بازگشت   پی سی سیتی > هنر > فیلم سينما تئاتر و تلویزیون Cinema and The Movie

فیلم سينما تئاتر و تلویزیون Cinema and The Movie مباحث مربوط به فیلم سینما تلویزیون و تئاتر در این بخش

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #51  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

گربه روی شیروانی داغ - Cat On Hot Tin Roof





سال تولید : ۱۹۵۸
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : مترو ـ گلدوین ـ مایر
کارگردان : ریچارد بروکس
فیلمنامه‌نویس : جیمز پو و بروکس، برمبنای نمایش‌نامه‌ای نوشته تنسی ویلیامز
فیلمبردار : ویلیام دانیلز.
هنرپیشگان : الیزابت تیلر، پل نیومن، برل آیوز، جک کارسن، جودیت آندرسن، مادلین شروود و لاری گیتس.
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۸ دقیقه.


"بریک" (نیومن)، فوتبالیست حرفه‌ای سابق، همسرش "مگی" (تیلر) را برای مرگ دوستش مقصر می‌داند و به‌همین دلیل از او، که دیوانه‌وار دوستش دارد ـ متنفر شده و به‌نوش‌خواری پناه آورده است. "بریک" و برادرش، "کوپر" (کارسن)، همراه همسران‌شان برای روز تولد پدرشان در املاک پدری جمع شده‌اند تا سرانجام پدر (آیوز) ـ که به‌تشخیص پزشکان در آستانه مرگ است ـ روشن‌ شود. "کوپر" فکر می‌کند به‌دلیل فرزندان زیادش، برای تصاحب ارثیه پیرمرد شانسش از "بریک" بیشتر است، به‌دلیل فرزندان زیادش، برای تصاحب ارثیه پیرمرد شانسش از "بریک" بیشتر است، اما پیرمرد که واقعیت را نمی‌داند، با همه بدرفتاری می‌کند. سرانجام "بریک" واقعیت را به پدرش می‌گوید و پس از دقایقی توفانی، آرامش حکمفرما می‌شود....
٭ اقتباس حرفه‌ای از نمایش‌نامه پرآوازه ویلیامز به تمامی در فضای محدود یک خانه اربابی می‌گذرد و تنها با اتکا به گفت‌وگوهائی بسیار حساب شده پیش می‌رود. اما با وجود این، تنش فوق‌العاده‌ای که بر تمام افراد داستان حاکم است، اجازه لحظه‌ای رخوت و سکون را نمی‌دهد. فیلم بدون حتی یک رجعت به گذشته، موفق می‌شود سایه سنگین گذشته را که زندگی شخصیت‌ها را زیر سلطه گرفته، به تصویر بکشد و در صحنه طولانی جدل پدر و پسر در زیرزمین (که به موزه‌ای از خاطرات گذشته بدل شده) به اوج برسد. بای دو شخصیت اصلی فیلم فوق‌العاده است و بازی ضعیف برخی از بازیگران نقش‌های فرعی را هم جبران می‌کند.

__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #52  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

شبح اُپرا - THE PHANTOM OF THE OPERA





سال تولید : ۲۰۰۴
کشور تولیدکننده : انگلستان و آمریکا
محصول : اندرو لوید ـ وبر
کارگردان : جوئل شوماکر
فیلمنامه‌نویس : لوید ـ وبر و شوماکر، برمبنای نمایش موزیکالِ لوید ـ وبر از رمانی نوشتهٔ گاستون لورو
فیلمبردار : جان ماتیسن
هنرپیشگان : جرالد باتلر، امی راسم، پاتریک ویلسن، میراندا ریچاردسن، مینی درایور، سایمن کالو، سیاران هیندز و جنیفر الیسن
نوع فیلم : سیاه و سفید و رنگی، ۱۴۳ دقیقه


پاریس، سال ۱۹۱۹. ̎رائول̎ کهن‌سال، وقایعی را به خاطر می‌آورد که پنجاه سال قبل رخ داده‌اند: ̎فیرمنِ̎ اسقاط‌چی (هیندز) و ̎آندره̎ (کالو)، سالن اپرا را در اختیار می‌گیرند. ̎رائولِ̎ جوان (ویلسن)، حامی اپرا، پی می‌برد که ̎کریستین̎ (راسم)، دختر محبوب دوران کودکی‌اش، به‌عنوان جانشین ̎کارلوتا̎ (درایور)، خوانندهٔ اپرا انتخاب شده است. ̎کریستین̎ را ̎شبح̎ (باتلر)، آموزش داده ـ مردی عاش موسیقی که چهره‌اش از شکل افتاده و مدتی است در زیر عمارت اپرا، خانه کرده است. وقتی ̎کارلوتا̎ وسط اجرائی صحنه را ترک می‌کند، ̎کریستین̎ جایش را می‌گیرد و با استقبال مردم روبه‌رو می‌شود. ̎شبح̎، ̎کریستین̎ را به پناهگاه خود می‌برد ولی در آن‌جا، ̎کریستین̎ با برگرفتن نقاب از چهرهٔ ̎شبح̎، او را خشمگین می‌کند. ̎شبح̎ به رابطهٔ ̎رائول̎ و ̎کریستین̎ حسادت می‌کند. ̎فیرمن̎ و ̎آندره̎، ̎شبح̎ را تحقیر می‌کنند و همین باعث می‌شود ̎شبح̎ نامه‌های تهدیدآمیز برای‌شان بفرستد و یکی از دستیاران صحنه را خفه کند. پس از شرکت در بالماسکه‌ای در اپرا، خشم ̎شبح̎ نسبت به ̎رائول̎ و ̎کریستین̎ بالا می‌گیرد. ̎شبح̎ پیش از اجرای اپرا، به صدای ̎کارلوتا̎ لطمه می‌زند ولی پیش از آن‌که ̎کریستین̎ جایش را بگیرد، ̎رائول̎ را که در پناهگاهش رخنه کرده گیر می‌اندازد، بعد نقاب از چهره برمی‌دارد و صورت از شکل افتادهٔ خود را به رخ می‌کشد و به ̎کریستین̎ می‌گوید که حالا بین زندگی کردن با او و دیدن مرگ ̎رائول̎، یکی را انتخاب کند. ̎کریستین̎ به ̎شبح̎ نزدیک می‌شود و این‌جاست که ̎شبح̎ به آزاد کردن ̎رائول̎ و ̎کریستین̎ رضایت می‌دهد. پنجاه سال بعد، ̎رائول̎ از گور همسر فقیدش، ̎کریستین̎ بازدید می‌کند و گل سرخ و حلقه‌ای در آن‌جا می‌یابد که نشان می‌دهد ̎شبح̎ زنده است.
● فیلم شوماکر بیش از آن‌که برداشتی از رمان لورو (۱۹۱۰) باشد، اقتباسی از نمایش‌نامهٔ موزیکال لوید ـ وبر به همین نام است که خود ملهم از داستان اصلی است، و پیش از این بارها روی صحنهٔ تئاترهای گوناگون اجرا شده بود. فیلم شوماکر به لحاظ ویژگی‌های متن و ساختار، به ویژه اجرائی متأخر از نمایش‌نامه به کارگردانی هارولد پرینس را سرمشق قرار داده است. آن‌چه شوماکر و لوید ـ وبر به‌عنوان نویسندگان فیلم‌نامهٔ این نسخه به داستان اصلی افزوده‌اند، از مقدمه و مؤخره‌ای که بدنهٔ داستان را در قالب بازگشت به گذشته دربرمی‌گیرد، تا طرح پیش‌زمینه‌ای تازه برای داستان زندگی ̎شبح̎ (در قالب صحنهٔ گریز او از سیرک) و هم‌چنین صحنهٔ دیدار ̎کریستین̎ از مزار پدرش و نبردی که آن‌جا بین ̎شبح̎ و ̎رائول̎ درمی‌گیرد، همگی عناصری تزئینی و غیرضروری می‌نمایند که افزودن‌شان تأثیری جز کند کردن ضرباهنگ داستان نداشته و نقشی در بسط و گسترش ساختار قصه یا افزودن مضامین جدیدی به آن یا فراهم ساختن امکان تأملی بیشتر بر شخصیت‌های داستان ندارد. فیلم در بین نسخه‌های قبلی (اگر از اقتباس نامتعارف برایان دپالما در قالب اجرای راکِ شبح بهشت، ۱۹۷۴، بگذریم)، به لحاظ ساختار موزیکالش نزدیک‌ترین پیوند را با اقتباس سال ۱۹۴۳ (آرتور لوبین) می‌یابد. علاوه بر این، در صحنه‌هائی که ̎رائول̎ خود را از دام‌هائی که ̎̎شبح̎ بر سر راهش گسترده (مثل اتاقی با دیوارهائی از آینه) می‌رهاند یا صحنهٔ بالماسکه که ̎شبح̎ با شمایل مرگ سرخ ظاهر می‌شود، آشکارا به نسخهٔ صامت ۱۹۲۵ (والاس وورسلی) ادای دین می‌شود. نظیر چنین برخوردی را می‌توان با دیو و دلبر (ژان کوکتو، ۱۹۴۶) هم شاهد بود. به ویژه در صحنه‌ای که ̎شبح̎، ̎کریستین̎ را از دالانی که دست‌های شمعدان‌ به‌دست از دیوارهایش بیرون آمده و مسیر را روشن کرده، هم‌راه خود می‌برد. شوماکر با تکیه بر تجربیات گذشته‌اش به‌عنوان طراح لباس و صحنه، توجه فراوانی به این و جوه فیلم می‌کند، اما این رویکرد تزئینی فیلم‌ساز بر ساختار روائی اثر سایه انداخته و توجه او به‌عنوان کارگردان/ فیلم‌نامه‌نویس را از جنبه‌های دیگر کار، چون تأمل بیشتر بر چگونگی پیش‌برد داستان و پرداخت شخصیت‌ها منحرف کرده، طوری که در نهایت کلیت فیلم را تا حد یک اپرای فیلم شده (و نه فیلمی مستقل که از ساختار اپرائی الهام گرفته باشد)، تقلیل داده است. نوآوری‌های شوماکر در ساختار روائی، مثل استفاده از تضاد فیلم رنگی و سیاه‌وسفید برای نمایش تمایز بین زمان حال سیاه و سفیدِ غمگین و پیر و افسرده‌حال (پاریس ۱۹۱۹) و گذشتهٔ رنگیِ جوان و شاداب (پاریس ۱۸۷۰)، کهنه و تکراری می‌نماید. راسم که در آن زمان به خاطر ایفای نقش دختر شان پن در رود مرموز (کلینت ایست‌وود، ۲۰۰۳) به شهرت رسیده بود، با ملاحت معصومانهٔ قرن نوزدهمی‌اش، انتخابی مناسب برای نقش ̎کریستین̎ به نظر می‌آید، ولی باتلر پشت طیف متنوعی از نقاب‌ها که تا صحنهٔ پایانی نیمی از چهره‌اش را به اشکال گوناگون می‌پوشاند (به ویژه نقاب تازه‌ای که نیمی از درازای صورتش را پوشش می‌دهد)، در قیاس با پیشینیانش از کلود رینز در نسخهٔ ۱۹۴۳ گرفته تا هربرت لوم در نسخهٔ ۱۹۶۲ (ترنس فیشر)، حرف تازه‌ای برای گفتن ندارد. در نهایت به نظر می‌رسد با وجود تمام اقتباس‌های رنگ‌ووارنگ و عجیب‌وغریب از داستان لورو، هنوز نسخهٔ صامت ۱۹۲۵ با حضور لان چینی با فاصله‌ای بعید از بیشتر اخلاقش، بهترین اقتباس در این عرصه است.
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #53  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

خشم خدا - The Wrath Of God






سال تولید : ۱۹۷۲
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : رینبو پروداکشنز و سینه‌من فیلمز
کارگردان : رالف نلسن، برمبنای رمانی نوشته جیمز گراهام.
فیلمنامه‌نویس : رالف نلسن، برمبنای رمانی نوشته جیمز گراهام.
فیلمبردار : الکس فیلیپس جونیر
آهنگساز(موسیقی متن) : لالو شیفرین
هنرپیشگان : رابرت میچم، فرانک لانگلا، ریتا هیورث، جان کولیکوس، ویکتور بونو، کن هاچیسن، پالا پریچت، گریگوری سیرا و فرانک رامیرز.
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۱ دقیقه.


اواخر دهه 1920. «اِمِت کوگ» (هاچیسن)، ایرلندی سرگردان در آمریکای مرکزی، فریب «جنینگز» (بونو)، سودجوی انگلیسی را می‌خورد و قرار می‌شود بشکه‌های قاچاق ویسکی را از مرز رد کند. در نخستین سفرش با انقلابیون درگیر می‌شود و جلوی هتک حرمت آنان را به دختری سرخ‌پوست، «چلا» (پریچت) می‌گید، و به کمک «پدر وان هورن» (میچم)، کشیشی خلع لباس شده، از مهلکه می‌گریزد. اما به‌زودی آن دو به‌دست «سرهنگ سانتیلا» (کولیکوس) گرفتار می‌شوند. او که «جنینگز» را هم دستگیر کرده، مأموریتی مرگبار را به این سه خارجی واگذار می‌کند: تاختن به دهکده «ماخودا» و ارباب فئودال قدرتمندش، «دلاپلاتا» (لانگلا). وقتی «کوک» و «جنینگز» به‌عنوان مهندسان معدن وارد حیطه «دلاپلاتا» می‌شوند، «وان هورن» - برخلاف نظر «دلاپلاتا» که نفرت بیمارگونه‌ای از کشیش‌ها دارد - با راه‌انداختن کلیسای دهکده و اجرای مراسم عشای ربانی، اعتماد اهالی را جلب می‌کند. اما حتی با حمایت‌های افراد دهکده و قبیله «چلا» هم این سه نفر به سختی می‌توانند بر «دلاپلاتا» غلبه پیدا کنند. در نبرد نهائی «جنینگز» و «وان هورن» قهرمانانه می‌میرند و «کوگ» که نجات پیدا کرده، با «چلا» ازدواج می‌کند.
* فیلم، به استثنای حضور باصلابت میچم که تصویری نامتعارف از کشیشی انقلابی ارائه می‌دهد و جلوه‌های ویژه پُررنگ و لعابش (کار فدریکوفارفن) برای جذب تماشاگر به موضوعی انقلابی و سیاسی نکته در خور دیگری ندارد. آخرین فیلم هیورث.
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #54  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

بیل را بکش: جلد یک - KILL BILL: VOL. 1





سال تولید : ۲۰۰۳
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : لارنس بِندر
کارگردان : کوئنتین تارانتینو
فیلمنامه‌نویس : تارانتینو، برمبنای شخصیت عروس خلق‌شده توسط اوما تورمن و تارانتینو
فیلمبردار : رابرت ریچاردسن
آهنگساز(موسیقی متن) : RZA
هنرپیشگان : اوما تورمن، لوسی لیو، ویوکا ا. فاکس، داریل هانا، دیوید کارادین، مایکل مدسن، جولی دریفوس، سونی چیبا و چیاکی کوری‌یاما
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۱ دقیقه


عروس (تورمن) یکی از اعضاء یک گروه آدم‌کش پنج نفره است. وقتی عروس تصمیم می‌گیرد حرفهٔ آدم‌کشی را کنار بگذارد و ازدواج کند، این حرکت به مذاق رئیس او، ̎بیل̎ (کارادین) خوش نمی‌آید. از این‌رو، هم‌کاران سابق عروس (لیو، فاکس، هانا و مدسن) را به کلیسای محل برگزاری مراسم عروسی‌اش می‌فرستد و آنان نیز قتل‌عامی به راه می‌اندازند. عروس که گلوله‌ای به سرش اصابت کرده، به طرز معجزه‌آسائی از این سوءقصد جان سال به‌در می‌برد و چهار سال بعد از اغما بیرون می‌آید و به جاده می‌زند تا از صاحب‌کار سابق و چهار آدم‌کش او انتقام بگیرد...
● از بخت و اقبال بلند سینمادوستان بود که رؤسای کمپانی میراماکس با تماشای نسخهٔ چهار ساعتهٔ چهارمین فیلم بلند تارانتینو به این نتیجهٔ قطعی رسیدند که به یک نمای این حماسهٔ سینمائی هم نمی‌شود دست زد. پس فیلم دو قسمت ـ یا به تعبیر فیلم‌ساز دو جلد ـ شد و با فاصله‌ای یک‌ساله به نمایش درآمد. ارجاع مجدد تارانتینو به سرچشمهٔ بی‌پایان سینما و این بار یکی از گونه‌های به شدت مورد علاقه‌اش ـ سینمای ورزش‌های رزمی شرق دور ـ با داستانی ظاهراً ساده و کوتاه و بی‌فراز و فرود ـ مثل هر روایت حماسی ناب دیگر ـ یکی از شوق‌انگیزترین تجربه‌های سدهٔ دوم سینماست. بیل را بکش برای همهٔ کسانی ساخته شده که می‌دانند سینما منطقی به کلی متفاوت از دنیای عادی و اتفاق‌های روزمره دارد، دروغ و اغراق جزئی جدانشدنی از ذات سینماست و تماشای قهرمان فناناپذیر و روئین‌تن همیشه دلچسب و کهنگی‌ناپذیر است. کارگردانیِ در اوج تارانتینو نشان می‌دهد که امکانات سینما برای خلق اکشن تا چه‌حد بی‌پایان و نامحدود است و خلاقیتش در ساخت و پرداخت صحنه‌های رزمی و مبارزه با شمشیر برای همهٔ اکشن‌سازان سینمای دنیا غبطه‌برانگیز است. داستان فیلم، هدیهٔ تولد سی‌سالگی تارانتینو از طرف تورمن است (̎Q & U" در عنوان‌بندی یعنی همین). تورمن پس از زایمان، با تمرین‌ها و آموزش‌های طاقت‌فرسا، در لباس زرد بروس‌ لی، شمایل به یادماندنی دیگری به فهرست شخصیت‌های حماسی سینما اضافه کرد. تارانتینو بی‌پروا همهٔ منابع الهام پر شمارش را رو می‌کند و بیل را بکش فهرست بلندی از فیلم‌ها و صحنه‌ها را یدک می‌کشد که فیلم‌ساز با کمک فیلم‌بردار خبره‌اش تماشا کردند تا فیلم به منابع اصلی‌اش نزدیک باشد (مشخصاً به آثار چه چانگ و برادران شا که بخش‌هائی از فیلم به قصد ادای دین در استودیوی آنها در هنگ‌کنگ فیلم‌برداری شد). فیلم ـ به سنت آثار مرجعش ـ بدون جلوه‌های ویژهٔ دیجیتال ساخته شد و ضرب شصتی تکنیکی است که با دکوپاژی استادانه و به کمک ۴۵۰ گالن خون تقلبی، عروس انتقام‌جوی داستان را به جنگ هشتاد و هشت یاکوزای مسلح می‌فرستد. بیل را بکش ـ به طرز عجیبی ـ از دل بی‌شمار منبع الهام و ارجاع صوتی و تصویری‌اش به اصالت و اریژینالیتهٔ منحصر به فردی می‌رسد؛ به ذات اصیل حرکت و جذابیت در سینما.
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #55  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

قهرمان - The Champ





سال تولید : ۱۹۷۹
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : دایسن لاول
کارگردان : فرانکو زفیرلی.
فیلمنامه‌نویس : والتر نیومن، برمبنای فیلم‌نامه‌ای نوشته لنرد پراسکینز و داستانی نوشته فرانسس ماریون.
فیلمبردار : فرد کوئن‌کمپ.
آهنگساز(موسیقی متن) : دیو گروسین.
هنرپیشگان : جان وویت، فی داناوی، ریکی شرودر، جک واردن، آرتور هیل، استرادر مارتین، جون بلوندل، مری جو کتلت، الیشا کوک جونیر، آلن میلر، جو تورناتوره، شرلی کُنگ جف بلوم.
نوع فیلم : رنگی، ۱۲۱ دقیقه.


«بیلی فلین» (وویت)، قهرمان سابق بوکس، زندگی خود و پسرش، «تی.جی.» (شرودر) را با کار در اصطبلی در فلوریدا تأمین می‌کند. «تی. جی.» که از پدرش بتی ساخته، در آرزوی روزی است که «بیلی» بتواند نوش‌خواری و قمار را کنار بگذارد و به رینگ‌برگردد. در یک دور قمار، او پول لازم را برای خرید یک اسب برای «تی‌.جی.» می‌برد و وقتی اسب‌ او در مسابقه برنده می‌شود، «تی. جی.» مادرش، «آنی» (داناوی) را می‌بیند که دوباره ازدواج کرده و اکنون یک طراح مُد موفق و پول‌دار است. «بیلی» که از حضور مجدد همسرش ناراحت است، دوباره سراغ قمار می‌رود و این‌بار همه چیز، حتی اسب «تی. جی.» را هم می‌بازد. او در اوج عصبانیت، طلبکارهایش را کتک می‌زند و به زندان می‌افتد و «تی.جی» را مجبور می‌کند که برود و با «آنی» زندگی کند. پس از آزادی از زندان، دوباره «تی. جی» را می‌بیند و این بار تصمیم می‌گیرد بازگشت موفقیت‌آمیزی به رینگ داشته باشد؛ پس با کمک «جکی» (واردن)، مدیر برنامه‌های سابقش تمرین‌هایش را آغاز می‌کند. در رینگ، او سخت در برابر حریف جوان‌ترش مبارزه می‌کند و پیروز می‌شود، ولی فشار این مسابقه بیش از حد بوده و «بیلی» در اتاق رختکن می‌میرد. حالا «تی. جیِ.» اندوهگین متوجه می‌شود که به مادرش تعلق دارد.
نسخه زفیرلی از داستان اشک‌انگیز ماریون - که بیش از این نیز در سال‌های 1931 (با همین نام به کارگردانی کینگ ویدور) و 1953 (با نام دلقک، به کارگردانی رابرت لنرد و همکاری رداسکلتن) به فیلم درآمده است - به لطف حضور وویت و داناوی هنوز دیدنی است؛ به شرط آنکه تماشاگر طاقت گریه‌های تمام نشدنی شرودر را در نقش پسرک چشم آبیِ باهوش و احساساتی داشته باشد. ظاهراً زفیرلی به نسخه عالی ویدور چیزی نیفزوده است. جز چهل دقیقه کسالت‌بار.
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #56  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

کابوس جدید وس کریون - WES CRAVEN'S NEW NIGHTMARE





سال تولید : ۱۹۹۴
کشور تولیدکننده : امریکا
محصول : ماریان مادالنا
کارگردان : وس کریون، بر مبنای شخصیت‌هائی خلق شده توسط کریون
فیلمبردار : مارک اروین
آهنگساز(موسیقی متن) : ج. پیتر رابینسن
هنرپیشگان : رابرت انگلاند، هیتر لانگن کمپ، میکو هیوز، دیوید نیوسام، جفری جان دیویس، مت وینستن، راب لابل، ماریان مادالنا و کریون
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۲ دقیقه


ـ بازیگری به نام ̎هیتر لانگن کمپ̎ (لانگن کمپ) ده سال پس از ایفای نقش در فیلم ̎کابوسی در خیابان الم̎ دچار کابوس‌هائی می‌شود و ناشناسی با صدای شبیه ̎فردی کروگر̎ به او تلفن می‌کند و آزارش می‌دهد. کمپانی سازندهٔ فیلم از او می‌خواهد تا نقش اصلی را در فیلم جدید کریون بازی کند که به گفتهٔ خود ̎کریون̎ مضمونش این است که ̎فردی̎ تجسم نیروئی شیطانی است که مستقل از حضور او در فیلم‌ها، وجود خارجی دارد و تنها وقتی در داستانی موفق به کار گرفته می‌شود، می‌توان او را از دنیای واقعی به جهان فیلم کشاند و در آنجا محبوس کرد. به این ترتیب پایان مجموعه فیلم‌های ̎خیابان الم̎ با فیلم‌ ̎فردی مرده: آخرین کابوس̎ در واقع جواز آزادی عمل ̎فردی̎ بوده است. ̎هیتر̎ عملاً ناچار می‌شود همین فیلمنامه را در واقعیت بازی کند.
ـ پس از دنباله‌های ضعیفی که از جلوهٔ شخصیت رعب‌انگیز ̎فردی کروگر̎ در نخستین فیلم مجموعهٔ خیابان الم کاستند، کابوس جدید ... بازگشتی درخور و به راستی هراس‌آور است که بر تخیل خلاق کریون صحه می‌گذارد. بنیان این هراس، آن است که کریون حضور تهدیدگر ̎فردی̎ را به دنیای واقعیت پشت صحنه تسری می‌دهد، دنیائی که در آن عوامل فیلم‌های قبلی در نقش‌ خودشان ظاهر می‌شوند و انگلاند واقعی کنترلی روی مخلوق سینمائی‌اش ندارد. حرکتی حساب‌شده به سوی پست مدرنیسم در ژانر سینمای ترسناک که در فیلم بعدی کریون، جیغ (۱۹۹۶)، به کمال می‌رسد.


__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #57  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

شیخ سفید - Lo Sceicco Bianco





سال تولید : ۱۹۵۱
کشور تولیدکننده : ایتالیا
محصول : لوئیجی رووره
کارگردان : فدریکو فلینی
فیلمنامه‌نویس : تولیو پینلی، انیو فلایانو و فلینی، برمبنای داستان پینلی از طرحی نوشته میکل آنجلو آنتونیونی
فیلمبردار : آرتورو گالئا.
آهنگساز(موسیقی متن) : نینو روتا.
هنرپیشگان : آلبرتو سوردی، برونلا بووو، لئوپولدو تریسته، جولیتا ماسینا، لیلیا لاندی و ارنستو آلمیرانته.
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۸۶ دقیقه.


زنی شهرستانی، "واندا" (بووو) به اتفاق شوهرش، "ایوان کاوالی" (تریسته) برای گذراندن ماه عسل به رم می‌روند. شوهر محافظه کار قصد دیدار از خانواده و واتیکان را دارد و زن بلندپرواز به‌دنبال یافتن راهی است برای ملاقات با مرد رویاهایش، "فرناندو ریولی"، معروف به "شیخ سفید" (سوردی)، یکی از قهرمانان داستان‌های مصور. سرانجام "واندا' خود را به سر صحنه عکس‌برداری از "ریولی" می‌رساند. و با او روبه‌رو می‌شود. به‌زودی نیز با سررسیدن همسر "ریولی" پی به تو خالی بودن قهرمان رویائی خود می‌برد. اما حالا روی بازگشت به نزد شوهرش را که سراسر رم را در جست‌وجویش زیرپا گذاشته، ندارد. او دست به خودکشی می‌زند، با این همه نجات پیدا می‌کند و با حاضر شدن شوهر همه چیز به شکل نخستش باز می‌گردد...
٭ نخستین فیلمی که فلینی به تنهائی کارگردانی می‌کند در حد شاهکارهایش نیست، اما یکی از گرم‌ترین و سرزنده‌هٔرین آثارش به‌شمار می‌آید. فیلم اگرچه ظاهراً براساس اصول و قواعد سینمای نئوآلیستی ساخته شده، او به خاطر ظرافت‌ها و طنز "فلینی‌وار"، همچنین تعلیق صحنه پایانی که متأثر از سینما آمریکاست، فیلمی کاملاً متفاوت با جریان نئوآلیستی از آب در می‌آید. این‌جا سوردی با بازی درخشانش به شهرت می‌رسد و ماسینا در نقش خیابان‌̎ردی به‌نام "کابیریا" ظاهر می‌شود که بعدها ماجراهایش موضوع فیلمی مستقل به نام شب‌های کابیریا (۱۹۵۶) می‌شود.
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #58  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

شبح اپرا - THE PHANTOM OF THE OPERA





سال تولید : ۱۹۲۵
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : یونیورسال
کارگردان : روبرت جولیان
فیلمنامه‌نویس : ریموند شراک و الیوت کلاوسن، بر مبنای رمانی نوشته گاستون لورو
فیلمبردار : ورجیل میلر، میلتن برایدنیکر و چارلز وان انگر
هنرپیشگان : لان چینی، مری فیلیپین، نورمن کری، آرتور ادموند، اسنیتس ادواردز، ادموند کارو، ویرجینیا پیرسن و چستر کانکلین
نوع فیلم : سیاه و سفید و رنگی، ۹ حلقه. صامت


ـ در زیرزمین‌های اپرای پاریس، موسیقی‌دان از ریخت‌افتاده‌ای به‌نام "اریک" (چینی) زندگی می‌کند. او به "کریستین" (فیلیپین)، یکی از خوانندگان ذخیره اپرا، دل می‌بندد. و برای اینکه مقدمات پیشرفت "کریستین" را فراهم بیاورد برای "کارلوتا" (پیرسن)، ستاره اپرا در اجراء جدیدی از "فاوست"، نامه‌های تهدیدآمیز می‌نویسد تا نقش خود را به "کریستین" واگذار کند. زمانی‌که "کارلوتا" به تهدیدها اعتنائی نمی‌کند. "اریک" باعث سقوط چلچراغ عظیم سالن می‌شود. به زودی "کریستین" به‌عنوان خواننده اول به شهرت می‌رسد و حالا "اریک" او را با خود به زیرزمین اپرا می‌برد و راز دلش را بازمی‌گوید؛ اما اجازه می‌دهد تا "کریستین" بار دیگر به "بالا" بازگردد. سپس در جریان یک بالماسکه، "کریستین" ماجراهایش با "اریک" را برای محبوبش، "رائول" (کری) تعریف می‌کند؛ بی‌خبر از اینکه "اریک" با لباس مبدل در همان نزدیکی‌ها است و صحبت‌های او را می‌شنود. "اریک"، "کریستین" را می‌رباید و به زیرزمین می‌برد. اما این‌بار "رائول" و "لودو" (کارو)، یکی از مأموران مخفی پلیس، برای نجات "کریستین" وارد عمل می‌شوند...
ـ نخستین نسخه سینمائی رمان محبوب لورو (۱۹۱۰) و از محبوب‌ترین آثار چینی. فیلم، در واقع، در سال ۱۹۲۳ آماده نمایش بود. اما چون مقامات یونیورسال به دنبال تولیدی حیثیتی بودند به توصیه‌های منتقدان که کار را در یک پیش‌نمایش دیده بودند عمل کردند؛ از جمله صحنه‌های جدیدی را با شرکت کانکلین (بازیگر کمدیر مک سنت) فیلمبرداری کردند، میان‌نویس‌ها را تغییر دادند، در تدوین دست بردند و سرانجام وقتی فیلم آماده نمایش شد تبلیغات مفصلی به راه انداختند (در انگلستان کپی فیلم از بندر ساوتمپتن به لندن با اسکورت افراد ارتش حمل شد). علاوه بر بازی چینی، امتیاز شبح اپرا طراحی صحنه خیره‌کننده ا.ا.شیلی، سیدنی م. یولمن (صحنه‌های زیرزمین) و بن‌کار است که متأسفانه در بیش‌تر فیلم، به‌دلیل کارگردانی بد جولیان، به درستی جلوه نمی‌کند. در سال‌های ۱۹۴۲ (آرتور لوبین، با همکاری کلود رینز)، ۱۹۶۲ (ترنس فیشر، با همکاری هربرت لوم)، ۱۹۸۳ (رابرت مارکوویتس، با همکاری ماکسیمیلیان شل) و ۱۹۸۹ (دوایت هـ. لیتل، با همکاری رابرت اینگلوند) و ۱۹۹۸ (داریو آرجنتو) بازسازی شد.


__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #59  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

ماکس آبی - The Blue Max





سال تولید : ۱۹۶۶
کشور تولیدکننده : انگلستان
محصول : فاکس قرن بیستم
کارگردان : جان گیلرمین
فیلمنامه‌نویس : دیوید پوسال، جک سدان و جرالد هنلی، برمبنای رمانی نوشته جک د. هانتر.
فیلمبردار : داگلاس اسلوکوم
آهنگساز(موسیقی متن) : جری گلداسمیت.
هنرپیشگان : جرج پپارد، جیمز میسن، اورسولا آندرسن، جرمی کمپ، کارل میکائیل فوگلر و آنتوندیفرینگ.
نوع فیلم : رنگی، ۱۵۵ دقیقه.


آلمان، سال ۱۹۱۸. "برونو استاکل" (پپارد) که تازه دوره خلبانی را تماک کرده، آرزوی دریافت نشان "ماکس آبی" ـ بالاترین نشان افتخار خلبانان جنگی ـ را در سر می‌پروراند. جاه‌طلبی او باعث کناره‌گیری هم‌قطارانش می‌شود، هرچند که "ویلی فون کلوگرمان" (کمپ) شهامت و توانائی او را تحسین می‌کند. در نخستین مأموریت‌شان "کلوگرمان" برای بیستمین‌بار یک هواپیمای دشمن را سرنگون می‌کند و شایستگی "ماکس آبی" را به دست می‌آورد، اما "شکار" "برونو" تأئید نمی‌شود. "برونو"ی خشمگین در مأموریت بعدی هواپیمای انگلیسی ـ را ـ برخفال اصول جوانمردی خلبانی ـ برفراز آشیانه‌اش هدف قرار می‌دهد و انزجار فرمانده‌اش را برمی‌انگیزد، با خلبانی ـ برفراز آشیانه‌اش هدف قرار می‌دهد و انزجار فرمانده‌اش را برمی‌انگیزد، با این‌همه وقتی "کنت فون کلوگرمان" (میسون) برای اهدای نشان افتخار برادرزاده‌اش می‌آید، "برونو" را جوانی خوش‌آتیه می‌بیند. "برونو" با همسر کنت (آندرس) رابطه‌ای عاطفی برقرار می‌کند و برتری‌اش بر "ویلی کلوگرمان" را در عملیاتی آکروباتی ـ که به مرگ "گلوگرمان" می‌انجامد ـ ثابت می‌کند. همسر کنت از "برونو" می‌خواهد که با هم به سوئیس فرار کنند ولی او نمی‌پذیرد و همسر کنت هم به انتقام، ادعاهای دروغ او را درباره تعداد "شکارهایش" برای کنت فاش می‌کند. کنت که می‌داند هواپیمای عملیات نمایشی بعدی معیوب است، می‌گذارد تا "برونو" سوارش شود...
٭ در دو ساعت و نیم طول زمانی فیلم ماکس آبی، شمار صحنه‌های بد بسیار بیشتر از صحنه‌های خوب است، معلوم است که زحمت زیادی برای استفاده از لوکیشن‌های واقعی صرف شده است و جدال‌های هوائی هیجان‌آور هستند (اگرچه نماهای درشت استودیوئی قدری مزاحم هستند). کارگردان به جای استفاده هرچه بیشتر از کار دوربین جالب اسلوکوم وقت زیادی را به گپ‌های خسته کننده در صحنه‌های داخلی میان شخصیت‌های عمدتاً نامطبوع اختصاص می‌دهد. طراحی و ساخت هواپیماها چشمگیرند. میسن در نقش افسر فرمانده آب زیرکاه دیدنی است. کافی بود کسی از عوامل سازنده، فیلم‌های هوانوردی هوارد هاکس را ببیند تا از ساختن این فیلم منصرف شود.
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #60  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

سوسن‌های صحرائی - Lilies Of The Field





سال تولید : ۱۹۶۳
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : رنگین‌کمان
کارگردان : رالف نلسن
فیلمنامه‌نویس : جیمز پو، برمبنای رمانی نوشته ویلیام بارت.
فیلمبردار : ارنست هالر.
آهنگساز(موسیقی متن) : جری گلداسمیت.
هنرپیشگان : سیدنی پواتیه، لیلیا اسکالا، لیزا مان، ایزا کرینو، استنلی آدامز و نلسن.
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۹۴ دقیقه.


"هومر اسمیت" سیاه‌پوست (پواتیه)، سرباز سابق، کارگر سیاری است که با وانت استیشن خود جنوب‌غربی آمریکا را می‌گردد. او روزی با عده‌ای راهبه مواجه می‌شود که با زحمت قصد دارند زمینی را برای کشاورزی آماده کنند. سپسبا تشویق سرپرست راهبه‌ها، "خواهر ماریا" (اسکالا)، تصمیم می‌گیرد در کنار آنان بماند و کار کند. راهبه‌ها از اروپای شرقی گریخته‌اند و فقط سرپرست‌شان کمی انگلیسی می‌داند. راهبه‌ها می‌خواهند کلیسائی کوچک نیز در محل بسازند و "هومر" که خودش باپتیست است، یاری‌شان می‌کند...
٭ با چنین مضمونی، غلتیدن در ورطه احساسات‌گرائی بسیار محتمل می‌نماید، اما نلسن جسورانه کار کرده است. مضامین مختلف فیلم، وحدت مسیحیان، تساوی نژادی، ایمان خالصانه و غیره به نحوی ساده و غیر متظاهرانه پرداخت شده‌اند. فیلم نامه گه گاه حسی از طنز تلخ نشان می‌دهد و بدین ترتیب از موعظه‌گوئی می‌پرهیزد. جذابیت خود آگاهانه پواتیه بیش از حد بر فیلم غالب می‌شود و اسکالا هم تآتر باز می‌کند. شاید حضور بازیگران غیرحرفه‌ای تأثیر فیلم را بیشتر می‌کرد. خود نلسن در سال ۱۹۷۹ دنباله‌ای تلویزیونی بر فیلم با همکاری ماریا شل و بیلی دی ویلیامز می‌سازد.


__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 02:11 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها