|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
#6251
05-13-2011
|
||||
|
||||
خبر اومد که دشتستون بهاره
زمین از خون فائز لاله زاره خبر بر دلبر فائز رسونید که فائز یک تن و دشمن هزار تن
__________________
ــــــــــــــــــ خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟ ساقی کجاست؟ گو سبب انتظار چیست  
|
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#6253
05-13-2011
|
||||
|
||||
|
بیا ساقی آن می که حال آورد
کرامت فزاید کمال آورد به من ده که بس بی‌دل افتاده‌ام وز این هر دو بی‌حاصل افتاده‌ام
__________________
ــــــــــــــــــ خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟ ساقی کجاست؟ گو سبب انتظار چیست
|
|
#6255
05-13-2011
|
||||
|
||||
|
جان در تن مشتاقان از ذوق به رقص آید چون باد بجنباند شاخی ز گلستانتسعدی
__________________
ــــــــــــــــــ خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟ ساقی کجاست؟ گو سبب انتظار چیست
|
|
#6257
05-13-2011
|
||||
|
||||
|
گفتم که لبت، گفت لبم آب حیات
گفتم دهنت، گفت زهی حب نبات گفتم سخن تو، گفت حافظ گفتا شادی همه لطیفه گویان صلوات
__________________
ــــــــــــــــــ خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟ ساقی کجاست؟ گو سبب انتظار چیست
|
|
#6258
05-13-2011
|
||||
|
||||
|
گفتم غم تو دارم، گفتا غمت سرآید / گفتم که ماه من شو، گفتا اگر برآید I said I long for thee You said your sorrows will end/ Be my moon, rise up for me Only if it will ascend.. حافظ
__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود! غزل/.
|
|
#6259
05-13-2011
|
||||
|
||||
|
تا ز یادم برده ای،از یاد عالم رفته ام
هیچ کس جز غم نمی پرسد فراموش تو را بوسه ای زان لعل آتشناک می باید امیشت تا به فریاد آورد،لب های خاموش تو را
__________________
ــــــــــــــــــ خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟ ساقی کجاست؟ گو سبب انتظار چیست
|
|
#6260
05-13-2011
|
||||
|
||||
|
دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش /چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب...
محمد علی بهمنی
__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود! غزل/.
|
 |
| کاربران در حال دیدن موضوع: 3 نفر (0 عضو و 3 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 07:41 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.