شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد |
05-18-2014
|
|
کاربر عادی
|
|
تاریخ عضویت: May 2014
محل سکونت: Tehran
نوشته ها: 23
سپاسها: : 15
47 سپاس در 23 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
حماقت یعنی ....
من آنقدر میروم.....
تا تو دلتنگ شوی!
خبری از دلتنگی تو نمیشود....
برمیگردم....
چون
دلتنگ میشوم.....
|
6 کاربر زیر از hani.amitis سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
05-18-2014
|
|
کاربر بسيار فعال
|
|
تاریخ عضویت: May 2012
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 1,251
سپاسها: : 8,172
4,786 سپاس در 1,493 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
مرگت درست از لحظه ای آغاز می شود که......
در برابر آنچه برایت مهم است
مجبوری سکوت کنی....
__________________
معنی فلفل نبین چه ریزه است را روزی فهمیدم.....که اشک هایم به این کوچکی پر از حرف ها و غم های بزرگ شد
ویرایش توسط پریشان : 05-18-2014 در ساعت 08:43 PM
|
5 کاربر زیر از پریشان سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
05-24-2014
|
|
کاربر فعال
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 410
سپاسها: : 48
148 سپاس در 115 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
در من
کوچه هاییست که با تو...
سفرهاییست که با تو...
روزهاییست که با تو...
شب هاییست که با تو...
عاشقانه هاییست که با تو...
نگشته ام
نرفته ام
سر نکرده ام
آرام نیافته ام
نگفته ام
می بینی چقدر با تو کار دارم؟
زودتر بیا!!!
__________________
-------------------------------
ای تو همیشه در میان
آمدمت که بنگرم
گریه امان نمی دهد
|
5 کاربر زیر از dear59 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
05-24-2014
|
|
کاربر بسيار فعال
|
|
تاریخ عضویت: May 2012
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 1,251
سپاسها: : 8,172
4,786 سپاس در 1,493 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
عجب وفایی داره این دلتنگی !
تنهاش که میذاری میری تو جمع و کلی می گی و می خندی
بعد که از همه جدا شدی از کنج تاریکی میاد بیرون
وایمیسته بغل دستت و دست گرمشو میذاره رو شونت
برمیگرده در گوشت میگه : خوبی رفیق ؟ بازم خودمم و خودت !
__________________
معنی فلفل نبین چه ریزه است را روزی فهمیدم.....که اشک هایم به این کوچکی پر از حرف ها و غم های بزرگ شد
|
5 کاربر زیر از پریشان سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
06-04-2014
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026
3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
اگر آمدی خبرم کن
در خانه بمانم
که از اندوه نمیرند
شمعدانی های منتظر و ماهی های حوض
و لبخندی که به شوق بر لبانم میبندد
که تو بیایی و کسی خانه نباشد !!
"سید علی صالحی"
|
2 کاربر زیر از افسون 13 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
06-04-2014
|
|
کاربر بسيار فعال
|
|
تاریخ عضویت: May 2012
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 1,251
سپاسها: : 8,172
4,786 سپاس در 1,493 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ﻣﻦ ﺑﺎﺧﺘــﻢ ﺑﻪ ﺧـﻮﺩ ﺑـﺎﺧﺘــﻢ
ﺑﻪ ﺗﺼﻮﯾــﺮ ﻏﻠـﻂ ﻓﺮﺷﺘـﻪ ﻫﺎﯼ ﺁﺩﻣـ ﻧﻤــﺎ
ﺑـﺎﺧﺘــﻢ
. . .
ﺣـﺎﻝ ﮐـﻪ ﺣﻤﺎﻗﺘــ ﻫﺎﯾــﻢ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻤــﺎﺭﻣـ
ﺁﺭﺍﻣــ . . . ﺁﺭﺍﻣــ . . .
ﺍﯾـﻦ ﺟﻤـﻠﻪ ﺩﺭ ﺫﻫﻨــﻢ ﻃﻨﯿــﻦ ﺍﻧـﺪﺍﺯ ﻣﯽ ﺷـﻮﺩ
ﺳﻨـﮕـ ﺑــﺎﺵ
ﺗــﺎ ﺳﻨـﮕﺴــﺎﺭ ﻧﺸــﻮﯼ
__________________
معنی فلفل نبین چه ریزه است را روزی فهمیدم.....که اشک هایم به این کوچکی پر از حرف ها و غم های بزرگ شد
|
2 کاربر زیر از پریشان سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
06-05-2014
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026
3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آدمیست دیگر ...
یک روز حوصله ی هیچ چیز را ندارد
دوست دارد بردارد خودش را
بریزد دور!!
|
3 کاربر زیر از افسون 13 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
07-17-2014
|
|
کاربر فعال
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 410
سپاسها: : 48
148 سپاس در 115 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
زمین قانون عجیبی دارد،
هفت میلیارد آدم
و فقط با یکی از آنها
احساس تنهایی نمی کنی
و خدا نکند که آن یک نفر
تنهایت بگذارد،
آن وقت حتی با خودت هم
غریبه می شوی
__________________
-------------------------------
ای تو همیشه در میان
آمدمت که بنگرم
گریه امان نمی دهد
|
4 کاربر زیر از dear59 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
07-17-2014
|
|
کاربر بسيار فعال
|
|
تاریخ عضویت: May 2012
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 1,251
سپاسها: : 8,172
4,786 سپاس در 1,493 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
خدایا گفته اند دل که بارانی باشد هفت ستون آسمانت میلرزد.....
دارم با دلم میام پذیرایم باش......دلم بارانیست
__________________
معنی فلفل نبین چه ریزه است را روزی فهمیدم.....که اشک هایم به این کوچکی پر از حرف ها و غم های بزرگ شد
|
کاربران زیر از پریشان به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
07-19-2014
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026
3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
دیروز گریســـــــــــتم
برای تمامی روزهایی که گرفتار ، خسته و یا عصبانی بودم
برای تمامی روزها و تمامی نگرش هایم
برای تمامی لحظاتی که سبب بی حرمتی ، بی احترامی
و جدایی از خودم شده و موجب شده بود ، انعکاس رفتار دیگران در من چنان باشد که
خود نیز همان رفتار را با خود داشته باشم
دیروز برای تمام تلاش هایی که کرده بودم تا دیگران دوستم بدارند گریستم
برای تمامی خواسته هایی که میسر نشد
و برای تمامی کارهایی که فقط به خاطر خشنودی اطرافیانم انجام دادم
و بازتاب آن در خودم جز خلأ روحی ، درد جسمی و خستگی بی حد چیزی نبود ...
دیروز گریستم
چـون گاهـــــــــــــــــی جز گریـــــــــــــــــه کاری نمـــــــــــــــــیتوان کرد
دیروز گریستم به این خاطر که رنجیده بودم
به این خاطر که مرا رنجانده بودند و به این خاطر که من رنجور راهی نداشتم
جز اینکه در ، دردی عمیق فرو روم
زمانی که در این درد فرو می روی ، رنج تو را بیدار می کند
دیروز گریستم
به خاطر این که خیلی دیر شده بود و به خاطر این که وقتش رسیده بود
دیروز گریستم
به این خاطر که روحم به تمامی چیزهایی که نیاز بود بدانم واقف بود
دیروز با تمامی روحم گریستم و او را راضی کردم
حال بسیار بدی داشتم
اما در میان گریه هایم احساس رهایی می کردم
چرا که
دیروز به خاطر همه چیز گریستم ...!
ویرایش توسط افسون 13 : 07-19-2014 در ساعت 01:42 AM
|
2 کاربر زیر از افسون 13 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 05:02 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|