پاتوق آزاد کاربران پی سی سیتی - همفکری - بحث و درد دل

[bigbang]

هر چند خوشمزه هست ، ولی وزن آدم رو افزایش میده ، افزایش وزن هم که مشخص هست چه دردسرهایی داره ، نمیخوام نقش ضد حال باشم ولی این عکسها حال من رو میگیره چون دارم تصور میکنم با خوردن هر کدوم از اینا چند کیلو به وزنم اضافه میشه !
البته بعضی از انواع چربی هستند که به جای این که چاق کنند لاغر میکنند ، نمیدونم اسمشون رو چی بزارم چربی لاغر کننده ! مثلاً آواکادو میگند چربیش لاغر میکنه ، حالا باید چربی آواکادو کجا گیر بیاریم خدا میدونه ، البته این بیشتر در حالت فرضی هست که که با خوردن یک ماده ای لاغر بشیم ، اگر بین لاغری و خوراک رابطه ای باشه اون نخوردن هست ، و من از اونجایی که پیش کسوت این مسئله هستم ، به شما میگم تنها با نخوردن مواد کربوهیدراتی مثل پلو و نون به مرز 6 تا 7 کیلو اضافه وزن به راحتی میرسید 6 ، 7 کیلوی آخر که میخواید از دست بدید با تحریم خوراک یا نخوردن قابل حل نیست ! چرا ؟ چون گرسنه میشید بدنتون به شما فشار میاره ، از شما ماده خوراکی میخواد باید جواب معده رو بدید ، و این چیزی نیست که موندگار باشه ، 6 ، 7 کیلوی آخر تنها با تغییر شیوه خوراکی خوردن ما قابل تغییر هست ، و اون هم این هست که باید دقت کنیم که چه زمانی در آستانه سیر شدن هستیم همون لحظه دست از غذا خوردن برداریم ، بعضی ها این تز فکری رو دارند که بزار بخوریم ممکنه بعداً گرسنه امون بشه ، دیگه کی حوصله داره دوباره غذا بخوره اکثر ما ایرانی ها خواب نیم روزی داریم که این خواب نیم روزی ناشی از حجم زیاد مواد خوراکی هست که وارد بدنمون میشه ، میدونید برای لاغری چی سم هست ؟ این که دقیقاً بعد از خوردن بخوابید ! اگر بخوابید به جای این که مواد خوراکی که مصرف کردید صرف مصرف انرژی که در طول روز لازم دارید بشه ، ذخیره میشه ، و شما دوباره گرسنه میشید و این دور باطل ادامه پیدا میکنه چرا میگند صبحانه خوب بخورید اما شام کم ؟ به خاطر این که ماهر چیزی که در طول صبحانه مصرف میکنیم تبدیل به انرژی میشه به خاطر این که بیداریم ، میشه با یک صبحانه نه چندان شاهانه هم نه ناهار نخورد و نه شام ؛ حالا پیشنهاد من برای لاغری که اصلاً پزشکی نیست و شما قطعاً منقرض میشید ولی من 4 بار امتحان کردم و نتیجه هم گرفتم ولی خودم پرهیزم رو کنار گذاشتم به خاطر شرایط روحی که داشتم و دوباره کمی چاق شدم این هست :»برای لاغری در ابعاد زیاد ( اگر اضافه وزنتون زیاد هست )صرفاً به این روش اکتفا کنید به پلو و نون اعتنا نکنید ! هر ماده ای که شامل ترکیبات این 2 هم میشه باعث چاقی شما هست پلو و نون مناسب برای اونهایی هست که کارهای بدنی سنگین انجام میدند ، شما پلو نخورید ، نون هم نخورید شیرینی هم نخورید ( مگه میشه ؟ آره میشه ! من امتحان کردم بارها و شد !) برا تامین ویتامین B که مناسب برای رشد و سلامت مو هست سعی کنیداز همین بیسکوییت های ساقه طلایی استفاده کنید سبوسهای اونها 10 برابر بیشتر این برنج و نونی هست که ما میخوریم ، با توجه به شیوه هایی که ما برنج رو طبخ میکنیم برنج که تقریباً سبوس نداره ، نون هم ممکنه داشته باشه ممکنه نداشته باشه ، پس یک ساقه طلایی کار شما رو برای جایگزین ویتامین ایفا میکنه ، غیر از برنج و پلو و نون و شیرینی همه چیز مصرف کنید فقط اینا رو بزارید کنار
اگر شما پای بند به این قانون باشید خودبه خود به مصرف به مواد مغذی روی میارید ، موادی که حجم کمی دارند ولی انرژی زیادی دارند ، و به صورت چربی یا قند هم ممکنه ذخیره نشند ، من ماده ی خاصی رو مثال نمیزنم از بادوم هندی و بادوم معمولی تا هر مادهی غذایی دیگه اگر کارگر هستید یا کار بدنی زیادی دارید این رژیم مناسب نیست ولی در غیر این صورت ادامه بدید و تا آخر عمرتون به این رژیم پای بند باشید
من از خیلی میشنوم که آدم باید اصولی عمل کنه ! این اصولی عمل کردن یک معنی بیشتر نمیده ! و اون هم این هست که یا تمام کار زندگیتون رو بزارید کنار تا برنامه رژیمی که دکتر به شما داده رو عمل کنید یا این که اصلاً عطای رژیم رو به لقاش ببخشید
یک اطمینان دیگه هم به شما بدم ، از این به بعد ورزش میکنیم تا لاغر شیم و این داستانا کشک هست ، ورزش برای لاغری خوب نیست ورزش برای سلامتی خوب هست ، و البته تناسب اندام ، اگر میخواید لاغر بشید باید فکری به حال یک رژیم خوراکی مناسب کنید چون قطعاً شما نمیتونید برای همیشه ورزش کنید و ورزش رو رها میکنید
شما با ادامه این برنامه به مرز 6 ، 7 کیلوی آخر میرسید ، اینجا باید برنامه جدیدی پیاده کنید تا از شرش خلاص بشید که من خودم هنوز رو این قسمت موندم ، اگر نتیجه گرفتم میام و اینجا شرح میدم من چیزی رو به شما پیشنهاد میدم که موندگار هست خیلی ها رژیمی رو میگیرند که لاغر میشند ولی دوباره سریع چاق میشند ، اینها برنامه موندگار نداشتند من به شما پیشنهاد برنامه موندگار میدم
بستنی هفته ای یک بار ! نه هر روز ! شما بدنتون رو به چشم یک چاه نگاه نکنید این بدن یک ورودی داره یک خروجی کاری که شما میخواید انجام بدید طراحی یک سیستم کنترلی روی ورودی و خروجی هست که با این سیستم کنترلی به وزن ایده آل خودتون برسید چیز پیچیده ای نیست ، شما به راحتی میتونید به بدنتون فرمان بدید که چربی های ذخیره شده رو آماده سوختن کننده اگر با توجه به شیوه زندگیتون روش درست رو انجام بدید من سر 7 کیلوی آخر سیستم کنترلیم جواب نمیده باید یک سیستم جدید طراحی کنم یا همین رو بهینه سازی کنم ! که همین کار رو هم انجام میدم !

[bigbang]

نمیدونم چرا دارم مینوسم ! ولی الان بهانه برای نوشتن برای من زیاد هست و دوست دارم که بنویسم برای همین بهتره که خودم رو یها کنم و هر چیزی که لازم هست رو اینجا قرار بدم ، ما یک درسی داریم به اسم طراحی بهینه قطعات مکانیکی حالا من نمیخوام در مورد این درس زیاد توضیح بدم خوب ، یک حرفی این استاد زد که خیلی برام جالب بود گفتم بیام اینجا بگم شما هم استفاده ببرید ، گفت چیکار کنیم که از زندگیمون راضی باشیم ؟ بدون این که تغییری در بیرون از محیط داشته باشیم ، همینجوری که هستیم همینجوری باشیم و بمونیم ، چیکار کنیم ؟ بعد از بچه ها پرسید کی راضی هست ؟
یک دانشجوی دختر بیشتر در بین ما نبود جواب همه ما منفی بود ولی جواب اون مثبت بود ، خیلی راحت جواب داد : من راضیم ! نمیدونم چجوری اینطوری جواب داد
شاید داشت وانمود میکرد، من که کلی غرغر کردم در جواب استاد و هر چی خواستم گفتم ، ولی این سوال و اون روز این فکر رو در ذهن من تداعی کرد که خوب دنیای بیرون با توجه به امکاناتی که ما داریم و محدودیت هایی که داریم تا مرزی برای ما قابل تغییر هست ، بیشتر از اون دیگه به ما وابسته نیست ، یا به دیگران وابسته هست ، یا به شرایط محیطی ، زمانی ، چیکار کنیم که فرقی برامون نداشته باشه که چه شکست خوردیم چه پیروز شدیم ناراحت نباشیم مثلاً به خودمون بگیم خوب من که تلاشم رو کردم نشد دیگه ! نشد ! چیکار کنم ؟ گریه کنم ؟ نشد دیگه ، تحمل نکنیم یه جورایی بیخیال باشیم ، میخواستم اگر کسی این متن رو میخونه بهم جواب بده میتونید اینطوری بیخیال باشید ؟ حقیقتش من فکر کردم پیش خودم گفتم تو این 20 و چند سال عمری که داشتم هیچوقت راضی نبودم و ناراحت بودم شاید این متد روم جواب بده و زندگیم شادتر بشه یا بهتر بشه این که بیخیال باشم ، نه بیخیالی بدها ! بیخیالی خوب آدم پیش خودش بگه من که زورم و زدم نشد دیگه چیکار کنم ؟ نشد ! دیگه غصه نخوریم ، ناراحتی نکشیم
چیزی که نمیشه ، نمیشه دیگه ، این خیلی خوبه که آدم از زندگی خودش راضی باشه از شرایطی که داره از امکاناتی داره راضی باشه ، یکی ازش پرسید اوضات چطوره وقتی میگه شکر راضی هستیم ، واقعاً بگه ! البته خیلی کم هستند که حتی این جمله رو هم به کار میبرن ، پیشرفت خوبه ولی به هر حال یه محدودیت هایی هست آدم از اون محدودیت ها ناراحت نباشه ، از نشدها و اینها
-------------------
دوستم یک ماشین شورلت کاپریس 1986 داره ، داشتیم از دانشگاه میومدیم من رو سوار کرد من اینقدر مجذوب این ماشین شدم که ازش با موبایلم عکس گرفتم ، ماشین قدیمی هست حداقل مال 28 سال پیش به اینور هست ، عمری ازش گذشته ، یکسری مشکلاتی داشت مثلاً برف پاک کنش یک مقداری ریپ میزد ، اون روزی که ما داشتیم میومدیم بارون میزد ، حالا شاید عکس ها رو گذاشتم الان حس عکس گذاشتن از موبایل تو کامپیوتر و آپلود نیست ، این مسیری ما داشتیم میومدیم کلی دست انداز داشت 2 تا خصوصیت بارز این ماشین اولی این بود که از اتاق این ماشین هیچ صدایی از بیرون نمیومد ! دوم سیستم فوق العاده تعلیق این ماشین بود ، که رو دست انداز که چه عرض کنم بار انداز ! رد میشدیم اصلاً حس نمیکردیم ! بزارید واسه شما تعریف کنم ماشینش چی بود ، داخلش چرم قرمز تو دوزی شده بود ، یعنی قرمز ها! بعد 2 ردیف صندلی داشت در حد مبل 3 نفره ! ماشین نگو کشتی ، بعد بغل هر کدوم از درها ( 4 تا در ) جاسیگاری بود ، شیشه بالابر های برقی که آپشن عادی بود ، یک جوی استیک بغل راننده که با اون جای صندلی رو بالا و پایین و جلو و عقب جابه جا میشد ! علاوه بر آمپر و نمیدونم درجه کیلومتر و اینها که عادی هست یک چیز داشت به ( fuel economy ) که مصرف بنزین رو نشون میداد ماکس و مینیمم بود 2 طرفش ، ماشین دنده اتومات بود ، یعنی فقط گاز و ترمز داشت ، 2 تا حالت drive و overdrive داشت حالت اولی همون معمولی ماشین بود که فکر کنم 100 ای 12 ، حداکثر 15 مصرفش بود ، حالت overdrive مثل این گشتاور رو کاهش میداد سرعت ماشین حفظ میشد ولی زورش کم میشد ولی مصرف بنزینش کاهش پیدا میکرد ، جای دنده اتومات هم روی فرمون بود عین بقیه ماشین های آمریکایی اون زمان یعنی دنده وسط صندلی نبود من هم صندلی هاش رو دیدم هم صندلی پشت نشستم هم جلو ، یعنی مجبور شدم پشت بشیم مثل این که آب چکه میکرد از شیشه جلو گوشش ، مثل این که شیشه فابریکش نبود مجبور شدم پشت بشینم ، من عکس گرفتم حالا ممکنه بزارم ، ماشین چند اسب بخار فکر میکنید ؟ 250 200تا اسب بخار فکر کنم ، در حد یک ماکسیمای الان ما
پیش خودم گفتم خدایا این ماشین جون میده برا مسافرت بخاری و کولرش سالم بود فقط یک سرویس 2 تومنی لازم داشت کل ماشین
حالا فرض کن این مال 28 سال پیش بود ، گفتم شورلت الان چه ماشینهایی میزنه رفتم تو سایتشون کاپریس مدل 2014 بود ، حالا من عکسهای 1986 و 2014 رو میزارم این ملت آمریکا 28 سال هست سوار اینطور ماشینهایی میشند ! با همون پولی ما صررف خرید ماشین های چرت و پرتی میکنیم که ارزش ندارند زراید . پژو عهد بوق و ... اگه اینها دارند زندگی میکنند پس ما داریم چیکار میکنیم لامصبا ؟ ها ؟ ماشین رو من الان توش رو نشون بدم کف بر میشید ! با 50 تومن پول بهترین ماشینها رو صاحب میشید با 30 تومن یا 40 تومن مجبور نیستید پرشیا بخرید ماشین میخرید ! ماشینها !
آخه این چه وضعیه ما داریم ؟ این چه وضع ماشین یزر پای ما هست پراید 2.5 به عراق میدیم 3.5 میفروشه به مردمش ما اینجا 18 تومن پول این آشغال رو باید بدیم
این چه وضعه زندگی ما داریم ؟

[bigbang]

این عکسهایی هست که در سطح نت واسه 1986 پیدا کردم :

[bigbang]

اینم 2014 اش

10000 دلار ! فکر کنم یک چیزی حدود 30 تا 40 تومن با توجه به نوسان دلار
ماشین و ببینید فقط ، همین وضعیت سر فورد gt هست ، ،آخه این لامصب چرا اینقدر خوشگله ؟ ها ؟

هیچ میدونید معنی کاپریس چیه ؟
هوس
lust, fad, caprice, whim, fantasy, longing

تمایل فکری
caprice


علاقه دمدمی

[شابادی]

سلام و درود بر دوستان

[آفرت]

ای بابا!چند وقت پیش دوستای داداشم با ماشین وطنی الاصل یعنی همون پراید رفتن عراق.بعد که رسیدن و حالا مات بعضضضضضضضضی چیزا شده بودن ولی غافل نبودن و مشغول قفل فرمان ماشین بودن که یه مغازه دار زده بود زیر خنده و گفته بود آخه عاقل ما اون لگن شمارو میخوایم چیکار؟؟؟؟؟؟؟حالا گیریم دزدیدیمش قطعاتشو هر روز از کجا بیاریم واسه تعمیر؟؟؟؟یه نگا به ماشینای اینجا بنداز که تو خیابون میان و میرن بعد با خیال راحت برو به گشت و گذارت...میگفتن انقد خجالت کشیدن از این وضع ...بدون قفل رفتن و برگشتن ماشینشون هم سر جاش بود،...ای بابا ای بابا.

[bigbang]

نوشته اصلی توسط شابادی

سلام و درود بر دوستان

علیکم سلام و دورود بر شما

[bigbang]

خوب اینجا تاپیک آزاد کابران بود و من همیشه معروف به این بودم و هستم که خط ها رو جا به جا میکنم بدون این که بی احترامی کنم با توجه به این که اینجا تاپیک آزاد هست بحث در مورد مطالب آزاد بدون توهین خود به خود در ذات خودش داره ولی به دلیل ملاحظاتی که با انتصاب مدیر جدید شده من یکسری مطالبم رو نمیتونم اینجا عنوان کنم
نگید اینجا خانوادگی هست و نباید یکسری مطالب رو عنوان کرد یا توهین آمیز یا عبور از خط قرمز هست ، من یکسری مطالبی گفتم بعداً پشیمون شدم چرا گفتم
اتفاقاً باید چیزهایی رو که لازم هست گفت ، نه این که در مقابلشون سکوت کرد
باعث تاسف هست که من باید نزدیک به 80 درصد حرفهام رو نگم ، نه به خاطر ملاحظه بلکه به خاطر دیدگاه های و سلایق مختلف این حرف رو ادامه نمیدم
0000000000000000000000000000000
خوب من مینویسم ولی اولش یک کاری دارم ، کارم رو انجام دادم و هنوز اینجا لاگین هستم ، بعد از مدتها گفتم یادی از گذشته ها کنم و برم سراغ بازی های قدیمی ، ببینم چه بازیهایی بوده که انجام ندادم ، طبق معمول گشت زدم و جستجوم به نتایجی هم رسید توی نت بازی هایی برای دانلود وجود داره ، بازیهای قدیمی که روی سیستم های قدیمی هم اجرا میشه ، چند تا بازی دانلود کردم مثلاً یک بازی اسمش mortyr که ساخت 1999 بود

بازی اول شخص سبک تیر اندازی ، بازی هایی با گیم پلی زیاد و داستان کم ، اینقدر محیط های طراحی شده در این بازی زیاد بود که شاید تو بازی به اندازه یک روز میتونستید برای هر مرحله گشت بزنید ، میتونید یک دفترچه بگیرید و نقشه مراحل رو روی کاغذ بکشید تا گمراه نشید ! جاهایی اینقدر بازی سخت میشد که راهی که رفتید رو فراموش میکردید ، خیلی زود هم کشته میشید ، غیر از فیلمی که اول بازی و آخر بازی نشون میداد ،بقیش همش درگیری و اینور اونور رفتن و در محیط پرسه زدن ، دنبال کلید گشتن و آدم کشتن هست ، ولی طراحی محیط این بازی اینقدر گشترده بود که من هنگ کرده بودم شاید این بازی به اندازه 3 ماه آدم رو سرگرم خودش بکنه
مثلاً تالار های با سنگ های مرمر و شفاف و عکس بزرگ هیتلر اگر حوصله داشتم براتون اسکرین شات میگرفتم ، پیش خودم گفتم خدایا اینایی که این بازی رو ساختن چه وقتی گذاشتن ! چه انرژی چقدر فسفر سوزوندن ! داستان بازی هم اینطور بود که آلمان ها تو جنگ جهانی پیروز میشن و دیگه حکومتشون رو آغاز میکنن ، مرحله آخرش هم تو مریخ بود ! مثلاً آلمان ها رفتن مریخ واین آقای مامور هست دم و دستگاه و تشکیلات اینها رو تو مریخ بهم بریزه ، خودش هم آخر میمیره اینطور که من از دموش برداشت کردم
برای سال 99 واقعاً این عنوان بزرگی بود و پر بیراه نبود که به عنوان یکی از بهترین بازی های سال شناخته بشه ، البته اگر امروز یک گیمر باشید ،این بازی در مقایسه با بازی های امروزی در حد فوتبال دستی هست ، دیروز یعنی همین دوره سالهای 2000 و 99 و اونطرفها ، یک چیز مهم بود این بود که از حداکثر توانایی سخت افزار استفاده بشه تا محیط سه بعدی بهتر نشون داده بشه تازه تب ساخت بازی های سه بعدی گر گرفته بود و شرکت ها هم برای کنسول و هم برای کامپیوتر بازی میساختن کنسول چون صامت بود و قابل ارتقاء نبود ،پرواضح بود که دست سازنده ها برای ساخت بازی تو کامپیوتر بازتر هست ، برای همین کامپیوتر بهتر بود و فیلم دموی کمتری نیاز بود و توجهی خیلی بالایی به داستان نمیشد ،الان اینطور نیست دقیقاً عین اواخر دوران بازی های 2 بعدی که با ظهور سونیک ، ماریو ، شورش در شهر ، که اوج داستان سرایی در عناوین 2 بعدی بود ، الان محور داستان خیلی مهم هست و دیگه مانور کمی میتونن روی گرافیک یا فریم ریت بدن ، هر چقدر هم که کیفیت بهتر باشه دیگه به یک نقطه ای میرسه که برای بازی باز فرقی نداره اوضاع بحث رو به بیراهه نکشم ، با پیشرفت کنسول ها ورق برگشت و بیشتر بازی ها نسخه کنسولشون دلچسب تر شد ، و ارتقاء دیگه چیزی دلچسبی نبود چون وقتی عناوین به صورت سفارشی برای کنسول ها ساخته میشه دیگه افت فریم یا ناسازگاری بازی معنی نداشت و نداره ، و برای بازی خیلی ها به سمت کنسول ها کشیده شدند و امروز دیگه خرید سیستم برای بازی کاری اشتباه هست و همه کنسول رو پیشنهاد میدن
اما هنوز کامپیوتر یک سری برتری هایی داره ، مثلاً تو بازی های استراتژیک کار کردن با موس و کیبورد خیلی دلچسب تر هست کار کردن با دسته هست مگر این که راهی براش پیدا کنن ، بازی های استراتژیک چون مستقیماً با محیط لمسی سر و کار دارند ، باز قابل تحمل تر هست تا کنسول
اما اینها رو دارم برای شما مینویسم که همتون سیستم دارید و کنسول ندارید پس برای شما این مسائل اهمیتی نداره ، غیر از بازی های استراتژیک بازی هایی هستند که به نظر خودم دارم تاکید میکنم خودم روی سیستم بهتر میشه باهاشون کنار اومد تا کنسول و بهتر میشه ازشون لذت برد تا کنسول
من همیشه 2 تا ژانر مورد علاقه ام بود ، یکی ژانر استراتژیک و یکی دیگه هم ژانر محیط باز یا به قول معروف sand box من در بازی های استراتژیک بازی کاماندوز رو با دوبله نوین پندار بازی کردم و بسیار لذت بردم خیلی دوبله قشنگی بود ،البته از اول شخص هم گاهی اوقات بازی میکردم مثل بازی قلعه ولفنشتاین که قشنگ بود یعنی دوبله اش رو قشنگ انجام دادن اونطوری که از نسخه اصلش هم باحال تر شد همینطور مکس پین که شاه بیت بود و گند زدن تو نسخه های بعدیش رفتن ، از sandbox ، البته نسخه های قدیمیش ها منظورم ورژن 3 و vice city هست که خیلی ها اون رو به اسم ورژن 4 میدونن که اشتباه هست و در واقع پیکیجی برای ورژن 3 بود
من میتونم یک دنیا برای شما از انواع بازی صحبت کنم ولی هدفم از این پست به صورت اختصاصی صحبت در مورد بازی های sand box هست یا بازی های محیط باز ! بازی هایی که میتونی تو یک محیط باز بگردی هر چیزی که خواستی خراب کنی یا هر کی رو بکشی ، خلاصه هر غلطی خواستی بکنی ( که البته بدون عواقب نیست ! ) گفتم من از gta خیلی خوشم اومد بزار ببینم چه عنواوین جذاب دیگه ای میتونم تو این ژانر پیدا کنم که با یک سرچ ساده تو نت تو اولین نتایج با مقاله جالبی از بهترین بازی های sandbox مواجه میشید ، این بازی ها فوق العاده هستن و ایده های اونها برای یک سازنده بازی جاه طلبانه هست ، البته امروز برای کنسول بازی های در ابعاد گسترده ساخته میشه و حجم عناوین کم شده و به گستردگی اونها افزوده شده در واقع وزن بازی ها زیاد شده و تعدادشون کم شده که این اتفاق بسیار خوبی هست
برای نمونه چند تا از این بازی ها میزارم و زیر عکس تو ضیحاتشون رو میزارم تا بهتر آشنا بشید

GTA IV
نیازی به توضیح نداره اونهایی که بازی میکنن میدونن این بازی چی هست ! ولی خوب برای اونهایی که نمیدونن داستان اصلی این بازی از زندانی شروع میشه که از ون حامل زندانی ها فرار میکنه و طی ماموریت های زیاد تبدیل به رییس مافیای و خلاف کارهای شهر میشه ( البته این توضیح خیلی پیش پا افتاده ای هست ! ) داستان بازی داستان قدرت گرفتن یک فرد در دار و دسته های مافیایی و زندگی در محیط شهر و نحوه ماموریت گرفتن و اینها همه در نوع خودش جالب هست ولی خشونت بازی بالا هست و برای هر گروه سنی مناسب نیست ، شما از قایق تا هواپیما و انواع ماشین ها رو در بازی سوار میشید حتی سوار تانک میشید ، اسلحه میخرید پول میدزدید آدم میکشید ، مواد جا به جا میکنید خلاصه هر کار داغونی که به ذهنتون برسه انجام میدید تا در نهایت به ریاست مافیای شهر برسید و تبدیل به یک قدرت بشید که همه شما رو میشناسند بعد علیه رییسهاتون وارد عمل میشید و اونها رو سر به نیست میکنید تا خودتون قدرت رو به دست بکشید ، محیط گسترده لباس ها و انواع مردم ، رنگ ها و ماموریت ها و آپشنهای پنهان همه اینها این بازی رو جذاب میکنه پلیس هم میتونه شما رو تعقیب کنه، میتونید سوار تاکسی بشید و کسب درآمد کنید یا این که آدمها سر به نیست کنید و پولشون رو بالا بکشید ، میتونید فقط ماموریتهاتون رو انجام بدید و تیریپ مرموز بردارید بمب گذاری کنید و فرار کنید ، اینقدر تو این بازی برای شما داستان هست که نگو و نپرس حتی انتخاب دوست و دشمن با شماست !
.

Arma 3

یک بازی جنگی با تمام ابعاد درگیری یک انسان در محیط جنگی !

Just Cause 2شما از هلیکوپتر پیاد میشید و یکسری ماموریت دارید البته این داستان قسمت اولش هست و داستان قسمت دومش نمیدونم چی هست ! ولی خوب برای توضیح محیطش کافی هست

Saints Row IV
یک بازی دیوانه وار ! من توصیه میکنم اگر حوصله دارید دموی این بازی رو دانلود کنید که منظور من از دیوانه بازی رو متوجه بشید ! بلند پروازی بیشتر از gta اینجا فضایی ها حمله میکنند و شما رییس جمهور هستید ، و تبدیل به ابرقهرمان میشید اسلحه های عجیب و غریب دست شما میفته ! و قدرت های عجیب و غریب و حالت های عجیب و غریب تر ! بهتر هست تریلر بازی رو نگاه کنید تا متوجه بشید چه حجمی از کار گرافیکی و منطق فیزیک و طراحی و شخصیت پردازی صورت گرفته تا دنیایی ساخته بشه که فقط سیر در این دنیا خودش یک داستان هست ! چه برسه به خود بازی !البته nudity داره بازی و صحنه های غیر اخلاقی توش زیاد هست !
ولی ابرقهرمانی قدرت های ماوراء الطبیعه دیگه نوبرش هست و چیزهای دیگه !

[bigbang]

ولی باید بگم بزرگترین بازی که تا به حال ساخته شده ، از نظر خود من یک بازی هست
Assassin’s Creed® Unity


این بازی یک عنوان بسیار بزرگ هست ! ترکیب و آشی از اول شخص و محیط باز ! برای ساخت این بازی چندین شرکت بازی سازی با هم متحد شدند و کاری رو تولید کردند که در بازی سازی تبدیل به نقطه عطفی شده

حجم و عظمت این کار اونقدر بالاست که و اونقدر فکر و انرژی درگیر تولید این اثر شده که افقهای جدیدی رو به روی ما باز کرده ! شاید رسانه ی آینده نه فیلم بلکه همین بازی ها باشند با محیط دینامیکی که دارند ما رو از بند حصار استاتیک فیلم ها خارج میکنند

هر چقدر که میگذره ، طراحی چهره ها به واقعیت نزدیک تر میشه و رئالیسم معنی پیدا میکنه البته عناوین دیگه ای مثل این ها هم هستند که برای پلی استیشن تولید میشند

من اگر بخوام در مورد این عناوین صحبت کنم باید به اندازه یک کتاب برای شما صحبت کنم ! اینها واقعاً فوق العاده هستند ! هر کدومشون داستان های فوق العاده ای ، دارند ، بعضی ها ظهور تجربه 3 بعدی رو یک تجربه فوق العاده میدونن اما من نظر متفاوتی دارم

اینها تا آخر میرن تا نقطه ای که به رئال نزدیک بشند خیلی نزدیک ، همزمان از تلویزیون های منحنی و سه بعدی در نهایت به تکنولوژی مناسب میرسند اون موقع پا رو فراتر میگذارند ، به شما پیشنهاد تجربه داینامیک میدند

این پست من خیلی پیچیده در هم رفته و پخش و پلاست ولی چون افکار هجوم میارند چاره ای ندارم که سریع بنویسم

امروز برای دسته ها ویبره میسازند و سه بعدی بودن خود فیلم یا بازی یک مسئله هست ، هر چند قدرت شبیه سازی بو رو هم تقریباً بهش رسیدند ولی این کافی نیست و خودشون میدونن ، تجربه ها گسترده و بلندپروازی ها بیشتر میشه وقتی حجم کار که گسترده شد

اونوقت به فکر تولید یک چیز متحد میفتن ! یک چیزی بین فیلم و بازی ! یک تجربه ! experience ! نه اونجوری که الان هست نه خیلی کامل تر از این خیلی بهتر از این ، دغدغه اونها دیگه درجه بندی بازی نیست ! بلکه درجه بندی تجربه ها هست ، ماتریکس رو دیدید، غایت کمال اونجاست ، غایتش اونجاست تا به اون نقطه نرسند انگار چیزی کامل نیست ! و در حال طراحی هستند در حال محاسبه هستند

توی اون محیط میشه تجربه ها رو در ابعاد زمانی مختلف تجربه کرد ؟ آیا چیزهای جدید بروز پیدا نمیکنه ؟ آیا اتفاقات تازه نمیفته

اینهایی که دارم میگم در محدوده ممکنات هست یعنی میتونن بهش برسند یک بلندپروازی احمقانه نیست

نمیدونم شاید آدمی که تا حالا فرصت نداشته آغوشی داشته باشه اینطوری یک آغوش گرم داره ، اونی که هیچوقت یک ابرقهرمان نبوده این فرصت رو پیدا میکنه که به شیوه خودش دنیا رو بهتر کنه ، شاید همه این تلاش ها به خاطر این هست که دنیای بیرون به اون قشنگی که نیست که ما دوست و ما پناه آوردیم تا شاید دنیایی بسازیم که اونجور که ما دوست داریم باشه

دنیایی که آدم بداش معلوم باشند ، آدم خوباش معلوم باشند و همه یا شمشیر داشته باشند یا اسلحه ، همش در آستانه یک اتفاق بودن

این حرفهایی که دارم میزنم احمقانه هست ولی اینها شدنی هست وقتی خودت رو متصل کردی به یک حقیقت داینامیک برای همیشه راه برگشتتو ببندی شاید از شر دنیا خلاص بشی از شر واقعیت از شر اون چیزی که هستیم ، این تلاش ها و این خماری ها پشتش دلیلی هست پشتش یک انگیزه بسیار مهم هست ، نه اونهایی که بودجه اینها رو تامین میکنند اونهایی که عاملند ، اونهایی که سازنده ان تا مرز جنون بازی رو تست میکنند تا باگ هاش رو پیدا کنند اونهایی که بازی رو میسازند ، و اونهایی که اون رو ادامه میدند

اونهایی که سعی دارند بین فیلم و بازی ارتباط برقرار کنند ، این شاید انگیزه پنهان اونها باشه ، دنیا که همش تو جنگ خلاصه نمیشه همش تو اتفاقات و درگیری های تکراری خلاصه نمیشه ، دنیای من یک وسعت داره ، دنیای یکی تو روستای خودش بزش هست !

شاید سگش ! شاید عشقش ، شاید های زیاد ، ... ضعف ها هم زیاد هست یکی با استعداد هست ولی روابط اجتماعی درستی نداره همیشه تنهاست ، یکی برعکس ! خوب ظاهراً ما نمیتونیم تو دنیای واقعی مسائل و مشکلاتمون رو حل کنیم پس بهتر هست
تو یک دنیای دیگه زندگی کنیم دنیایی که لااقل انتخاب های بهتری برای ما داشته باشه

اینها دلایل پنهان هست و اینها به این سمت هم حرکت میکنند

[bigbang]

نمیدونم چه حرفی بزنم که بدرد خودمون بدرد جمعیت خودمونی ما تو پیسی بخوره ، دوست ندارم از حوادث صحبت کنم از مشکلات صحبت کنم دوست دارم از چیزهایی صحبت کنم که یا ما رو خوشحال کنه یا ما رو وادار به فکر کردن بکنه ، حقیقتش این حالت که یا خوشحال باشی یا در حال فکر کردن خیلی خوب هست اینجوری گذران زندگی هم بهترهست ، من از تمام موضوعاتی که دیگران ممکنه مطرح کنن استقبال میکنم ، خودم خیلی علاقه دارم جستجو داشته باشم و جواب خیلی از سوالات رو خودم شخصاً بگیرم ،و اینجا عنوان کنم ، حقیقتش چند تا موشوع تو سرم بود از قبل چند تا موضوع هم جدیداً وارد کله ام شده نمیدونم به کدوم یکیش بپردازم
بزار از آخرین موضوعی که به ذهنم رسید صحبت کنم تا موضوعات دیگه رو به ترتیب عنوان کنم امیر و خیلی ها قبلاً و حتی الان هم میگن که تو افکارت خیلی درهم هست
خوب حق دارند ، به عنوان اولین گام اگر موضوع دیگه ای به ذهنم رسید سعی میکنم در یک پست دیگه اون رو عنوان کنم ، نه این که وسط پست دیگه اون رو بگم
موضوع به تفکیک پست عنوان میکنم از الان این مدل و متد رو انتخاب کردم
خوب این از نظم جدید ، حالا صحبت در مورد موضوع جدید :
نشسته بودم و در حال فکر کردن بودم که کاملاً ناگهانی به ذهنم رسید در مورد ماهواره های فضایی یک مطالعه ای داشته باشم البته همچین بی ربط نبود ولی خوب خیلی ذهنم رو مشغول کرده بود دلیل این دل مشغولی هم این بود که تو یک خبری خونده بودم روسیه برنامه پرتاب 20 ماهواره جدید به فضا را دارد و نوسازی یگان فضایی خود را دارد
منظورش ماهواره هایی بودند که در مدار زمین بودند ، گفتم برنامه روسیه این هست برنامه آمریکا چی هست ؟ جستجو کردم و نگاه کردم به اسامی مختلفی رسیدم
و مطالب جالبی رو دیدم ، اول در مورد برنامه فضایی آمریکا سرچ داشتم بعد خود به خود در مورد انواع خود ماهواره ها کنجکاو شدم بعد مسیر جستجوم به سمت ماهواره های ایران معطوف شد ، اگر جستجویی در مورد برنامه های فضایی ایالات متحده داشته باشید خود به خود به یک اسم بزرگ میرسید ناسا ! اسمی که هممون باهاش آشنایی داریم و سفر به ماه که حتی پدربزرگ و مادربزرگ های ما هم الان از جریان اون با خبر هستند
سوایی فضای تبلیغاتی و های و هوی جنگ و سرد و مطالب تکراری که هممون بلدیم و قبلاً خوندیم تو صفحاتی که مطالعه داشتم به مطالب جالبی رسیدم
ما همون میدونیم که اولین ماهواره فضایی رو روسیه به مدار زمین فرستاد و متعاقب اون ایالات متحده با آزمایشات متعدد ماهواره بعدی و هر سری طرف بعدی گام بلندتری برمیداشت ، تا کار به سفر به ماه کشید که این رقابت یک جورهایی متوقف شد

سرمایه گذاری در برنامه های فضایی سوای اون تصویری که در بیرون داره دلیل عمده اش کشف فضا و نجوم و اینها نیست ، دلیل عمده اش نظامی یا مخابراتی هست و یا هواشناسی هست و بودجه های کمی صرف عملیات های اکتشافی میشه ، این بودجه در ایالات متحده کم هست و در روسیه تصور من این هست که اصلاً تقریباً میشه گفت وجود نداره ، تا قبل از جنگ سرد فعالیت های فضایی دو قطب داشت شوروی و ایالات متحده که این سیستم امروز تقریباً تک قطبی شده ، تا قبل از هم پاشیدن شوروی ، بلوک شرق پایگاه فضایی به نام ایستگاه میر درست کرده بود به زیبایی ایستگاه فضایی بین المللی الان نبود ولی در نوع خودش منحصر به فرد و تازه بود ، که با پاشش دیوار بین شرق و غرب با انعقاد قرارداد جدید میر منهدم شد و یک ایستگاه فضایی بین المللی ساخته شد ،

جنگ ماهواره ها هرگز متوقف نشد و حتی امروز هم پا برجاست ، و روسیه با با داشتن 1440 ماهواره فعال در سطح زمین و مدار اون حرف اول رو در دنیا میزنه و بعد از اون ایالات متحده و بعد از اون بریتانیا با فصاله فاحش 30 ماهواره هست

برنامه های فضایی بخش عظیمیش برای مدار زمین هست
امروزه با تعداد و انواع مختلفی از ماهواره ها آشنا هستیم ، ماهواره های ناوبری یا GPS و ماهواره های جاسوسی و نظامی و ماهواره های مخابراتی که امروز هر کسی رسیور داشته باشه با نام های اونها آشنا هست ، البته انواع دیگه ای هستند که کمتر شناخته شده هستند و نیازی نیست در مورد اونها اینجا صحبت کنم

ماهواره های زمین شناسی و هواشناسی و ... مطالعاتی کلاً ، یکسری هزینه ها برای اسکان فضانوردان به ایستگاه فضایی هست که خوب شما با سفر پر خبر انوشه انصاری آشنا هستید که نمیدونم دقیقاً فکر کنم بالای یک میلیون دلار هزینه کرد برای سفرش و برای بعد از اون ، به عنوان یک توریست به فضا رفت ، خوب اگر انوشه انصاری اینقدر هزینه داره قطعاً فضانوردان دیگه هم هزینه های خودشون رو دارند و برنامه های تحقیقاتی و مطالعاتی و برنامه های توسعه ایستگاه بین المللی و تعمیرات ، سوای اینها تعمیرات ماهواره ها ، بحث تعمیر اینها بحث از رده خارج کردن اینها همه اینها هزینه بردار هست
هر ماهواره عمر مفیدی داره و بسته به کلاس مداریش هزینه ای برای ساختش میشه و عمر مفیدی برای اون در نظر گرفته میشه بعضی ماهواره ها با قابلیت تغییر مدار هستند

که قطعاً این هزینه اونها رو بالا میبره ، شما به راحتی ویدیوی ناسا رو از حرکات مداری ماهواره ها میتونید در سایت ویکی پدیا ببینید ، هماهنگی مداری برای این که اینها با هم برخورد نداشته باشند ، و پایداری اونها در شرایط جوی و شارژ برق اونها که با استفاده از انرژی خورشیدی صورت میگیره یک بحث بسیار پیچیده فیزیکی و یک فناوری پیشرفته محسوب میشه ، سیکرون کردن و هماهنگی این ها با ایستگاه های زمینی همه اینها بحث های بسیار پیچیده ای هست دقت کنید من در مورد آنتن تلویزیون یا دیش صحبت نمیکنم که اگر خراب شد برید بالا پشت بوم سریع درست کنید دارم در مورد دستگاه های بسیار پیچیده تر از همین سیستمی که شما پشتش نشستید و صد برابر حساس تر از اون صحبت میکنم ، شاید شما هم دیدید افرادی رو که میخوان ماهواره رو آماده کنند لباس های مخصوص میپوشن و همه محیط قرنطینه شده هست برای جلوگیری از بروز هر گونه اختلال بعد تصور کنید این دستگاه باید با موشک چند هزار کیلومتر بره بالا سالم باز بشه و شروع به کار موفقیت آمیز داشته باشه کلا این کار یک بلند پروازی بسیار متحورانه هست که شما باید از قبل همه چیز رو پیش بینی کنید
بحث من در مورد ماهواره های هست که در رنج مداری زمین فعالیت میکنند حالا این بحث رو شما در مورد ماهواره های اکتشافی ببینید ، که چه بحث پیچیده ای دارند و چه هزینه ای برای ساخت اونها میشه و باید از چه ضریبی از دقت برخوردار باشند
ماموریت های مختلفی در آینده برای ناسا تعریف شده که خیلی از این ماموریت ها مربوط به مریخ هست و بیشترشون مطالعاتی هست ، البته ماموریت های مطالعاتی بر روی سیارات دیگه مثل پلوتو و نپتون هم دارند و ماموریت های خارج از منظومه شمسی
کلاً وقتی بحث به خارج از مدار زمین کشید میشه ناسا ترجیح میده ماموریت اکتشافی داشته باشه تا اعزامی ! به دلیل ریسک بالا و هزینه های سرسام آور
هزینه های ناسا و برنامه ریزیش به راحتی از طریق سایتش قابل دسترسی هست
مطالب کسل کننده و تکراری ممکنه اذیتتون کنه مثلاً فلان کاوشگر بیدار شد دنبال ستاره دنباله دار رفت و طرح مطالعاتی بر روی ستاره های دنباله دار یا قمر فلان سیاره
یا هزینه هایی برای توسعه تلسکوپ و راه اندازی دوباره ، چیزهایی که شما خوشتون بیاد وجود نداره و چیزهایی هست که بیشتر برای محققان دانشمندان ممکنه محل توجه باشه
ه اما قبل از اون با برنامه های فضایی ایران هم میخوام آشناتون کنم ما جزو 9 کشوری هستیم که دارای فناوری پرتاب ماهواره هستیم و به زودی با برنامه هایی که تنظیم شده قصد اعزام انسان به مدار زمین رو هم داریم
قبل از این که برنامه های بومی فضایی ما شروع بشه به سفارش کشور ما در روسیه ماهواره ای به نام سینا ساخته شد و به فضا پرتاب شد ، روسها ادعا کردند که رد ماهواره رو گم کردند و غیر قابل ردگیری شده ، همین انگیزه ای شد برای ما تا بر پایه طرح های موشک هایی که از پیش داشتیم همون ها رو توسعه بدیم و با افزایش برد اونها خودمون قدرت پرتاب ماهواره رو پیدا کنیم ، ما بهترین طرح برای توسعه رو موشکهای شهاب دیدیم که فناوری اون رو از یک کشور دیگه ای گرفته بودیم که البته بعداً بهینه شده همون فناوری رو به اونها پس دادیم ، ما روی شهاب ها کار کردیم و اونها رو توسعه دادیم و قدرت پیشرانه اونها و دقتشون رو افزایش دادیم همزمان در داخل پروژه های مطالعاتی بر روی ساخت انواع ماهواره رو گسترش دادیم ، و چندین ماهواره رو پروژه ساختشون رو در داخل کشور کلید زدیم که حاصل اونها ماهواره هایی شدند که اگر علاقه دارید از نام ماهواره های ایرانی با خبر بشید و کاربرد اونها به اینجا برید
اولین ماهواره ارسال ما با راکت سفیر ارسال شد اسمش امید بود و حقیقتاً برای ما امید آورد چون تو تلاش های بعدی که موفقیت آمیز بودند به هدفهامون رسیدیم نمیخوام در مورد نام ماهواره و اولی یا دومی اونها صحبت کنم فقط میخوام بگم تونستیم وارد توسعه فضایی بشیم و البته راه زیادی داریم برای توسعه به اندازه کافی در لینکی که گذاشتم توضیح هست و نیازی نیست که دوباره همه رو اینجا بگم ، از بحث کشورمون خارج بشم

تا اینجا هیچ موضوع هیجان انگیزی رو عنوان نکردم ، ولی معجزه بازار و خصوصی سازی شاید کمک بتونه بکنه به بلند پروازی های ما و نقشه راه ما برای سفر به سیارات دیگه یا شاید منظومه های دیگه باشه من نیاز بود ابتدا این مقدمه رو بگم که تصویر رو آماده کنم بعد بیام صحبت کنم
من در پستهای متفاوت در مورد این موضوعات بسته به وقت و شرایط صحبت میکنم :
1- طرح سفر به فضا برای همه یا آژانس فضایی
2- طرح هتل های فضایی
3- اسکان انسان به مریخ
4- طرح توسعه فضاپیما ، یا شهر فضایی ( البته در تئوری و دیدگاه )
فعلاً در مورد این 4 موضوع صحبت میکنم اگر مجال بود بیشتر باز میکنم موضوع رو