ایران ما در این تالار هرآنچه به استانها و شهرهای ایران عزیز ما مرتبط میشه قرار داده میشه به طور ویژه تر کاربران مختلف از نقاط مختلف ایران در این تالار به معرفی شهر و استان خودشون میپردازند. |
09-27-2011
|
|
مدیر بخش موبایل
|
|
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,181
سپاسها: : 7,693
7,279 سپاس در 3,383 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
دروازه قرآن
در شیراز، در نزدیکی تنگ الله اکبر و در میان کوه های
باباکوهی و چهل مقام واقع شده است. وجه
تسمیه این دروازه وجود قرآنی بر بالای طاقی
مرتفع است. این دروازه شامل یک طاق مرتفع
از نوع طاق کجاوه ای در وسط دور طاق با ارتفاع
کم در طرفین است. این طاق در زمان حکومت
عضدالدوله دیلمی در فارس، ساخته شد و قرآنی
نیز در آن جای داده شد تا مسافرین به برکت عبور
از زیر آن سفر را به سلامت به پایان برند و در موقع
سفر از زیر قرآن بگذرند. به مرور زمان طاق شکسته
و تخریب شد. در دوره حکومت زندیه کریمخان زند
(۱۱۷۲ – ۱۱۹۳) مجددا” آن را بازسازی نمود و در
قسمت فوقانی آن اطاقی ساخت و دو جلد قرآن
نفیس به خط ثلث و محقق، اثر سلطان ابراهیم
بن شاهرخ گورکانی را در آن اتاق جای داد. این
قرآن ها به قرآن هفده من مشهورند. در سال
۱۳۱۶ که طرح توسعه راه شمالی شیراز در دستور
کار دولت قرار گرفت، این طاق خراب شد و قرآن
مذکور نیز به موزه پارس منتقل گردید. در زمان قاجاریه
که چند زلزله شیراز را تکان داد، این دروازه آسیب هایی
دید اما به وسیله محمد زکی خان نوری مورد
بازسازی و مرمت قرار گرفت.
در سال ۱۳۲۷ ه.ش. یکی از بازرگانان شیراز به نام حسین ایگار،
مشهور به اعتمادالتجار، با هزینه شخصی خود طاق کنونی
را بازسازی کرد و چند آیه از قرآن کریم را که با خط ثلث
و نسخ بر روی کاشی نوشته شده بود، بر بدنه طاق
نصب کرد. در پیشانی شمالی این طاق (سمت کوه بمو)
این آیه بر روی کاشی نوشته شده است، ان
هذاالقرآن یهدی للتی هی اقوم و یبشر المؤمنین
الذین یعملون الصالحات ان لهم اجرا” کبیرا” در پیشانی
جنوبی طاق (سمت شهد شیراز) این آیه به چشم می خورد.
قل لئن اجتمعت الانس و الجن علی ان یأتوا
بمثل هذاالقرآن لایأتون بمثله ولو کان بعضهم لبعض ظهیراً
در گوشه غربی طاق این آیه نوشته شده:
انا نحن نزلناه الذکر
و ادامه این آیه در قسمت شرقی طاق و
روبروی همان کتیبه نوشته شده
و انا له لحافظون.
__________________
گاهی حس میكنم
گذشته و آینده آنچنان سخت از دو طرف فشار وارد میكنند
كه دیگر جایی برای حال باقی نمی ماند...
|
5 کاربر زیر از hossein سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
09-27-2011
|
|
مدیر بخش موبایل
|
|
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,181
سپاسها: : 7,693
7,279 سپاس در 3,383 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
مقبره كوروش هخامنشي در دوره قاجار
__________________
گاهی حس میكنم
گذشته و آینده آنچنان سخت از دو طرف فشار وارد میكنند
كه دیگر جایی برای حال باقی نمی ماند...
|
4 کاربر زیر از hossein سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
09-28-2011
|
|
کاربر بسیار فعال بخش کرمانشاه
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2010
محل سکونت: سرپل ذهاب
نوشته ها: 712
سپاسها: : 1,370
1,384 سپاس در 473 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
سلام بر همگی
منم تبریک میگم واقعا جای کلوب بچه های شیراز خالی بود
من شیراز رو خیلی دوس دارم مخصوصا عاشق لهجه شیرازی ها هستم
خیلی هم تمرین کردم که یاد بگیرم تا حالا شیراز نیومدم و دوس دارم حتما بیام
حالا فعلا بطور مجازی از طریق پی سی میام تا بعد خدا قسمت کنه واقعی بیام
ولی من خیلی فالوده دوس دارم باید همیشه بهم برسونین
__________________
چای داغی که دلم بود به دستت دادم...آنقدر سرد شدم ...از دهنت افتادم
|
5 کاربر زیر از مهبا سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
09-28-2011
|
|
کاربر فعال
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2011
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 504
سپاسها: : 5,940
1,937 سپاس در 757 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
سلام مهبا خانوم . چکی خاص اشکور. خیلی خوش امدی .من خدمت سربازیم رو کردستان بودم و خیلی کردها رو دوست دارم و خیلی هم مهمون نواز هستن . همه کردها شیراز رو دوست دارن دلیلش رو نمیدونم.به هر حال قدمتون بر چشم
اینم فالوده همراه با بستنی . نوش جان
__________________
آنان که با افکاری پاک و فطرتی زیبا در قلب دیگران جای دارند را هرگز هراسی از فراموشی نیست چرا که جاودانند
کوروش بزرگ
javad.p سابق
|
5 کاربر زیر از اهورا سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
09-28-2011
|
|
کاربر فعال
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2011
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 504
سپاسها: : 5,940
1,937 سپاس در 757 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
همسر کوروش بزرگ
بانو کاساندان دختر فرناسپه از شاهدختان خاندان هخامنشی بود. وی از اصالت ایرانی برخوردار بود. او همسر و همراه و همفکر همیشگی بزرگ مردی به نام کوروش بود. کوروش بزرگ در طول زندگی خود فقط یک زن اختیار کرد و او کاساندان نام داشت.
کاساندان قبل از کورش درگذشت و بعد از او کورش در اندوهی فراوان ماند و برای همیشه و به احترام همسرش تنهایی را برگزید. کوروش کاساندان را بسیار دوست میداشت.هنگام مرگ کاساندان در بابل ۶ روز عزای عمومی اعلام شد.مقبره کاساندان در پاسارگاد ، در کنار آرامگاه کوروش بزرگ میباشد.
پس از کورش بزرگ او نخستین شخصیت قدرتمند کشور بزرگ ایران بود. کاساندان ملکه 28 کشور آسیائی بود كه کورش بزرگ بر آنها پادشاهی می کرده است. مورخین یونانی و گزنفون از وی با نیکی و بزرگ منشی یاد می کرده اند.
کاساندان ملکه ایران ۵ فرزند با نام های کمبوجیه ، بردیا ، آتوسا ، رکسانه و ارتیستونه داشت.
پسر بزرگ کاساندان و کورش، کمبوجیه دوم، جهانگشایی کرد و مصر را به امپراتوری هخامنشیان افزود. بردیا نیز مدتی کوتاه بر تاج تخت نشست. اما آتوسا را بیشک باید با دیدی دگر نگریست. چرا که دختر کورش بودن چنان «جایگاه ویژه ای» به او بخشید که داریوش بزرگ او را به همسری خویش برگزید. و فرهیختگی و درایت آتوسا در تمام طول تاریخ زبانزد شد.
بی شک کاساندان مادری بزرگ بود که چنین فرزندان بزرگی پرورش داد که هر یک نامی نیک در تاریخ دارند. وی همچنین همسری نمونه بود چرا که در همه مراحل سخت دوشادوش کوروش کبیر حضور داشت و همراه همیشگی او بود.
نوشته های تاریخی نشان می دهد كه كوروش نه تنها در امور سپاهیگری دارای نبوغ نظامی و در جهانگشایی و كشور داری بسیار انسان دوست و نوع پرور بوده بلكه در امور خانوادگی نیز یكی از وفادارترین مردان روزگار بوده است.
در مرگ این بانوی بزرگ همچنان اختلاف نظر وجود دارد برای نمونه آقای غیاث آبادی آورده اند که :
درگذشت کاساندان، بانوی کورش: 21 اسفند ایرانی، 26 آدار آرامی، 19 مارس میلادی، . (شماره این روز را به دلیل تخریب متن کتیبه نمیتوان خواند. اما به احتمال در روز پیش از آغاز سوگواری بوده است که با شش روز سوگواری، یک دوره هفت روزه تکمیل میشده است).
هرودوت و چند تن ار تاریخ نویسانان مشهور می نویسند :
مصریان به منظور این كه شكست خود را از ایرانیان به نحوی جبران كنند شهرت دادند كه كوروش دختر آماژیس فرعون مصر را برای ازدواج خواستگاری كرده است اما فرعون مصر بجای آمازیس دخترزیباروی اپرس فرعون سابق مصر به نام نی یتیس را كه خود او برانداخته بود برای كوروش فرستاد و كمبوجیه از نی یتیس متولد شده است .
اما داستان مذكور را مصریان برای دلخوشی خود جعل كرده بودند تا از شدت خفتی كه بر اثر شكست بوسیله ایرانیان تحمل كردند كاسته باشند . زیرا اولا همه می دانستند كه ولیعهد ایرانی باید پارسی و از خاندان سلطنتی باشد و ثانیا همه آگاه بودند كه مادر كمبوجیه كاساندان هخامنشی بوده است.
__________________
آنان که با افکاری پاک و فطرتی زیبا در قلب دیگران جای دارند را هرگز هراسی از فراموشی نیست چرا که جاودانند
کوروش بزرگ
javad.p سابق
|
3 کاربر زیر از اهورا سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
09-28-2011
|
|
کاربر فعال
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2011
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 504
سپاسها: : 5,940
1,937 سپاس در 757 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
تاجگذاری کوروش در بابل
روز پانزده نوامبر سال پانصد و سی و هشت ق.م. یکی از روز های فراموش نشدنی زندگی مردم بابل بود و هر کس در آن شهر قدرت خروج از خانه را داشت با کودکان خود در خیابان مرکزی شهر حضور به هم رسانیده بود و آن خیابان از دروازه شرقی بابل شروع می شد و به معبد مردوک خدای بزرگ منتهی می شد. مردم می دانستند که در آن روز شاهنشاه بزرگ ایران و پادشاه بابل و پادشاه جهات اربعه(مناطق اربعه) و پادشاه بزرگ تاج بر سر می گذارد. پانزده روز قبل از آن تاریخ کوروش با قشون خود وارد بابل شده بود بدون این که یکی از سکنه ی شهر را بقتل رساند و بی آن که دست طمع به سوی مردم بابل دراز کند و بی آن که مجسمه خدایان بابل را در هم شکند. مردم بابل تا آن روز ندیده و نشنیده بودند که پادشاهی با قهر و غلبه شهر را اشغال کند ولی مردم شهر را قتل عام ننماید و سکنه شهر را به یغما نبرد و مجسمه خدایان شهر را در هم نشکند و سربازانش به نوامیس مردم تجاوز نکنند و زن ها و پسران جوان را به کنیزی و غلامی نبرند. مردم بابل طوری مجذوب حسن سلوک و عدالت و نوع پروری کوروش شدند که در آن روز که پادشاه ایران در بابل می خواست تاجگذاری کند همه مشعوف بودند و مثل اینکه خود آنان تاجگذاری می نمایند. با اینکه خیابان مرکزی شهر شش میل طول داشت در طرفین آن یک نقطه خالی دیده نمی شد و اطفال روی مجسمه ی شیر ها که در دو طرف خیابان قرار داشت سوار می شدند که بتوانند پادشاه ایران را بهتر ببینند. خیابان مرکزی شهر بابل را بنوکد بخت النصر، پادشاه بابل ساخته بود و در آن زمان آن خیابان در جهان منحصر به فرد بود. ممکن است پرسیده شود که کوروش و پادشاه ایران برای چه در بابل تاجگذاری کرد و چرا در یکی از شهر های ایران این مراسم را بجا نیاورد؟ در جواب باید گفت:کوروش به دو دلیل در بابل تاجگذاری کرد: اول اینکه بابل مدت بیست قرن مرکز دنیای شرق بود و تمام اقوام مشرق زمین آن را کانون جهان می نامیدندو تاجگذاری کوروش در آن شهر این مفهوم را می رساند که کوروش پادشاه جهان شده است و دوم این که کوروش می خواست نشان دهد که از آن به بعد بابل جزو خاک ایران است و از لحاظ سیاسی با شهر های ایران فرقی ندارد. تاجی که آن روز کوروش در معبد مردوک، خدای بزرگ بابل بر سر گذارد از طرف یونانی ها سیداریس خوانده شده است. تاج کوروش طوری ساخته شده بود که قسمت فوقانی بیش تر از قسمت تحتانی عرض داشت و چهار قطعه لعل در چهار طرف قسمت فوقانی تاج نصب کرده بودند که نشانه سلطنت کوروش به جهات اربعه به شمار می آمد. بابل خدایان متعدد داشت و دو خدا بین آن ها بزرگ تر از همه بود اول مردوک خدای مذکر و دوم ایشتار، خدای مونث(الهه) و هر یک از آن ها دو معبد بزرگ و باشکوه داشتند و مجسمه طلای بنوکد بخت النصر به وزن یک صد و پنجاه هزار کیلو مقابل معبد مردوک قرار گرفته بود. یک روز قبل از تاجگذاری لباس تشریفات که برای ایرانیان آماده شده بود به آن ها داده شد و در بامداد روز تاجگذاری تمام افسران و سربازان و صاحب منصبان کشوری ایران در بابل دارای لباس تشریفات بودند. در دو طرف دروازه شرق بابل دو هزار سرباز ایرانی با لباس تشریفات ایستاده بودند و اغلب نیزه داران بودند. لباس تمام سربازان که در دو طرف معبر کوروش در خیابان بزرگ و با شکوه بابل نگهبانی می کردند آراسته بود و همین که مرکب کوروش به راه افتاد صدای شیپور به گوش رسید و چند شیپور چی در طول خیابان مرکزی بابل حرکت کوروش را اطلاع میدادند. تمام سربازان ایرانی که در دو طرف خیابان ایستاده بودند در این موقع دو دست خود را به طرف مقابل که پادشاه عبور می کرد قرار می دادند و این رسم احترام ایرانیان نسبت به پادشاه بود؛ و این معنی را داشت که یک ایرانی در حضور پادشاه اختیار به کار انداختن دست خود را ندارد. پیشاپیش موکب سلطنتی دسته های گاو را به حرکت در آوردند و گاو ها را چهار به چهار به راه وا می داشتند، آن گاو ها از جانوران قربانی به شمار می آمد و می خواستند آن ها را برای خدای مردوک قربانی نمایند. کوروش که آزادی مذاهب را اعلام کرده بود برای این که احترام خود را به مذهب بابلی ها به ثبوت برساند، گاوها را به خدای بزرگ بابل تقدیم می کرد تا اینکه قربانی شوند. در عقب گاوها اسب های مزین می آوردند که آن ها هم مثل گاو ها باید قربانی شوند. بعد از اسب های قربانی ارابه های بزرگ نمایان شد مردم از مشاهده ی آن ارابه های زیبا هلهله می کردند: ابتدا ارابه ی مردوک(که در آن کسی نبود و فقط علامت خدای مردوک به چشم می رسید) سپس ارابه ی دیگری به همان بزرگی و زیبایی که شانزده اسب سفید آن را می کشیدند می آمد.در آن ارابه شکل خورشید با زر و جواهر نصب شده بود و ایرانیان عقیده داشتندکه هیچ موجود بشری مجاز نیست که سوار ارابه ی خورشید شود و حتی کوروش پادشاه ایران هم سوار ارابه خورشید نمی شد. در بابل هم خورشید محترم بود و آن را شمس می خواندند و همین کلمه است که امروز در زبان عربی گفته می شود. پس از این که ارابه خورشید گذشت یک دسته سرباز حاوی مشعل های روشن از سربازان گارد جاوید که مجموع آن ها یک شکل مربع به وجود می آوردند حرکت می کردند. جرکت سربازان مزبور طوری بود که همه در یک موقع گام بر می داشتند . فاصله ی آن ها نه کم میشد و نه زیاد. پیشاپیش سربازان مشعلدار افسر ایرانی و فرمانده ی گارد جاوید که او نیز مشعلی در دست داشت حرکت می کرد. گارد جاوید دارای ده هزار سرباز بود که به دسته های متعدد تقسیم می گردید و بعضی از آن ها پیاده و برخی سوار و برخی راننده ی ارابه ها و سایرین نیز حاملین مشعل. سپس ارابه ی کوروش می آمد. پادشاه ایران در ارابه ایستاده بود اما راننده نشسته به نظر می رسید. کنار کوروش روی یک جایگاه مخصوص از ارغوان دارای تزئینات زرین و آراسته به جواهر تاج او را نهاده بودند. بعد از ارابه ی کوروش 300 سوار حرکت می کردند. دویست سوار از اسب های خاصه ی کوروش را یدک می کشیدند. و جلوداران پیاده آن اسب ها را هدایت می کردند. در قفای دویست اسب دو هزار سرباز می آمدند که هر یک زوبینی در دست داشتند. یک چنان موکب عظیمی بعد از این که به معبد خدای بزرگ بابل رسید آن را دور زد.سواران فلکه را دور زدند و خود را به پشت معبد که ان جا هم خیابان بود رسانیدند. گاوها و اسب ها در مقابل معبد مردوک قربانی شدند و آن گاه کوروش در حالی که تاج او را پیشاپیش وی حمل می کردندوارد معبد مردوک می گردید. بعد از این که وارد معبد شد، کاهنان معبد که همگی جامه های بلند کبود بر تن و کلاه سرخ بر سر داشتند شروع به خواندن یک سرود مذهبی کردند و سپس در عقب کوروش براه افتادند و او را به سوی قسمتی از معبد بردند که مجسمه ی مردوک در پس یک پرده ی زربفت آن جا بود. با آن که در آن سال یک بار آن پرده را عقب زده بودنددر آن روز به مناسبت ورود کوروش پرده را دوباره عقب زدند و پادشاه ایران آهسته سر را فرود آورد و آن گاه با صدای بلند گفت: بیاری اهورا مزدا تاج سلطنت ایران و بابل و جهات اربعه را بر سر می گذارم. و به دست خود تاج را برداشت و بر سر نهاد و مرتبه ای دیگر کاهنان معبد مردوک یک سرود مذهبی را ترنم کردند و کوروش در حالی که تاج بر سر داشت از معبد خارج شد و سوار ارابه خویش گردید و با تشریفاتی که آمده بود مراجعت کرد و به سوی میدان وسیعی که خارج شهر بابل بود رفت تا به شادمانی آن روز اسب دوانی کند.نوشته اند که در روز تاج گذاری سکه های از طلا که بدان مناسبت ضرب شده بود بین مردم تقسیم گردید.
__________________
آنان که با افکاری پاک و فطرتی زیبا در قلب دیگران جای دارند را هرگز هراسی از فراموشی نیست چرا که جاودانند
کوروش بزرگ
javad.p سابق
|
2 کاربر زیر از اهورا سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
09-28-2011
|
|
مدیر بخش موبایل
|
|
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,181
سپاسها: : 7,693
7,279 سپاس در 3,383 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
باغ گلشن (عفيف آباد) شيراز
باغ عفيف آباد كه آن را باغ گلشن نيز مي نامند در غرب شيراز و در جنوب خيابان قصرالدشت بالاتر از باغ قديمي رحمت آباد و در انتهاي خيابان عفيف آباد واقع است. اين باغ يكي از قديمي ترين و زيباترين باغ هاي شيراز است ، با پيشينه اي دراز
كه همچنان سادگي ديرينه ي خود را حفظ كرده و شيوه ي باغ آرايي نوين
در آن ديده نمي شود.درب ورودي باغ در شمال آن قرار دارد .اين درب از چوب
ساخته شده و در پشت آن دالاني است با سقف چوبي كه اتاق هاي نگهبانان
در دو سوي آن قرار دارد.سردر باغ داراي چهار ستون گچي ساده است كه دو
به دو در دو سوي آن و بر فراز ازاره آن قرار گرفته است و سر ستونهاي آنها با
اقتباس از طرح سرستونهاي تخت جمشيد گچ بري شده است. در پيشاني درب
ورودي نقش دو شير كه گويي را در ميان پنجه هاي خود گرفته اند ديده مي شود. پس از گذر از در، دهليزي وجود دارد كه سقف آن را از چوب ساخته اند و
با شكل هاي منظم هندسي مرتب كرده اند. در ديگر سوي در و بر پيشاني
دهليز مجلس تاج گذاري پادشاه ساساني وجود دارد كه بر قاب نيم دايره اي
به وسيله كاشي هاي رنگارنگ قرار دارد. پس از گذر از دالان كوتاهي به فضاي
اصلي باغ مي رسيم كه دورادور آن را ديوار اي آجري فرا گرفته اند.
مساحت باغ حدود ۱۲۷۰۰۰متر مربع است و ۱۷۰۰۰ متر مربع زيربنا دارد.
تاريخچه
كاخ زيبايي در وسط باغ قرار گرفته كه از ساختمان هاي روزگا ر زنديه
و قاجاريه است. البته تاريخچه ي اين باغ به روزگارصفويه بر مي گردد كه
به باغ " گلشن " معروف بوده است. در آن زمان اين باغ از جمله باغهاي آباد
و مهم شيراز و مقر پادشاهان وقت بوده است . يعقوب خان ذوالقدر
- حكمران فارس- در زمان شاه عباس صفوي ، در قسمتي از اراضي اين باغ قلعه اي محكم ساخته و براي بناي اين قلعه سنگهاي گورستان
جعفر آباد و مصلي را به كار برده بود. پس از صفويه اين قلعه ويران شده
و اين باغ سالها رونق و آباداني خود را از دست داد.
در سال ۱۲۸۴هـ.ق (۱۸۶۵م )به فرمان " ميرزا علي محمد خان قوام الملك "
عمارت باغ فعلي احداث شد. وي براي آبياري درختان باغ قنات " ليمك " را كه
در15 كيلومتري باغ ودر قصر قمشه بود خريداري كرد.
اين باغ در اواخر سده ي گذشته ، به خواهر زاده ي قوام الملك - عفيفه خانم -
ارث رسيد و چون او بهسازي گسترده اي در باغ انجام داد ، از آن پس، باغ را "
عفيف آباد " ناميده اند.
ساختمان كاخ دو طبقه است.طبقه پايين زيرزمين وسيعي است كه آب نماي
زيبايي در آن ساخته شده و سمت شرقي آن با پنجره هاي مشبك و رنگيني
پوشيده شده است. در فواصل ميان پنجره ها سنگ هاي گندمك نصب شده
كه روي آنها نقوشي از گل و بوته حجاري شده است.هم اكنون اين طبقه را تبديل به "موزه ي نظامي " كرده اند و سلاح هاي گوناگون در آن
به تماشا گذارده اند. در اين موزه سلاح هاي گران بهايي همچون تفنگ
فتح علي شاه"، " ناصرالدين شاه" ، "مظفرالدين شاه قاجاه "
،"رضا شاه" و"محمد رضا شاه پهلوي "،سر پرهاي هم رزمان " ميرزا كوچك خان جنگلي" و مسلسل" رييس علي دلواري" ديده مي شود.جلوي پلكان ورودي
نيز ارابه اي ويژه ي تشييع جنازه ي رضا شاه پهلوي و توپ فتح علي
شاه قاجار ديده مي شود. اين طبقه با سه پلكان به طبقه ي دوم راه دارد.
طبقه دوم متشكل از راهرويي بلند است كه در دو سوي آن اتاق هاي
زيبا و تودرتو قرار دارد.در ميانه ي اين طبقه تالار بزرگ و باشكوهي قرار دارد. سقف چوبي تالار ، آراسته به نقش هاي گل و بوته ، شكارگاه و مجالس
بزم و شادي است. دورادور ديوارها گچ بري و مقرنس كاري زيبايي انجام
شده است.درها و دريچه هاي ساختمان از چوب و شيشه هاي رنگي ،
به شيوه اي ماهرانه ساخته شده اند. بيشتر درها و دريچه ها از نوع
ارسي هستند. اين طبقه را " موزه ي عبرت " نام نهاده اند. موزه ي
عبرت شامل اتاق هاي همايش ، رخت كن ، نشيمن ، مطالعه ،
سالن پذيرايي و قمارخانه است. در كف اتاق ها فرش هاي گران بها جاي داده اند. پيانوي شخصي " فرح پهلوي" كه در جشن ۲۵۰۰ساله ي
شاهنشاهي استفاده مي شده از ديگر اشياي گران بهاي اين موزه است.
در پيشاني عمارت صحنه اي از تاجگذاري يكي از پادشاهان
ساساني در حالي كه موبدي تاج سلطنتي را به وي هديه
مي دهد با كاشي تصوير شده است . در دو طبقه ساختمان
حدود ۳۰ اتاق تالار وجود دارد. در شمال و جنوب تالار دو بخاري
از سنگ مرمر تراشيده و نصب شده است.
ورودي اصلي بنا در جانب شمال است كه با كمك پلكان
سنگي به تالارسرپوشيده اي منتهي مي گردد. نماي شرقي
عمارت شامل ايوان بزرگ و زيباست كه در تمام طول بنا امتداد دارد.
اين نما از بيرون به وسيله ستون هاي آجري و گچي از هم مجزا شده اند.
نماي غربي عمارت نسبت به قرينه آن در شرق بسيار ساده است.
ايوان جنوبي نيز از نظر تزيينات بنا و دكوراسيون، تقريبا" شبيه ايوان
شمالي است بجز اين كه در رشته پلكان شرقي - غربي حياط را به طبقه دوم منتقل مي كند.
درجلو ايوان بزرگ عمارت نيز چهار ستون بلند ساخته شده است.
سقف ايوان با قطعات چوبي پوشيده شده است و روي آنها با رنگ
و روغن نقاشي شده. سر ستون هاي ايوان گچ بري شده اند و در بالاي آنها گل ها به تقليد از نقوش تخت جمشيد گچ بري شده است.
همچنين در جلو عمارت حوض وسيعي ديده مي شود كه خيابان
اصلي باغ از جلو حوض شروع مي شود. تمام خيابان هاي باغ
پر از درختان سرو ، كاج ، چنار، صنوبر و نارنج است و باغچه ها
داراي آب نماهابي زيبايي مي باشند.
<B>قهوه خانه ي سنتي باغ عفيف آباد
اين قهوه خانه در سمت راست در ورودي باغ واقع شده و در
حياط آن درخت نارنج و حوض كوچكي قرار دارد. سالن قهوه خانه ،
داراي شش حجره است كه بر هر كدام نقشي كشيده اند. اين نقش ها عبارتند از:" داستان ضحاك و كاوه ي آهنگر"، "
داستان زال و سيمرغ "،" نبرد رستم و سهراب "،" نبرد
تهمتن و ديو سفيد " و " نبرد رستم و اسفنديار".
ديوارهاي قهوه خانه از آجر ساخته شده و كاشي كاري
اندكي در آن ديده مي شود. در ميان سالن قهوه خانه حوضي
كوچك ديده مي شود كه ستون مياني سالن در آن قرار دارد.
حمام خزينه اي از بناهاي باغ حمام آن است كه در جانب غرب ساختمان
ورودي و پشت ديوار قرار دارد.حمام قديمي باغ گلشن
در پشت بام داراي مناره و قبه است. اين حمام داراي دو خزينه ي آب سرد و گرم مي باشد. از قرار دادن يك
عدد ديگ مسي در خزينه ، آب گرم فراهم مي شده است .
در ديوارهاي خزينه ، نقش هاي برجسته اي به چشم
مي خورد كه عبارتند از: تصوير" فرهاد در كوه بيستون " ، "
ديدار مردم با خسرو پرويز ساساني " ، " صحنه ي ورودي
حضرت يوسف به جمع زنان مصري" و ... .
باغ عفيف آباد در سال ۱۳۴۱ توسط ارتش از فرح پهلوي
خريداري شد.از سال ۱۳۴۸ به بعد زير نظر سازمان ميراث
فرهنگي تعمير و مرمت شد .در سال ۱۳۷۰ همزمان با روز
ارتش به عنوان موزه نظامي شماره ي 2 بازگشايي گرديد
و اكنون تحت اختيار سازمان عقيدتي سياسي ارتش
جمهوري اسلامي ايران است.اين باغ كه معماري آن
آميزه اي از ويژگي هاي معماري دوران هخامنشي،
ساساني و قاجاريه است ذيل شماره ۹۱۳ در فهرست
آثار ملي ايران به ثبت رسيد.
__________________
گاهی حس میكنم
گذشته و آینده آنچنان سخت از دو طرف فشار وارد میكنند
كه دیگر جایی برای حال باقی نمی ماند...
ویرایش توسط hossein : 09-28-2011 در ساعت 10:16 PM
|
2 کاربر زیر از hossein سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
09-28-2011
|
|
مدیر بخش موبایل
|
|
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,181
سپاسها: : 7,693
7,279 سپاس در 3,383 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
اینجا نیاز به یک کافی شاپ داشت که از این لحظه افتتاح کردیم
بستنی و فالوده سنتی و امروزی هم داریم
شما چی سفارش میدید ؟
اینم صاحب کافی شاپه
مهدی اچ ای
__________________
گاهی حس میكنم
گذشته و آینده آنچنان سخت از دو طرف فشار وارد میكنند
كه دیگر جایی برای حال باقی نمی ماند...
|
کاربران زیر از hossein به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
09-28-2011
|
|
مدیر بخش موبایل
|
|
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,181
سپاسها: : 7,693
7,279 سپاس در 3,383 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
مهدی اچ ای اگر یه " وی " آخرش اضاف میکردی چی میشد ؟؟!
__________________
گاهی حس میكنم
گذشته و آینده آنچنان سخت از دو طرف فشار وارد میكنند
كه دیگر جایی برای حال باقی نمی ماند...
|
کاربران زیر از hossein به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
09-28-2011
|
|
کاربر خيلی فعال
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,283
سپاسها: : 8,686
3,285 سپاس در 1,349 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
حسین جان این HE و با V معنی نداره
نکنه فکر کردی اچ آی ؟
__________________
ــــــــــــــــــ
خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟ ساقی کجاست؟ گو سبب انتظار چیست
|
کاربران زیر از MAHDI به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 11:29 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|