بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ

فرهنگ و تاریخ تاریخ و فرهنگ - مطالبی در زمینه فرهنگ و تاریخ ایران و جهان اخبار فرهنگی و ... در این تالار قرار میگیرد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #51  
قدیمی 12-10-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

شباهت های امام حسین(ع) و حضرت عیسی(ع)




قرآن کریم از زبان حضرت عیسی علیه السلام می فرماید:
«قال انی عبدالله آتانی الکتاب و جعلنی نبیاً وجعلنی مبارکا این‏ ما کنت و اوصانی بالصلوة و الزکوة ما دمت حیا، و براً بوالدتی و لم‏ یجعلنی جبارا شقیا، والسلام علی یوم ولدت و یوم اموت و یوم ابعث حیا» (سوره مریم، آیات 30 - 33)

ترجمه: (عیسی فرمود من بنده خدایم، به من‏ کتاب داده و پیامبر ساخته است. و مرا هر جا که باشم مبارک گردانده، و مرا تا تا زنده‏ام به نماز و زکات سفارش فرموده است. و مرا نیکوکار به پدر و مادر قرار داده و جبار و شقی نساخته است. و درود بر من روزی‏ که به دنیا آمدم و روزی که می‏میرم و روزی که زنده برانگیخته می‏شوم.

بین حضرت عیسی در مسیحیت و امام حسین علیه السلام در امت اسلام وجه‏ شباهت هایی هست.




* از جهت مادر

از آن جمله از حیث مادر که هم حضرت مریم علیهاالسلام «سیدة النساء» (سرور زنان) است‏ و هم حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام

درباره حضرت مریم قرآن می‏فرماید: «و اذ قالت‏ الملائکة یا مریم ان الله اصطفیک و طهرک و اصطفیک علی نساء العالمین» (سوره آل عمران، آیه 42)
ترجمه: و آنگاه که فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزیده و پاکیزه ساخته و بر تمام زنان جهان (زمان خودت) برتری داده است.

در احادیث نیز وارد شده که نظیر این خطاب برای حضرت زهرا واقع شده است.

شاعر می‏گوید:
فان مریم احصنت فرجها ***و جاءت بعیسی کبدر الدجی
فقد احصنت فاطم وجهها ***و جاءت بسبطی نبی الهدی

یعنی مریم دامن خویش از آلودگی نگه داشت و عیسی را که ماه تابان‏ شبهای تار است به دنیا آورد.
فاطمه نیز روی خود را «از غیر خدا» بازداشت و دو نواده پیامبر هدایت را به دنیا آورد.

مریم، صدیقه آن امت است: «ما المسیح ابن مریم الا رسول قد خلت من‏ قبله الرسل و امه صدیقة کانا یأکلان الطعام » (سوره مائده، آیه 75)
ترجمه: مسیح بن مریم جز پیامبر نیست که پیش از او نیز پیامبرانی زیست کرده‏اند، و مادر او صدیقه (راستین) است که هر دو غذا می‏خوردند.

حضرت زهرا نیز صدیقه این امت است. درباره هر دو «بتول عذرا» گفته شده است.





* از جهت مدت حمل

شباهت دیگر بین حضرت عیسی و امام حسین، در مدت حمل است.

در حدیث است (نفس المهموم، ص 6، و بحار، جلد دهم، باب 11 ) که مدت حمل سیدالشهداء شش ماه طول‏ کشید و هیچکس شش ماهه متولد نشد که در عین حال بماند مگر حسین و عیسی‏ علیهما السلام.

در حدیث دیگری آمده است که آیه زیر اشاره است به سیدالشهداء:
«و وصینا الانسان بوالدیه‏ احسانا حملته امه کرها و وضعته کرها و حمله و فصاله ثلثون شهرا حتی اذا بلغ اشده و بلغ اربعین سنة قال رب اوزعنی ان اشکر نعمتک التی انعمت‏ علی و علی والدی و ان اعمل صالحا ترضیه و اصلح لی فی ذریتی انی تبت‏ الیک و انی من المسلمین» (سوره احقاف، آیه 15)

ترجمه: و به انسان سفارش کردیم به پدر و مادرش‏ نیکی کند که مادرش با زحمت دوران بارداری و وضع حمل او را گذراند، و دوران‏ بارداری و شیرخوارگی وی سی ماه به طول انجامید تا اینکه به حد بلوغ و رشد خود رسید و چهل ساله شد. گفت: پروردگار من! مرا الهام ده تا نعمتی را که بر من و پدر و مادرم ارزانی داشته‏ای سپاس گزارم و عملی شایسته کنم که‏ مورد پسند تو باشد، و فرزندان مرا صالح گردان، همانا من به درگاهت تو به می‏کنم و من از مسلمانان هستم.

عیسی‏ «برا بوالدتی» بود و حسین «وصینا الانسان بوالدیه احسانا». عیسی گفت: « انی عبدالله»؛ درباره حسین نازل شد:« انی من المسلمین».

«عمرو بن سعید بن عاص اشدق» حاکم مکه نامه‏ای نوشت به سید الشهدا و او را از نفاق و درگیری پرهیز داد.

حضرت در جواب نامه‏اش نوشت: «لم‏ یشاقق الله و رسوله من دعا الی الله و عمل صالحا و قال انی من المسلمین»
ترجمه: کسی که به سوی خدا می‏خواند و عمل شایسته می‏کند و می گوید من از مسلمانانم، با خدا و رسول نزاع نکرده است.

این سخن اشاره است به این آیه کریمه: «و من احسن قولا ممن دعا الی الله و عمل صالحا و قال اننی من المسلمین» (سوره فصلت، آیه 33)
ترجمه: و چه کسی خوش گفتارتر است از آنکس که به‏ سوی خدا می‏خواند و عمل شایسته می‏کند و گوید که من از مسلمانانم.

در باب حمل عیسی نه ساعت و نه روز هم گفته شده است.




* از جهت نحوه حمل

ضمنا شباهتی هم در نحوه حمل و وضع هست که هر دو کرها بوده است؛ اما مریم به خاطر اینکه فرشته بر او ظاهر شد و مریم گفت: انی اعوذ بالرحمن ‏منک ان کنت تقیا (من از تو به خدا پناه می برم اگر پرهیزکار باشی) و گفت: یا لیتنی مت قبل هذا (ای کاش قبل از این مرده بودم.)


و حضرت زهرا به واسطه اینکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم خبر داده بود که «فرزند او» کشته خواهد شد، و چون به حضرت گفته شد که ائمه معصومین علیهم السلام از ذریه او خواهند بود، راضی شد.

در باب حمل حضرت سیدالشهدا اگر تولد آن حضرت در سوم شعبان و تولد امام حسن مجتبی علیه السلام در نیمه رمضان باشد، ممکن نیست آنچه در بعضی روایات رسیده که فاصله آنها شش ماه و ده روز است درست بیاید. شش ماه و ده روز، با روایاتی منطبق است که تولد حضرت را در آخر ربیع‏ الاول ذکر کرده.




* از جهت مبارک بودن

همچنین در زمینه مبارک بودن نیز بین این دو شباهت وجود دارد.

عیسی علیه السلام می فرماید: «و جعلنی مبارکا» ترجمه: مرا مبارک قرار داد.

و درباره امام حسین نیز آمده است: « و جعل الشفاء فی تربته و الاجابة تحت قبته و الائمة فی ذریته »
ترجمه: خداوند شفا را در تربت او و اجابت دعا را زیر بارگاه او و ائمه معصومین علیهم السلام را از نسل وی قرار داده است.
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #52  
قدیمی 12-10-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

شيعه ، دو قبله دارد

سخنى زيبا و به حق گفته اند كه :

((شيعه ، دو قبله دارد؛ يكى كعبه براى عبادت و ديگرى كربلا براى شهادت )).





كربلا، منحصر به زمان و مكان مشخصى نيست ؛ بلكه مانند نور، در تمامى آفاق هستى پراكنده گشته و مانند طوفانى جهانى در تمامى اعصار و قرون ، سير مى كند و هماره صدها قافله دل را به همراه خود مى برد.


كربلا
، جايى است كه بزرگترين مصيبتهاى تاريخ در آن واقع گشته و غمبارترين روز تاريخ يعنى عاشورا را به خود ديده است .


كربلا
، از مقدس ترين مكانهايى است كه از نظر شرافت و فضيلت با زمين كعبه برابرى مى كند البته اگر بالاتر نباشد؛ چرا كه آن جا كعبه گل است و اين جا كعبه دل .


كربلا
، هيچ گاه سرزمين جاهليت و جاهلان نبوده و نيز با خون سرخى كه جزو خون رسول خدا آميخته گشته و پيكرى را كه پاره اى از بدن رسول خداست ، چون نگينى درخشان در خود جاى داده است .


كربلا
، نامى پرفروغ است كه از ميان نامهاى ديگر چون : ((غاضريه ، نينوا، ماريه ، عمورا، نواويس ، شط فرات ، طف ، ساحل فرات ، طف فرات و حاير)) به طور ويژه اى ، جلوه نمايى مى كند كه گوياى يك حقيقت بسيار مهم است ؛ حقيقتى كه در طول تاريخ ، دلها را لرزانده و اشكها را جارى ساخته است ؛ چرا كه يادآور كربى عظيم و بلايى بس بزرگ است : هذا موضع كرب و بلاء.

آيا تاكنون انديشيده ايد كه چرا مسافر، مى تواند در خاك كربلا نظير يثرب و بطحا، نماز خود را كامل بخواند؟! مگر نه آن است كه انسان در آن جا به وطن عقيده مى رسد و سفرش پايان مى يابد.



كربلا
نيز چونان مسجد كوفه ، منبرى بلند براى نشر پيام حق است . مكه ، مدينه ، كوفه و كربلا، ارتباطى عميق و پيوندى ناگسستنى با يكديگر دارند؛ چنانكه ماههاى رجب المرجب ، شعبان المعظم و رمضان المبارك كه نظم تكوينى آنها گوياى اين واقعيت است كه شهر على ، شهر النبى و شهر الله ، از ترتيب حكيمانه اى برخوردارند.
بر اساس روايات مورد اعتماد، نخستين كسى كه براى حسين بن على عليهماالسلام مرثيه سرايى كرده ، جبرئيل امين عليه السلام مى باشد كه براى حضرت آدم عليه السلام هنگام توبه ، چنين گفته است :
((اين شخص ، به مصيبتى دچار خواهد شد كه مصيبتهاى ديگر در كنار آن ، اندك و كوچكند. عطشان ، غريب و تنها كشته مى شود؛ نه يارى دارد و نه ياورى .
آه ! كاش مى ديدى او را كه مى گويد: واعطشاه ! در حالى كه تشنگى مانند دود، بين او و آسمان حايل گرديده است و كسى به فرياد او نمى رسد جز با شمشير و جرعه هاى پياپى مرگ . آنگاه جبرئيل و آدم عليهما السلام چونان جوانمرده كه در سوگ عزيز خود مى نالد، براى حسين گريستند)).
ظاهرا اولين مردى كه از خاندان عصمت و طهارت عليهم السلام مرثيه شهيدان كربلا را پس از وقوع اين فاجعه هولناك ، سروده است ((حضرت امام زين العابدين سيد الساجدين امام على بن الحسين عليهما السلام )) بوده كه در مراحل مختلف ، بويژه مسجد جامع اموى دمشق ، حماسه اى عظيم آفريد و انقلابى بزرگ پديد آورد. تا آنگاه كه مردم شام ، گريه و شيون نمودند.
بارى ، مرثيه خوانان و مديحه سرايان ، در حقيقت به نخستين مرثيه سراى كربلا اقتدا نموده اند. جالب اين جاست كه نه تنها شيعيان و حتى مسلمانان ، بلكه بيگانگان نيز براى حسين بن على عليهماالسلام روضه خوانى نموده اند.


به اين بخش از مرثيه ((جرجى زيدان مسيحى )) توجه فرماييد:
((شب ، چادر خود را برافراشت و جنگ با كشته شدن حسين و ياران باوفا و خويشان فداكارش به پايان رسيد و جسدهاى بى سر و خون آلود شهدا در ميدان جنگ باقى مانده ، ماه ، اشعه خود را بر دشت كربلا افكند. خاك كربلا كه تا روز گذشته خشك و تشنه بود، با خون بى گناهانى سيراب شد. اگر خاك كربلا مى دانست كه در آن روز هولناك و تاريخى ، چه فاجعه بزرگ و جنايت عظيمى رخ داده است ، حتما تشنگى را بر سيراب شدن ترجيح مى داد و اگر ماه مى دانست كه در آن شب حزن انگيز و شام غريبان ، اشعه خود را به كدام قطعه اى از زمين مى فرستد، حتما روشنايى خود را محبوس مى كرد تا آثار آن جنايت عظيم و دلخراش را - كه تاريخ مانند آن را به ياد ندارد - از انظار پنهان كند)).



پاسخ با نقل قول
  #53  
قدیمی 12-10-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

آيا حسين عليه السلام مى دانست كه كشته مى شود؟
آيا حسين عليه السلام مى دانست كه كشته مى شود؟








اين سئوال ممكن است براى بسيارى از خوانندگان پيش مى آيد كه آيا حسين عليه السلام مى دانست كه كشته مى شود؟

اگر مى دانست پس چرا از مدينه خارج شد و به سوى مكه و بالاخره به سوى عراق متوجه گرديد.

در پاسخ پرسش اول جمعى كه بسيار سطحى و ناپخته فكر مى كند مى گويند فرزند فاطمه سلام الله عليها نمى دانست كه ما آل كار او شهادت و كشته شدن است .

حسين عليه السلام از مدينه با حال شك و ترديد خارج گرديد و مكه را هم انتخاب كرد به ابن علت كه آنجا بهترين مكانها براى نجات از حكومت يزيد و مصون ماندن از تعرض وى بوده است اما با صراحت بايد گفت كه اين پاسخ با واقعيت هيچ گونه تماسى ندارد مطالعه ى دقيق درباره ى حوادث و پيش آمدهائى كه از ابتداى بر خورد آن حضرت با فرماندار مدينه روى داد و مكالمات ء گفتارها و سخنان و نوشته هائى كه از آن بزرگوار از آن هنگام تا زمان خارج شدن وى از مدينه صادر گرديد به خوبى نشان مى دهد كه حسين بن على عليه السلام نه تنها از شهادت و ما آل كار خود كاملا آگاهى داشت ،
بلكه هدف و مقصد آن حضرت و سياست خاصى كه براى رسيدن به آن هدف بايد تعقيب شود از همان ابتداى كار به خوبى براى او مشخص و روشن بود آن بزرگوار با يك جهان قاطعيت و تصميم (نه به طور شك و ترديد) به سوى آن هدف در حركت بود و هر عملى كه انجام مى داد يا هر سخنى كه ايراد مى فرمود در تعقيب از همان هدف به پيروى از همان سياست خاص و مشخص بوده است ، چگونه حسين عليه السلام از شهادت خود با خبر نبود با آنكه خود به خاندان ابيطالب فرمود كه پيغمبر خدا به خوابم آمد و به من گفت : گويا ترا مى بينم كه بزودى در خون خود غوطه ور هستى و در سرزمينى به نام كرب و بلا سرت را از پيكر شريف جدا مى سازد .


چگونه زاده ى زهرا از ما آل و پايان كار خود آگاه نبود در حالى كه خود هنگام خروج از مدينه به ام سلمه فرمود: من مى دانم به كجا مى روم و در چه نقطه اى به شهادت مى رسم ؟!


مورخين و دانشمندان بزرگ اسلامى نوشته اند كه هنگام خروج آن بزرگوار از مدينه ، ام سلمه نزد وى آمد و عرضه داشت :
يا بنى لا تحزنى بخروجك الى العراق فانى سمعت جدك يقول يقتل ولدى الحسين بارض العراق فى ارض يقال لها كربلا فقال لها يا اماه و انا و الله اءعلم ذلك و انى مقتول المحالة و ليس لى من هذا بد و انى و الله لاعرف اليوم الذى اقتل فى و اعرف من يقتلنى و اعرف البقعة التى ادفن فيها و انى اعرف من يقتل من اهل بيتى و قرابتى و شيعتى ...
يعنى اى فرزندم با رفتن به سوى عراق مرا غمناك مساز زيرا من از جدت شنيدم كه مى فرمود فرزند من حسين در سرزمين عراق كشته مى شود - در محلى كه نام آن كربلا است حسن عليه السلام در پاسخ وى فرمود مادر به خدا قسم من اين حقيقت را مى دانم و من حتما كشته مى شوم ( و از نظر مصالح حياتى اسلام ) براى من چاره اى جز انجام اين كار نيست و به خدا قسم مى دانم در جه روز و به دست چه كسى كشته مى شوم و به خوبى مى شناسم كه مكانى را كه در آن دفن مى گردم و مى شناسم كسانى را از دوستان و نزديكانم كه با من به شهادت مى رسند


آرى ابن شواهد قطعى و محكم سندهاى زنده است براى اثبات اين حقيقت كه حسين عليه السلام به خوبى از شهادت خود آگاه بود و پايان كار رسول خدا را مى دانست ، راستى بسيار شگفت انگيز است كه به آن حضرت نسبت داده شود كه در انتخاب هدف و مقصد خود دچار ترديد بوده است !!!
چگونه آن بزرگوار شك و ترديد داست و با آنكه در همان اولين بر خوردى كه مثل من با فرماندار مدينه دارد صريحا به وى فرموده بود كه كسى با فردى مانند يزيد بيعت نخواهد كرد؟ و در پاسخ برادرش محمد حنفيه با قاطعيت اظهار داشت : برادر به خدا قسم اگر در جهان هيچ پناهگاه و ماءمنى براى من نشود باز هم با فرزند معاويه بيعت نمى كنم .


من تصور مى كنم با مطالعه حوادثى كه از هنگام اولين برخورد حسين عليه السلام با فرماندار مدينه واقع شد به خوبى روشن مى گردد كه هم آن حضرت از پايان كار و سرانجام حركت خود به خوبى آگاهى داشت و هم داراى هدف مشخص و معينى بود و تمام رفتار و گفتار آن بزرگوار در تعقيب از همان هدف و همان سياست مشخص بوده است .
حسين بن على عليهماالسلام سر حركت و هدفى مشخص خود را به طور هماهنگ صريحا در چند مورد روشن ساخت ، هنگاميكه با مروان بن حكم سخن مى گويد و به حرفهاى ياوه ى او كه وى را به بيعت با يزيد دعوت مى كند پاسخ مى دهد مى فرمايد: بر اسلام ديگر سلام باد و بايد با آن وداع نمود زيرا امت اسلامى به زمامدارى مانند يزيد دچار گرديده است
مورد ديگر كنار قبر رسول خدا است ، در آنجا ضمن مناجات با خداوند و استمداد از حضرتش عرضه مى دارد خدايا من امر به معروف را دوست دارم و منكر را انكار مى كنم و با آن به نبرد بر مى خيزم .


مورد سوم همان وصيت نامه پرمغز و دل نشينى است كه براى برادر ارجمندش محمد حنفيه - هنگام خروج از مدينه - مى نگارد، و در آنجا نو شته ... من از مدينه خارج مى شوم به منظور اصلاح امت جدم ، مى خواهم امر به معروف كنم و نهى از منكر نمايم ....
با در نظر گرفتن اين گفتارهاى صريح و قاطع آيا باز هم در اين واقعيت (كه حسين عليه السلام هم از شهادت و پايان كار خود به خوبى آگاه بود و هم داراى هدف مشخص و معينى بوده است ) مى توان ترديد كرد؟!
پاسخ با نقل قول
  #54  
قدیمی 12-10-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

برخورد امام حسین (ع) با سپاهیان حر در میان راه



امام پس از اندكى توقف در بطن عقبه ، آنجا را ترك كرد تا به (( منزل اشراف )) رسيد. در پايگاه روز بعد وقتى كاروان آماده ادامه سفر مى شد ، اما به جوانان همراه خويش دستور داد تا آب كافى برگيرند و آنگاه حركت كنند. دستور امام اجرا شد و آن حضرت و همراهانش همچنان راه كوفه را پيش گرفتند. پس از طى مسافتى چند ، يكى از همراهان امام ، از دور سياهى اى را ديد و فرياد زد كه : الله اكبر امام نيز تكبير گفت و آنگاه پرسيد كه چرا تكبير گفتى ؟ مرد پاسخ داد كه درختان خرما را ديدم.

با پيشروى بيشتر كاروان و اندك دقتى ، معلوم شد كه سياهى مقابل ، نه شهر كوفه كه سپاهيان حربن يزيد رياحى اند كه به دستور حصين بن نمير فرمانده ابن زياد در قادسيه ، به همراه هزار نفر به سوى امام حسين (ع) مى آيند. چنين بود كه به دستور امام ، كاروان راه خود را به سوى (( ذوحسم )) در طرف چپ راه تغيير داد تا زنان و كودكان در آنجا مستقر شوند. اندكى بعد ، اردوى حربن يزيد ، سر رسيدند و چون آثار تشنگى شديد در افراد آن و اسبانشان پيدا بود ، به دستور امام حسين (ع) سيراب شدند. به زودى معلوم شد كه حر وظيفه دارد تا امام و كاروان همراه او را تحت نظر شديد قرار دهد و اجازه ندهد تا آنان به سوى كوفه پيش رفته و يا راه مراجعت پيش گيرند.
با فرا رسيدن وقت نماز ظهر ، امام براى نماز آماده شد. نماز ظهر وسپس نماز عصر به امامت امام حسين (ع) و در حالى كه افراد دو سپاه به همراه حر به امام اقتدا كردند ، برگزار گرديد. امام پس از پايان هر دو نماز با سپاهيان حر سخن گفت و علت حركتش به سوى كوفه را اين گونه شرح داد:
اما بعد: اى مردم ، اگر از خدا مى ترسيد و حق براى صاحبان آن مى شناسيد ، خشنودى خداى را بجوييد و بدانيد كه ما اهل بيت ، بر تصدى حكومت شايسته تر از آنانى هستيم كه ادعاى ولايت بر شما را مى كنند ، چرا كه آنان با شما جز ستم و بيدادگرى كارى نمى كنند. اگر شما از حكومت ما ناخشنوديد و حق ما را انكار مى كنيد و نظرتان بر خلاف مطالبى است كه در نامه هايتان نوشته و با رسولان خويش نزد من فرستاده ايد؛ از شما روى برتافته و بازخواهم گشت.
حر فرمانده پيشقراولان سپاه كوفه ، پس از شنيدن اين سخن امام ، پاسخ داد كه او نه در شمار نويسندگان نامه بوده و نه از نوشتن آن نامه ها اطلاع داشته است ، به دستور امام حسين (ع) ، عقبه بن سمعان ، خورجين مملو از نامه هاى كوفيان را در مقابل حر خالى كرد. بدون شك حر در اعلام بى خبرى از نامه هاى كوفيان به امام حسين (ع) حقيقتى را كه او و افراد سپاهش از آن مطلع بودند ، كتمان مى كرد. مگر ممكن بود كه قريب به بيست هزار نفر از مردم شهرى به امام حسين (ع) نامه نوشته و روزهاى زيادى در بيعت با مسلم بن عقيل باشند و آنگاه حر و تمامى افراد سپاه او از دعوت كوفيان بى اطلاع بمانند؟
اما به وضوح مى دانست كه حر اجازه بازگشت وى به سوى حجاز را نخواهد داد. او مامور بود تا در صورتى كه نتواند امام را دستگير كند و به نزد عبيدالله بن زياد ببرد ، بدون جنگ با آن حضرت ، با محاصره و مراقبت دائمى از امام ، آن حضرت را تا زمانى كه سپاه كوفه فرا مى رسند ، تحت نظر قرار دهد و مانع از آن گردد تا نقشه نهايى يزيد و عبيدالله به اجرا در نيايد. پس به همين دليل نيز در سخنان خويش با حر و كوفيان همراهش ، تاكيد كرد كه اگر كوفيان همچنان بر بيعت خود پايدارند ، وى آماده است تا در كنار آنان قرار گيرد و در صورتى كه آنان بيعت خويش را شكسته اند ، خواستار مراجعت به سوى حجاز است.



امام به طرح اين دو پيشنهاد ، در واقع از يك سو پايبندى خويش بر دعوت كوفيان و آمادگى خويش براى قرار گرفتن در كنار آنان جهت برانداختن قدرت امويان را اعلام مى داشت و بر آن بود تا با اين اعلام آمادگى و تمايل بر رساندن خود به سوى كسانى كه بيعت خويش با آن حضرت را شكسته بودند ، آخرين بهانه ها را از كوفيانى كه شخصيت آنان با تذبذب اجين شده بود ، بگيرد. و از سوى ديگر با طرح پيشنهاد بعدى مبنى بر آمادگى خود براى بازگشت به حجاز ، راه بهانه جويى قاتلان خود و يارانش را نيز مسدود كند تا آنان پس از پديد آوردن فاجعه كربلا و شهادت فرزند رسول خدا و همراهانش ، نتوانند مدعى گردند كه به دليل اصرار حسين بن على بر طغيان و سركشى ، چاره اى جز بستن راه او به سوى كوفه و كشتن وى را نداشتند.
چون حر هيچ كدام از دو پيشنهاد امام حسين (ع) را نپذيرفت ، سرانجام امام و حر چنين توافق كردند كه راهى براى حركت پيش گيرند كه نه به كوفه و نه به حجاز ختم شود. حر در اين حال همچنان منتظر رسيدن پيك كوفه و دريافت وظيفه خويش در مقابل امام حسين (ع) بود. به روايت ابومخنف از عقبه بن ابى العيزار ، پيش از حركت كاروان در حالى كه سپاه هزار نفرى حربن يزيد رياحى نيز در اطراف كاروان بودند ، امام ، خطبه اى را خواند كه مضامين آن هم دلالتى آشكار است بر آگاهى امام از آينده خود و يارانش و هم مبين شالوده و مبانى نهضت حسينى.


امام فرمود:
اى مردم ، رسول خدا گفت : هر آن كس كه سلطان ستمگرى را ببيند كه حرام خداوند را حلال كرده و عهد الهى را نقض كرده و به مخالفت با سنت پيامبر برخاسته و با مردم بر بنياد گناه و تجاوز رفتار مى كند و او بر چنين سلطانى نه به عمل و نه سخن بر نشورد ، بر خداوند است كه او را همانند آن سلطان در آتش دوزخ افكند. بدانيد كه اينان (بنى اميه ) شيطان را پيروى كرده و از اطاعت خداوند سر برتافته اند. فساد را آشكار ، حدود الهى را ترك و اموال مسلمانان را به خويشتن اختصاص داده ، حرام را حلال و حلال را حرام گرانيده اند. من بر حكومت بر شما از ديگرى شايسته ترم. نامه هاى شما به من رسيد و نمايندگان شما بيعت مرا عهده دار شدند. شما نبايد مرا تسليم دشمن كنيد و خوار سازيد اگر بر بيعت خويش ‍ باقى مانده ايد ، رستگار خواهيد بود ، چرا كه من حسين بن على ، فرزند فاطمه دختر رسول خدايم. جان من ، با جان شما و اهل بيت من با اهل بيت شما خواهد بود و بر من است كه در كنار شما باشم. اگر عهدم را بشكنيد و بيعت مرا از گردن برداريد ، به جان خودم كه اين كار را از شما بعيد نمى دانم ، چرا كه شما همين كار را با پدر و برادرم و پسر عمويم مسلم كرديد ، بدانيد كه فريب خورده كسى است كه فريب شما را خورده باشد ، (و من كه شما را مى شناختم فريب شما را نخوردم ) اين شماييد كه بهره خويش را از دست داديد و نصيب خود را وانهاديد. هر آن كس كه عهدشكنى و خيانت كند ، بر خويشتن خيانت كرده است ، به زودى خداوند ما را از شما بى نياز خواهد كرد. والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته.
عقبه بن ابى العيزار ، در قالب روايتى ديگر آورده است كه چون امام به ذى حسم رسيد ، در آنجا پس از حمد و ثناى الهى گفت :
امور چنان شده است كه مى بينيد دنيا دگرگون شده و تغيير يافته است. نيكى هاى آن از ميان رفته و زشتيهايش افزايش پيدا كرده است ؛ به گونه اى كه از آن ، تنها ته مانده اى باقى است و غذايى اندك ؛ چونان چراگاهى كم مايه. مگر نمى بينيد كه به حق عمل نمى شود و از باطل نهى نمى گردد؟ پس در چنين احوالى سزاست كه مومن آرزوى مرگ كند و خواستار ديدار خدا شود. من مرگ را جز سعادت و زندگى با ستمكاران را جز خوارى نمى بينم.
كاروان امام كه توسط سپاهيان حر تعقيب مى شد ، پس از كمى راهپيمايى به سوى عذيب الهجانات رفت و پس از عبور از آن ، به (( قصر بنى مقاتل )) رسيد و در آنجا فرود آمد.
در عذيب چهار نفر از شيعيان امام كه از كوفه گريخته بودند ، به كاروان امام ملحق شدند. حر كوشيد تا مانع پيوستن آنان به امام شود ، اما چون شنيد كه امام براى اين موضوع با وى وارد جنگ خواهد شد ، از مخالفت دست برداشتند
نخستين پرسش امام از اين چهار تن ، پرسش در باب وضعيت كوفه و كوفيان بود ، مجمع بن عبدالله عايذى ، يكى از آنان گفت : اشراف كوفه انبانهاى خويش را از رشوه هايى كه دريافت كرده اند ، انباشته اند. آنان عليه تو اتفاق دارند ، اما ديگر مردم كوفه دلهايى دارند مايل به تو و شمشيرهايى آخته عليه تو.
پرسش از قيس بن مسهر ، سوال بعدى امام بود آنان پاسخ دادند كه او توسط حصين بن نمير دستگير شد و سرانجام در حالى كه بر تو و پدرت درود مى فرستاد ، وى را از فراز قصر به زير افكندند.


امام چون اين سخن را شنيد در حالى كه در چشمانش اشك فراهم شده بود ، اين كلام الهى را تلاوت كرد: فمنهم من قضى نحبه و منهم من ينتظر.
به همان اندازه كه گزارش مجمع بن عبدالله ، تصويرى بود واقعى از چهره كوفيان ، تلاوت آيه بالا از سوى امام نيز از واقعيت شهادت قريب الوقوع كاروان حسينى خبر مى داد. ساده انديشانه است اگر با تمام شواهد و قرايت و حوادثى كه در كوفه رخ داده بود ، تصور كنيم كه امام انتظار خود و يارانش را براى رسيدن به زمان شهادت ، بدون وقوف بر واقعيتى كه چند روز بعد رخ داد ، به زبان آورد و آيه بالا را به عنوان شعارى كلى تلاوت كرد.


در پايان گفتگوى امام با مجمع بن عبدالله ، طرماح بن عدى به امام نزديك شد و سخنانى به زبان راند كه توجه به متن آنها ، باز هم شرايط امام را در آن زمان نشان مى دهد. طرماح گفت :
به خدا سوگند هر چه مى نگرم ، كسى را ياور و همراه تو نمى بينم. اگر دشمنانت جز همين قواى حر كه تو را محاصره كرده اند نيز نبودند ، همين افراد براى جنگ با تو كافى بودند. يك روز قبل از آنكه كوفه را ترك كنم و به سوى تو روانه شوم ، در كنار كوفه ، چنان مردمى انبوه كه براى جنگ با تو فراهم شده بودند ، ديدم كه تا آن زمان سپاهى به فزونى آن سپاه نديده بودم. درباره آنان پرس و جو كردم. پاسخ شنيدم كه جملگى آنان مهياى نبرد با حسين شده اند و اى حسين اگر مى توانى ، حتى گامى به پيش نروى ، نرو. اگر بر آنى كه در شهرى مستقر شوى كه خداوند تو را در آنجا محافظت كند ، در كار خويش وارسى كنى ، به سوى كوهستان ما كه اجاء خوانده مى شود ، برو. به خدا سوگند كه از پادشاهان غسانى و حميرى و نعمان بن منذر ، و از هر سرخ و سفيد به آن كوهستان پناه مى جستيم و هرگز دشمنى بر ما دست نمى يافت. من نيز با تو همراه خواهم شد ، تا تو را در آنجا منزل داده و استقرار بخشم. چون به آنجا رسيدى ، كسان به سراغ مردان اجاء و سلمى از قبيله طى ء خواهيم فرستاد تا فراهم شوند ، سوگند به خدا كه ده روز نخواهد گذشت كه مردانى سواره و پياده به تو روى خواهند آورد. پس آنگاه هر اندازه كه مى خواهى در آن كوهستان بمان. اگر خطرى پى آيد ، من تعهد مى كنم كه بيست هزار طايى در كنار تو دست به جنگ خواهند زد. به خدا كه تا آن هنگام كه يك تن از ايشان زنده باشد ، نخواهند گذاشت كه دست كسى به تو رسد.



سخنان طرماح ، اگرچه معقول مى نمود ، اما:
اولا: تحقيق آن از سويى ، در گرو ستيز با قواى حر بود كه خود طرماح هم اعتماد داشت كه ياران امام را توان غلبه بر آنان و رها شدن از چنگشان نيست ؛
ثانيا ، منوط به درستى وعده هايى بود كه طرماح مى داد.
شايد اگر طرماح پس از خاتمه رهنمودهايش به امام ، به بهانه سپردن آذوقه هاى همراهش به كسان خويش ، امام را ترك نمى كرد ، چه بسا مى توانستيم به درستى سخنان او در مساعدتهاى قبيله طى ء به امام در كوهستان (( اجاء)) اعتماد كنيم ، اما وقتى خود او تحميل تاخير در رساندن آذوقه به كسان خويش را نداشت ، به چه دليل مى توان نتيجه گرفت كه (به فرض آنكه امام در آن شرايط استراتژى مشخصى هم نداشت و تنها به انديشه بيرون كشيدن خود و همراهانش از معركه بود) بايد به طرماح و وعده هاى وى اعتماد مى كرد.


چه بسا در حالى كه طرماح سخن مى گفت و انديشه رساندن آذوقه به كسانش را داشت ، اما زهير بن قين را مى نگريست كه چندى پيش با عزمى استوار همسر خويش را طلاق گفته بود تا بتواند با انديشه اى آسوده وارد نينوا شود. زهير هيچ كدام از وعده اى طرماح را به زبان نرانده بود ، او گام نخست را خود برداشته بود ، بى هيچ وعده اى از جانب ديگران و بدون هيچ ترديد و بهانه اى درباره خويش.
در سخنان مجمع بن عبدالله و سپس طرماح ، تمام كوفيان يك چهره داشتند ، بى هيچ استثنايى ، آنان يا خويشتن را به زر فروخته بودند يا به زور ، اما صرف نظر از قليل انسانهاى صميمى اين شهر ، نظير حبيب بن مظاهر و حربن يزيد رياحى ، كه اگر چه كوفى بودند ، اما نه بر طينت كوفيان ، مى توانيم با نگاهى به شخصيت و رفتار و سخنان عبيدالله بن حر جعفى نتيجه بگيريم كه در ميان ساكنان اين شهر دسته ديگرى وجود داشتند ، نماد فرار از عدالت خواهى كه در باطن خويش ، جز همراهى با ستمگرى و مشاركت در پيروزى جور بر عدل را نداشت.


اگر امام در قصر مقاتل پرده از چهره اينان بر نمى داشت ، شايد كوفيان را در مجموع در سه دسته تقسيم بندى مى كرديم و از دسته چهارم آنان ، يعنى فراريان از خويشتن و بى هويت در ميدان منازعه حق و باطل غافل مى مانديم.
ابو مخنف به نقل از شعبى نوشته است كه چون امام به قصر بنى مقاتل رسيد و خيمه اى افراشته ديد ، پرسيد كه اين خيمه از آن كيست ؟ گفتند: خيمه عبيدالله بن حر جعفى است. امام گفت او را به ملاقات من فرا خوانيد.
چون فرستاده امام ، نزد عبيدالله رفت ، او (( انا لله و انا اليه راجعون )) را به زبان راند و سپس افزود كه : سوگند به خدا كوفه را ترك كردم براى آنكه چون حسين بر آن شهر در آيد ، آنجا نباشم. سوگند به خدا كه نمى خواهم او را ببينم و او نيز مرا ببيند.


امام چون سخنان عبيدالله را شنيد ، خود عازم خيمه وى گشت و پس از ديدار با وى ، از او خواست تا وى را در عزيمت به سوى كوفه و قيام عليه يزيد همراهى كند ، اما عبيدالله همان سخنانى را كه به فرستاده امام گفته بود ، تكرار كرد و پس امام نيز از ادامه سخن با او منصرف شد و تنها از او خواست كه لااقل به يارى دشمنانش اقدام نكند.
اگر توجه كنيم كه امام پيش از آن از همراهان خويش خواسته بود تا وى را ترك كنند و اين سخن را در شب عاشورا نيز تكرار كرد ، طبعا نخواهيم توانست نتيجه بگيريم كه آن حضرت در كوششى شگفت براى فرا خواندن عبيدالله به همراهى خويش ، انديشه افزودن بر شمار ياران خويش را داشته است. همچنين اگر توجه داشته باشيم كه امام به خوبى واقف بود كه شمار سپاه كوفه چنان فراوانند كه همراهى يا عدم همراهى عبيدالله با آنان ، هيچ گونه تفسيرى در معادله قدرت نظامى ايفا نمى كرد ، آنگاه چه بسا بتوانيم نتيجه بگيريم كه امام مى كوشيد تا عبيدالله را از دهليزفرار از خويشتن به سوى فضاى رويت خود كشاند و مانع از آن گردد تا او نجات خويش را در فرار كوفه و پناه بردن به خيمه قصر بنى مقاتل ببيند.


كاروان از قصر بنى مقاتل آب برداشت.
و همچنان تا پگاه به راه خويش ادامه داد. گزارش قابل توجه در فاصله عزيمت امام از قصر بنى مقاتل تا رسيدن به كربلا ، گزارشى است از عقبه بن سمعان كه همين گزارش نيز ماهيت و شالوده و اهداف نهضت حسينى را نشان مى دهد. عقبه بن سمعان كه همراه كاروان امام بود و ابو مخنف با يك واسطه ، مشاهدات او را نقل مى كند ، گفته است كه : چون امام فرمان حركت را داد و ما از قصر بنى مقاتل روان شديم ، ساعتى سپرى نشده بود كه حسين را بر بالاى مركب ، خوابى كوتاه در ربود. چون چشم گشود ، سه بار تكرار كرد كه : (( انا لله و انا اليه راجعون و الحمدلله رب العالمين )). در اين حال على بن الحسين (على اكبر) خود را به پدر رساند و پرسيد: پدرم چرا انالله مى گويى ؟ امام پاسخ داد كه چون مرا خواب در ربود ، سوارى را ديدم بنشسته بر اسبى و مى گفت : اينان در حالى به پيش مى روند كه مرگ به سوى آنان روان است. من دريافتم كه ما را از مرگمان خبر مى دهد.


على اكبر پرسيد: پدرم پيوسته از آسيب مصون باشى. مگر ما بر حق نيستيم ؟ امام پاسخ داد سوگند به كسى كه بازگشت بندگان به سوى اوست ، چرا ، بر حقيم. على اكبر گفت : پس ‍ چه باك اگر در راه حق جان دهيم. امام گفت : پسرم خداوند به تو پاداشى كه به پدرى براى داشتن چنين فرزندى نيك خواهد داد ، بدهد.





پاسخ با نقل قول
  #55  
قدیمی 12-10-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ورود کاروان به کربلا




اسب امام حسين عليه‏السلام به زمين هولناك رسيده بايستاد و هر چند امام تازيانه ميزد گام از گام بر نمى‏داشت امام حسين پرسيد كه هيچكس مى‏داند اين چه زمين است يكى گفت: اين را ارض ماريه گويند آن حضرت گفت: شايد نام ديگر داشته باشد گفتند: آرى، اين موضع را كربلا خوانند.
امام حسين گفت: الله اكبر ارض كرب و بلا و سفك الدماء اين زمين كرب و بلا و اين جاى ريختن خون‏هاى ماست اين محط رجال آل عبا است.


گر نام اين زمين به يقين كربلا بود

اينجا نصيب ما همه كرب و بلا بود

اينجا بود كه تيغ بر آل نبى كشند

و اينجا بود كه ماتم آل عبا بود

كار مخدرات من اينجا تبه شود

پشت مبارزان من اينجا دو تا بود

ريزند در مصيبت من آب چشم خويش

هر مرغ و ماهئى كه در آب و هوا بود
على اكبر پيش آمد كه اى در بزرگوار اين چه فالست كه مى‏گيرى و اين چه مقال است كه ميگويى؟ گفت: اى جان پدر با جدت مرتضى على در وقت عزيمت صفين بدين موضع رسيدم كه كربلا ميگويند امير فرود آمد و سر بر كنار برادرم امام حسن نهاد و من بر سر بالين وى نشسته بودم كه ناگاه از خواب درآمد و گريان گريان برادرم گفت: يا ابتاه تو را چه شد؟ گفت: در واقعه ديدم كه دريايى از خون در اين صحرا بود و حسين من در آن دريا افتاده دست و پا مى‏زند و فرياد مى‏كند و هيچكس به فرياد او نميرسد آن گاه رو به من كرده و گفت: يا اباعبدالله تو را در اين صحرا واقعه هايله دست خواهد داد چه خواهى كرد؟ گفتم: صبر كنم و جز صبر و شكيبايى چه چاره دارم امير فرمود: كه همچنين كن كه مزد صبركنندگان در شمار نمى‏آيد كه انما يوفى الصابرون اجرهم بغير حساب خدا يار صابرانست و ما را تمسك به چيزى كه فرمود صبر است.
پس حسين فرمود: كه حالا شتران بخوابانيد و بارها باز كنيد و خيمه‏ها بزنيد.

آنگاه امام حسين پاى از مركب بگردانيده همانجا فرود آمد اما چون قدم آن حضرت به خاك كربلا رسيد خاك را رنگ زرد شد و از او غبارى برخاست كه گيسوى مبارك امام حسين پر گرد شد ام كلثوم گفت: اى برادر عجب حالى مشاهده مى‏كنم و از اين باديه هولى عظيم به دل من مى‏رسد

وادى عشق كه جز كشته درو نايابست‏ ‏

ريگش از خون دل تشنه‏لبان سيرابست‏
امام حسين خواهر را تسلى داد و شهر بانو را طلبيدهوصيت كرد كه اى يار دلنواز و اى غمگسار كارساز چون مرا بينى در اين موضعاز اسب افتاده و سر و روى درهم شكسته و اعضا از زخم تيغ و تير و نيزهمجروح گشته زنهار تا سر و موى برهنه نكنى و سينه و روى نخراشى كه شماتتاعدا عظيم‏ترين مصيبتى است اما چون اهل بيت اين سخن شنيدند همه در خروش وفغان آمده گفتند: اى سيد و سرور اين چه خبر دلسوز و جانگداز است كه مى‏دهىو اين چه داغ اندوه و ملالست كه بر سينه ما يتيمان و غريبان مى‏نهى.

پس فرزندان و اقربا چندان گريه كردند و بناليدند كهاهل زمين و آسمان از گريه ايشان به تنگ آمدند و نداى الرضا بالقضاء به گوشايشان رسيده صبر اختيار كردند.
امام فرمود: كه چون چنين است چاره چيست به جز آن كه صبر كنيد و پناه بهخدا بريد آن گاه امام حسين به آن‏جا فرود آمده بفرمود تا كسان او آن جاخيمه بزدند و نزديك به آب فرات قرار گرفتند.



روضة الشهداء
مرحوم ملاحسين واعظى كاشفى




پاسخ با نقل قول
  #56  
قدیمی 12-10-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ورود كاروان حسين (ع) به دشت نینوا

كاروان امام پس از دور شدن از قصر بنى مقاتل ، همچنان پيش رفت تا سرانجام وارد دشت كربلا شد. كربلا براى امام نامى آشنا بود. امام با شنيدن نام كربلا ، طبعا به ياد سخن پدرش ‍ على (ع) افتاد كه به هنگام عزيمت از كوفه به سوى صفين ، چون وارد صحراى كربلا شده بود ، گفته بود كه : (( اين سرزمين جاى پياده شدن و استقرار كسانى است كه خونشان را در همين جا خواهند ريخت و آنان وارد بهشت خواهند شد. ))
حتى با فرض آنكه امام در آن زمان كه پدرش سخنان بالا را بر زبان مى راند ، مصداق آن پيشگويى را كاروان حسينى نمى دانست ، اما اكنون كه قواى حر را در اطراف خويش و سپاه عمربن سعد را در راه مى يافت ، ديگر هيچ ترديدى نداشت كه سخنان على (ع) درباره او و همراهانش درست بوده و اينك خطاب به همراهانش گفت :
اندوه و بلا ، چون پدرم در هنگام عزيمت به سوى صفين در حالى كه من هم در كنارش بودم بر اين سرزمين گذشت ، ايستاد و نام آنجا را پرسيد. نام اين سرزمين را به او گفتند ، پس ‍ گفت : اينجا جاى فرود آمدن آنان و محل ريختن خون ايشان است...
هنوز امام گامى فراتر نگذاشته بود كه پيك عبيدالله از كوفه رسيد و در پاسخ كسب تكليف حر به او دستور داد كه امام حسين (ع) را در زمينى بى آب و علف متوقف سازد و تحت نظر بگيرد. كربلا درست همان ويژگيهايى را داشت كه عبيدالله نوشته بود؛ بنابراين حر نيز بى درنگ از امام و يارانش خواست تا راه خويش را ادامه نداده و در همان سرزمين توقف كنند.









امام حسين (ع) چون از دستور تازه اى كه به حر رسيده بود آگاه شد ، از وى كشتار ايشان خواهند زد. پس زهير بن قين پيشنهاد كرد تا پيش از رسيدن قواى ابن سعد ، با همين نيروى موجود ، عليه حر و قوايش وارد نبرد شوند تا شايد راهى براى خروج از محاصره و امكانى براى نجات از چنگال سپاه كثيرى كه در راه بود ، پيدا كنند.
درست است كه قواى حر چندين برابر نيروهاى امام بود و غلبه بر آنان نيز دشوار بود ، اما اين انديشه زهير نيز نادرست نبود كه مى گفت اگر نتوانيم راهى براى نجات خويش از محاصره قواى حر پيدا كنيم ، قطعا در مقابل سپاه عمر بن سعد ناتوان تر خواهيم بود.
امام بى درنگ با پيشنهاد زهير مخالفت كرد و پاسخ داد كه من بر آن نيستم تا آغاز كننده نبرد باشم. اين پاسخ طبعا تمام نيت آن حضرت را در مخالفت با پيشنهاد زهير منعكس ‍ نمى كند. واقعيت اين بود كه زهير نيز معتقد نبود كه در صورت اقدام عليه نيروهاى حر ، قواى امام حسين (ع) به پيروزى خواهند رسيد ، بلكه او اين راه را تنها چاره بازمانده در پيش ‍ روى كاروان حسينى مى يافت. پس امام نيز در حالى كه اصل سخن زهير را در امكان پيروزى بر سپاه ، فقط به عنوان امرى ممكن و نه قطعى مى يافت ، راه صواب را در آن نمى يافت كه با فرو رفتن در جنگى كه به دليل كثرت قواى دشمن ، احتمال پيروزى خود و يارانش در آن بسيار اندك است ، بهانه اى بسيار ارزشمند به دست عبيدالله بن زياد و يزيد دهد تا آنان بتوانند پس از قتل عام قواى امام توسط سپاه كثير حر ، با خاطرى آسوده مدعى شوند كه حسين در نبرد با ما سبقت جست و پيشقراولان كوفه ناگزير و ناخواسته براى دفاع از خويش ‍ به جنگ با فرزند پيامبر مبادرت ورزيدند.
به عبارت ديگر ، سبقت در نبرد با قواى حر ، علاوه بر آنكه به ظن غالب ، قتل عام كاروان حسينى را به همراه داشت و امام حسين (ع) را در انديشه مردم نيز در موضع تهاجمى و نه تدافعى قرار مى داد ، با فراهم ساختن بهانه لازم براى يزيد و عبيدالله ، چهره آنان و نقش مستقيم ايشان در قتل عام امام و همراهانش را هم خدشه دار مى كرد. در يك كلام ، با اقدام امام عليه حر شكست سپاه امام ، حادثه خونين كربلا نه به نام يزيد كه به نام حربن يزيد رياحى ثبت مى شد و خواهيم گفت. كه يزيد پس از شهادت امام حسين (ع) ، كوشيد تا ننگ فاجعه كربلا را از دامن خويش بزدايد و آن را به قساوت ابن زياد نسبت دهد. بى گمان اگر آن فاجعه به دست حر بن يزيد رياحى شكل مى گرفت ، يزيد توفيق چشمگيرى مى يافت تا خويشتن را از دخالت در آن فاجعه تبرئه كند.
پاسخ با نقل قول
  #57  
قدیمی 12-10-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


طوفان



نخستین کس که در مدح تو شعری گفت آدم بود

شروع عشق و آغاز غزل شاید همان دم بود

نخستین اتفاق تلخ‌تر از تلخ در تاریخ

که پشت عرش را خم کرد یک ظهر محرّم بود

مدینه نه که حتی مکّه دیگر جای امنی نیست

تمام کربلا و کوفه غرق ابن ملجم بود

فتاد از پا کنار رود در آن ظهر درد آلود

کسی که عطر نامش آبروی آب زمزم بود

دلش می‌خواست می‌شدآب شد از شرم،اما حیف

دلش می‌خواست صد جان داشت امّا بازهم کم بود

اگر در کربلا طوفان نمی شد کس نمی‌فهمید

چرا یک عمر پشت ذوالفقار مرتضی خم بود








پاسخ با نقل قول
  #58  
قدیمی 12-10-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

چهل حديث نوراني درباره امام حسين علیه‌السلام

پيامبر اسلام (ص) فرمود: كربلا پاك‌ترين بقعه روى زمين و از نظر احترام بزرگ‌ترين بقعه‌ها است و الحق كه كربلا از بساط‌هاى بهشت است.

به گزارش فارس، شخصيت، قيام و نهضت امام حسين (ع) هميشه در كلام معصومين (ع) وجود داشته است و عجب آنكه حتي معصومين پيش از امام حسين (ع) نيز اشاراتي به اين واقعه و سرزميني كه در آن مصائب عاشورا رخ داد، داشته‌اند. در اين نوشتار 40 حديث در باره امام حسين (ع) كه در سايت آيت‌الله محمدتقي بهجت آمده، منتشر مي‌شود.

1- حريم پاك

عن النبى (ص) قال: ... و هى اطهر بقاع الارض واعظمها حرمة و إنها لمن بطحاء الجنة. (1)

پيامبر اسلام (ص) در ضمن حديث بلندى مى‌فرمايد: كربلا پاك‌ترين بقعه روى زمين و از نظر احترام بزرگ‌ترين بقعه‏‌ها است والحق كه كربلا از بساط هاى بهشت است.

2- سرزمين نجات

قال رسول الله صلى الله عليه و آله: يقبر ابنى بأرض يقال لها كربلا هى البقعة التى كانت فيها قبة الاسلام نجا الله التى عليها المؤمنين الذين امنوا مع نوح فى الطوفان. (2)

پيامبر خدا (ص) فرمود: پسرم حسين در سرزمينى به خاك سپرده مى‏شود كه به آن كربلا گويند، زمين ممتازى كه همواره گنبد اسلام بوده است، چنانكه خدا ياران مؤمن حضرت نوح را در همانجا از طوفان نجات داد.

3- مسلخ عشق‏

قال على عليه السلام: هذا ... مصارع عشاق شهداء لا يسبقهم من كان قبلهم ولا يلحقهم من كان بعدهم. (3)

حضرت على عليه السلام روزى گذرش از كربلا افتاد و فرمود: اينجا قربانگاه عاشقان و مشهد شهيدان است. شهيدانى كه نه شهداى گذشته و نه شهداى آينده به پاى آنها نمى‏رسند.

4- عطر عشق‏

قال على عليه السلام: واها لك ايتها التربة ليحشرن منك قوم يدخلون الجنة بغير حساب. (4)

اميرالمومنين عليه السلام خطاب به خاك كربلا فرمود: چه خوش‌بويى اى خاك! در روز قيامت قومى از تو به پا خيزند كه بدون حساب و بى‌درنگ به بهشت روند.

5- ستاره سرخ محشر

قال على بن الحسين عليه السلام: تزهر أرض كربلا يوم القيامة كالكوكب الدرى و تنادى انا ارض الله المقدسة الطيبة المباركة التى تضمنت سيدالشهداء و سيد شباب اهل الجنة. (5)

امام سجاد عليه السلام فرمود: زمين كربلا در روز رستاخيز، چون ستاره مرواريدى مى‏درخشد و ندا مى‏دهد كه من زمين مقدس خدايم، زمين پاك و مباركى كه پيشواى شهيدان و سالار جوانان بهشت را در بر گرفته است.

6- كربلا وبيت المقدس‏

قال ابوعبدالله عليه السلام: الغاضرية من تربة بيت المقدس. (6)

امام صادق عليه السلام فرمود: كربلا از خاك بيت المقدس است.

7- فرات و كربلا

قال ابوعبدالله: ان أرض كربلا و ماء الفرات اول ارض و اول ماء قدس الله تبارك و تعالى... (7)

امام صادق عليه السلام فرمود: سرزمين كربلا و آب فرات، اولين زمين و نخستين آبى بودند كه خداوند متعال به آنها قداست و شرافت بخشيد.

8- كربلا كعبه انبياء

قال ابوعبدالله عليه السلام: ليس نبى فى السموات والارض و الا يسألون الله تبارك و تعالى ان يوذن لهم فى زيارة الحسين عليه السلام ففوج ينزل و فوج يعرج. (8)

امام صادق عليه السلام فرمود: هيچ پيامبرى در آسمان‌ها و زمين نيست مگر اين كه مى‏خواهند خداوند متعال به آنان رخصت دهد تا به زيارت امام حسين عليه السلام مشرف شوند، چنين است كه گروهى به كربلا فرود آيند و گروهى از آنجا عروج كنند.

9- كربلا، مطاف فرشتگان‏

قال ابوعبدالله عليه السلام: ليس من ملك فى السموات والارض إلا يسألون الله تبارك و تعالى ان يوذن لهم فى زيارة الحسين عليه السلام ففوج ينزل و فوج يعرج. (9)

امام صادق عليه السلام فرمود: هيچ فرشته‏اى در آسمان‌ها و زمين نيست مگر اين كه مى‏خواهد خداوند متعال به او رخصت دهد تا به زيارت امام حسين عليه السلام مشرف شود، چنين است كه همواره فوجى از فرشتگان به كربلا فرود آيند و فوجى ديگرعروج كنند و از آنجا اوج گيرند.

10- راه بهشت‏

قال ابوعبدالله عليه السلام: موضع قبرالحسين عليه السلام ترعة من ترع الجنة. (10)

امام صادق عليه السلام فرمود: جايگاه قبر امام حسين عليه السلام درى از درهاى بهشت است.

11- كربلا حرم امن‏

قال ابوعبدالله عليه السلام: ان الله اتخذ كربلا حرما آمنا مباركا قبل ان يتخذ مكة حرماً. (11)

امام صادق (ع) فرمود: به راستى كه خدا كربلا را حرم امن و با بركت قرار داد پيش از آن كه مكه را حرم قرار دهد. (شايان ذكر است منظور از اين روايت درعالم بالا است كه قبل از مكه، كربلا حرم امن الهي قرار گرفت)

12- زيارت مداوم‏

قال الصادق عليه السلام: زوروا كربلا ولا تقطعوه فان خير أولاد الانبياء ضمنته... (12)

امام صادق (ع) فرمود: كربلا را زيارت كنيد و اين كار را ادامه دهيد، چرا كه كربلا بهترين فرزندان پيامبران را در آغوش خويش گرفته است.

13- بارگاه مبارك‏

قال الصادق عليه السلام: «شاطى‏ء الوادى الايمن» الذى ذكره الله فى القرآن،( قصص/30) هو الفرات و «البقعة المباركة» هى كربلا. (13)

امام صادق (ع) فرمود: آن «ساحل وادى ايمن» كه خدا در قرآن ياد كرده فرات است و «بارگاه با بركت» نيز كربلا است.

14- شوق زيارت‏

قال الامام باقرعليه السلام: لو يعلم الناس ما فى زيارة قبرالحسين عليه السلام من الفضل، لماتوا شوقاً. (14)

امام باقرعليه السلام فرمود: اگر مردم مى‏دانستند كه چه فضيلتى در زيارت مرقد امام حسين عليه السلام است از شوق زيارت مى‏مردند.

15- حج مقبول و ممتاز

قال ابوجعفرعليه السلام: زيارة قبر رسول الله صلى الله عليه و آله و زيارة قبور الشهداء، و زيارة قبرالحسين بن على عليهما السلام تعدل حجة مبرورة مع رسول الله صلى الله عليه و آله. (15)

امام باقر عليه السلام فرمودند: زيارت قبر رسول خدا (ص) و زيارت مزار شهيدان، و زيارت مرقد امام حسين عليه السلام معادل است با حج مقبولى كه همراه رسول خدا (ص) بجا آورده شود.

16- تولدى تازه‏

عن حمران قال: زرت قبرالحسين عليه السلام فلما قدمت جاء نى ابو جعفر محمد بن على عليه السلام ... فقال عليه السلام ابشر يا حمران فمن زار قبور شهداء آل محمد (ص) يريد الله بذلك وصلة نبيه حرج من ذنوبه كيوم ولدته امه. (16)

حمران مى‏گويد هنگامى كه از سفر زيارت امام حسين (ع) برگشتم، امام باقر عليه السلام به ديدارم آمد و فرمود: اى حمران! به تو مژده مى‌دهم كه هر كس قبور شهيدان آل محمد (ص) را زيارت كند و مرادش از اين كار رضايت خدا و تقرب به پيامبر (ص) باشد، از گناهانش بيرون مى‏آيد مانند روزى كه مادرش او را زاده است.

17- زيارت مظلوم‏

عن ابى جعفر و ابى عبدالله عليهماالسلام يقولان: من احب أن يكون مسكنه و مأواه الجنة، فلا يدع زيارة المظلوم. (17)

از امام باقر و امام صادق عليهماالسلام نقل شده كه فرمودند: هر كس كه مى‏خواهد مسكن و مأوايش بهشت باشد، زيارت مظلوم ـ امام حسين ـ را ترك نكند.

18- شهادت و زيارت‏

قال الامام الصادق عليه السلام: زوروا قبرالحسين عليه السلام ولا تجفوه فانه سيد شباب أهل الجنة من الخلق و سيد شباب الشهداء. (18)

امام صادق (ع) فرمود: مرقد امام حسين عليه السلام را زيارت كنيد و با ترك زيارتش به او ستم نورزيد، چرا كه او سيد جوانان بهشت از مردم و سالار جوانان شهيد است.

19- زيارت، بهترين كار

قال ابوعبدالله عليه السلام: زيارة قبرالحسين بن على عليهماالسلام من أفضل ما يكون من الأعمال. (19)

امام صادق (ع) فرمود: زيارت قبر امام حسين عليه السلام از بهترين كارهاست كه مى‏تواند انجام يابد.

20- سفره‏هاى نور

قال الامام الصادق عليه السلام: من سره ان يكون على موائد النور يوم القيامة فليكن من زوارالحسين بن على عليهماالسلام. (20)

امام صادق (ع) فرمود: هر كس دوست دارد روز قيامت، بر سر سفره‏هاى نور بنشيند بايد از زائران امام حسين عليه السلام باشد.

21- شرط شرافت‏

قال الصادق عليه السلام: من اراد ان يكون فى جوار نبيه و جوارعلى و فاطمه عليهم السلام فلا يدع زيارة الحسين عليه السلام. (21)

امام صادق (ع) فرمود: كسى كه مى‏خواهد در همسايگى پيامبر (ص) و در كنارعلى (ع) و فاطمه (س) باشد زيارت امام حسين (ع) را ترك نكند.

22- زيارت، فريضه الهى‏

قال ابوعبدالله عليه السلام: لو ان احدكم حج دهره ثم لم يزرالحسين بن على عليهماالسلام لكان تاركا حقا من حقوق رسول الله (ص) لان حق الحسين فريضة من الله تعالى واجبه على كل مسلم. (22)

امام صادق (ع) فرمود: اگر يكى از شما تمام عمرش را احرام حج ببندد اما امام حسين عليه السلام را زيارت نكند حقى از حقوق رسول خدا (ص) را ترك كرده است؛ چرا كه حق حسين (ع) فريضه الهى و بر هر مسلمانى واجب و لازم است.

23- كربلا كعبه كمال‏

قال ابوعبدالله عليه السلام: من لم يأت قبرالحسين عليه السلام حتى يموت كان منتقص الايمان منتقص الدين، ان ادخل الجنة كان دون المؤمنين فيها. (23)

امام صادق (ع) فرمود: هر كس به زيارت قبر امام حسين (ع) نرود تا بميرد، ايمانش ناتمام و دينش ناقص خواهد بود به بهشت هم كه برود پايين‌تر از مؤمنان در آنجا خواهد بود.

24- از زيارت تا شهادت‏

قال ابوعبدالله عليه السلام: لا تدع زيارة الحسين بن على عليهماالسلام و مُرّ أصحابك بذلك يمدالله فى عمرك و يزيد فى رزقك و يحييك‏ الله سعيدا ولا تموت الا شهيدا. (24)

امام صادق (ع) فرمود: زيارت امام حسين عليه السلام را ترك نكن و به دوستان و يارانت نيز همين را سفارش كن! تا خدا عمرت را دراز و روزى و رزقت را زياد كند و خدا تو را با سعادت زنده دارد و نميرى مگر با شهادت.

25- حديث محبت‏

عن ابى عبدالله قال: من اراد الله به الخير قذف فى قلبه حب الحسين عليه السلام و زيارته و من اراد الله به السوء قذف فى قلبه بغض الحسين عليه السلام و بغض زيارته. (25)

امام صادق (ع) فرمود: هر كس كه خدا خير خواه او باشد محبت حسين (ع) و زيارتش را در دل او مى‏اندازد و هر كس كه خدا بدخواه او باشد كينه و خشم حسين (ع) و خشم زيارتش را در دل او مى‏اندازد.

26- نشان شيعه بودن‏

قال الصادق عليه السلام: من لم يأت قبرالحسين عليه السلام و هو يزعم انه لنا شيعة حتى يموت فليس هو لنا شيعة و ان كان من اهل الجنة فهو من ضيفان اهل الجنة. (26)

امام صادق عليه السلام فرمود: كسى كه به زيارت قبر امام حسين نرود و خيال كند كه شيعه ما است و با اين حال و خيال بميرد او شيعه ما نيست و اگر هم از اهل بهشت باشد از ميهمانان اهل بهشت خواهد بود.

27- سكوى معراج‏

قال الصادق عليه السلام: من اتى قبرالحسين عليه السلام عارفا بحقه كتبه الله عزوجل فى اعلى عليين. (27)

امام صادق (ع) فرمود: هر كس كه به زيارت قبر حسين عليه السلام نايل شود و به حق آن حضرت معرفت داشته باشد خداى متعال او را در بلندترين درجه عالى مقامان ثبت مى‏كند.

28- مكتب معرفت‏

قال ابوالحسن موسى بن جعفرعليه السلام: أدنى ما يثاب به زائر ابى عبدالله عليه السلام بشط فرات إذا عرف حقه و حرمته و ولايته ان يغفر له ما تقدم من ذنبه و ما تأخز. (28)

حضرت امام موسى كاظم عليه السلام فرمود: كمترين ثوابى كه به زائر امام حسين عليه السلام در كرانه فرات داده مى‏شود اين است كه تمام گناهان بخشوده مى‏شود. بشرط اين كه حق و حرمت ولايت آن حضرت را شناخته باشد.

29- همچون زيارت خدا

قال الرضا عليه السلام: من زار قبرالحسين (ع) بشط الفرات كان كمن زار الله. (29)

امام رضا عليه السلام فرمود: كسى كه قبر امام حسين عليه السلام را در كرانه فرات زيارت كند، مثل كسى است كه خدا را زيارت كرده است.

30- زيارت عاشورا

قال الصادق عليه السلام: من زارالحسين عليه السلام يوم عاشورا وجبت له الجنة. (30)

امام صادق (ع) فرمود: هر كس كه امام حسين عليه السلام را در روز عاشورا زيارت كند بهشت بر او واجب مى‏شود.

31- بالاتر از روسپيدى

قال ابوعبدالله عليه السلام: من باب عند قبرالحسين عليه السلام ليلة عاشورا لقى الله يوم القيامة ملطخا بدمه كأنما قتل معه فى عرصة كربلا. (31)

امام صادق (ع) فرمود: كسى كه شب عاشورا در كنار مرقد امام حسين عليه السلام سحر كند روز قيامت در حالى به پيشگاه خدا خواهد شتافت كه به خونش آغشته باشد، مثل كسى كه در ميدان كربلا و در كنار امام حسين عليه السلام كشته شده باشد.

32- نشانه‌هاى ايمان‏

قال ابو محمدالحسن العسكرى عليه السلام: علامات المؤمن خمس: صلاة الخمسين، و زيارة الاربعين، والتختم فى اليمين، و تعفير الجبين والجهر ببسم الله الرحمن الرحيم. (32)

امام حسن عسكرى عليه السلام فرمود: نشانه‏هاى مؤمن پنج چيز است: 1 ـ پنجاه ركعت نماز (نماز يوميه و نمازهاي نافله) 2 ـ زيارت اربعين 3 ـ انگشتر به دست راست كردن 4 ـ بر خاك سجده كردن 5 ـ بسم الله الرحمن الرحيم را در نماز بلند گفتن.

33- رواق منظر يار

قال رسول الله (ص): الا و ان الإجابة تحت قبته والشفاء فى تربته، و الائمة عليهم السلام من ولده. (33)

پيامبر خدا(ص) فرمود: بدانيد كه اجابت دعا، زير گنبد حرم او و شفاء در تربت او، و امامان عليهم السلام از فرزندان اوست.‏

34- تربت و تربيت‏

قال الصادق عليه السلام: حنكوا اولادكم بتربة الحسين (ع) فإنها امان. (34)

امام صادق (ع) فرمود: كام كودكانتان را با تربت حسين (ع) برداريد چرا كه خاك كربلا فرزندانتان را بيمه مى‏كند.

35- بزرگترين دارو

قال ابوعبدالله عليه السلام: فى طين قبرالحسين عليه السلام الشفاء من كل داء و هو الدواء الاكبر. (35)

امام صادق (ع) فرمود: شفاى هر دردى در تربت قبر حسين عليه السلام است و همان است كه بزرگ‌ترين داروست.

36- تربت و هفت حجاب‏

قال الصادق عليه السلام: السجود على تربة الحسين عليه السلام يخرق الحجب السبع. (36)

امام صادق (ع) فرمود: سجده بر تربت حسين عليه السلام حجاب‌هاى هفتگانه را پاره مى‏كند.

37- سجده بر تربت عشق‏

كان الصادق (ع) لا يسجد الا على تربة الحسين (ع) تذللا لله و إستكانة اليه. (37)

رسم حضرت امام صادق (ع) چنين بود كه: جز بر تربت حسين (ع) به خاك ديگرى سجده نمى‏كرد و اين كار را از سر خشوع و خضوع براى خدا مى‏كرد.

38- تسبيح تربت

قال الصادق (ع): السجود على طين قبرالحسين (ع) ينور الى الارض السابعة و من كان معه سبحة من طين قبرالحسين (ع) كتب مسبحا و ان لم يسبح بها ... (38)

امام صادق (ع) فرمود: سجده بر تربت قبر حسين (ع) تا زمين هفتم را نور باران مى‏كند و كسى كه تسبيحى از خاك مرقد حسين (ع) را با خود داشته باشد، تسبيح گوى حق محسوب مى‏شود، اگر چه با آن تسبيح هم نگويد.

39- تربت شفا بخش

عن موسى بن جعفرعليه السلام قال: ولا تأخذوا من تربتى شيئا لتبركوا به فأن كل تربة لنا محرمة الا تربة جدى الحسين بن على عليهماالسلام فأن الله عزوجل جعلها شفاء لشيعتنا و أوليائنا. (39)

حضرت امام كاظم (ع) در ضمن حديثى كه از رحلت خويش خبر مى‏داد، فرمود: چيزى از خاك قبر من برنداريد تا به آن تبرك جوييد؛ چرا كه خوردن هر خاكى جز تربت جدم حسين (ع) بر ما حرام است، خداى متعال تنها تربت كربلا را براى شيعيان و دوستان ما شفا قرار داده است.

40- يكى از چهار نياز

قال الامام موسى الكاظم (ع): لا تستغنى شيعتنا عن أربع: خمرة يصلى عليها و خاتم يتختم به و سواك يستاك به و سبحة من طين قبر أبى عبدالله عليه السلام ... (40)

حضرت امام موسى بن جعفر عليهماالسلام فرمود: پيروان ما از چهار چيز بى‏نياز نيستند: 1 ـ سجاده‏اى كه بر روى آن نماز خوانده شود2 ـ انگشترى كه در انگشت باشد 3 ـ مسواكى كه با آن دندان‌ها را مسواك كنند 4 ـ تسبيحى از خاك مرقد امام حسين (ع)
پاسخ با نقل قول
  #59  
قدیمی 12-10-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

حدیث امام حسین و ماه محرم تاسوعا و عاشورادر مکتب شیعه شخصیت و زیارت امام حسین علیه السلام از موقعیت ویژه ای برخوردار است و روایات بسیاری در مورد ایشان ذکر شده است. در این مطلب چهل حدیث از اهل بیت علیهم السلام در مورد امام حسین علیه السلام می آوریم تا معرفت خود را نسبت به این بزرگوار هر چه بیشتر نماییم.

۱- حریم پاک:

عن النبى (ص) قال: … و هى اطهر بقاع الارض واعظمها حرمة و إنها لمن بطحاء الجنة.
پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله در ضمن حدیث بلندى میفرماید:
کربلا پاک ترین بقعه روى زمین و از نظر احترام بزرگترین بقعه‏ها است والحق که کربلا از بساط هاى بهشت است.(۱)

۲- سرزمین نجات:


قال رسول الله صلى الله علیه و آله: یقبر ابنى بأرض یقال لها کربلا هى البقعة التى کانت فیها قبة الاسلام نجا الله التى علیها المؤمنین الذین امنوا مع نوح فى الطوفان.پیامبر خدا (ص) فرمود: پسرم حسین در سرزمینى به خاک سپرده مى‏شود که به آن کربلا گویند، زمین ممتازى که همواره گنبد اسلام بوده است، چنان که خدا یاران مومن حضرت نوح را در همانجا از طوفان نجات داد .(۲)


۳- مسلخ عشق:



‏قال على علیه السلام: هذا… مصارع عشاق شهداء لا یسبقهم من کان قبلهم ولا یلحقهم من کان بعدهم.حضرت على علیه السلام روزى گذرش از کربلا افتاد و فرمود: اینجا قربانگاه عاشقان و مشهد شهیدان است شهیدانى که نه شهداى گذشته و نه شهداى آینده به پاى آنها نمى‏رسند.(۳)
۴-عطر عشق:



‏قال على علیه السلام: واها لک ایتها التربة لیحشرن منک قوم یدخلون الجنة بغیر حساب. (۴)امیرالمومنین علیه السلام خطاب به خاک کربلا فرمود: چه خوشبویى اى خاک! در روز قیامت قومى از تو به پا خیزند که بدون حساب و بى درنگ به بهشت روند.

۵- ستاره سرخ محشر:

قال على بن الحسین علیه السلام: تزهر أرض کربلا یوم القیامة کالکوکب الدرى و تنادى انا ارض الله المقدسة الطیبة المبارکة التى تضمنت سیدالشهداء و سید شباب اهل الجنة.(۵)امام سجاد علیه السلام فرمود: زمین کربلا در روز رستاخیز، چون ستاره مرواریدى مى‏درخشد و ندا مى‏دهد که من زمین مقدس خدایم، زمین پاک و مبارکى که پیشواى شهیدان و سالار جوانان بهشت را در بر گرفته است.

۶- کربلا وبیت المقدس‏:


قال ابوعبدالله علیه السلام: الغاضریة من تربة بیت المقدس.(۶)امام صادق علیه السلام فرمود: کربلا از خاک بیت المقدس است.


۷- فرات و کربلا:


قال ابوعبدالله: ان أرض کربلا و ماء الفرات اول ارض و اول ماء قدس الله تبارک و تعالى…(۷)امام صادق علیه السلام فرمود: سرزمین کربلا و آب فرات، اولین زمین و نخستین آبى بودند که خداوند متعال به آنها قداست و شرافت بخشید.


۸- کربلا کعبه انبیاء:


قال ابوعبدالله علیه السلام: لیس نبى فى السموات والارض و الا یسألون الله تبارک و تعالى ان یوذن لهم فى زیارة الحسین علیه السلام ففوج ینزل و فوج یعرج.(۸)

امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ پیامبرى در آسمانها و زمین نیست مگر این که مى‏خواهند خداوند متعال به آنان رخصت دهد تا به زیارت امام حسین علیه السلام مشرف شوند، چنین است که گروهى به کربلا فرود آیند و گروهى از آنجا عروج کنند.

۹- کربلا، مطاف فرشتگان:



‏قال ابوعبدالله علیه السلام: لیس من ملک فى السموات والارض إلا یسألون الله تبارک و تعالى ان یوذن لهم فى زیارة الحسین علیه السلام ففوج ینزل و فوج یعرج.(۹)امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ فرشته‏اى در آسمانها و زمین نیست مگر این که مى‏خواهد خداوند متعال به او رخصت دهد تا به زیارت امام حسین علیه السلام مشرف شود، چنین است که همواره فوجى از فرشتگان به کربلا فرود آیند و فوجى دیگرعروج کنند و از آنجا اوج گیرند.
۱۰- راه بهشت:


‏قال ابوعبدالله علیه السلام: موضع قبرالحسین علیه السلام ترعة من ترع الجنة.(۱۰)امام صادق علیه السلام فرمود: جایگاه قبر امام حسین علیه السلام درى از درهاى بهشت است.
۱۱- کربلا حرم امن‏:


قال ابوعبدالله علیه السلام: ان الله اتخذ کربلا حرما آمنا مبارکا قبل ان یتخذ مکة حرماً.(۱۱)

امام صادق (ع) فرمود: به راستى که خدا کربلا را حرم امن و با برکت قرار داد پیش از آن که مکه را حرم قرار دهد.( شایان ذکر است منظور از این روایت درعالم بالا می باشد که قبل از مکه، کربلا حرم امن الهی قرار گرفت.)

۱۲- زیارت مداوم:



‏قال الصادق علیه السلام: زوروا کربلا ولا تقطعوه فان خیر أولاد الانبیاء ضمنته…(۱۲)امام صادق (ع) فرمود: کربلا را زیارت کنید و این کار را ادامه دهید، چرا که کربلا بهترین فرزندان پیامبران را در آغوش خویش گرفته است.
۱۳- بارگاه مبارک:



امام صادق (ع) فرمود: آن « ساحل وادى ایمن» که خدا در قرآن یاد کرده فرات است و « بارگاه با برکت» نیز کربلا است.
‏قال الصادق علیه السلام: « شاطى‏ء الوادى الایمن» الذى ذکره الله فى القرآن،( قصص/۳۰) هو الفرات و« البقعة المبارکة» هى کربلا. (۱۳)

۱۴- شوق زیارت:



‏قال الامام باقرعلیه السلام: لو یعلم الناس ما فى زیارة قبرالحسین علیه السلام من الفضل، لماتوا شوقاً.(۱۴)امام باقرعلیه السلام فرمود: اگر مردم مى‏دانستند که چه فضیلتى در زیارت مرقد امام حسین علیه السلام است از شوق زیارت مى‏مردند.
۱۵- حج مقبول و ممتاز:


قال ابوجعفرعلیه السلام: زیارة قبر رسول الله صلى الله علیه و آله و زیارة قبور الشهداء، و زیارة قبرالحسین بن على علیهما السلام تعدل حجة مبرورة مع رسول الله صلى الله علیه و آله.(۱۵)امام باقر علیه السلام فرمودند: زیارت قبر رسول خدا (ص) و زیارت مزار شهیدان، و زیارت مرقد امام حسین علیه السلام معادل است با حج مقبولى که همراه رسول خدا (ص) بجا آورده شود.


۱۶- تولدى تازه‏:


عن حمران قال: زرت قبرالحسین علیه السلام فلما قدمت جاء نى ابو جعفر محمد بن على علیه السلام … فقال علیه السلام ابشر یا حمران فمن زار قبور شهداء آل محمد (ص) یرید الله بذلک وصلة نبیه حرج من ذنوبه کیوم ولدته امه.(۱۶)

حمران مى‏گوید هنگامى که از سفر زیارت امام حسین (ع) برگشتم، امام باقرعلیه السلام به دیدارم آمد و فرمود: اى حمران! به تو مژده مى‏دهم که هر کس قبور شهیدان آل محمد (ص) را زیارت کند و مرادش از این کار رضایت خدا و تقرب به پیامبر(ص) باشد، از گناهانش بیرون مى‏آید مانند روزى که مادرش او را زاده است.

۱۷- زیارت مظلوم‏:


عن ابى جعفر و ابى عبدالله علیهماالسلام یقولان: من احب أن یکون مسکنه و مأواه الجنة، فلا یدع زیارة المظلوم.(۱۷)از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام نقل شده که فرمودند: هر کس که مى‏خواهد مسکن و مأوایش بهشت باشد، زیارت مظلوم – امام حسین- را ترک نکند.


۱۸- شهادت و زیارت‏:


قال الامام الصادق علیه السلام: زوروا قبرالحسین علیه السلام ولا تجفوه فانه سید شباب أهل الجنة من الخلق و سید شباب الشهداء.(۱۸)امام صادق (ع) فرمود: مرقد امام حسین علیه السلام را زیارت کنید و با ترک زیارتش به او ستم نورزید، چرا که او سید جوانان بهشت از مردم و سالار جوانان شهید است.


۱۹- زیارت، بهترین کار:


قال ابوعبدالله علیه السلام: زیارة قبرالحسین بن على علیهماالسلام من أفضل ما یکون من الأعمال.(۱۹)امام صادق (ع) فرمود: زیارت قبر امام حسین علیه السلام از بهترین کارهاست که مى‏تواند انجام یابد.


۲۰- سفره‏هاى نور:


قال الامام الصادق علیه السلام: من سره ان یکون على موائد النور یوم القیامة فلیکن من زوارالحسین بن على علیهماالسلام.(۲۰)امام صادق (ع) فرمود: هر کس دوست دارد روز قیامت، بر سر سفره‏هاى نور بنشیند باید از زائران امام حسین علیه السلام باشد.


۲۱- شرط شرافت:



‏قال الصادق علیه السلام: من اراد ان یکون فى جوار نبیه و جوارعلى و فاطمه علیهم السلام فلا یدع زیارة الحسین علیه السلام. (۲۱)امام صادق (ع) فرمود: کسى که مى‏خواهد در همسایگى پیامبر(ص) و در کنارعلى (ع) و فاطمه (س) باشد زیارت امام حسین (ع) را ترک نکند.
۲۲- زیارت، فریضه الهى:


‏قال ابوعبدالله علیه السلام: لو ان احدکم حج دهره ثم لم یزرالحسین بن على علیهماالسلام لکان تارکا حقا من حقوق رسول الله (ص) لان حق الحسین فریضة من الله تعالى واجبه على کل مسلم.(۲۲)امام صادق (ع) فرمود: اگر یکى از شما تمام عمرش را احرام حج ببندد اما امام حسین علیه السلام را زیارت نکند حقى از حقوق رسول خدا (ص) را ترک کرده است؛ چرا که حق حسین (ع) فریضه الهى و بر هر مسلمانى واجب و لازم است.
۲۳-کربلا کعبه کمال:



‏قال ابوعبدالله علیه السلام: من لم یأت قبرالحسین علیه السلام حتى یموت کان منتقص الایمان منتقص الدین، ان ادخل الجنة کان دون المؤمنین فیها.(۲۳)امام صادق (ع) فرمود: هر کس به زیارت قبر امام حسین (ع) نرود تا بمیرد، ایمانش ناتمام و دینش ناقص خواهد بود به بهشت هم که برود پایین تر از مومنان در آنجا خواهد بود.
۲۴- از زیارت تا شهادت:



‏قال ابوعبدالله علیه السلام: لا تدع زیارة الحسین بن على علیهماالسلام و مُرّ أصحابک بذلک یمدالله فى عمرک و یزید فى رزقک و یحییک‏ الله سعیدا ولا تموت الا شهیدا.(۲۴)امام صادق (ع) فرمود: زیارت امام حسین علیه السلام را ترک نکن و به دوستان و یارانت نیز همین را سفارش کن! تا خدا عمرت را دراز و روزى و رزقت را زیاد کند و خدا تو را با سعادت زنده دارد و نمیرى مگر با شهادت.
۲۵- حدیث محبت‏:


عن ابى عبدالله قال: من اراد الله به الخیر قذف فى قلبه حب الحسین علیه السلام و زیارته و من اراد الله به السوء قذف فى قلبه بغض الحسین علیه السلام و بغض زیارته.(۲۵)امام صادق (ع) فرمود: هر کس که خدا خیر خواه او باشد محبت حسین (ع) و زیارتش را در دل او مى‏اندازد و هر کس که خدا بدخواه او باشد کینه و خشم حسین (ع) و خشم زیارتش را در دل او مى‏اندازد.


۲۶- نشان شیعه بودن:



‏قال الصادق علیه السلام: من لم یأت قبرالحسین علیه السلام و هو یزعم انه لنا شیعة حتى یموت فلیس هو لنا شیعة و ان کان من اهل الجنة فهو من ضیفان اهل الجنة.(۲۶)امام صادق علیه السلام فرمود: کسى که به زیارت قبر امام حسین نرود و خیال کند که شیعه ما است و با این حال و خیال بمیرد او شیعه ما نیست و اگر هم از اهل بهشت باشد از میهمانان اهل بهشت خواهد بود.
۲۷- سکوى معراج‏:


قال الصادق علیه السلام: من اتى قبرالحسین علیه السلام عارفا بحقه کتبه الله عزوجل فى اعلى علیین.(۲۷)امام صادق (ع) فرمود: هر کس که به زیارت قبر حسین علیه السلام نایل شود و به حق آن حضرت معرفت داشته باشد خداى متعال او را در بلندترین درجه عالى مقامان ثبت مى‏کند.


۲۸- مکتب معرفت:



‏قال ابوالحسن موسى بن جعفرعلیه السلام: أدنى ما یثاب به زائر ابى عبدالله علیه السلام بشط فرات إذا عرف حقه و حرمته و ولایته ان یغفر له ما تقدم من ذنبه و ما تأخز.(۲۸)حضرت امام موسى کاظم علیه السلام فرمود: کمترین ثوابى که به زائر امام حسین علیه السلام در کرانه فرات داده مى‏شود این است که تمام گناهان بخشوده مى‏شود. بشرط این که حق و حرمت ولایت آن حضرت را شناخته باشد.
۲۹- همچون زیارت خدا:


قال الرضا علیه السلام: من زار قبرالحسین (ع) بشط الفرات کان کمن زار الله.(۲۹)امام رضا علیه السلام فرمود: کسى که قبر امام حسین علیه السلام را در کرانه فرات زیارت کند، مثل کسى است که خدا را زیارت کرده است.


۳۰- زیارت عاشورا:


قال الصادق علیه السلام: من زارالحسین علیه السلام یوم عاشورا وجبت له الجنة.(۳۰)امام صادق (ع) فرمود: هر کس که امام حسین علیه السلام را در روز عاشورا زیارت کند بهشت بر او واجب مى‏شود.


۳۱- بالاتر از روسپیدى:


قال ابوعبدالله علیه السلام: من باب عند قبرالحسین علیه السلام لیلة عاشورا لقى الله یوم القیامة ملطخا بدمه کأنما قتل معه فى عرصة کربلا.(۳۱)

امام صادق (ع) فرمود: کسى که شب عاشورا در کنار مرقد امام حسین علیه السلام سحر کند روز قیامت در حالى به پیشگاه خدا خواهد شتافت که به خونش آغشته باشد، مثل کسى که در میدان کربلا و در کنار امام حسین علیه السلام کشته شده باشد.

۳۲- نشانه‏هاى ایمان‏:


قال ابو محمدالحسن العسکرى علیه السلام: علامات المؤمن خمس: صلاة الخمسین، و زیارة الاربعین، والتختم فى الیمین، و تعفیر الجبین والجهر ببسم الله الرحمن الرحیم.(۳۲)امام حسن عسکرى علیه السلام فرمود: نشانه‏هاى مؤمن پنج چیز است: ۱ ـ پنجاه رکعت نماز( نماز یومیه و نمازهای نافله) ۲ ـ زیارت اربعین ۳ ـ انگشتر به دست راست کردن ۴ ـ بر خاک سجده کردن ۵ ـ بسم الله الرحمن الرحیم را در نماز بلند گفتن.


۳۳- رواق منظر یار:


قال رسول الله (ص): الا و ان الإجابة تحت قبته والشفاء فى تربته، و الائمة علیهم السلام من ولده.(۳۳)پیامبر خدا(ص) فرمود: بدانید که اجابت دعا، زیر گنبد حرم او و شفاء در تربت او، و امامان علیهم السلام از فرزندان اوست.‏


۳۴- تربت و تربیت:



‏قال الصادق علیه السلام: حنکوا اولادکم بتربة الحسین (ع) فإنها امان.(۳۴)امام صادق (ع) فرمود: کام کودکانتان را با تربت حسین (ع) بردارید چرا که خاک کربلا فرزندانتان را بیمه مى‏کند.
۳۵- بزرگترین دارو:


قال ابوعبدالله علیه السلام: فى طین قبرالحسین علیه السلام الشفاء من کل داء و هو الدواء الاکبر.(۳۵)امام صادق (ع) فرمود: شفاى هر دردى در تربت قبر حسین علیه السلام است و همان است که بزرگترین داروست.


۳۶- تربت و هفت حجاب‏:


قال الصادق علیه السلام: السجود على تربة الحسین علیه السلام یخرق الحجب السبع.(۳۶)

امام صادق (ع) فرمود: سجده بر تربت حسین علیه السلام حجابهاى هفتگانه را پاره مى‏کند.

۳۷- سجده بر تربت عشق:



‏کان الصادق (ع) لا یسجد الا على تربة الحسین (ع) تذللا لله و إستکانة الیه.(۳۷)رسم حضرت امام صادق (ع) چنین بود که: جز بر تربت حسین (ع) به خاک دیگرى سجده نمى‏کرد و این کار را از سر خشوع و خضوع براى خدا مى‏کرد.
۳۸- تسبیح تربت:


قال الصادق (ع): السجود على طین قبرالحسین (ع) ینور الى الارض السابعة و من کان معه سبحة من طین قبرالحسین (ع) کتب مسبحا و ان لم یسبح بها…(۳۸)

امام صادق (ع) فرمود: سجده بر تربت قبر حسین (ع) تا زمین هفتم را نور باران مى‏کند و کسى که تسبیحى از خاک مرقد حسین (ع) را با خود داشته باشد، تسبیح گوى حق محسوب مى‏شود، اگر چه با آن تسبیح هم نگوید.

۳۹- تربت شفا بخش:


عن موسى بن جعفرعلیه السلام قال: ولا تأخذوا من تربتى شیئا لتبرکوا به فأن کل تربة لنا محرمة الا تربة جدى الحسین بن على علیهماالسلام فأن الله عزوجل جعلها شفاء لشیعتنا و أولیائنا.(۳۹)حضرت امام کاظم (ع) در ضمن حدیثى که از رحلت خویش خبر مى‏داد فرمود: چیزى از خاک قبر من برندارید تا به آن تبرک جویید؛ چرا که خوردن هر خاکى جز تربت جدم حسین (ع) بر ما حرام است، خداى متعال تنها تربت کربلا را براى شیعیان و دوستان ما شفا قرار داده است.


۴۰- یکى از چهار نیاز:


قال الامام موسى الکاظم (ع): لا تستغنى شیعتنا عن أربع: خمرة یصلى علیها و خاتم یتختم به و سواک یستاک به و سبحة من طین قبر أبى عبدالله علیه السلام… (۴۰)

حضرت امام موسى بن جعفر علیهماالسلام فرمود: پیروان ما از چهار چیز بى‏نیاز نیستند:



۱ ـ سجاده‏اى که بر روى آن نماز خوانده شود. ۲ ـ انگشترى که در انگشت باشد. ۳ ـ مسواکى که با آن دندانها را مسواک کنند. ۴ ـ تسبیحى از خاک مرقد امام حسین (ع).
پاسخ با نقل قول
  #60  
قدیمی 12-10-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

احادیث امامان در مورد امام حسین
شوق زیارت‏ :

قال الامام باقر ( علیه السلام ):

لو یعلم الناس ما فى زیارة قبر الحسین ( علیه السلام ) من الفضل ، لماتوا شوق


امام باقر ( علیه السلام ) فرمود :

اگر مردم می دانستند که چه فضیلتى در زیارت مرقد امام حسین ( علیه السلام ) است از شوق زیارت میمردند .


منبع : کتاب ثواب الاعمال ، ص 319؛ به نقل از کتاب کامل الزیارات .



ستاره سرخ محشر :

قال على بن الحسین ( علیه السلام ):

تزهر أرض کربلا یوم القیامة کالکوکب الدرى وتنادى انا ارض الله المقدسة الطیبة المبارکة التى تضمنت سید الشهداء و سید شباب اهل الجنة .


امام سجاد ( علیه السلام ) فرمود :

زمین کربلا ، در روز رستاخیز ، چون ستاره مرواریدى مى ‏درخشد و ندا مى ‏دهد که من زمین مقدس خدایم ، زمین پاک و مبارکى که پیشواى شهیدان و سالار جوانان بهشت را در بر گرفته است .


منبع : کتاب ادب الطف ، ج 1، ص 236، به نقل از کتاب کامل الزیارات، ص 268.



زیارت مداوم‏ :

قال الصادق ( علیه السلام ) :

زوروا کربلا و لا تقطعوه فاءن خیر أولاد الانبیاء ضمنته...


امام صادق (ع) فرمود :

کربلا را زیارت کنید و این کار را ادامه دهید ، چرا که کربلا بهترین فرزندان پیامبران را در آغوش خویش گرفته است .


منبع : کتاب کامل الزیارات ، ص 269



کربلا حرم امن‏ :

قال ابو عبدالله ( علیه السلام ):

ان الله اتخذ کربلا حرما آمنا مبارکا قبل ان یتخذ مکة حرم


امام صادق (ع) فرمود :

به راستى که خدا کربلا را حرم امن و با برکت قرار داد پیش از آنکه مکه را حرم قرار دهد .


منبع : کتاب کامل الزیارات ، ص 267 بحار، ج،98، ص 110



سفره ‏هاى نور :

قال الامام الصادق ( علیه السلام ) :

من سره ان یکون على موائد النور یوم القیامة فلیکن من زوار الحسین بن على ( علیهما السلام )


امام صادق (ع) فرمود :

هر کس دوست دارد روز قیامت ، بر سر سفره ‏هاى نور بنشیند باید از زائران امام حسین ( علیه السلام ) باشد .


منبع : کتاب وسائل الشیعه ، ج 10، ص 330، بحار الانوار، ج 98، ص 72.



از زیارت تا شهادت‏ :

قال ابو عبدالله ( علیه السلام ) :

لا تدع زیارة الحسین بن على علیهما السلام و مر أصحابک بذلک یمد الله فى عمرک و یزید فى رزقک و یحییک‏ء الله سعیدا و لا تموت الا شهیدا .


امام صادق (ع) فرمود :

زیارت امام حسین علیه السلام را ترک نکن و به دوستان و یارانت نیز همین را سفارش کن ! تا خدا عمرت را دراز و روزى و رزقت را زیاد کند و خدا تو را با سعادت زنده دارد و نمیرى مگر شهید .


منبع : کتاب وسائل الشیعه ، چ 10 ص335



نشان شیعه بودن‏ :

قال الصادق ( علیه السلام ) :

من لم یأت قبر الحسین ( علیه السلام ) و هو یزعم انه لنا شیعة حتى یموت فلیس هو لنا شیعة و ان کان من اهل الجنة فهو من ضیفان اهل الجنة .


امام صادق ( علیه السلام ) فرمود :

کسى که به زیارت قبر امام حسین نرود و خیال کند که شیعه ما است و با این حال و خیال بمیرد او شیعه ما نیست و اگر هم از اهل بهشت باشد از میهمانان اهل بهشت خواهد بود .


منبع : کتاب کامل الزیارات ، ص 193، بحار الانوار، ج 98 ص4



حدیث محبت‏ :

عن ابى عبد الله قال :

من اراد الله به الخیر قذف فى قلبه حب الحسین ( علیه السلام ) و زیارته و من اراد الله به السوء قذف فى قلبه بغض الحسین ( علیه السلام ) و بغض زیارته .


امام صادق (ع) فرمود :

هر کس که خدا خیر خواه او باشد محبت حسین (ع) و زیارتش را در دل او مى ‏اندازد و هر کس که خدا بدخواه او باشد کینه و خشم حسین (ع) و خشم زیارتش را در دل او مى‏ اندازد .


منبع : کتاب وسائل الشیعه ، ج 10 ص 388، بحار الانوار ، ج 98، ص76



زیارت عاشورا :

قال الصادق ( علیه السلام ) :

من زار الحسین ( علیه السلام ) یوم عاشورا وجبت له الجنة


امام صادق (ع) فرمود :

هر کس که امام حسین ( علیه السلام ) را در روز عاشوار زیارت کند بهشت بر او واجب می شود .


منبع : کتاب اقبال الاعمال ، ص568



تربت شفا بخش :

عن موسى بن جعفر ( علیه السلام ) قال :

و لا تأخذوا من تربتى شیئا لتبرکوا به فأن کل تربة لنا محرمة الا تربة جدى الحسین بن على علیهما السلام فأن الله عزوجل جعلها شفاء لشیعتنا و أولیائنا .


حضرت امام کاظم (ع) در ضمن حدیثى که از رحلت خویش خبرى مى ‏داد فرمود :

چیزى از خاک قبر من برندارید تا به آن تبرک جویید چراکه خودرن هر خاکى جز تربت جدم حسین (ع) بر ما حرام است ، خداى متعال تنها تربت کربلا را براى شیعیان و دوستان ما شفا قرار داده است .


منبع : کتاب جامع الاحادیث الشیعه ، ج 12، ص533
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 06:09 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها