شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد |
01-02-2011
|
مدیر روانشناسی
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 2,834
سپاسها: : 1,221
2,009 سپاس در 660 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ستاره آی ستاره
گوگوش
ستاره آی ستاره چشام اشکی نداره
دیگه پیداش نمی شه نمی یادش دوباره
دیگه دوستم نداره من و تنها می زاره
آخه گوش کن ستاره آی ستاره
دل عاشق خریداری نداره
خدایا اون و با عشق و محبت آشنا کن
به درد این دل دیوونه من مبتلا کن
بیا بنشون گل مهر و وفا رو تو سینه ش
من و از دست دلتنگی و تنهایی رها کن
اگه عشقی نباشه دلی رسوا نمی شه
دل پاک مثل شیشه دیگه پیدا نمی شه
دیگه دنیا ستاره برام دنیا نمی شه
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
01-02-2011
|
|
مدیر تالار انگلیسی
|
|
تاریخ عضویت: Apr 2008
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 1,577
سپاسها: : 3,750
4,670 سپاس در 1,282 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
چيكار كردي
كه با قلبم بخاطر تو بيرحمم
تو ميخندي
چه شيرينه
گذشتن
تازه ميفهمم... (خواجه اميري)
__________________
|
01-03-2011
|
|
کاربر فعال
|
|
تاریخ عضویت: Oct 2010
محل سکونت: خراب آباد
نوشته ها: 1,032
سپاسها: : 577
868 سپاس در 544 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
دلتنگی من..
روز تنهایی من...
روز نیلوفری یاد تو بود
یاد لبخند نگاهت ...
یاد رویایی آغوش تو بود
روز تنهایی من...
چهره سرد زمین یخ زده بود
گره مردمک چشم تو باز
به نگاه شب تنهاییمان زل زده بود
روز تنهایی وغم.!
قدر دلتنگی من...
آســـمان پــیدا بود
.....
...
آخرین قطره اشکت ..
روی بیراهه ی ذهنم لغزید
یـــــــــاد بــــــاد....
یاد خاکستری بغض قدیمی
که در آغوش نگاه تو شکست
یادی از رنگ فراق
رنگی از...داد ســــکـوت!!!
.....
...
اشک من جاری شد...
جای تو خالی بود
جـــــــــای تـــــــــو ..
عکس تو در تاغچه ی کوچک قلبم خندید
شعر دلتنگی من سخت گریست
.....
...
روز تنهایی من...
بـــی تـــــــــــــو گذشت..
بــــی تـــــــــو نوشت.
بــــی تو شکست..
برزگر
|
01-03-2011
|
|
کاربر عادی
|
|
تاریخ عضویت: Jan 2011
محل سکونت: شهر خوبان/كرمانشاه
نوشته ها: 99
سپاسها: : 0
9 سپاس در 9 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
حالا من این جا تک و تنها
تو هم اون سر دنیا
می زنه آتیش به قلبم
غم و غصه های فردا
تلخی سکوت غربت
تو رو یاد من میاره
ابر بارونی چشمام
داره بد جوری می باره
|
01-05-2011
|
|
کاربر فعال
|
|
تاریخ عضویت: Oct 2010
محل سکونت: خراب آباد
نوشته ها: 1,032
سپاسها: : 577
868 سپاس در 544 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
به ديدارم بيا هرشب
در اين تنهايي تنها وخدا مانند
دلــــــم تنگ است
بيا اي روشن اي روشنتر از لبخند
شبم راروز كن درزيرسر پوش سياهي ها
دلــــــم تنگ است
ویرایش توسط yad : 01-05-2011 در ساعت 06:54 PM
|
01-05-2011
|
|
ناظر و مدیر ادبیات
|
|
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432
2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
بادبادک ...
رها در باد ... بی غم ... بادبادک!
ببر با خود مرا هم بادبادک!
کجای زندگی زیباست آخر؟
دلش می گیرد آدم , بادبادک!
بگو از آسمان , از مردمی شاد
زمین را برد ماتم بادبادک!
چه دوری از زمین , انگار دیشب
تو را در ماه دیدم , بادبادک!
دلم را باد با خود برد وقتی
تو را می برد کم کم بادبادک!
برای بال هایت چتر داری ؟
ببین باران چه نم نم ... بادبادک!
دلم میترکد از بی همزبانی
ببر با خود مرا هم , بادبادک!
..
..
.
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
|
01-05-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
شعری برای فروغ
اين شعر را براي تو ميگويم
در يك غروب تشنه تابستان
در نيمه هاي اين ره شوم آغاز
در كهنه گور اين غم بي پايان
اين آخرين ترانه لالاييست
در پاي گاهواره خواب تو
باشد كه بانگ وحشي اين فرياد
پيچد در آسمان شباب تو
بگذار سايه من سرگردان
از سايه تو دور و جدا باشد
روزي به هم رسيم كه گر باشد
كس بين ما نه غير خدا باشد
من تكيه داده ام به دري تاريك
پيشاني فشرده ز دردم را
ميسايم از اميد بر اين در باز
انگشتهاي نازك و سردم را
آن داغ ننگ خورده كه مي خنديد
بر طعنه هاي بيهده ‚ من بودم
گفتم كه بانگ هستي خود باشم
اما دريغ و درد كه زن بودم
چشمان بيگناه تو چون لغزد
بر اين كتاب در هم بي آغاز
عصيان ريشه دار زمانها را
بيني شكفته در دل هر آواز
اينجا ستاره ها همه خاموشند
اينجا فرشته ها همه گريانند
اينجا شكوفه هاي گل مريم
بيقدرتر ز خار بيابانند
اينجا نشسته بر سر هر راهي
ديو دروغ و ننگ و ريا كاري
در آسمان تيره نمي بينم
نوري ز صبح روشن بيداري
بگذار تا دوباره شد لبريز
چشمان من ز دانه شبنمها
رفتم ز خود كه پرده بر اندازم
از چهره پاك حضرت مريم ها
بگسسته ام ز ساحل خوشنامي
در سينه ام ستاره توفانست
پروازگاه شعله خشم من
دردا ‚ فضاي تيره زندانست
من تكيه داده ام به دري تاريك
پيشاني فشرده ز دردم را
مي سايم از اميد بر اين در باز
انگشتهاي نازك و سردم را
با اين گروه زاهد ظاهر ساز
دانم كه اين جدال نه آسانست
شهر من و تو ‚ طفلك شيرينم
ديريست كاشيانه شيطانست
روزي رسد كه چشم تو با حسرت
لغزد بر اين ترانه درد آلود
جويي مرا درون سخنهايم
گويي به خود كه مادر من او بود.
؟
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
01-05-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
2شعر کوتاه از شاملو
"شبانه"
شبانه شعري چگونه توان نوشت
تا هم از قلب من سخن بگويد. هم از بازويم؟
شبانه
شعري چنين
چگونه توان نوشت؟
من آن خاکستر سردم که در من
شعله همه عصيان هاست،
من آن درياي آرامم که در من
فرياد همه توفان هاست،
من آن سرداب تاريکم که در من
آتش همه ايمان هاست.
"ترا دوست مي دارم
"
طرف ما شب نيست
صدا با سکوت آشتي نمي کند
کلمات انتظار مي کشند
من با تو تنها نيستم، هيچ کس با هيچ کس تنها نيست
شب از ستاره ها تنهاتر است . . .
طرف ما شب نيست
چخماق ها کنار فتيله بي طاقتند
خشم کوچه در مشت تست
در لبان تو، شعر روشن صيقل مي خورد
من ترا دوست مي دارم، و شب از ظلمت خود وحشت مي کند.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
01-07-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
سنگ خارا
جای آن دارد که چندی هم ره صحرا بگیرم
سنگ خارا را گواه این دل شیدا بگیرم
مو به مو دارم سخنها نکته ها از انجمن ها
بشنو ای سنگ بیابان بشنوید ای باد و باران
با شما همرازم اکنون با شما دمسازم اکنون
شمع خود سوزی چو من در میان انجمن
گاهی اگر آهی کشد دلها بسوزد
یک چنین آتش به جان مصلحت باشد
همان با عشق خود تنها شود تنها بسوزد
من یکی مجنون دیگر در پی لیلای خویشم
عاشق این شور و حال عشق بی پروای خویشم
تا به سویش ره سپارم سر ز مستی بر ندارم
من پریشان حال و دل خوش با همین دنیای خویشم
جای آن دارد که چندی هم ره صحرا بگیرم
سنگ خارا را گواه این دل شیدا بگیرم
مو به مو دارم سخنها نکته ها از انجمن ها
بشنو ای سنگ بیابان بشنوید ای باد و باران
با شما همرازم اکنون با شما دمسازم اکنون
(معینی کرمانشاهی)
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
01-07-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
نوروزتوراهه
بازم گل نرگس اومد به خونه ، به کوچه اومده نعنا و پونه
بیا گل ریحون دارم دیگه نوروز تو راهه
بیا رنگین کمون دارم دیگه نوروز تو راهه
پرستو بر گشته لونه میسازه ، لونشو گوشه ایوون می سازه
بیا گل ریحون دارم دیگه نوروز تو راهه
بیا رنگین کمون دارم دیگه نوروز تو راهه
اسب سفیدشو سرما زین کرده ، باد و بارونشو تو خورجین کرده
بیا گل ریحون دارم دیگه نوروز تو راهه
بیا رنگین کمون دارم دیگه نوروز تو راهه
خورشید خانوم پنجه ش گرم و طلایی ، تو باغ درختا رو چراغون کرده
بیا گل ریحون دارم دیگه نوروز تو راهه
بیا رنگین کمون دارم دیگه نوروز تو راهه
( ثمین باغچه بان )
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 09:14 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|