe

ب – روشهاي مبارزه با بيد :
با تمام خطرهايي كه بيد براي فرش دارد مبارزه با آن به طور كامل امكان پذير و آسان است . بيد از زمان قديم شناخته شده بود و در هر دوره اي روشهايي براي مبارزه با آن ايجاد شده بود ، اما به طريقه صنعتي و در مقياس بزرگ به كار گرفته نشده اند ، مانند سرد كردن با استفاده از مواد طبيعي . در ايران و برخي از نقاط دنيا مرسوم است كه فرشها را لوله و يا تا كرده و در ميان آن ها حبه هاي نفتالين و يا كافور قرار مي دهند تا بخارهاي متصاعده از اين مواد محيط زيست را براي اين حشره نامناسب سازد ، كه البته طريقه اي به نسبت قديمي ولي با ارزش و مفيد است .

- چهار روش عمده براي مبارزه با بيد وجود دارد :
پاسخ با نقل قول
  #53  
قدیمی 07-08-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

1- مسموم كردن محيط تغذيه و تنفس لارو :
در اين روش از بخارات مسمومي استفاده مي شود كه براي لارو كشنده مي باشد . البته علاوه بر لارو خود بيد نيز از بين مي رود ، اما تخم بيد باقي مي ماند . پس كاربرد اين روش دائمي نيست . موادي كه در اين روش استفاده مي شود نبايد براي انسان مضر باشد ، مثلاً سيانيد هيدروژن(HCN) براي خود انسان نيز خطرناك است و نبايد بكار رود . در گذشته از گاز(SO2) براي اين منظور استفاده مي شده كه مقدار زياد آن نيز براي انسان مضر است.
امروزه از مواد آلي مثل نفتالين استفاده مي شود ، كه به دليل پايين بودن نقطه جوش آن در يك محيط بسته غلظت گاز آن افزايش پيدا مي كند ، بنابراين در يك فضاي بسته مانند درون يك چمدان كه لباسهاي پشمي داخل آن قرار دارد روشي ارزان و راحت است .
علاوه بر نفتالين ، ماده آلي ديگر به نام پارادي كلروبترن به كار مي رود كه عملكردي بهتر دارد ، بوي تند و زننده ندارد و بوي آن نسبت به نفتالين زودتر زدوده مي شود .از كافور نيز به عنوان ماده ضد بيد استفاده مي شود كه تاثير آن به مراتب از نفتالين و پارادي كلروبترن كمتر است و بر روي بيد قالي هم تاثير ندارد .


2- جلوگيري از خسارت بيد با روش سرد كردن :
در اين روش كالاي پشمي را در سرما نگهداري مي كنند ، مثلاً در انگلستان و آمريكا جهت نگهداري پوست خز از اين روش استفاده مي شود . در اين روش بيد از بين نمي رود بلكه به خواب مي رود و در صورت گرم شدن ، فعاليت خود را شروع مي كند ، تنها كاري كه مي توان انجام داد اين است كه با گرم كردن و سرد كردن متوالي لاروها را از بين برد . بعنوان مثال : كالا ابتدا در دماي (8- سانتيگراد ) و بعد در دماي (10 درجه سانتيگراد) قرار داده مي شود . اين عمل چند بار تكرار مي شود . بعد از تكرار اين عمل و از بين رفتن لاروها ، مي توان كالا را در دماي (5-4) درجه براي مدت زمان طولاني و به دور از آسيب بيد نگهداري نمود .

3- مسموم كردن بيد از طريق تماس با سم :
در اين روش ماده به كار برده شده باعث مسموم شدن و از بين رفتن بيد و لارو مي گردد . سم (D.D.T) كه مشتق از دي فنيل متان است ماده اي است ارزان قيمت و به ميزان (25/0-1/0) درصد براي ضد بيد كردن پشم استفاده مي شود . ثبات شستشويي ندارد يعني در اثر شستشوي كالا از بين مي رود . استفاده از آن در طبيعت ممنوع است كه به دليل غيرقابل تجزيه بودن آن مي باشد .
ماده ديگري كه به عنوان جايگزين آن به كار مي رود ، كلروفنيل كلرومتيل سولفور (CCS) مي باشد .
مواد به كار رفته در اين روش به صورت سطحي روي الياف مي نشيند و به مرور زمان از كالا جدا شده و يا بر اثر شستشو از بين مي رود .

4- استفاده از داروهايي كه بر دو قسم مي باشند :
الف – غير ماكول كردن كالا ( غير قابل خوردن كردن كالا )
گفتيم ساختار شيميايي پشم كراتين است ، يعني پيوندهاي دي سولفيدي بين زنجيره ها وجود دارد كه لارو اين پيوندها را شكسته و بعد زنجيره هاي پروتئيني را خورده و هضم مي كند . حال اگر اين پيوندها شكسته شده و با تركيباتي مانند فرم آلدئيد دوباره پيوند داده شوند ، به دليل تغيير نوع پيوند لارو قادر به شكستن اين پيوند نبوده و پشم برلاي لازو قابل خوردن نمي باشد .

ب – مسموم كردن لارو از طريق خوردن كالاي مسموم :
در اين روش پشم مسموم و آلوده مي شود كه در صورت خورده شدن پشم توسط لارو ، لارو از بين مي رود . اين مواد جذب پشم مي شوند و از ثبات شستشويي نسبتاً خوبي برخوردار مي باشند . از ويژگي هايي كه اين مواد بايد داشته باشند عبارتند از :
1- بر خصوصيات فيزيكي الياف ، مانند : زيردست و استحكام الياف اثر نامطلوب نداشته باشند .
2-رنگي نباشند ، زيرا باعث لگه گذاري بر روي پشم مي شوند .
3-از نظر شيميايي اثر سوء بر ثبات رنگ نداشته باشند .
4-براي انسان ايجاد حساسيت يا مسموميت نگنند .
5- قيمت آنها مناسب باشد .
تحقيقات دامنه داري براي مواد ضد بيد انجام گرفته كه مواد توليد شده تا حد امكان ويژگي هاي ذكر شده در بالا را داشته باشند . از جمله اين مواد مي توان به : سديم فلورايد ، آلومينيم فلورايد ، اسيد پتاسيم فلورايد ، آلومينيوم فلور و آنتيمون اشاره كرد كه بسياري از ويژگيهاي بالا را دارد و تنها ثبات شستشويي چندان بالايي ندارند .
امروزه از تركيبات آلي جديدي استفاده مي شود كه شبيه رنگهاي اسيدي ميلينگ بوده و حتي زمان رنگرزي مي توان همراه رنگ استفاده كرد .
اين مواد در مراحل مختلف پشم شويي ، رنگرزي و حتي بعد از بافت فرش مي توان به كار برد و مقدار مصرف اين مواد حدود (3-5/1) درصد است و از جمله اين تركيبات مي توان به موارد زير اشاره كرد .
Eulan a New – Mitin FF

- ضد بيد كردن پشم پس از بافت قالي :
در اين مرحله فرش با محلول شيميايي مناسب در درجه حرارت معيني كه در بروشور داروها مندرج مي باشد شستشو مي شود و سپس فرش را در دستگاههاي آب گير قرار مي دهند تا آب آن خارج شود و چنان چه در قالي شوئي هاي سنتي ايران مرسوم است ، آب آن را با بيلچه هاي مخصوص خارج كرده و اين عمل را چندين بار تكرار مي كنند تا پرزهاي فرش به طور كامل محلول شيميايي را جذب كنند و پس از اين عمل از شستشوي فرش خودداري كرده و آن را همانگونه خشك مي كنند .

-ضد بيدكردن پشم زمان رنگرزي :
اين روش به صورت يك مرحله و ترجيحاً دومرحله اي در زمان رنگرزي انجام مي شود ، آنچه مهم است PH مناسب و درجه حرارت و زمان مناسب مي باشد كه حدود 30 دقيقه در دماي (50-40) درجه مي باشد .
بايد ماده ضد بيد رقيق شود ، كالا از حمام خارج و ماده ضد بيد به طور يكنواخت در حمام اضافه و سپس كالا در آن قرار گيرد .

ضد بيد كردن پشم زمان پشم شويي :
مناسب ترين روش زمان پشم شويي است جهت ضد بيد كردن پشم ، زيرا در صورت ماندن در انبار به مدت زياد نگراني بابت بيدزدگي وجود ندارد و در هزينه ها نيز صرفه جويي مي شود . زيرا در يك مرحله صورت ميگيرد و نيروي كار نيز كمتر است و جذب ماده ضد بيد تقريباً صددرصد است و كيفيت عمليات ضد بيد مالي خواهد بود .
در اروپا برخي براي جلوگيري از صدمه حشره بير فرش هاراميان صفحه هاي روزنامه كه محتوي مقدار زيادي هيدروكربورهاي نفتي است لوله مي كنند و به مدت هاي طولاني آن ها را به اين طريق محافظت مي كنند ولي مهمترين توصيه براي جلوگيري از بيدخوردگي فرش آنست كه هر روزه در صورت امكان با بارگذاردن پنجره ها و درب هاي اطاق ها و سالن ها براي مدتي به فرش ها جريان هوا داده شود .
پاسخ با نقل قول
  #54  
قدیمی 07-08-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نكاتي در مورد شستشو و نگهداري فرش :
1- شستشوي سطح فرش با برس نتيجه مطلوبتري دارد .
2- شستشويي فرش در منازل با شوينده هاي رايج منجر به خشك و شكننده شدن الياف پشم مي شود ، زيرا اين مواد برطرف كننده چربي هاي قوي و داراي تركيبات شيميايي اسيدي قوي هستند و چربي الياف پشم را نيز گرفته منجر به شكستگي و بروز كچلي در فرش مي شود .
3- اگر فرش داراي خامه هاي رنگي باشد كه ثبات كافي ندارند در زمان شستشو و كشيدن برس ممكن است رنگها در هم ادغام شوند .بنابراين در كارگاههاي قاليشويي حوضچه هايي توسط مواد خاصي آكنده شده كه چنين فرشهايي را در آنها قرار مي دهند و رنگ الياف آنها به طور نسبي براي مدتي ثابت مي شود . اما به هر حال گاهي فرش رنگ مي دهد و چاره اي جز رنگبرداري نيست .
4- چنانچه از مواد شوينده سنتي استفاده شود احتمال وجود ناخالصي در آنها وجود دارد و بايد به دقت آبكشي شود تا از آسيب جلوگيري شود .
5- اگر آبكشي در رودها و نهرها انجام شود ، برخي املاح معدني مثل (كچ و آهك) ممكن است در فرش بماند و باعث آسيب قالي گردد .
6- براي نرم كردن فرش در صورت لزوم مي توان از مواد نرم كننده استفاده كرد .
7- بعد از شستشو ، فرش بايد بوسيله داركشهاي مجرب دار كشي و كج شدكي آن از بين برود .
8- بعد از داركشي فرش بايد از نظر كناره ها و ريشه ها گليم بافي و شيرازه بازديد شود و در صورت وجود نواقص ناشي از شستشو و ترسيم شود .
9- فرش بعد از شستشو معمولاً با تراش كمي پرداخت مي شود ، براي پرداخت تيغه برنده و مكنده بايد بسيار تيز بوده و در صورت لزوم براي اينكار از دستگاه استفاده مي شود تا تمام سطح فرش يكنواخت تراش داده شود .
10- لوله كردن فرش به منظور خشك كردن آن هرگز توصيه نمي شود ، چرا كه منجر به ايجاد كيسي و برآمدگي در فرش مي شود .


منابع و ماخذ :
- پژوهشي و فرش ايران – ژوله ، تورج – چاپ اول – 1381 – فصل 14
- فرش ايران – نصيري ، محمدجواد- چاپ اول – 1382 – فصل 9
- سيري در هنر قاليبافي ايران – نصيري ، محمد جواد – چاپ اول – زمستان 86
- مقدمه اي بر شناخت قالي ايران – ساولي، جواد – چاپ اول – 1370
- مقاله ، شرايط نگهداري و انبارداري بافته ها – ايمن شيرازي ، شهرزاد – بهادري ، رويا – كتابخانه اداره امور پژوهشي
آستان قدس رضوي
- مقاله ، آشنايي با مواد ويژه مرمت قالي – مهندس مهرورزان – كتابخانه اداره امور پژوهشي آستان قدس رضوي
- مقاله ، مواد اوليه و رنگهاي مورد استفاده در فرش – آقاي دهقان – كتابخانه اداره امور پژوهشي آستان قدس رضوي
پاسخ با نقل قول
  #55  
قدیمی 07-08-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

مراحل مقدماتی بافت قالی
پس از پایان چله‌کشی مراحل مقدماتی بافت قالی آغاز می‌شود. نخستین مرحله در بافت قالی را صوف می‌گویند و آن عبارت است از رشته نخی دولا همانند نخهای چله که با بافتی ساده از میان چله‌ها یک در میان از زیر و رو می‌گذرد...

مليله‌كشي دندان موشي


به منظور حفظ و نگهداري گره‌ها در پايين قالي قبل از گليم‌بافي و در بالاي قالي بعد از گليم، با نخهاي رنگي انجام مي‌شود. بدين ترتيب كه دو رشته نخ رنگي از ميان تارهاي چله كه شش تار، شش تار و يا سه تار، جدا كرده‌اند گذرانيده مي‌شود به طوري كه نخهاي رنگي به تناوب در زير رو روي نخهاي چله قرار مي‌گيرند. انتخاب تعداد تارهايي كه در زير و روي نخ رنگي قرار مي‌گيرد اختياري و به دلخواه بافنده است. گليم‌بافي، كرباس‌بافي، مليله‌بافي و شله‌بافي
همة اينها منظور واحدي را افاده مي‌كنند و آن عبارت است از بافت ساده‌اي به اندازة سه تا چهار سانتيمتر كه با نخ پنبه‌اي سفيد از جنس نخ تار مي‌بافند. اين عمل كه به نام مهر يا قفل قالي ناميده مي‌شود از ريزش گره‌ها جلوگيري مي‌كند.
با توجه به اهميت گليم‌بافي اينكار به وسيلة استادكار انجام مي‌شود. بي‌دقتي و بي‌توجهي در اين كار موجب عارض شدن عيبهايي چون گوشه‌دار شدن و كجي فرش (سره‌داشتن) و بالاخره شانه انداختن خواهد شد. به همين جهت دم‌ كار گليم‌بافي بايد صاف و يكنواخت باشد و به اصطلاح بالا و يا پائين نباشد. پودكشي بخش گليم‌باف (پود‌دادن)
براي انجام گليم‌بافي از پود ضخيم استفاده مي‌شود اينكار در ترك‌بافي با استفاده از سيخ پودكشي انجام مي‌شود، بدين شكل كه در فاصله دم كار تا محلي كه تارها بصورت زيگزاگ درهم فرو رفته‌اند، سيخ پودكشي را از سمت قلابدار، به آرامي و از كنار فرش به داخل چله‌ها (بين چله‌هاي زير و چله‌هاي رو) در سرتاسر عرض چله داخل نموده و سرپود را به قلاب آن آويخته و مجدداً (در جهت عكس) سيخ را بيرون مي‌كشيم. سپس با شانه يا كركيت كه در دست داريم پود را بدون چين‌خوردگي به طرف پايين محكم مي‌كويند. در مراحل اوليه كار حتماً بايد نحوه كوبيدن طوري باشد كه دم كار صاف بوده و كوتاه و بلند نباشد. پس از كوبيدن اولين پود نخها زير رو رو را با فشار كف دست روي چله‌ها عوض نموده و مجدداً شروع به پودكشي به روش فوق‌الذكر مي‌نماييم. در بافت گليم نخهاي پود و چله با هم حالت بعلاوه يا زيگزاگ را دارند يعني يكي از زير و يكي از رو بوده و اگر خوب تنظيم و كوبيده شوند حالت پارچه را پيدا مي‌كنند. در بافت بصورت فارسي بجاي استفاده از سيخ پودكشي از انگشتان دست براي عبور پود استفاده مي‌شود. گليم‌بافي در فرش از 3 تا 6 سانتيمتر با توجه به اندازه فرش بعد از تنظيم تارها بايد انجام شود. معمولاً مقدار گليم‌بافي براي پشتي 6 رج، براي قاليچه 12 رج، براي پرده‌بافي 3×2 متر 25 رج و براي 4×3 متر 30 رج خواهد بود). با بالابردن هاف و جابجايي دوباره تارهاي چله نخستين مرحله بافت و زدن گره آغاز مي‌شود و قاليباف با پيروي از نقشه مورد نظر كار گره زدن را آغازمي‌كند. اولين قسمت، بافت كناره است كه به صورت ساده و بدون طرح همچون نواري دور تا دور فرش را در برمي‌گيرد و معمولاً در حدود 10 رج است و براي انجام آن از گره تركي و يا فارسي همانطور كه مفصلاً در مبحث گره توضيح داديم استفاده مي‌شود. بافنده از سمت چپ، كار بافت را آغاز مي‌كند و پس از اتمام بافت يك رج كامل و جلوكشي گره‌ها كه عبارت از گرفتن پرزها و كشيدن آن بطرف پايين است به دوانيدن پود ضخيم همانطوري كه قبلاً از آن بحث رفت، اقدام مي‌نمايد. پس از دوانيدن پود با استفاده از ضربات دفتين يا شانه كه دندانه‌هاي آن به اندازه فاصله تارهاست، پود را كاملاً در بين تارها جايگير نموده و بر روي رديف گره‌ها مي‌خوابانيم. آنگاه با فشار دست بر روي چله‌ها و پايين آوردن چوب هاف بطور همزمان، چله‌هاي رو و زير را تعويض نموده و زيگزاگ چله‌ها را بطور يكدست و يكنواخت به دم كار نزديك مي‌كنيم و چوب هاف را به جاي خود برمي‌گردانيم؛ اكنون نوبت كشيدن پود نازك است. اين پود كه اغلب رنگي بوده و در جهت عكس پود اول بطور مارپيچ از لابه‌لاي چله‌ها عبور مي‌كند در تركيب با پود زير (پودضخيم) استحكام خاصي به فرش مي‌دهد. كوبيدن پود نازك از بالاي زيگزاگ به سمت پايين و با شانه سبك‌تري بنام كركيت صورت مي‌گيرد، در صورتي كه بافنده در كوبيدن آن دقت نداشته باشد، پشت فرش تميز و يكدست نبوده و بين رجهاي بافته شده در پشت فرش فاصله ايجاد مي‌گردد. لذا براي عبور اين پود بايد از يك طرف فرش با دقت شروع نمود و با گوشه شانه يا كركيت آن را آرام‌آرام به خورد فرش داد و قسمت ديگر پود كه عموماً با دست چپ بافنده آزاد مي‌شود بايد طوري رها باشد كه به راحتي بر روي پود زير و پرز ريشه‌ها بخوابد و در پشت فرش بين رجهاي بافته شده فاصله نيفتد. در پودكشي و كوبيدن آن‌ها دقت كافي نياز است. بي‌دقتي در كوبيدن پودها سبب جمع شدن پود در دور تارها و ايجاد فاصله‌اي بين پود و رديف گره‌ها خواهد شد كه از پشت فرش كاملاً قابل تشخيص است و ملاكي در جهت نامرغوبي فرش به شمار مي‌آيد.
ناگفته نماند، انتخاب شيوة تخت باف و يا لول‌باف كه اختلافشان در تعداد پود و نحوة دوانيدن آنهاست، در همين مقطع اتخاذ شده و با توجه به آن بافت قالي صورت مي‌پذيرد.
چله شيرازي، شيرازه، كنارپيچ، لور
با اتمام اولين رج از بافت كناره بافنده با استفاده از خامه‌اي به رنگ كناره سه يا چهار تار انتهايي را به خامه‌اي به رنگ خامة مورد استفاده در طره گره زده و با دوران آن به دور تارها موجب پيدايششيرازه يا كنارپيچ مي‌شود.
كلاف خامه‌اي كه براي دوران به دور سه يا چهار تار شيرازه استفاده مي‌شود هميشه بصورت مستقل در كنار دار باقي مي‌ماند و بافنده پس از هر بار دوران آن بدور شيرازه با به كار بردن سليقه و رد كردن كلاف از بين نخهاي دوران يافته و كشيدن آن شيرازه را محكم كرده كلاف را براي استفادة دوباره در كنار دار باقي مي گذارد، با استفاده از بالا و پايين شدن هاف يا نيزه و رد كردن ارقج كلفت و نازك و يا پود زير و رو بخش شيرازه شده به متن فرش متصل مي‌شود. با اتمام يك رج بافنده گره‌ها را سركش مي‌كند. در اين عمل كه به آن سركشي، جلوكشي، پايين‌كشي مي‌گويند، بافنده براي قرارگيري و استحكام گره‌ها، سرپرزها را گرفته به طرف خود مي‌كشد تا گره‌ها در جاي خود محكم شود. در بافت فرشهاي بسيار نفيس اين كار بسيار با دقت انجام گرفته حتي در موقع لزوم با استفاده از ذره‌بين و با توجه به پشت فرش پايين‌كشي و هم‌رديفي گره‌ها كنترل مي‌شود. مقراض‌كاري در فرشهاي ظريف پس از پودگذاري و قبل از شروع به بافتن رج جديد بايد رج بافته شده را قيچي كرد. يعني خامه‌هاي اضافي آن را بريد. براي انجام اين عمل كه به مقراض‌كاري يا به طور خلاصه مقراض موسوم است، نخست به كمك يك شانة چوبي يا يك ابزار فلزي شانه مانند، رشته‌هاي خامه را شانه مي‌كنند تا همة پرزها در يك جهت قرار گرفته و عمل بريدن خامه‌ها يك‌نواخت و منظم انجام گيرد. آنگاه قيچي را در دست راست گرفته سطح آن را كاملاًبر روي قالي مي‌چسباند و با انگشت دست چپ كه در دو طرف سرتيغه‌اي قيچي قرار گرفته، در به هم آوردن لبه تيغه‌ها به دست راست كمك مي‌دهند. پس از هر چند بار قيچي زدن، يعني حدود بيست سي‌ رج يكبار بدنة قيچي را بر روي قسمت بافته شده مي‌كشند تا خورده نخهاي اضافي بريزد و اگر پرز اضافي از دهانة قيچي گريخته و باقي ‌مانده باشد قيچي شود. در پاره‌اي نقاط بافندگان در گره زدن و مقراض، ريشه‌ها را بلند قطع مي‌كنند و در نتيجه قاليهاي اين گونه مناطق پر پشم، سنگين و پرگوشت است و طرح آنها كاملاً پديدار نيست. عمل مقراض‌كاري اهميت مخصوصي داشته و انجام آن به طور صحيح بر مرغوبيت فرش مي‌افزايد و كار كمتري براي پرداخت ايجاب مي‌كند.
اگر اين عمل يكنواخت و هم‌سطح انجام نشود، در پاره‌اي موارد موجب ضايعات جبران‌ناپذيري خواهد شد. كوتاه كردن پرزها گرچه موجب پديدار شدن طرح قالي مي‌شود ليكن كوتاهي بيش از حد آنها نخ فرش را نمايان مي‌كند، حالتي كه به آن ذرتي‌شدن مي‌گويند.
قيچي‌كاري براي فرشهاي 60 تا 70 رج معمولاً هر 4 رج يا 5 رج و در فرشهاي 40 رج هر 15 تا 20 رج و در فرشهاي 30 رج پس از بافت هر 30 رج مقراض مي‌شود.
پايين‌كشي و دوخت يا گرداندن قالي
بعد از بافته شدن قسمتي از قالي بايد آن را پايين كشيد تا بافندگان بتوانند به بافت بقية قالي ادامه دهند. براي پايين كشيدن بايد به چله دوان يا نجار متخصص اين كار مراجعه كرد. در دارهاي «چرخان» نوع تبريزي قالي به دور تيرهاي افقي بالا و پايين (سردار و زيردار) مي‌چرخد و بدين سان قسمت بافته شده در پشت دار قرار مي‌گيرد. بعلت آساني گردش، قالي پس از بافت هر 30 الي 40 سانتيمتر پايين‌كشي مي‌شود. ممكن است اين عمل تا پنج بار براي بافت يك قاليچه تكرار شود كه البته صاحبنظران معتقدند اين به ضررر قالي بوده و انضباط چله‌ها را بهم مي‌زند و هر قدر هم وقت صرف شود كار مثل اول قرار نمي‌گيرد. پس هر قدر تعداد حركت قالي كمتر باشد سلامت فرش تضمين بيشتري دارد.
در دارهاي ثابت اينكار با باز كردن چله‌ها از سردار و شل كردن گروه‌ها انجام مي‌شود و قسمت بافته شده پس از آنكه به پشت دار رانده شد به زير پيچ يعني قسمت طناب‌پيچ شده زير دار دوخت مي‌شود. بدين ترتيب كه با تسمة چرمي و با استفاده از ميخهايي ريز 10 سانتيمتر مانده به آخرين رج بافته شده را به چوب زيردار ميخكوب مي‌كنند در چله‌هاي فارسي‌باف ذرع و نيم يك بار پايين‌كشي شده و دوخت مي‌خورد. در فرشهاي بزرگتر از قبيل 3×2 متر و 4×3 متر بيشتر از دو بار اين عمل انجام مي‌شود و بافنده موظف است تا آنجا كه دست لاي كار برود به بافت ادامه دهد زيرا بعلت نزديك شدن چله‌ها به يكديگر و بخصوص بعد از بافت ده سانتيمتر بالاتر از نيمة فرش اينكار بسيار مشكل خواهد بود.
پرداخت ماشيني
پس از اتمام قالي بايد آن را با ماشين پرداخت كرد تا عمل مقدماتي پرداخت روي دار تكميل شود و خواب متن قالي يكنواخت و صاف گردد. هر گاه خامه قالي به رنگهاي جوهري رنگين باشد، براي تثبيت رنگ و براق كردن آن، فرش را به كارگاه‌هاي شستشو برده، دواشور مي‌كنند. داركشي يا دستگاه‌بندي
قاليهاي معيوب و سركج‌دار را بعد از اينكه از دستگاه پايين آوردند، نخست اصلاح كرده و پس از برطرف ساختن سركجي، آنها را به بازار عرضه مي‌كنند. اين عمل را داركشي يا ميخ‌كشي مي‌نامند. طرز عمل به شرح زير است:
پس از آنكه جهت بدست آوردن اندازه حقيقي قالي و پناخت مقدار كجي و سمت كشش، قالي را نخ‌بندي نمودند، كناره‌هاي صاف قالي را ميخكوب نموده آنرا نم مي‌زنند، سپس تا اندازه‌اي كه پاره نشود آنرا در جهت برطرف نمودن سركجي مي‌كشند و آنگاه آنرا محكم مي‌كنند و در آفتاب قرار مي‌دهند تا خشك شود. سپس آنرا هر دفعه نم مي‌زنند تا پودها در جهت كشيده شده بايستد. چنانچه اندازه دلخواه تأمين شد كار تمام است والا آنرا مجدد در جهت اوليه كش مي‌دهند. اينكار ممكن است چندين بار و در طي چند روز انجام شود تا قالي در مكان اصلي و به اندازه دلخواه قرار گيرد. براي خشك كردن قالي گاه از كوره‌هاي هواي گرم نيز استفاده مي‌شود. ليكن تجربه نشان داده است كه نوع آفتابي آن بهتر و دوام آن بعد از رها كردن فرش در حالت عادي بيشتر است. به همين منظور در شهرهايي نظير كاشان كه آفتاب كافي دارند اينكار صحيح‌تر انجام مي‌پذيرد.
زنجيره
پس از اتمام بافت قالي، تارهاي انتهايي كه قدري فراتر از بخش گليم‌باف بريده شده‌اند، در دسته‌هاي چندتايي به طرق مختلف به يكديگر بسته مي‌شوند. اين عمل نه تنها باعث استحكام و جلوگيري از فروپاشي بخش گليم‌باف قالي است بلكه به زيبايي سر و ته دستبافت نيزمي‌افزايد
پاسخ با نقل قول
  #56  
قدیمی 07-08-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

آشنايي با چند اصطلاح فرش

گره ( بافت ) پيچش نخ پرز با ترتيبي خاص به دور تارها را گره گويند . گره زدن و ايجاد نقش به وسيلة آن ها ، اساس كار قاليبافي است .
گره ( انواع ) گره داراي انواعي است . بافندگان قالي نخ پرز را به گونه هاي مختلف بر تارها گره مي زنند كه مهمترين انواع گره بر دو گونه است :
الف . گره متقارن – در اين نوع گره نخ پرز به دور هر دوتار زير و رو مي پيچد وشكلي متقارن به وجود مي آورد .
ب . گره نامتقارن – در اين نوع گره نخ پرز فقط به دور يك تار مي پيچد وشكلي نامتقارن به وجود مي آورد .
نا متقارن ( گره) اين نوع گره به گره فارسي نيز معروف است . در اين نوع گره نخ پرز به درو يكي از تارها مي پيچد لذا شكلي نامتقارن به وجودمي آورد . اين گره بين بافندگان نواحي خراسان ، قم ، اراك ، اصفهان ، كرمان ، مناطق ديگر رايج است .
متقارن (گره ) اين نوع گره به گرة آذري ( تركي ) نيز معروف است . در اين گره ، نخ پرز به دور هر دو تار زير و رو مي پيچد و شكلي متقارن بوجودمي آورد . اين گره از استحكام بيشتري برخوردار است و بين بافندگان شمال غربي و غرب كشور و برخي از عشاير فارس و بعضاً در خراسان و كرمان متداول است .
نيمه عرضي قالي نيمي از بخش بالايي يا پاييني قالي كه به وسيلة محور تقارن عرضي از نيمة ديگر جدا شده است .
نيمة طولي قالي نيمي ازقالي كه به وسيلة محور تقارن طولي قالي از نيمة ديگر جدا شده است .
نيم ترنج نقشي از يك نيمة طولي يا عرضي ترنج است . نيم ترنج معمولاً در كناره هاي متن قالي طراحي مي شود .
نيلوفر آبي يا ( نخل باد بزني ) ، نقشي از گل نيلوفر آبي است كه استفادة از آن به عنوان يك عنصر تزييني از دورة هخامنشي متداول بوده است . شكل ظاهري آن به صورت دايرة ناقص است و گل هاي شاه عباسي تكامل يافتة اين نقش مي باشند .
نوار از دو خط موازي كه معمولاً از هم فاصلة كمي دارند تشكيل شده است و به عنوان جدا كنندة بخش هاي مختلف طرح قالي مورد استفاده قرار مي گيرد . نوار ها با خطوط راست و منحني طراحي مي شوند . نوارها به عنوان جداكنندة حاشيه ها ازهم و يا سازندة شكل كلي لچك و ترنج و جداسازي اين بخش ها از متن قالي كاربرد دارند .
نوار برگدار نواري كه يكي از خطوط ان به صورت كنگره هاي برگ طراحي شده باشد . ← نوار
نوار دندانه دار نواري كه يكي از خطوط آن به صورت مضرّس و هفت و هشت طراحي شده است . ← نوار
نوار كتيبه دار در برخي موارد عرض نوارهاي جداكننده به اندازه اي است كه قاب هاي به شكل مستطيل ، لوزي ، موج ، شمسه را در خود جاي داده و معمولاً با اشعار ، آيات قرآني و عبارات و جملات مورد نظر تكميل شده است . ← نوار
نگارگري نقاشي سنتي دوران اسلامي با دو هدف كتاب آرايي وايجاد مرقعات ( قطعات زيباي نقاشي ) كه در طراحي ، تركيب بندي ، قلم گيري ، رنگ گذاري و بهره گيري از نقوش اصيل سنتي داراي سبك هاي مختلفي است . درنگار گري مكاتب مختلفي شكل گرفت كه مكاتب بغداد ، هرات ، تبريز ، قزوين ، اصفهان و شيراز از جمله آن ها است .
نگاره يا ( نقش) مجموعة نقش مايه هاو بن نگاره هاي يك نقش را گويند . تركيبي از نگاره هاي مختلف نظير نقوش گياهي ، حيواني ، انساني تشكيل دهندة طرح قالي است .
نقشة قالي دستورالعمل اجرايي بافت است . طرح قالي روي كاغذهاي شطرنجي پياده شده و رنگ آميزي و نقطه گذاري مي شود . معمولاً نقشه هاي حاشيه ، متن و يا واگيره ها به صورت جداگانه در اختيار بافنده قرار مي گيرد . نقشة قالي به صورت هاي مختلف چون سراسري ، يك دوم ، يك چهارم و واگيره اي طراحي مي شود . در برخي مناطق دستورالعمل بافت عبارت است قطعه اي از قالي بافته شده كه به صورت الگو مورد استفادة بافنده قرار مي گيرد . ← ارنگ
نقشه بافي بافتن قالي بر اساس نقشة ازقبل تهيه شده . استفادة از نقشه معمولاً به وسيلة بافندگان شهري و يا كارگاه هاي بزرگ قاليبافي مورد استفاده قرار مي گيرد . نقشة سراسري نقشه اي از طرح قالي كه بخشي تكراري و قرينه ندارد و براي كل قالي نقشه اي تمام و سراسري تهيه شده است . اين گونه نقشه ها براي طرح هاي منظره اي ، باغي ، مجلسي ، درختي و امثال آن تهيه مي شود . در برخي موارد نيز نقشة متن قالي به صورت سراسري است در حاليكه نقشة حواشي به صورت واگيره اي تهيه شده است .
نقشة يك دوم نقشه اي است كه طرح نيمة طولي يا عرضي قالي را نشان م يدهد . و بافت قالي بر اساس آن انجام مي گيرد . در واقع طرح نيمة ديگر قالي قرينة نيمه اي خواهد بود كه طرح آن تهيه شده است .
نقشة يك چهارم نقشه اي است كه يك چهارم از طرح كلي قالي را نشان مي دهد و بافت قالي بر اساس آن انجام مي شود . در واقع طرح قالي داراي محور تقارن عرضي و طولي است .
لوار بخش ساده بافي شده كه دور تا دور قالي و درحد فاصل شيرازه و حواشي است . اگر چه اين بخش معمولاً به رنگ زمينة متن و يا زمينة حاشية پهن ساده بافي مي شود وليكن در برخي از قالي ها از جمله قالي هاي عشاير فارس با نقوشي ظريف و ساده نظير نقوش هندسي و عروسكي نيز همراهي مي شود .
قوس محرابي شكل
نقش قوسي كه به شكل محراب طراحي شده است . معمولاً دو ستون يانيم ستون در زير قوس طراحي مي شودكه نگهدارندة طاق نماي محراب مي باشد .
محل قاليچه هاي بافت اطراف شهر محلات و اراك از جمله مشك آباد به نام محل معروف است . در قديم منطقه اي به اين نام وجود داشته قاليهاي آن مشهور و مركز داد وستد بوده است .
كلگي نوعي قالي كم عرض ولي كوتاهتر و پهن تر از كناره . سرانداز را كه يكي از پنج قطعه قالي ( دست فرش ) است نيز كلگي نامند .
گلداني دو طرفه ( طرح ) طرحي از قالي كه معمولاً نقشة آن به صورت يك دوم تهيه مي شود . در اين طرح در بالا و پايين متن قالي گلدان هايي قرار دارند كه نسبت به هم قرينه هستند . در نتيجه از دو سمت بالا و پايين قالي گلدان ها قابل مشاهده هستند .
طول قالي جانبي از قالي كه موازي تارهاي آن است و درازاي آن از عرض قالي بيشتر است . در موارد استثنايي نظير قاليچه هاي تابلويي طول قاليچه همسو با پودها و عمود بر تارها مي باشد .
عرض قالي جانبي از قالي كه عمود بر تارهاي آن و همسو با پود ها است و درازاي آن كمتر از طول قالي است . درموارداستثنايي نظير قاليچه هاي تابلويي عرض قاليچه در راستاي تارها مي باشد .
گرفن و گير درگيري و جنگ و جدال حيوانات گوناگون و بعضاً جدال انسان و حيوان را گرفت و گير گويند . اين درگيري معمولاً بين حيواناتي از قبيل شير و گاو ، شيردال و گوزن ، شير و پلنگ ، اژدها و سيمرغ ، ( حيوانات افسانه اي ) شير و آهو و .... واقع مي شود و حيوانات به گونه اي طراحي مي شوند كه پنجه بر اندام هم انداخته و بعضاً دندان هاي تيز خود را بر بدن حريف فرو برده اند . اين نقش از نقش برجسته هاي دوران هخامنشي الهام گرفته شده كه شير به عنوان نمادي از خير بر اندام گاو كه نمادي از پليدي است جنگ انداخته است در دوران صفويه اين طرح به اوج خود رسيد و در اغلب هنرهاي دستي چون قالي ، پارچه ، قلمزني و ... خودنمايي كرد .
گلچه گل هاي كوچكي كه در ميان نقوش اصلي طراحي مي شوند . گلچه ها معمولاً داراي سه تا هشت گلبرگ مي باشند و به عنوان نقشمايه در تزيين نوارهاي جداكنندة حواشي نيز مورد استفاده قرار مي گيرند .
لانه پرستويي ( طرح ) طرحي از قالي اصيل سنه كردستان كه از تكرار لانة پرستو و دسته گلها يا گلدان هاي تكرار شده در سراسر متن تشكيل شده است .
لچكي طرّه دار طرحي از قالي كه فاقد ترنج است و لچك هاي آن داراي طرّه مي باشد . مراجع شود به ← طرّه
لچكي طرحي از قالي كه فاقد ترنج باشد و متن آن فقط داراي چهار لچك است .
لچكي تسخيري طرحي از قالي كه فاقد ترنج است و نقوش حواشي يا لچك هاي آن به صورت تسخيري طراحي شده است . مراجعه شود به ← تسخيري
طرّه در معناي لغوي ، زرشته مويي را گويند كه در كنارة گوش ها آويزان باشد . به امتداد لچك هاي قالي طرّه ميگيوند . در نتيجه لچك هايي كه داراي زائده هايي در امتداد طول يا عرضي قالي باشند ، لچك هاي طرّه دار ناميده مي شوند . همچنين به نوار باريكي كه دراطراف متن يا لوار قالي طراحي شده باشد نيز طرّه مي گويند . مراجعه شود به ← طرّة متن قالي مراجعه شود به ← طرّة لوار قالي
طرّه دار طرحي از قالي كه لچك هاي آن داراي طره باشد . مراجعه شود به ← طرّه
ظل السلطاني ( طرح ) طرحي از قالي ايران كه عمدتاً در اراك و فراهان و ملاير و ابر كوه و آباده بافته مي شود و منسوب به نمونه اي از طرح قالي است كه براي ظل السلطان فرزند بزرگ ناصرالدين شاه قاجار بافته شده است . اين طرح از واگيره اي با نقش گلدان پر گل شكل گرفته كه درمتن قالي تكرار شده است .
فرش كلمه اي است عام و به آنچه كه بر زمين گسترده شود اطلاق مي شود . در بين عامه فرش به زير اندازي گفته مي شود كه با مواد اولية طبيعي يامصنوعي به صورت دستي يا ماشيني بافته شود . اگر چه گليم ، پلاس ، نمد، جاجيم و امثال آن نيز به عنوان فرش براي قالي دستباف يا ماشيني استفاده مي شودكه ويژگي مهم آن پرز داشتن است .
عروسكي شكل تجريد شده انسان كه بيشتر در قاليهاي عشايري خصوصاً گبه كه نوعي قالي درشت باف است استفاده مي شود . نقوش عروسكي داراي رنگ هاي متنوع و شاد بوده و به صورت ساده طراحي شده است .
شيردال نگاره اي باستاني است كه از دوران تمدن بابلي ها و سومري ها به دوران هخامنشي منتقل شده و نمادي از خداي نگهبان در براب شر و پليدي است . اين نگاره ، نقش حيواني است كه نيمي از آن در هيبت شير و نيمي ديگر شباهتي به يك پرندة افسانه اي بالدار دارد . در زبان لاتين به آن گريفتن (GRIFINE ) مي گويند .
شكوفة پنج پر ( گل پنج پر
نقشي متداول از گلي كه داراي پنج گلبرگ است . اين نقش در اكثر مناطق بافت قالي مورد استفاده قرار مي گيرد و اغلب در حواشي و نوارهاي باريك جداكنندة حواشي و يا در اطراف عناصر تزييني موجود در متن قالي مورد استفاده قرار مي گيرد .
شكري ( نقش ) نقشي است از حاشيه قالي كه ساقه اي مواج داردكه با حركت به سمت چپ و راست حاشيه ، فضاهايي ذوزنقه اي بوجود آورده است . بخش هاي ذوزنقه اي نيز باگل و برگ خصوصاً گل هاي سرخ تزيين مي شوند . زمينة اين حاشيه معمولاً به رنگ شكري ( سفيد استخواني ) است .
شكارگاه ( طرح ) از طرح هيا زيبا و رايج درقالي است كه زا دوران صفويه باقي مانده است . از ويژگيهاي اين طرح وجود مناظر طبيعي ، جنگل ، چمنزار و مزغزار است كه سواراني با لباس هاي فاخر با به همراه داشتن تير و كمان و نيزه در تعقيب شكار مي باشند . اين طرح قبل از آنكه بر روي قالي پياده شود در مكاتب مختلف نگارگري به اوج خود رسيده است . طرح گرفت و گير نيز بعضاً به عنوان عناصر طرح مشاهده مي شود . ← گرفت و گير
شرابه آويزه هاي متعدد كه از چلچراغ يا قنديل آويخته باشند . اين آويزه ها همچنين مي توانند از كلاله ها سرترنج ها يا ساير نقشمايه ها نيز آويزان باشند .
شاه عباسي ( طرح ) طرحي از قالي كه از تلقين انواع گل شاه عباسي و شاخ و برگ ختايي به وجود مي آيد . اين نقوش به طرح كلي قالي كه به صورت لچك ترنج يا افشان طراحي شده است . اصالت ويژه اي يم بخشد و اوج هنر دورة صفوي را ياد آور مي شود .
عشايري ← ايلياتي باف ← ايلياتي
شاخ قوچي ← نقشمايه ← كله قوچي
قنديل ( نقش ) شمعدان يا چلچراغي كه بوسيلة زنجير از سقف آويزان است . استفادة از قنديل درطرح هاي محرابي خصوصاٌ طرح هاي آناتولي متداول است .
قرينه سازي ايجاد طرح و نقش به صورت قرينه نسبت به محور افقي يا عمودي . اين شيوه درطراحي نقوش قالي متداول بوده و نقشه هاي يك دوم و يك چهارم نمونه هايي بارز از قرينه سازي است .
قرمزدانه حشره اي است شبيه به كفشدوزك كه داراي گونه هاي مختلفي از جمله مكزيكي ، لهستاني ، هندي و ... مي باشد . خشك شدة آن را مي سايند و از آن رنگ قرمز خوش رنگي به دست مي آورند . در زبان فارسي اين حشره به « كرم رنگ رزان « و در مناطق كرمان و خراسان بهنام « لاك » يا « قرمز دانه لاكي » معروف است .
باغي ( طرح ) طرح باغي يا بوستاني برگرفته از باغات دوران اسلامي به ويژه دورة صفويه است كه در آثار هنري نگارگري و هنر قاليبافي به نحو شايسته اي مصور شده است . اين طرح حوضي درميان دارد و اطراف آن به وسيلة جوي هاي آب به بخش هايي تقسيم شده و مزيّن به درخت و گل وسبزه است . در برخي موارد نقش پرندگان نيز با آن تلفيق شده است .
اُرنك واژه اي آذري است كه به قطعه اي از قالي بافته شده اطلاق مي شود كه به عنوان نقشة قالي مورد استفادة بافنده قرار مي گيرد . اُرنك ميتواند قسمت هاياساسي قالي را چون طرح و نقش متن يانقوش حاشيه هاي پهن و باريك و نوارها را نشان دهد .
بوستان ( طرح ) ← باغي
ساقه شكسته ← هندسي
شاخ گوزني ← بوينوز
توساغي نقشي هندسي است كه به علت شباهت آن با لاك پشت در زبان آذري به آن توسباغي مي گويند . در برخي مناطق به نقش سماوري نيز كه درحاشية پهن قالي استفاده مي شود نيز توسباغي گفته مي شود . اين نقش درحاشية اكثر قالي هاي منطقة كردستان و ايلات افشار ، خصوصاً حاشيه هاي طرح اصيل ماهي در هم استفاده مي شود .
چهاربازويي نقشي كه شكل كلي آن بر اساس نقش چليپا و به صورت متنوع طراحي مي شود و ويژگي مهم آن داشتن چهار بازو است كه در چهار جهت طراحي شده است . اين نقش در مناطق مختلف ايران رايج است .
حلزوني ساختار هندسي چرخش دوار بند اسليمي و بند ختايي كه به صورت مارپيچ طراحي شده و دايره هاي آن هر قدر كه به مركز نقش نزديكتر مي شوند كوچكتر مي گردند .
خرچنگي ( نقش ) نقوشي از قالي كه مشابهتي با شكل كلي خرچنگ دارد . اين نقوش در متن و حواشي قالي به كار مي رود و معمولا ًبه صورت هندسي طراحي مي شود . زوايد اين نقش دست و پاي خرچنگ را تداعي مي كند .
پاشتري نقشي هندسي است كه بر پايه اثر پاي شتر طراحي شده است . اين نقش بااستفاده زا شكل هندسي هشت ضلعي يا مستطيل طراحي شده و در اطراف آن نقشي از جاي پاي شتر تكرار شده است .
دو ترنج ( نقش ) طرح ايلياتي است كه نقش ترنج هندسي آن در طرل قالي دو بار تكرار شده است . اين طرح يكي از طرح هاي اصيل عشاير افشار است كه به « قوبا » يا « كوبا » معروف است . در اين طرح شكل ترنج به صورت لوزي يا شش ضلعي طراحي مي شود .
تخت باف شيوه اي در بافت قالي است كه بيشتر درمناطق عشايري و روستايي رواج دارد . اين شيوه تارهاي چله فاصلة بيشتري از هم داشته و دريك صف دركنار هم قرار مي گيرند . اين نوع بافت تك پود بوده و چلة آن معمولا ًا زجنس پشم مي باشد . قالي بافته شده با اين شيوه از انعطاف بيشتري برخوردار است .
پرده اي قالي ياقاليچه اي كه به عنوان پرده مورد استفاده قرار ميگيرد . قاليچه هاي پرده اي دراندازه هاي مختلف بافته مي شوند . در برخي از آنان در امتداد محور تقارن طولي ، شكافي در نظر گرفته شده تا عبور و مرور از آن به سهولت انجام شود . اين گونه قاليچه ها اكثرا ً ريز باف بوده و براياماكن مذهبي مورد استفاده قرار مي گيرند .
صورت ( نقش ) نقش صورت انسان كه به شكل طبيعي يا تجريدي طراحي شده است . ← تصويري
صوف باف همان گليم باف ابتدا و انتهاي قالي است با تفاوت كه شيارهاي اين نوع بافت افقي و همسو با پود مي باشد. زمينة برخي از قالي ها و قاليچه ها با نخ هاي نقره اي و طلايي ( گلابتون ) صوف بافي شده و نقوش به صورت برجسته بافته شده است .
طاق نما ( نقش ) شكل طاق مانند بالاي محراب يا ورودي شبستان ها يا ايوان هاي اطراف صحن كه معمولاً روي ستون هايي قرار گرفته است .
طبيعت گرا طرحي كه نقش پردازي آن عين به عين برگرفتة از طبيعت باشد . طراحي مجموعة عملياتي است كه قبل از بافت و براي تهية نقشة قالي انجام مي شود . ابتدا تركيب بندي قالي تعيين شده و سپس طراحي نقوش هر بخش اننجام ميگيرد . نقوش سنتي ختاي و اسليمي ، نقوش هندسي ، نقوش گل فرنگ ، طرح حيوانات و تصاوير انساني از جمله عناصر تشكيل دهندة طرح يك قالي است .
دسته گلي ( نقشمايه ) مجموعه اي از گلها كه به صورت دسته اي و يا در گلدان طراحي شده است . اين طرح در اغلب نقاط ايران به ويژه كرمان ، قم و اراك بافته مي شود و اصطلاحا ًبه « كومه » يا « كومه اي » و « كومه گل » و « دسته گل اراك » معروف است . سربند اسليمي نقشي است كه با استفاده از چنگ اسليمي و شكل هاي متنوع آن طراحي مي شود . ساقه اسليمي از سربند اسليمي جدا مي گردد و در جهت مخالف چرخش قبلي ادامه مسير مي دهد . در واقع سربند اسليمي وظيفه اتصال بندهاي اسليمي را به يكديگر دارد و به محل جدا شدن بند نيز زيبايي خاصي مي بخشد .
زمينه به سطح زيرين نقوش كه معمولاً با رنگي يكدست مشخص شده است اطلاق مي شود . زمينة حاشيه ، زمينة متن ، زمينة لچك ، زمينة ترنج و ... ازجمله آنها است . در برخي موارد در مقايسه با حواشي به محدودة متن قالي نيز زمينه گفته مي شود .
گل ابريشم قالي يا قاليچه اي كه تعداد اندكي ازگل هاي آن كه عموماً داراي رنگ هاي روشن مي باشند با نخ ابريشم بافته شده است . اين گل ها در كنار ساير نقوش كه با الياف پشمي بافته شده اند همچون ستاره اي درخشان به نظر مي رسند .
گل و مرغ ( طرح ) تركيبي از گل هاي متنوع زنبق ، سنبل ، سرخ و ... با پرندگان نغمه خوان چون بلبل كه روي شاخ هاي گل نشسته و نغمه سرايي مي گند . اين طرح كه در نگارگري خصوصاً در تجليد كتاب مورد استفاده قرار مي گيرد . از دورة قاجار به طرح قالي ها راه يافت و مورد استفاده قرار گرفت .


پاسخ با نقل قول
  #57  
قدیمی 07-08-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

فرش در ادبيات فارسی-سميرا خضري - با نظارت و کنترل عبداله احراري / دانشگاه طبس


در صدف سينه تو پرورده اي فكرت تو ، مغز هر انديشه اي ره به نهانخانه ي تحقيق نه « جامي سبحه الابرار » درّ سخن را كه گره كرده اي طاعت تو ، نغزترين پيشه اي در كف ما مشعل توفيق نه
شعر گسترده و پرشاخه ي فارسي ، والاترين ميراث فرهنگ اسلامي ايران است . در طول اين قرنهاي مديد چه بسيار شاعران و متفكران كه در اين سرزمين زيسته اند و حس و بينش و درك و هنر خود را به ياري كلمات براي ما به يادگار گذاشته اند . هيچ زباني در دنيا نيست كه اين همه آثار ادبي را در صفحات كتابها ضبط كرده باشد و هيچ زباني در دنيا نيست كه آفريده هاي آفريننده هايش با گذشت اين همه سال ، امروزه روز هم به آساني همان زمان قابل درك و خواندن باشد. خواندن بعضي از آثار گذشتگان مشكل است . اين آثار واژه ها و تعبيرات دور از ذهن و دانش امروزي دارند . اما كم نيستند آثاري كه خواندن و فهم شان نه تنها بي هيچ اشكالي ميسر است ، بلكه هنوز همسرشار از حس و زيباييند و دل خواننده را به لرزه مي افكنند.
در طول اين هزار و صد سال ، هزارها شاعر در اين منطقه ي جغرافيايي زيسته اند و به اين زبان شعر سروده اند . بسياري از آثار آنان امروزه به صورت كتاب چاپ شده است و بسياري هنوز به صورت نسخه هاي خطي در كتابخانه هاي گوشه كنار جهان پراكنده است .
عمر يك انسان عادي ، به خصوص نوجوان امروزي ، كافي براي خواندن و شناختن همه ي اين آثار نيست . ضرورتي نيز در اين كار نيست ، چرا كه همه ي اين آثار ارزش خواندن و به چاپ رسيدن را ندارند . اما بسياري از آثار به دليل استواري فكر و والايي احساس ، امروزه روز هم قابل ارزشند و خواندن آنها تنها لذت بخش است ، ضروري نيز هست . از همين روست كه از دير باز مجموعه هاي مختلفي از آثار منتخب گذشتگان تهيه شده و مي شود. اما از ميان مقام انديشه پردازان و خيال انديشان نظم گو و نثرنويس ، به سراغ تعداد اندكي از آنان رفته ايم كه در قرن چهارم و پنجم هجري در اين وادي قدم زده اند ، نفس كشيده اند ، زيسته اند ، سخن گفته اند ، شعر سروده اند و چهره در خاك كشيده اند.
پيش از هر چيز شرح كوتاهي از زندگي هركدام آورده ايم كه با هم مي خوانيم .
رودكي :
ابوعبدالله جعفربن محمد رودكي ، در نيمه ي دوم قرن سوم هجري در ده بنج ، مركز ناحيه رودك سمرقند متولد شد . رودكي ، نخستين سخنران و سخن سراي فارسي نيست اما نخستين شاعري است كه شعرهاي خوب بسيار گفته و شعر فارسي اوليه را كمال بخشيده است .
گروهي از تذكره نويسان به كوريمادرزادي او اشاره كرده اند و برخي معتقدند كه بعدها كور شده است . رودكي در انواع شعر از قصيده و غزل و قطعه و رباعي طبع آزمايي كرده و مثنوي هاي گوناگون ساخته است . از جمله به گفته ي فردوسي ، كليله و دمنه را به نظم درآورده است : گزارنده را پيش بنشاندند همه نامه بر رودكي خواندند
نوشته اند كه بيش از صدهزار بيت ( و به گفته برخي صد و هشتاد هزار بيت ) شعر داشته است ، متأسفانه از اين همه شعر ، امروزه اندكي باقي مانده است . رودكي در سال 329 يا 330 هـ . ق در زادگاه خود در گذشت .
شهيد بلخي
ابوالحسن شهيد بن حسن جهودانكي بلخي ، در اواخر قرن سوم هجري قمري به دنيا آمد .
از احوال و آثار او اخبار زيادي در دست نمي باشد جز آن كه بنابر قول تذكره نويسان از متكلمان بزرگ و حكيمان نامور زمان خود بوده است و به دو زبان فارسي و عربي شعر گفته است . متأسفانه از شعر اين شاعر بزرگ امروزه بيش از صد بيت باقي نمانده است ، اما همين اندازه شعر هم نشان مي دهد كه سخنوري پرمايه و ژرف انديش بوده است . سال درگذشت شهيد بلخي را 325 هـ . ق نوشته اند . كسائي مروزي
مجدالدين ابوالحسن يا ابواسحاق كسائي مروزي در سال 341 هـ . ق به دنيا آمد ؛ از كسائي مروزي هم مانند ساير شاعران قرن چهارم جز آثاري اندك به دست ما نرسيده است ، اما همين مقدار شعر هم او را در رديف شاعران طراز اول زبان فارسي قرار مي دهد . كسائي به سبب استواري عقيده و پاكي ضمير از مدح خلق به ستايش خاندان عترت و پيامبر اسلام و امام اول شيعيان روي آورده است و اولين شاعر ايراني است كه در شعر خود به مدح حضرت علي (ع) پرداخته است و شعر او تا به امروز باقي مانده است . وفاتش مسلماً بعد از سال 391 يا در همان سال بوده است . رابعه قزداري
رابعه دختر كعب قزداري نخستين شاعره ي زبان فارسي است كه در قرن چهارم مي زيسته است . از احوال و آثار او اطلاع چنداني در دست نيست ، همين قدر مي دانيم كه به فارسي و عربي شعر مي سروده است و اشعار او در ميان صوفيان رواج كاملي داشته است . از ماجراي عاشقي او داستان ها زده اند و اين اندازه مسلم است كه وي دردمند بوده و عواطف رقيق و لطيف او در سخنانش منعكس شده است . منجيك ترمذي
ابوالحسن علي بن محمد منجيك ترمذي ، از شاعران نيمه ي دوم سده چهارم هجري است كه در دستگاه آل محتاج ( چغان خداه ) به سر مي برده است و برخي از اميران چغاني را مدح گفته ست . وي هم عصر امير طاهر بن فضل چغاني ( مقتول به سال 381 هـ . ق ) است كه خود شاعر بوده است . از ويژگي هاي او اين كه در سرودن اشعار هجو و هزل آميز چيره دست بوده است . چنانكه سوزني ـ هجوسراي مشهور سده ششم هجري ـ او را نمونه ي اين نوع شاعران شمرده و خود را با وي سنجيده است : من آن كسم كه چو كردم به هجو گفتن راي
هزار منجيك اندر برم ندارد پاي
ديوان منجيك در سده ي پنجم در ايران مشهور و مورد استفاده اهل شعر و ادب بوده است . چنانكه قطران تبريزي شاعر ، مشكلات آن و ديوان دقيقي را از ناصرخسرو مي پرسيده است.
بشار مرغزي
شاعر پارسي گوي سده ي چهارم كه از وي قصيده ي خمريه ي زيبايي به جاي مانده و نامش را جاودانه ساخته است . اهميت او در اين است كه بعد از رودكي قديمي ترين شاعري است كه قصيده ي خمريه شيوايي از خود به يادگار گذاشته است و سخن او احتمالاً در خمريات منوچهري مؤثر افتاده است . فردوسي
حكيم ابوالقاسم فردوسي مابين سالهاي 325 و 329 در ناحيه توس متولد شد و در سي و پنج يا چهل سالگي درصدد نظم كردن داستانهاي كهن ايراني برآمد و نزديك سي سال از عمر خود را سر اين كار گذاشته است و عاقبت در حدود سالهاي 411 تا 416 وفات يافته است. پدرش از طبقه ي دهقانان توس بود به معني قديمي آن كه نجيب زاده ملاكي باشد اهل معرفت و دانش و دليري و مردانگي . زندگي فردوسي شايد بيش از زندگي هر شاعر ايران با افسانه آميخته است . و سروده او كه در اصل « خداينامه » { خداي نامك}نام داشته و در متن كتاب به نام هاي « داستان كهن » ، « داستانهاي ديرينه » ، « نامه ي باستان » و غيره ياد شده اما به طور خاص آن را « شاهنامه » ناميده اند و در طول دوران ستم شاهي مورد سوء استفاده بسيار قرار گرفته است ، در حالي كه حقيقت اين است كه بايد آن را « مردمنامه » ناميد ؛ كتاب، سراسر شرح حال مردمي و پهلوانان است و ستم شاهان در بخشي از داستانهاي آن كتاب مانند « داستان سياوش » در سراسر تاريخ ادبيات ايران بي نظير است . نكته ي ديگر اين كه شعرهاي اين كتاب نشان مي دهد كه فردوسي مسلمان ثابت و معتقدي است كه از شيعيان علي و اهل بيت است.
ابوسعيد ابوالخير
ابوسعيد فضل الله بن ابي الخير ميهني در سال 357 هـ . ق در ميهنه از قراء خاوران خراسان به دنيا آمد . پس از تحصيلات مقدماتي در سلك عرفا درآمد و چندي در سرخس نيشابور به رياضت مشغول بود تا سرانجام عارفي كامل شد و در خانقاه خود در ميهنه و نيشابور به وعظ و ارشاد پرداخت . بوسعيد در ميان مواعظ خود اشعاري از خود نيز مي آورد كه از لطيف تريناشعار عارفانه ي فارسي است . او در سال 440 هـ . ق به سن هشتاد سالگي در زادگاه خود به خاموشان پيوست . در مورد زندگي و شرح مقام عرفاني او دو كتاب مهم موجود است : اسرار التوحيد في مقامات شيخ ابوالسعيد نوشته ي محمد منور ، نوه ابوسعيد رساله ي حالات و سخنان شيخ ابوسعيد ، كه توسط يكي از خويشان او نوشته شده است . ديگر شاعران : آغاجي بخارايي ، ابوالعباس ربنجني ، ابوشعيب صالح بن محمد هروي ، ابوزراعه (زرعه) معمري جرجاني ، ابوالمؤيد رونقي بخارايي ، استغنائي نيشابوري ، بديع بلخي ، بوالعلاء شوشتري ، بوالمثل بخارايي ، تركي كشي ايلاقي، جنيدي ، جويباري ، خبازي نيشابوري ، خسرواني ، خسروي سرخسي ، طاهر چغاني ، عماره ي مروزي ، فرالاوي قابوس وشمگير ، قمري جرجاني ،لوكري، محمد عبده كاتب ، معروفي ، معنوي بخارائي ، منتصر ساماني ، منطقي رازي ، ولوالجي ( ورواليز يا ورواليج نيز آمده است ) شاعران قرن پنجم:
فرخي سيستاني
ابوالحسن علي بن جولوغ متخلص به فرخي از مردم سيستان است . سال تولد شاعر معلوم نيست و ظاهراً از حدود ربع چهارم قرن چهارم هجري آنسوي تر نيست . سال وفات او را 429 هـ . ق نوشته اند و ظاهراًدر جواني درگذشته است ( به استناد قطعه اي كه در رثاء او از شاعر همعصرش لبيبي باقي مانده است كه مي گويد :
گرفرخي بمرد چرا عنصري نمرد پيري بماند دير و جواني برفت زود منوچهري دامغاني
ابوالنجم احمدبن قوص بن احمد منوچهري دامغاني در يكي از سالهاي نيمه ي دوم قرن چهارم به دنيا آمد . اوايل زندگي او در تحصيل زبان و ادب عربي گذشت و اين آشنايي ، در شعر او تأثير فراوان بجا نهاد . منوچهري در وصف طبيعت چيره دست بود و اين مضامين را بيشتر در نوع خاصي از شعر به نام « مسمط » كه خود او در زبان فارسي متداول كرده ، به كار برده است . در گذشت او را به سال 432 هـ . ق نوشته اند . ناصرخسرو
ناصرخسرو در ماه ذيقعده سال 394 هجري در قباديان از نواحي بلخ متولد شد و در سال 481 در يمگان بدخشان درگذشت . ناصر خسرو بنابر اشارت خود در اشعارش از خاندان محتشمي بود و ثروتي در بلخ داشت و از كودكي به كسب علوم و آداب اشتغال ورزيد و تاچهل و سه سالگي كه هنگام سفر او به كعبه است به مراتب عالي ديواني رسيده بود . ناصرخسرو بعد از آن كه مدتي از عمر خود را در عين كسب انواع فضايل در خدمت امرا گذراند ، اندك اندك دچار تغيير حال شد و در انديشه ي درك حقايق هستي افتاد و كارش به سرگرداني كشيد. اين سرگرداني و نابساماني شاعر با خوابي كه در ماه جمادي الاخر سال 437 ديد ، پايان يافت ، در اين خواب ،كسي او را به كعبه فراخوانده بود . پس به اتفاق برادر خود ابوسعيد روانه ي حجاز شد . اين مسافرت هفت سال طول كشيد . ناصرخسرو در اين سفر چهاربار حج كرد و در مصر سه سال بسر برد و در آن جا به مذهب اسماعيلي گرويد و بعد از طي مراحل و مدارج لقب « حجّت » يافت . هنگامي كه ناصرخسرو از سفر مصر و حجاز به خراسان بازگشت ، پنجاه ساله بود و در آنجا شروع به نشر دعوت فاطميان كرد كه با مخالفت شديد علماي سنت و حاكمان زمان روبرو شد تا عاقبت به دره يمگان رفت و تا پايان عمر در آن جا به اداره دعوت فاطميان خراسان اشتغال داشت.
قطران تبريزي
در نسخه ي منتخبات اشعار قطران كه به ظن قوي به خط انوري ابيوردي است و در سال 529 هجري قمري نوشته شده است نام او « ابومنصور قطران الجيلي الآذربايجاني » آمده است . بنابراين پدر قطران گيلاني وخود او آذربايجاني است كه در يكي از سالهاي اوايل قرن پنجم هجري در « شادي آباد » تبريز پاي به جهان گذرارده است. گويا قطران چنانكه خود گفته است از طبقه ي دهقانان بوده كه از دهقاني به شاعري افتاده است ناصرخسرو در سال 438 قطران را در تبريز ديده است و در « سفرنامه » از او نام برده است.
قطران نخستين كسي است كه در آذربايجان به فارسي دري آغاز سخنوري كرد و مقتداي شاعران آذربايجان گرديد . وفات او را به سال 465 نوشته اند ولي از اشعارش چنين پيداست كه تا مدتي پس از اين تاريخ هم زنده بوده است.
مسعود سعد سلمان
در سال 438 هـ . ق در شهر لاهور به دنيا آمد . اصل خاندانش از همدان است . چهل ساله بود كه بخت از وي روي برگرداند و به زندان سلطان ابراهيم غزنوي افتاد . اين نخستين زندان او ده سال به طول انجاميد . در قلعه هاي « دهك » و « سو » و « ناي » بسر برد .
حبسيات مسعود سعد سلمان ـ يعني شعرهايي كه در زندان سروده است ـ از دل نشين ترين شعرهاي زبان فارسي است . در اين حسبيات مسعود دليل زنداني شدن خود را همت بلند و ذكاء خود مي داند كه تن به خواري تملق ، نمي دهد . و اين بر بزرگان عصر ، گران مي آمده است . مسعود دراين شعرها از دوري فرزندان خود ـ سعادت و محمد و هم چنين دختر ـ و پدر و مادرش ناليده است . پس از سلطان ابراهيم در زمان پسرش مسعود سوم غزنوي ، نيز، سه سال در قلعه « مرنج » زنداني بوده است . پس از سه يا به روايتي نه سال از زندان سلطان مسعود غزنوي آزاد مي شود و شغل كتابداري سلطنتي به او مفوض مي شود . سال وفات او را هشتاد سالگي و به سال 518 هـ . ق ذكر كرده اند.
ازرقي هروي
حكيم شرف الزمان ابوالمحاسن جعفر بن اسماعيل وراق هروي متخلص به ازرقي در حدود سال 440 هـ . ق در هرات به دنيا آمد . پدرش اسماعيل وراق همان است كه ، به گفته نظامي عروضي در « چهار مقاله » حكيم فردوسي در فرار از غزنين به طوس در هري به دكان او فرود آمده و شش ماه در خانه ي او پنهان بود . پيشه ي پدر ، وراقي ـ كتابفروشي ـ وسيله ي خوبي براي آشنايي پسر با ادبيات بوده است و ازرقي از هنگام جواني به شعرگويي پرداخته است . ازرقي شاعري اندك گوي اما استاد بود . علاوه بر قصايد استوار در داستانسرايي و منظومه گويي نيز ماهر بود و « سندباد و نامه » را به نظم درآورده بود . از مردان تاريخي كه ممدوح او
بوده اند عارف مشهور ابواسماعيل عبدالله بن ابومنصور محمد هروي معروف به خواجه عبدالله انصاريست . اين عارف بزرگ كه « مناجات نامه » ي او مشهور است در سال 376 هـ . ق در هرات به جهانديده گشاد و در سال 481 هـ . ق چشم از تماشاي جهان فروبست و مزار او در « گازرگاه » هرات باقي است . خيام
ابوالفتح عمربن ابراهيم خيام نيشابوري ، از شاعران بزرگ ايران در اوايل قرن پنجم و ششم هجري قمري است . وي فيلسوف ، رياضي دان ، منجم و پزشك بوده و در عين حال ، شاعر بزرگي است كه رباعيات زيبايياز او به يادگار مانده است . وفات خيام را بين سالهاي 506 و 530 هجري قمري ذكر كرده اند و گروهي معتقدند كه وفات او در سال 527 هـ . ق اتفاق افتاده است . آرامگاه اين شاعر بزرگ در جنوب شهر نيشابور است. سنايي
ابوالمجد مجدود بن آدم ملقب و متخلص به سنايي در يكي از سالهاي آغاز نيمه دوم قرن پنجم ( و احتمالاً 473 هـ . ق ) در غزنين به دنيا آمد . از خاندان گرامي و از نژاد بزرگان بود . در سالهاي آخر قرن پنجم از غزنين به بلخ رفت و در اين شهر « كارنامه ي بلخ » را ساخت و در آن از رنج فراوان سفر از غزنين به بلخ سخن گفت ، پس از چندي به سفر حج مشرف شد و به بلخ بازگشت و سرانجام به غزنين بازگشت و در سال 535 هـ . ق ديده از جهان بست . چنانكه از شعر سنايي برمي آيد به مقام دانشهاي رايج زمان خود آگاهي و آشنايي داشت و علم و حكمت را به زبان ساده و آميخته به تشبيه و تمثيل و استعاره هاي شاعرانه بيان كرده است . به جز ديوان قصيده و غزل و تركيب و ترجيع بند و قطعه و رباعي كه نزديك به چهارده هزار بيت است سنايي را كتابهاي ديگري هم هست به اين شرح : مثنوي حديقه الحقيقه يا الهي نامه ، مثنوي طريق التحقيق ، مثنوي سيرالعباد الي المعاد ، مثنوي كارنامه ي بلخ ، مثنوي عشق نامه ، مثنوي عقل نامه . سنايي در آغاز شاعري در شمار مديحه سرايان بود اما پس از تغيير حال و بيداري دل ، از تملق بشدت بيزار شد و مردمان را از اظهار ضعف و چرب زباني در برابر قدرت ستمگران بازمي داشت و در انتقاد و ارشاد ، شاه و گدا را باز نمي شناخت. قوامي رازي
مير بدر الدين ، شرف الشعرا ، قوامي رازي در اواسط يا اواخر نيمه ي دوم قرن پنجم هجري در شهر ري ، بدنيا آمد . تاريخ تولد دقيق او مشخص نيست . او تا اواخر نيمه اول قرن ششم زنده بوده است . به خلاف اغلب شاعران ايراني كه شغل و كسب كاري نداشتند ، و به همين دليل شاعري را به عنوان « شغل » و منبع درآمد خود محسوب مي كرده اند و از اين راه به دريوزگي به دربار و شاهان و وزيران و حاكمان راه مي يافتند و سخن را به مدح آن « خوكان » ـ به تعبير ناصرخسرو ـ مي آلودند ، قوامي رازي پيشه اش خبازي ( نانوايي ) بوده است . قوامي رازي علاوه بر اين ، از « مناقب خوانان » يعني مداحان شيعه بوده است كه در كوي و بازارهاي آن زمان شعرهايي را كه خود ( يا ديگران ) در مدح حضرت علي (ع) يا ساير آل رسول سروده بودند با صداي بلند و رسا براي مردم
مي خواندند.
« گويا سرّ شهرت قوامي و سبب رواج شعر او از جهت رواني شعر و حلاوت سخن نبوده است ، بلكه از اين جهت بوده است كه اشعار قوامي غالباً مشتمل بر مطالب عاليه و مضامين حكيمانه است ؛ از قبيل پند و موعظه و دعوت به خداپرستي و اثبات عدل او و رد بر مجرّه و زنادقه و ترهيب از دنيا و شرح بي اعتباري و بي وفايي آن و ترغيب به آخرت و عمل براي آن و نظاير اينها ، و مخصوصاً چون شيعي اثني عشري بوده است و صريحاً در اشعار خود به اين نعمت شكر
مي گويد و مباهات مي كند و به اسامي ائمه اثني عشر ، ـ عليهم اسلام ـ و به شرايط امامت از قبيل نص و علم و عصمت تصريح مي كند . پس اجتماع اين امور ، كه در آن زمان از محاسن بزرگ به شمار مي رفته است ، موجب شده كه شعر قوامي در انظار مردم ، و مخصوصاًدر ميان جماعت اهل تشيّع ، رواجي تمام و رونقي بسزا يافته است . » نسخه خطي ديوان ناقص احتمالاً منحصر به فرد آن در كتابخانه بريتيش ميوزيوم به نشان 6464 محفوظ است كه نخست توسط استاد مجتبي مينوي ، رحمت الله عليه ، عكسبرداري شد و سپس اساس طبع ديوان او در ايران قرار گرفت . « ديوان شرف الشعراي بدرالدين قوامي رازي به تصحيح و اهتمام ميرجلال الدين حسيني ارموي معروف به محدث چاپ اول تهران ، 1334 شمسي ، چاپخانه سپهر »
باباطاهر عريان
يكي از شاعران بي نظير ايران است كه از ديرباز به دليل دوبيتي هاي شورانگيزش كه به زبان ساده ي لري سروده ، مورد توجه و علاقه ي مردم بوده است و
درباره ي او افسانه هاي زيادي ساخته اند كه هيچ كدام پايه و اساسي ندارد . او نه قصيده اي گفته نه پادشاه يا بزرگي را مدح گفته و نه سفينه غزلي پرداخته ، قلندري بي خانمان بوده كه به زبان مردم ، احساس دل خويش را بيان كرده است.
قديمي ترين نوشته اي كه از او ياد مي كند تاريخ راحه الصدور راوندي است .
مي نويسد : « شنيدم كه چون سلطان طغرل بيك به همدان آمد ، از اوليا سه پير بودند ، باباطاهر و باباجعفر و شيخ حمشا و…»
اشعار لطيف باباطاهر در اثر كثرت اشتهار دهان به دهان گشتن ، امروزه از صورت اصلي لري خود خارج شده است . استاد فقيد مينوي در يكي از
كتابخانه هاي استامبول نسخه اي يافته است كه دو بيتي هاي باباطاهر را به صورت اصلي ضبط كرده است

پاسخ با نقل قول
  #58  
قدیمی 07-08-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

فرشهاي تاريخي ايران-نگارش: سيد محمد تقي مصطفوي و دكتر حبيب الله صمدي




قاليها و قاليچه هاي رنگارنگي كه زينت بخش اغلب خانه‌ها است عموماً با پنجه هاي ظريف و هنرمند زنان و مردان جوان اين كشور گره گره بافته شده و بسياري از جهانيان در پرتو وجود اين صنعت باستاني ظريف، ايران را مي‌شناسد.
آقاي ژان پوزي J.Pozzi رئيس اطاق تجارت ايران وفرانسه راجع به مقام اين هنرمندان اينطور اظهار عقيده مينمايد: « در نظر من هيچيك از كارگران و صنعتگران جهان مرتبه و مقام زنان و كودكان خردسالي را كه در مقابل كارگاه چوبي خود چندين ساعت نشسته و با انگشتان ظريف خويش با مهارتي خاص گره بر پشمهاي رنگين ـ درون نسوج پنبه‌اي ميزنند، ندارند.»
از آنجاييكه بافتن قالي مستلزم وجود كارگران صبور و بردبار ميباشد از دير زماني قالي بافي هم نوعي صنعت تجملي محسوب شده است و به همين مناسبت در ادوار قديمي ـ اين صنعت همه جا توسط مورخين و نويسندگان يوناني معرف تجمل مشرق زمين قلمداد گرديده و استعمال كلمه Tapetes يوناني بمعني تجمل و در فرانسهTapisمخصوص قالي شده است.
واژه قالي بنا به اعتقاد آقاي پروفسور پوپ مقتبس از نام شهر قالي قلعه ارمنستان مي‌باشد كه از روزگار گذشته قالي بافي آن مشهور بوده ليكن بعدها اين صنعت در سراسر ايران عموميت پيدا نموده است. پروفسور پوپ دانشمند فوق الذكر بر آن است كه قديمي‌ترين قالي مكشوف در جهان قاليهائي است كه به سال 1924 ـ1920 هيئت علمي موزة ارميتاژ لنين گراد در نوين اولا Noin Ulaمغولستان يافته اند. اما بايد دانست كه اين اظهار دانشمند آمريكائي پيش از كشفيات جالبي بوده كه در محل پازيريك Paziric صورت گرفته است.
درة پازيريك در مسافت قريب دويست كيلو متري جنوب بي ئيسك (از شهرهاي جنوبي قسمت مركزي سيبريه) و بفاصلة تقريبي 79 كيلومتري مرز مغولستان خارجي (كه سابقاً جزء خاك چنين بود) نزديك محل التقاي رودخانه‌هاي اولاگان و باليكتيول واقع شده ارتفاع آن از سطح دريا در حدود 1500 متر است.
دانشمند شوروي بنام س . ا . رود نكو ضمن دومين مرحله كاوشهاي خود كه در درة پازيريك انجام ميداد در سالهاي 1327 و1328 شمسي درون آرامگاه يخ زده يكي از شاهان سكاها آثار جالب توجهي از صنايع ايران دورة هخامنشي كشف نمود كه مهمترين آنها يك قطعه فرش تقريباً كامل و قطعاتي از فرش‌ها و پارچه هاي ديگر ايران عهد هخامنشي است.
طي مقاله‌اي كه در مجله اخبار لندن مورخ 11 ژوئيه 1953 (20 تير ماه 1332 ) در بارة آثار مكشوفه در پازيريك درج گرديده بود فرش مكشوفه فوق را تحت عنوان قديميترين فرش ايران در دنيا كه مدت 2400 سال در يخهاي دائمي سيبري [17] مركزي محفوظ مانده است،معرفي نمود و دربارة آن چنين توضيح داده‌اند:
مهمترين اشياء مكشوف در پازيريك قطعه فرشي است با نقش‌هاي مختلف كه كرك آن را از پشت گره زده و از سمت رو چيده و صاف نموده بودند. اين فرش ضمن زين و برگهائي كه همراه جسد اسبها در دل خاك مجاور آرامگاه نهاده بودند بدست آمده براي زين يكي از اسبها بكار مي‌رفته است. ابعاد فرش مزبور83/1 متر در دو مترـ در 2 ميليمتر ميباشد و به قراري كه به كاشف فرش تشخيص داده است در هر دسيمتر مربع آن 3600 گره زده‌اند. كار آن ظريف و زيباست و نقشة روي فرش عبارتست از حاشيه‌اي مشتمل بر تصوير حيوانات افسانه بالدارـ پس از آن رديف سواران ايراني كه به ترتيب يكنفر بر اسب سوار و پشت سر او يكنفر دهانه اسب را گرفته است و مي‌برد ـ سواران مزبور كلاه مخصوص ايرانيان را بر سر نهاده‌اند. انتهاي زيرين كلاه از زير چانه كج شده به پائين دهان منتهي مي‌گردد نوك طرف ديگر آن هم باريك است … پس از آن رديف گوزنهاي خط و خالدار و بعد از آن حاشية مجددي مشتمل بر تصاوير حيوانات افسانه بالدار و در وسط فرش نوعي نقوش چهار برگي كه از گل و بو ته‌هاي آشوري اقتباس شده است. آقاي رود نكو دانشمند شوروي كه كاوشهاي پازيريك را انجام داده و ميتوان گفت قطعه فرش فوق شگفت انگيزترين چيزي است كه در كاوشهاي متمادي و دشوار اين دانشمند در پازيريك بدست آمده است، كتاب مفصلي به زبان روسي تحت عنوان تمدن مردم ناحية كوهستاني آلتائي در عهد سكاها (چاپ مسكو ـ لنينگراد 1953) منتشر نموده است و طي آن درباره فرش مزبور توضيحات مفصلي مي‌دهد كه برخي نكات آن بشرح زير در اينجا نقل مي‌گردد:
«……نقوش حيوانات بالدار در حاشيه كنار فرش كمي بزرگتر از نقوش همان حيوانات در اطراف قسمت وسط فرش بوده، جهت آنها هم مخالفجهت نقوش اخير الذكر مي‌باشد و هر پنج حاشيه و نقش وسط فرش داراي حاشيه باريك، مشتمل بر نقوش مثلثهاي ريز است(به اصطلاح معمول و مصطلح فارسي دالبر) اين قالي چند رنگ داشت كه بيشتر آن قرمز، آبي، سبز، زرد كمرنگ، نارنجي مي باشد(آنچه از روي گراور [18] رنگي فرش مزبور در كتاب آقاي رودتكو تشخيص داده مي‌شود زمينه قرمز و نقوش زرد رنگ ميباشد. م)… تاريخ اين قالي از روي شكل اسب سواران معلوم مي‌شود . طرز نشان دادن اسبهاي جنگي كه بجاي زين ، قالي بر پشت آنها گسترده‌اند و پارچه روي سينه اسب از مشخصات آشوريها مي‌باشد. لكن در روي فرشپازيريك ريزه‌كاريهاي مختلف و طرز گره زدن دم اسب و چگونگي گره مزبور آشوري نيست بلكه مربوط و متعلق به دوران پارسيان است. گرهاي دم اسبهاي روي فرش را در نقوش برجسته تخت جمشيد نيز مي‌بينيم.»
در جاي ديگر كتاب فوق دانشمند مزبور صراحتاً فرش مزبور را كار ايران مي‌داند منتها در تشخيص اين كه در كدام قسمت ايران عهد هخامنشي بافته شده است اظهار ترديد مي‌نمايد.
نگارنده با آشنائي و بررسي‌هاي كه ساليان متمادي از نزديك يا دور درباره آثار هخامنشي مخصوصاً در تخت جمشيدنموده، به خود جرئت ميدهد كه در باره فرش محل مزبور و محل بافت آن نقاط ذيل را مذكور دارد:
با دقت در آثار تخت جمشيد بخوبي مي توان استنباط نمود [19] كه همه جا استادان حجار مقيد بوده و سعي نموده اند موضوع نقش برجسته و چگونگي آن را با اوضاع و احوال محلي كه نقشدر آنجا جلوه گري مي نموده و زينت بخش بوده است ارتباط بدهند ـ چنانكه در كاخهاي آپادانا و صد ستون كه محل برگزاري جشنهاي رسمي و انجام مراسم سلام بوده صف لشگريان و نمايندگان اقوام ساكن قسمتهاي مختلف كشور به صورتهاي گوناگون نموده شده است و در آستانه‌هاي مختلف كاخهاي كوچك داريوش و خشايارشا در هر اطاق نقش مربوط به چگونگي استفاده از آن محل حجاري گرديده است. مثلا در اطاقهاي كوچك شاهنشاه سر و صورت صفا مي داده نقش گماشتگان شاهي با شمعدان و عطر دان و حوله و ظرف آب ديده مي شود.
آنجا كه شاهنشاه وارد تالار كاخ مي شود تصوير خدمتگزاران پشت سر او با در دست داشتن حوله و اسبابي كه براي راندن حشرات بالاي سر شهريار حركت مي داده اند حجاري گرديده است و در آستانه بزرگ تالار كه شاهنشاه از آنجا به بيرون كاخ ميخرامد علاوه بر حوله و اسباب مزبور چتر آفتابي مخصوص بالاي سر شاه حجاري كرده اند. همچنين تصوير درباريان و جدال شاهنشاه با مظاهر اهريمن كه در آستانه هاي اطاقهاي مجاور تالارهاي بزرگ نموده [20] شده است و قس عليهذا. در حاشية بزرگتر فرش مكشوف در پا زيريك ديده مي‌شود كه نقش مردمان يكي سوار بر اسب و پشت سر او يكي پياده پهلوي اسب كه افسار آن را از پشت گرفته، تكرار شده است و در برخي موارد هم دو نفر سوار پشت سر هم يا دو پياده به ترتيب فوق پشت سر هم قرار دارند.
به عقيدة اينجانب نقش حاشيه مزبور نشانه و اشاره به سوار و پياده شدن از اسب و حركات معروف به سوارخوبي است كه هنوز هم در جشنها و نمايشهاي اسب دواني در ايران مرسوم مي‌باشد و در دوران امپراتوري روسيه در ارتش امپراتوري كشور مزبور بسيار معمول بود و در عهد قاجاريه اين رسم مجدداً به پيروي از مراسم ديگر لشگري روسيه در ايران متداول گرديده است و بنابر اين مي‌توان تشخيص داد كه رسم سوار كوبي و شيرينكاريهاي اسب سواران از دوران باستان و لااقل از عهد هخامنشي در كشور شاهنشاهي ايران معمول بوده و عمل مي شده است ـ آقاي رود نكو كه حقاً با دقت و بررسي هر چه تمامتر در كتاب جامع خود اظهار نظر كرده اند فرش مكشوف در پا زيريك را بافت يكي از سه قسمت كشور هخامنشي يعني ماد ـ پارت يا خراسان قديم ـ پارس مي داند. هر چند اسب‌هاي پارس مشهور بوده و داريوش كبير در كتيبه هاي خود مكرر از اسبهاي پارس نام مي‌برد اما چون نقش گوزن ارتباط با پارس ندارد و از طرفي لباس مرداني كه سوار بر اسبها هستند يا افسار آنها را در دست دارند لباس مردم ماد و اهالي شمال ايران است احتمال اينكه فرش مزبور بافت پارس باشد تقريباً از ميان مي‌رود و چون سواران پارتي مشهورتر از سواران مادي بوده‌اند و لباس مادها با ساير قسمتهاي ايران شمالي در بسياري موارد شباهت دارد بخصوص كلاهي كه در روي فرش بر سر رديف مردان ديده مي‌شود منحصر به مردم ماد نيست و اقوام ديگر شمال ايران از جمله پارتها هم از اين كلاه داشته اند (نقوش برجسته تخت جمشيد مطلب را معلوم و اثبات مي نمايد) و از طرفي گوزن در دشتهاي شمالي سرزمين پارت بوده است و بالاخره چون پارت نزديكترين قسمت ايران عهد هخامنشي به پازيريك مي‌باشد و از هر بابت مي توان احتمال داد و اظهار نظر نمود كه فرش مكشوف در پازيريك در سرزمين پارت يعني خراسان قديم تهيه شده، ضمن مبادلات تجارتي و داد و ستدهاي معمولي بين مردم شمال ايران به پادشاه سكاها تعلق يافته و در پازيريك همراه جسد اسب پادشاه دفن شده است.
آنچه مناسب به نظر ميآمد در باره مهمترين كشف آرامگاههاي پازيريك يعني قطعه فرش فوق توضيح داده شد و جا دارد كارشناسان فني، بخصوص استادان نقشه كش و بافندة فرش به هر نحو عملي و ميسر باشد اين يگانه نمونه فرش هخامنشي يعني محصول و يادگار استادان فرش عهد هخامنشي را مورد بررسي بيشتر قرار دهند و نكات هنري اين صنعت ظريف باستاني را در يادگار ذيقيمت مزبور مشاهده و درك نمايند.
علاوه بر فرش فوق قطعه كوچك فرش ديگري در پازيريك پيدا شده كه نقش آن مشتمل بر مربعهاي كوچك است و بر روي هر مربع تصاوير بانوان عهد هخامنشي را در طرفين آتشدان نشان مي‌دهد. بافت اين فرش دو رو بوده است بدين طريق كه تار آنرا از پشم ظريف تابيده درست مي‌كرده اند و پود آنرا از پشم ظريف به رنگهاي مختلف گره مي‌زدند و بدين طريق طرحها و نقوش فرش را از دو طرف نمايان مي‌ساختند. در هر سانتيمتر مربع اين فرش از يك طرف 22 و از طرف ديگر 24 گره زده‌اند.نقوش مربعهاي مزبور هيچ كدام بطور كامل و از هر جهت به ديگريشباهت ندارد در صورتي كه در صنعت بافندگي چنين امري عادتاً پيش مي‌آمد.
از توضيحات آقاي رودنكو در بارة قطعه فرش مزبور بر ميآيد كه بافت آن تقريباً به گليمهاي بسيار ظريفي كه مخصوصاً عشاير فارس مي بافند شباهت داشته است. قطعه فرش ديگري هم در پازيريك پيدا شده كه از لحاظ طرز بافت عيناً مانند قطعه فوق بوده تنها نقش آن به عوض خانه هاي مربع و تصاوير بانوان هخامنشي، مشتمل بر رديف نقش شيرها نظير رديف نقوش شيرها در حجاري‌هاي تخت جمشيد است.
بنابر اين با كشف نمونه هاي فرشهاي ايران هخامنشي در پازيريك عنوان قديمترين و مهمترين فرشهاي ايران كه تا كنون شناخته شده است شامل قطعه فرش سابق الذكر مي‌گردد و پس از آن از فرشهاي ساساني مي توان بحث نمود كه مهمتر و معروفتر از همه قالي معروف بهارستاناست و بنابر گفتة مورخين، قالي بهارستان در هنگام فتح ايران بدست مسلمين قطعه قطعه شده و بين فاتحين تقسيم گشته است.
طبري نخستين مورخي است كه از اين فرش توصيف نموده است بنا به گفته وي موادي كه در اين فرش بكار رفته عبارت بوده از ابريشم و طلا و نقره، رنگ سبز درختان از زمرد و رنگ و متن از نسوج زرين انتخاب شده است. بجاي آب، نگينهاي نفيس شفاف و عوض سنگريزه‌ها مرواريد و عوض شاخه هاي درختان زر و سيم بكار برده بودند.
هشام بن عبدالملك (120 هجري) قالي ابريشمين و زريني به طول 90 و عرض 32 متر داشته كه با قالي بهارستان رقابت مي‌كرده است. از آنجا كه بافندگان فرش مرغوب ايرانيان بوده اند مي‌توان يقين داشت كه قالي مزبور در ايران بافته شده بوده است.
مسعودي مي نويسد «المستنصر» خليفه عباسي قالي مصوري به صور ايراني با كتيبه هاي پارسي داشته است. يكي از صور مربوط به تاجگذاري سلطاني بوده كه كتيبة مربوط وي را شيرويه پسر خسرو پرويز معرفي مي نموده است در اين قالي [21] صور شاهان و خلفاي ديگر هم بوده من جمله يزيد بن وليد بن عبدالملك.
بنابر آنچه گفته شد بافت اين قالي در ايران بوده و بطور كلي در دورة خلفاي اموي و عباسي مانند ساير رشته هاي صنعتي، قالي بافي دنباله رونق دوره ساساني را طي ميكرده است.
در اعصار سلجوقي و ايلخاني اين صنعت كماكان رواج كامل داشته است چنانكه غازان خان، مسجدي ساخته است كهبه قاليهاي اعلي مفروش مي‌شده است. همچنين وي براي شنب معروف خود تعدادي قالي سفارش داد كه در فارس ببافند. ابن بطوطه در اين عصر از قاليهاي سبز فام حدود ايذه و مال امير سخن ميراند.
از جمله شواهد و دلائل پيشرفته اين صنعت در دورة تيموريان وجود صحنه‌هاي قالي است كه در مينياتورهاي اين زمان ديده مي‌شود. چنانكه در ضمن تصاوير نسخه خطي خمسه جامي كار قاسم علي كه متعلق به مجموعه قصر گلستان است اين حقيقت را مي‌توان يافت. همچنين مينياتورهاي ديگري از اين زمان دردست است كه طرز بافت قالي را نشان مي‌دهد. نقوش و طرحهاي قالي در زمان تيموريان و بعداً در دوران صفويه عموماً توسط هنرمندان بنام اين عصر از قبيل كمال الدين بهزاد، سلطان محمد، مير سيد علي و محمدي انجام گرفته است و مي‌توان گفت كه تا هم امروز طرحها و نقوش قاليهاي ممتاز و معروف ايران از تأثير و نفوذ كار اين استادان جليل بر كنار نيست.
قاليهاي مشهور ايران كه جزء مفاخر هنري ما محسوب مي شود و در خارج از ايران وجود دارد بالغ بر صدها پارچه مي‌باشد. مانند مجموعه قاليهاي نفيس موزه وين، مجموعه قاليهاي معروف موزه برلين، قالي مشهور موزه لوور كه سابق بر اين كليساي نتردام را زينت ميداده است، قالي شكار موزه پولدي پوزولي ميلان بافت غياث الدين جامي به اندازه 360× 692 سانتيمتر مورخ به سال 929 .
قالي مشجر متعلق به مجموعه ويليام كه هم اكنون در موزه پنسيلوانياي امريكا حفظ مي‌شود و به نقوش باغ و صور حيواني مزين است. قالي مشهور گراكو در پاريس و بالاخره مجموعه قالي هاي موزه ويكتوريا و آلبرت و قالي چهار فصل ژانسن اندريا كه مزين به گل و گياه فصل مربوط، درون ترنج‌ها صورتهاي تزئيني است. همچنين بايد قالي تاريخ دار بافت مقصود كاشاني متعلق به برادران دووين را نام برد.
در عصر صفويه به طور‌يكه قبلاً نيز گذشت صنعت قالي بافي مورد توجه شاهان اين سلسه قرار گرفت چنانكه هنگاميكه نصير الدين محمد همايون پادشاه هند به واسطه اختلافات داخلي به دربار شاهطهماسب صفوي پناهنده شد (951) شاه ايران مقدمش را گرامي داشت و پسر خود مراد ميرزا را مأمور پذيرائي او نمود در اين مسافرت قالي بافي ايران به قدري مورد علاقه همايون قرار گرفت كه در مراجعت به هندوستان تني چند از استادان قالي و مينياتور ايران را براي رواج هنر و صنعت ايراني به هندوستان برد. اين صنعتگران كه از شهرهاي اردبيل و جوشقان و كاشان و خراسان به هندوستان رفتند مكتبي در قالي بافي به وجود آوردند كه بنام قالي بافي ايران و هند خوانده مي‌شود. از جمله آثار اين زمان تعداد يازده قطعه قالي نفيس است كه هم اكنون جزء مجموعه آستان قدس رضوي در خزانه مبارك حضرت رضا (ع) نگاهداري مي‌شود و متأسفانه چون در حفظ و حراست آنها در گذشته آن طوري كه بايد توجهي نشده است. جملگي وضع خوبي ندارد و اميد مي‌رود با مراقبت و علاقمندي و ايمان اولياي محترم آستان قدس رضوي نسبت به مرمت وصيانت آنها توجه مخصوص معمول شود.
اين قاليها كه در لاهور توسط استادان ايراني بافته شده كرك آن بسيار ظريف و تار و پود آن از ابريشم است و از حيث رنگ آميزي و ظرافت در جهان بي مانند مي‌باشد و بطوريكه حساب شده است در هر دسيمتر مربع از اين قاليها بيش از يازده هزار گره زده‌اند. شاه عباس كبير به واسطه عشق و علاقه خاصي كه به صنعت قالي داشت مي‌توان گفت موجد مكتب بخصوصي در قالي بافي شده است.
براي نخستين بار در تاريخ قالي بافي در زمان اين شهريار، گلابتون زرين و سيمين و ابريشم در بافتن قالي مرسوم گرديده. در موزه ايران باستان هم هشت قطعه فرشهاي نفيس عهد صفويه هست كه ذكر آنها در اين مقاله موجب اطناب مطلب مي‌شود و علاقمندان مي‌توانند به راهماي اجمالي موزه ايران باستان مراجعه فرمايند.


پاسخ با نقل قول
  #59  
قدیمی 07-08-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سفر به ديار ابريشم و قاليچه
هر سال بهار که مي شود، «بايرام گل يزداني» به سياق تمام 50 سال گذشته، دست به کار مي شود و کرم ابريشم پرورش مي دهد؛ سپس از آن پيله ها و بقيه پيله هايي که از ديگر پرورش دهندگان «تنگه ترکمن» و گاهي هم آبادي هاي اطراف به دستش مي رسد، ابريشم مي گيرد. او از نيم قرن پيش که نامزد مرحوم «نوري بهمن» شد، اين کار را ترک نکرده است.
به گفته «عبدالجليل» دهيار روستا، پسران «بايرام گل» که بيماري مادر و صرفه پايين اقتصادي اين کار را مي بينند، با اين کار او مخالف هستند، اما چه کنند که مادرشان حاضر نيست به اين راحتي، پيشه هنري آبا و اجدادي را که به نوعي، با هويت قومي ترکمنان عجين شده است، کنار بگذارد. او البته حالا دچار بيماري هاي دوران کهنسالي شده و نيازمند مراقبت و حمايت است و دخترانش نيز حال و روز چندان خوشي ندارند و يکي از آن ها هفته اي 2 بار با رنج و زحمت فراوان بايد به بجنورد بيايد تا دياليز شود.
«عبدالجليل» به نقل از داماد «بايرام گل» مي گويد که او بر اثر 50 سال ابريشم کشي به شيوه سنتي، دچار تنگي نفس شده اما به اين کار عادت کرده است و کسي هم توان راضي کردن او را براي دست کشيدن از اين کار در خود نمي بيند.
وقتي به منزل «بايرام گل» مي رسيم، او را به همراه زن جواني که نمي دانم دختر يا عروسش بود، در محوطه باز مقابل منزل اش و زير سايباني دست ساز، سخت مشغول کار مي يابيم؛ کاري که به نظر، هنوز به شيوه صدها سال پيش انجام مي شود؛ با ابزارهايي به غايت ساده و با مرارت بسيار؛ آن ها تند و تند از طشت بزرگ کنار دست شان پيله هاي ابريشم را بر مي دارند و در ديگ آب جوش يا به قول ترکمن ها «غازان» مي ريزند و هم زمان، مراقب هستند که شعله هاي اجاق فروکش نکند. اندکي که مي گذرد و پيله ها به تدريج از هم باز مي شود، با يک حرکت سريع، از هر پيله، سررشته الياف (يوپک) را مي گيرند و با مهارتي کم نظير، آن را از سوراخ باريک ابزار چوبي ساده ابريشم کشي - به قول خودشان «پريک»- عبور مي دهند. بوي برخاسته از ديگ محتوي پيله هاي در حال جوش، براي عموم افراد، آزار دهنده و غيرقابل تحمل است. اندکي نمي گذرد که کلافي از ابريشم حاصل مي شود؛ کلاف هايي که بايد ساعاتي در هواي آزاد بماند تا خشک و براي رنگرزي آماده شود.
يکي از پسران «بايرام گل» که گويا تازه متوجه حضور ما شده است، از منزل خارج مي شود، پيش مي آيد و خوشامد مي گويد. به گفته او، مادرش روزانه از چيزي نزديک به 5 کيلوگرم پيله 10 کلاف ابريشم مي گيرد. سپس با رنگ هايي -بيشتر شيميايي- که از شهر تهيه مي کنند، آن ها را رنگ آميزي مي کند. اين رشته هاي نخ به سبب ظرافتي که دارد، براي بافت پارچه ابريشمي مناسب است و براي قالي و قاليچه لازم است که هر چند رشته آن به هم تابيده شود؛ کاري که در اندک کارگاه هاي ريسندگي منطقه انجام مي شود.
«بايرام گل» هر وقت که از کار ابريشم کشي فارغ مي شود، به سراغ دستگاه ساده و قديمي بافت پارچه خود مي رود که در زبان محلي به آن «تارا» مي گويند؛ سپس زير قاب عکس شوهر مرحومش و روي سکوي نشيمن مخصوصي مي نشيند و شروع به بافتن پارچه هاي ابريشمي مي کند. اغلب هم روسري هاي بلند و کم پهن مخصوص زنان و دختران ترکمن مي بافد؛ با رنگ قرمز روشن و نوارهاي زرد شفاف که رنگ سنتي البسه زنان اين قوم است. بافت هر روسري ابريشمي 8 متري که اندکي کمتر از يک کيلوگرم نخ ابريشم مصرف مي کند، حدود 10 روز طول مي کشد.
از پسر بزرگ «بايرام گل» مي پرسم که اين روسري ها را کجا و به چه قيمتي مي فروشند که مي گويد: «مادرم بعضي مشتريان قديمي دارد که هر سال خودشان به اين جا مي آيند و سفارش کار مي دهند و تحويل مي گيرند و قيمت هر روسري از اين نوع هم حدود 300 هزار تومان است» اما با توجه به هزينه بالاي توليد، از اين رقم، چقدر سود عايد اين پيرزن هنرمند مي شود؟ با لبخند تلخ پسرش که با آهي کوتاه و تکان دادن سري به نشانه تاسف همراه مي شود، پاسخم را مي گيرم! حقيقت آن است که در سال هاي اخير، بالا رفتن مداوم هزينه توليد اين البسه و فراواني پوشاک داخلي- و بيشتر هم خارجي- در بازار، آن هم در رنگ ها و طرح هاي متنوع و با قيمت هاي نازل، باعث کاهش روز افزون شمار خريداران اين دست بافته هاي هنرمندانه شده است؛ به نحوي که به جز بعضي زنان سالخورده از خانواده هاي متوسط به بالا و نوعروساني که ترجيح مي دهند با البسه سنتي قوم ترکمن به خانه بخت بروند، مشتريان ديگري از آن استقبال نمي کنند. پوشاک ابريشمي مردانه هم که ديگر حتي در روستاها به ندرت استفاده مي شود.
به همراه همکارم، «جرگلان» ترکمن نشين را با هنرمندان کهنسال و خاطرات شنيدني شان و کودکان بازيگوش و رؤياهاي آهوان ابريشمي نشسته بر قاليچه هاي آن ها ترک مي گوييم و در جست وجوي بعضي ناگفته ها به بجنورد باز مي گرديم.

هفت دريا را نشانه اي، چکه اي مانده است!
معروف است که نخستين بار، اين چينيان بودند که با ابريشم آشنا شدند و فوت و فن اين کار را آموختند. آن ها تا قرن ها رموز اين کار را در قبضه خود داشتند که باعث شد، از ناحيه تجارت ابريشم به ثروتي کلان دست يابند. البته برخي مورخان و خاورشناسان هم براين باور هستند که اگر چه، هنر پرورش کرم ابريشم و ابريشم کشي از چين متولد شد، اما ايرانيان بعدها آن را تکامل دادند و با وارد کردن مواد اوليه از خاور دور، پارچه هاي مخمل ابريشمي و زربفت گران بهايي توليد مي کردند که براي امپراتوران روم و درباريان مغرب زمين، با ارزش ترين خلعت و سوغات محسوب مي شد.
در افسانه هاي ملل آمده است که حدود 3 هزار سال پيش، شاهزاده خانمي از چين با يکي از پادشاهان آسياي ميانه ازدواج کرد و تخم نوغان و بذر توت را لا به لاي گيسوان بلندش پنهان کرد و به خانه شوهر برد و اين گونه بود که ديگر مليت هاي قاره کهن به تدريج به رموز اين کار آگاه شدند. در عصر صفوي، صدها کارگاه ابريشم بافي در شرق، شمال و مرکز ايران با هزاران بافنده و هنرمند به کار تهيه ابريشم و بافت انواع پارچه هاي گران بها مشغول بودند و بازرگاناني نيز به صدور اين کالاي گران قيمت به ممالک اروپايي مي پرداختند. اما امروزه از آن رونق و آن ميزان اشتغال و درآمدزايي خبري نيست و ابريشم کشي و ابريشم بافي به مناطق کم شماري محدود شده است.
در حال حاضر استان هاي خراسان به همراه استان هاي سرسبز شمالي و اصفهان، بيشترين حجم پرورش کرم و توليد ابريشم را به خود اختصاص داده اند و خراسان شمالي هم رتبه پنجم توليد پيله را در کشور داراست. با اين حال، پيله هاي دسترنج پيله وران اين خطه براي ابريشم کشي به شيوه مدرن بايد به خراسان رضوي ارسال شود.
«مجيد يزداني» که به گفته خودش، از سال 73 به کار خريد و فروش تخم، پيله و نخ ابريشم وارد شده است، در زمره حلقه هاي واسط نوغانداران استان با صنعت گران ابريشم در خراسان رضوي به شمار مي آيد.
ظهر يکي از واپسين روزهاي خرداد در حالي با او ديدار مي کنم که در يکي از گاراژهاي قديمي بجنورد مشغول وزن کردن کيسه هاي حاوي پيله تر تعدادي از نوغانداران و چانه زدن با آن ها روي قيمت است. او امسال هر جعبه تخم کرم ابريشم را از تربت حيدريه به قيمت 8 هزار تومان تهيه کرده و در اختيار پرورش دهندگان استان قرار داده است و حالا پس از گذشت کمتر از 2 ماه، پيله ها را از آنان خريداري مي کند تا براي ابريشم کشي دوباره به تربت حيدريه يا مشهد ارسال کند.
مي گويد: برخلاف کارگاه هاي ابريشم کشي کوچک سنتي در استان، ابريشم کشي در مشهد يا تربت حيدريه با کيفيت خوبي انجام مي شود و چون براي همه کارها دستگاه هاي مخصوص وجود دارد، نخ هاي خوبي تحويل مي دهند.
وي نخ ابريشم پخته يا کامل را کيلويي 90 هزار تومان از طرف هاي مشهدي خود تحويل مي گيرد و بابت رنگرزي هر کيلوي آن که البته در بجنورد به سفارش او انجام مي شود، 6 هزار تومان پرداخت مي کند. سپس نخ هاي رنگ شده را در اختيار بافندگان قالي و قاليچه يا معدود پارچه بافان منطقه مي گذارد.
او در عين حال، گلايه مي کند که در اين فرآيند ارسال و دريافت تخم و پيله و نخ ابريشم و با اين هزينه هاي بالاي حمل و نقل، چيز زيادي عايد او و ديگراني که در اين کار هستند، نمي شود. شايد توسعه صنايع مرتبط با ابريشم در استان بتواند گرهي از کار فعالان اين صنعت بگشايد و از هزينه هاي توليد، اندکي بکاهد.

از جرگلان تا «بايگ»
اگر چه به اذعان کارشناسان، پيله توليدي نوغانداران خراسان شمالي در زمره با کيفيت ترين ها در کشور به شمار مي آيد، اما سنتي بودن روش هاي پرورش کرم ابريشم در روستاهاي استان و نبود کارگاه هاي مدرن ابريشم کشي بهره وري کار را پايين آورده و باعث شده است که ارزش افزوده چنداني نصيب بهره برداران اين عرصه نشود.
شايد از همين روست که در ابتداي دهه 80 حدود 2 هزار خانوار در استان به کار پرورش کرم ابريشم مشغول بودند اما اين آمار در يکي، 2 سال اخير به رقمي بين هزار و 200 تا هزار و 400 بهره بردار تقليل يافته است.
بيشتر اين بهره برداران هم در منطقه راز و جرگلان شهرستان بجنورد و سپس روستاهاي ترکمن نشين مانه و سملقان سکونت دارند.
به گفته مدير امور طيور، زنبور عسل و کرم ابريشم سازمان جهاد کشاورزي، امسال 60 تن پيله تر در استان توليد شده که نسبت به سال گذشته 10 تن بيشتر است.
«احمد داوطلب» اين افزايش 20 درصدي را ناشي از بهبود شرايط پرورش و افزايش نرخ خريد تضميني پيله مي داند که از 73 هزار و 600 ريال سال گذشته به 86 هزار ريال رسيد.
وي در عين حال تصريح مي کند: قيمت خريد پيله تر در بازار بيشتر از نرخ اعلام شده از سوي دولت بوده است و اين رقم به طور ميانگين 94 هزار و 500 ريال بوده که در نتيجه، تمام پيله توليدي در استان توسط بخش خصوصي خريداري شده است. او با اعتقاد به اين که خراسان شمالي از استان هاي مستعد در زمينه توليد پيله ابريشم به شمار مي آيد، يادآور مي شود: اين استان پس از گيلان، خراسان رضوي، گلستان و مازندران، بيشترين ميزان توليد پيله را به خود اختصاص داده است.
او در عين حال با اشاره به جاي خالي پرورش صنعتي کرم ابريشم در استان اذعان مي کند: در اين زمينه ظرفيت هاي فراواني در منطقه وجود دارد، اما چون قيمت ها براي پرورش دهندگان به صرفه نيست، از آن استقبال نمي شود و به دليل آن که کارگاه ابريشم کشي هم نداريم، پيله توليدي استان به طور عمده به تربت حيدريه و شهر «بايگ» ارسال مي شود و دوباره نخ هاي ابريشمي براي استفاده در دست بافته هاي زيباي هنرمندان به استان باز مي گردد.

صنعت ابريشم استان در انتظار طلوعي دوباره
با وجود پيشينه طولاني حرفه ابريشم کشي و ابريشم بافي در خراسان شمالي به نظر مي رسد که اين هنر- صنعت تا اندازه زيادي مهجور مانده است؛ به نحوي که هر گاه از هنر پارچه بافي سنتي در استان سخني به ميان مي آيد، ذهن همگان متوجه چادرشب بافي مي شود يا زماني که از قاليچه هاي ابريشمي دو رو صحبت مي شود، همه فقط بر حمايت از بافندگان متمرکز مي شوند- البته اگر همان نيز عملي شود(!)- اما کسي به مشکلات موجود بر سر راه تأمين مواد اوليه اين هنر و رفع دغدغه خاطر کساني که به واقع، «خاک را به هنر کيميا» مي کنند، توجهي ندارد.
شايد اگر در شهرک تخصصي فرش که در مرکز استان راه اندازي مي شود، به توسعه صنايع جانبي اين حرفه و تکميل زنجيره اقتصادي آن بها داده شود، صنعت ابريشم استان از پيله انزوا و فراموشي خارج شود؛ استاد کاران اين رشته نه تنها به هنگام برگزاري جشنواره ها، بلکه در عالم واقع قدر و منزلت بيشتري يابند و به معاش بهره برداران کمک شود، نسل جديد هم با اشتياق بيشتري پاي درس و بحث و تجربه استادان کهنسال و فراگيري رموز اين کار مي نشينند تا آيندگان نيز سهمي از آن داشته باشند. به قول ظريفي، وقتي «تمام کرم هاي ابريشم، بي آن که حتي خواب پرواز ببينند، پروانه مي شوند»، پس ما چرا با وجود امکان تغيير سرنوشت صنعت ابريشم استان، خود را حتي از «خواب پرواز» و بال گشودن اين صنعت محروم سازيم؟




پاسخ با نقل قول
  #60  
قدیمی 07-08-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

هنر ختایی


ختایی یعنی منسوب به ختا ، ختایی یادگاری از نفوذ هنر چین در ایران پس از حمله مغول از اسم طایفه "ختا " یا قراختا گرفته شده است . که از اواخر قرن 3 وسرزمینهای را از شمال چین ،ترکستان شرق((مولتان ))و (منچوری ) به دست اوردند که در منابع اسلامی به ختا "خط" معروف است . شماری از طراحان معتقدند که ختایی از خط مشتق شده است یعنی ادامه خط وانرا به صورت خط می نویسند.
موضوع: ختایی یا خطائی ممکن است از خط گرفته شده باشد ویا منسوب به شهر ختن باشد .واز جمله نقشهایی اساسی هنرهای تزئنی ایرانی است که از ترکیب گل وغنچه وبرگ پدید می اید . وهرگردش موزون ان را یک بند می خوانند.برخی منشا این گل را شهر ختن کشور چین می دانند . وعنوان ختائی را از همین نام گرفته اند وگروهی دیگر به واسطه عدم تطابق این طرحها را با طبیعت انها را خطایی (ناشی از سهو وخطا )دانسته اند.لیکن با توجه به تاثیر پذیری هنر نقاشی ایران از هنر چین ومقام ومنزلت شهر ختا یا ختن در ادبیات فارسی وشباهت این طرح ها به نقشه های تزیئنی چینی و نسبت دادن انها به ختن بی مناسب نخواهد بود .ودر تعریفی دیگر طرح ختایی را مشتمل بر نقش گلها و ساقه وبرگهای می دانند که نمونه انها در طبیعت نیست لیکن انها را می توان با الهام وگرده برداری از گلهای مختلف وتلفیق انها با یکدیگر پدید اورد.
ختایی افزون بر قالی در کاشی وتذهیب نبز به کار می رود در قالی اراسته تر وبارنگهای بیشتر ودر کاشی ساده تر وبا رنگ های کمتر .اولین نقوش بر دل غارها وصخره ها وسفال ها توسط انسانهای نخستین ترسیم شد. ولی به تدریج وبا گذشت زمان های بسیار انسان توانست به انها تکامل بخشد .بسیاری از نقشها با الهام از طبیعت بوده بعضی از نقوش گیاهی هستند که به عنوان عناصر تزینی در بسیاری از صنایع هنری ودر معماری مورد استفاده قرار گرفته اند . این نقوش گیاهی گاه به تنهایی وگاه به صورت تلفیقی با سایر نقوش از جمله نقش های ساده وهندسی در بناهای تاریخی دیده می شود . طرح های ختایی نقوشهایی گیاهی وگل وبوته هستند .بوته سمبلی از کاج وسرو است که خود مفاهیم واشکالی از طرح قالی است . که این نقش ها با ظرافت ونازکی در لابه لای نقوش اسلیمی در حرکت هستند وداری نقوش پیچ در پیچ گل وبوته است .طرح ختایی به تناسب فضا وطرح های هندسی روی سطح اثر می چرخند وهنرمن ناگزیر است برای پر کردن نقوش از این طرح ها استفاده کند .زیرا این طرحها وسایلی برای ایجاد نظم ووحدت میاناجزاء اثر هنری هنرمند هستند . ونمودار طرحی از نهال اما با خمیدگی ارام به شکل کمان یا نیمه کمان که بطواتر معمول نقشهای از گل ،غنچه ،برگ وبند را در بر می گیرد وبه هم می پیوندند . بندخود نمایی چندانی در فرش ندارد . اما اصول ومبانی طرح را به تمام ارایه های فرش ابلاغ ی کنند وهمه انها را نظم وترتیب می دهد وبند یا ساقه در نقشهای ختایی با پیچ وخم های مو.زون وبا حرکتی منحنی گلها وغنچه ها وبرگها وبرگچه ها در میان می گزارد وبا ایجاد وحدتی کم نظیر عمل جایگزینی انها را انجام می دهد . حرکت افقی ساقه در طرح های ختایی در فضاهای بزرگتر حالت دورانی و حلقوی به خود گرفته وبا در بند کشیدن برگها وغنچه ها ودیدگان بیننده را به مرکز طرح جلب می کند . وبند عامل رویش اتصال وترکیب بندی گلها وبرگها می شود . پایه طراحی بند های ختایی واسلیمی بر اساس گردش حلوزونی نمایان می شود .که به گردش حلزونی ( اسپیرال) می گویند.وباید فاصله بین قوسهای گردش به صورت یکنواخت در همه جای گردش رعایت شود .وبعد از رسم گردش اجزای ختایی با توجه به اهمیت شان مورد استفاده قرار می گیرند . جهت قرار گیری گلهای شاه عباسی ودیگر اجزای که بعد از این بر روی خطوط گردان ترسیم می شود به تناسب جهت گردش حلزونی به کار می ایند . نام گذاری بخش های ساقه که سه شکل اند
1. اصلی
2. انشعابی
3. فرعی
ساقه ای است که اجزاء نقوش ختایی را به یکدیگر متصل می کنند وبه صورت خطوط شکسته یا منحنی طراحی می شوند . در طرح ختایی قسمت های از طرح ساقه ضخیم تر وقسمت های نازکتر است . ساقه با پیچ وخم های زیبا ترکیبی از خطهای کمانی و گاه به ندرت راست خط ساقه گاه دایره ای مارپیچ وگاه کمانی شکسته وایجاد پیوستگی میان نقش گل وبرگ وغنچه وبه صورت شیوه تند وکند طراحی می شود .یعنی بخش نخستین ساقه کلفت تر وبخش پایانی نازکتر می شود .
برگها : برگها در طبیعت انواع مختلفی دارند که در طراحی ابتدا از برگ های ساده وشکسته وهندسی بوده اند .برگهای لوزی شکل ودندانه ای در مقیاس بزرگتر بجایی رگبرگها شاخه های کوچکتر گل را در خود جای می دهند ودر تزیین وهماهنگی طرح های ختایی نقش عمده ای را بازی می کنند . انها با پرکردن فضاهای خالی در وحدت وهماهنگی طرح اثر بسزایی دارند . وگاه گاه مثل ساقه ها با شکستگی قائمه تغییر جهت داده فضاهای خالی را پر می کنند . وگونه ای دیگر برگها کشیده وبه شکل انها ،شمشیری،ماهی،شعله ای ،انتهای بعضی از برگها ی کشیده را طراحان حالت شکسته می دهند وبخشی از برگ باحرکت ناگهانی ،خلاف جهت برگ روی ان بر می گردد . وشکل بسیار زیبا ایجاد می کند وپایه برگها به بند اصلی یا فرعی متصل ونوک برگها ازاد است گونه ای دیگر از برگها شبیه مو طراحی می شوند .
غنچه ها: گلهای کوچک نیم شکفته ای در فرش هستند که از محل پایه به بندهای فرعی متصل می شوند .ومعمولا در انتهای بندهای فرعی قرار می گیرند .غنچه چند قسمت است: گل پنج پر –غنچه پربرگ وغنچه گل عباسی گلبرگها: دارای جهت هستند وجهت انها عمدتا از پایه به سر گل متمایل است . وگاه تقریبا دارای محور تقارن اند . واین تقارن در رنگ امیزی هم وجود دارد در طرحهای گلهای لاله عباسی یک ویا 2تا یافت می شود که از نظر طراحی ومرکز وسرچشمه طرح ان است.
قاعده ترسیم گل ختایی بر دایره استوار است واز ترکیب وتلفیق دوایر انواع گلهای ختایی به شکل غنچه وگل کامل وبا جلوه های زیاد ظاهر می شوند .گل باید در جایی قرار گیرد که توجه بیننده را به خود جلب کند.
گلها گوناگونند مانند گل انار،حنایی،نسترن،نیلوفر وگرد وبه صورت تک گل یا تزینات درونی در زیر ودر سر گل ودر دو سوی ان یا چند گل به یک بوته یا پیوسته به اسلیمی وختایی نشان داده می شوند نمایش گل به شیوه نقش های گوناگون از ویژگی بسیار در قالبهای ایرانی است سرگلهارا به نقش حیوانات پیوند داده ویا در قاب گلها طرحی از پیکرحیوانات می نهند ویا انرا به دسته گل وبرگ وبته جقه نقش می کنند .
گل ختایی به دهها شکل ورنگ ممتفاوت می باشد که هر یک در حد خود نمودار کاملی از ذوق وزیبایی است که هنر مندان با ترکیب وتلفیق طرح ها شکل جدیدی ایجاد نمودند . بعد از اینکه گلهای اصل را روی گردش حلزونی مشخص کردیم اجزای ریز تر مثل گلهای گرد دغنچه وبرگها را در فضای خالی قرار می دهیم اجزای ختای به صورت یکنواخت در گردش خطوط پراکنده می شوند .
نتیجه گیری : هیچ ارایه ای به صورت مجزا دیده نمی شود هر ارایه نیاز دارد که حداقل از یک نقطه به ارایه دیگر متصل شود . همچنان که در طبیعت هم هیچ گل وشکوفه وبرگی مجزا نیست بند هیچ خودنمایی ندارد اما اصول ومبانی طرح را به تمام ارایه های فرش ابلاغ می کنند . وهمه انها را نظم وترتیب می دهند . به این ترتیب بند نه تنها ارایه ها را نظم می بخشد بلکه این نظم را به بیننده منتقل واو را متوجه وحدت وهماهنگی قرار می دهد .
بررسی سیر تکاملی کاربرد طرح گلها در دوره های مختلف از دوران هخامنشی تا کنون نشان داده شده که این طرح در اثار هخامنشی هم بوده که به تدریج تکامل یافته. هنر اشکانی از هنر یونان تاثیر گرفته و شامل نقاشی دیوار وگچبری هایی از نقوش هندسی استفاده شده در دوره ساسانی نقوش گیاهی استفاده می شده که پرکننده های فضاهای خالی و میان انسان وحیوان که در حواشی طرح ها استفاده می شد که نقوش گیاهی قوس دارد ودورانی بودند . در دوره ایلخانیان وتیموریان قرن 8و9 استفاده از نقوش گیاهی (ختایی ) ابر چینی ونقوش حیوانی عجیب مانند اژدها وسیمرغ در طراحی منقوش وکاربرد نقوش اسلیمی وختای در کتاب ارایی بوده ودر دوره صفویه بزرگ کردن قوس های اسلیمی وختایی در عین ظرافت ورعایت تناسبات و ترکیب اسلیمی وختایی در یک دیگر ونقوش ختایی در این دوره متنوع تر شد . واین دوره در بکار بردن نقوش ختایی در تزینات گنبد وکاشی کاری مساجد ابنیه شهرت دارد .مسجد جامع اصفهان در شمار شاهکاری ها می باشد . ودر دوره صفویه به کار گیری گل شاه عباسی رایج شد. از این دوره به بعد در دوره صفویه نقشهای ریز بودند .با گذشت زمان بزرگتر شدند وهر باربا نواوری در دسته از رنقشها چهره تازه ای به خود گرفت.


پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 11:24 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها