شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود |
03-11-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
چرا خلق را آفرید؟
از شیخ ابوسعید ابوالخیر پرسیدند: خداوند چرا خلق را آفرید؟
فرمود:
نـعمتش زیاد بود، نعمتخوار میخواست.
رحمتش زیاد بود، گــنهکـــار میخواست.
قـدرتش زیاد بود، نظـارهگـــر میخواست!
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
03-11-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
سرباز شجاع
اسکندردر جنگی میان لشگرش سربازی دید که بر اسبی لاغر و اعرج سوار است. سرزنشش نمود و گفت: شرم نداری با این اسب به معرکه آمده ای؟
سرباز خندید ... اسکندر تعجب نمود و گفت: من به تو عتاب می کنم و تو می خندی؟!
سرباز گفت: تعجب از پادشاه است ... اسکندر پرسید: چرا؟
سرباز گفت: من بر اسبی سوارم که هرگز نمی توانم با آن (از جنگ) بگریزم اما تو بر اسبی سواری که با آن فرار برایت میسر است.
اسکندر از این جواب خجالت کشید و به سرباز انعام داد.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
03-11-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
يكى از عيدهاى هنديان :
در نقطه اى دور در ديار هند، بر پا داشتن عيدى متداول است ، كه در آغاز هر سال ، همه مردم شهر از پير و جوان و كوچك و بزرگ از شهر بيرون مى آيند به جايى كه در آن ، سنگ بزرگى نصب شده است . سپس ، كسى از سوى پادشاه ، فرياد بر مى دارد، كه : تنها، كسى مى تواند بر اين سنگ بر آيد، كه در عيد پيشين حضور داشته است . و چه بسا كه پير مردى بى توان ، كه نيروى بينايى را از دست داده است و پير زنى زشترو، كه او نيز از فرتوتى ، بر پا استوار نمى ماند، بر آن سنگ بالا مى روند و يا يكى از آن دو. و گاه ، كسى كه عيد پيشين را ديده باشد، زنده نمانده است .
پس ، آن كه بر سنگ بالا مى رود، با همه توان خود، فرياد بر مى دارد، كه : من در عيد پيشين حاضر بودم و در آن روزها كودكى بيش نبودم و پادشاهى ما را فلان كس داشت و وزيرش فلان كس بود و قاضى ما فلان كس بود. سپس ، به توصيف مردم آن روزگار مى پردازد كه چگونه مرگ ، آنان را فرسوده است و در كام بلا نابود شده و اينك ! در زير خاكها خفته اند. سپس خطيب آنان ، بر پا مى ايستد و به پند دادن مردم مى پردازد و مرگ را بر آنان يادآور مى شود و فريب دنيا را و بازى هاى آن را به دوستداران دنيا مى گويد و در آن روز، بسيار مى گريند و ياد مرگ مى كنند و بر گناهانى كه از آنان سر زده است پشيمانى مى خورد. و از غلفت بر گذران عمر، دريغ مى ورزند، و توبه مى كنند و صدقات مى دهند و به جبران گذشته مى پردازد
و نيز از رسم هاى ايشانست ، كه چون پادشاهى از آنان بميرد، او را كفن مى پوشانند و بر باركش مى نهند، در حاليكه گيسوانش بر زمين كشيده مى شود، و به دنبال آن ، پير زنى است ، كه جاروبى به دست دارد، و خاك را از موهايش مى زدايد و مى گوييد: اى غافلان ! پند گيريد! و اى كم انديشان ! و فريب خوردگان ! دامن كوشش به كمر زنيد! اين ، فلان كس است . پادشاه شما بنگريد! كه پس از آن همه عزت و جلال ، دنيا او را به كجا كشانده است ! و پيوسته اين چنين به دنبال او فرياد مى زند، تا كوچه هاى تنگ شهر را بگذرند و سپس او را در گورش مى نهند و اين شيوه آنانست كه پس از مرگ هر پادشاهى چنين كنند.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
03-11-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
سخن يكى ازبزرگان : چون نفس تو از فرمانبرى تو سر باز زد، در آن چه مى خواهيد، او را فرمانبرىمكن !
شعر فارسى
مولوى مى گويد:
جان زهجر عرش ، اندر فاقه اى
تن زعشق خاربن ، چون ناقهاى
جان ، گشايد سوى بالا بال ها
تن ، زده اندر زمين چنگالها
اين دو همره ، يكديگر راراهزن
گمره آن جان كاو فروماندزتن
همچو مجنوند و چون ناقه اش يقين
مى كشد آن پيش و اين وا پس به كين
ميل مجنون ، پيش آن ليلى روان
يك دم از مجنون خود غافل شدى
گفت : اى ناقه ، چون هر دوعاشقيم
ما دو ضد، بس همره نالايقيم
تا تو باشى با من اى مرده ى وطن
بس ز ليلى دور ماند جان من
روزگارم رفته زين گون حالها
همچو تيغه قوم موسى ، سالها
راه نزديك و بماندم سخت دير
سير گشتم زين سوارى ،سير،سير
سرنگون خود را ز اشتردرفكند
گفت : سوزيدم زغم تاچند؟!چند؟!
آنچنان افكند خود را سوى پست
كز فتادن از قضا پايش شكست
پاى خود بر بست و گفتا: گوهرشوم
در خم چوگانش غلتان مى روم
زين كند نفرين حكيم خوش دهن
عشق مولا كى كم از ليلابود؟
گوى شو! مى گرد بر پهلوى صدق !
غلت غلتان در خم چوگان عشق
لنگ و لوك و خفته شكل و بى ادب
سوى او مى غنج و او را می طلب
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
03-11-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
همه در چشمه ی مهتاب غم از دل شویند
امشب ای مه تو هم از طالع من غمگینی
نرو زیبا رفتنت واسه دلم ضرر داره
اونورا آدم بد فراوونه ، خطر داره
سایه روشن چشات داد می زنه می خوای بری
شب ناز مژه هات علامت سفر داره
نرو زیبا همیشه وحشت من از این بوده
که یکی یه جایی به چشمای تو نظر داره
تو مراقب تمام لحظه هامی ، می دونی
نباشی هر کی تو دستاش ، دو سه تا تبر داره
منم این دیارو ، این آدما رو دوس ندارم
ولی هر چی که باشه دنا داره ، خزر داره
نرو زیبا ، لااقل به خاطر درخترکی
که یه دل از همه عاشقا دیوونه تر داره
تو بمون حتی اگه مال کس دیگه بشی
بودنت رو خط به خط زندگیم اثر داره
نرو زیبا بسمه هر چی که پیشم نبودی
به خدا این دخترک یه قلب در به در داره
می ری اونجا چه کنی دل منو بسوزونی ؟
یگی مشکل توا ، عاشقی دردسر داره
نرو زیبا به خدا از این دیوونه تر می شم
واسه اون چشمای تو تفاوتی اگر داره
تو فقط نمی دونی چه قدر دوست دارم همین
خدا اما شاید از این عاشقی خبر داره
نرو زیبا هستی مریم عاشقت اینه
یه دل و یه زیبا و یه دنیا چشم تر داره
تو نباشی می میرم ، اما چی گفتم مردنم
واسه ی تو و خیالات فرقی ام مگر داره ؟
زندگی سازیه که ما همه کوکش می کنیم
زیر داره ، بالا داره ، پایین داره ، زبر داره
گاهی تلخه ، مث جام شوکرانه رفتنت
گاهی ام مثل خیال موندنت شکر داره
بال پرواز ندارم اما بری باهات میام
دل واسه بودن با تو ، هزار تا بال و پر داره
اینو گفتم که نری ، باز ولی با خودت بگی
جایی نیس این دختره دس از سر ما برداره
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
03-11-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
وقتی که صحبت از عشق میاد همه ما ذهنمون به یه عشق زمینی با جنس مخالف متمرکز میشه ولی اگه یه کم به خودمون و آرامش خودمون فکر کنیم میبینیم که میشه عاشق چیزای قشنگ دیگه هم شد
مالحظه ها رو می گذرونیم تا به خوشبختی برسیم ولی افسوس که خوشبختی همان لحظه هایی بود که گذراندیم
هرموقع خواستی از كسی جدا بشی یادت نره بهترین راه اینه كه بهش بگی برای همیشه خدانگهدار، شاید طرف مقابلت ناراحت بشه و قلبش بشكنه ولی بهتر ازاینكه منتظر بمونه
اگر سهم من از این همه ستاره فقط سوسوی غریبی است، غمی نیست. همین انتظار رسیدن شب برایم كافیست
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
03-11-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
حضرت موسی(ع) و مرد کشاورز
روزی حضرت موسی به خداوند متعال عرض کرد: دلم می خواهد یکی از آن بندگان خوبت را ببینم. خطاب آمد: به صحرا برو. آنجا مردی کشاورزی می کند. او از خوبان درگاه ماست. حضرت به صحرا آمد و مردی را مشغول به کشاورزی دید. حضرت تعجب کرد که او چگونه به درجه ای رسیده است که خداوند می فرماید از خوبان ماست. از جبرئیل پرسش کرد. جبرئیل عرض کرد: در همین لحظه خداوند او را امتحان میکند، عکس العمل او را مشاهده کن. بلیه ای نازل شد که آن مرد در یک لحظه هر دو چشمش را از دست داد. نشست و بیلش را در مقابلش قرار داد و گفت: مولای من تا تو مرا بینا می پسندیدی من داشتن چشم را دوست می داشتم. حال که تو مرا نابینا می پسندی من نابینایی را بیش از بینایی دوست می دارم. حضرت دید این مرد به مقام رضا رسیده است. رو کرد به آن مرد و فرمود: ای مرد من پیغمبرم و مستجاب الدعوه. میخواهی دعا کنم خداوند چشمانت را شفا دهد؟ مرد گفت: خیر. حضرت فرمود: چرا؟ گفت: آنچه مولای من برای من اختیار کرده بیشتر دوست می دارم تا آنچه را که خودم برای خودم بخواهم.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
03-11-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
جملات زيبا و تامل برانگيز از شكسپير
ای جسارت! دوست من باش.ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- دوستی نعمت گرانبهائی است ،خوشبختی رادوبرابر می کندوبه بدبختی تخفیف میدهد.ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- ---------
اگر كسی را دوست داری رهایش كن سوی تو برگشت از آن توست و اگربرنگشت از اول برای تو نبوده ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------
از بزرگی نترس؛ بعضی بزرگ زاده میشوند، برخی بزرگی را به دست میآورند و بعضی بزرگی را به دامانشان میاندازند. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- ---------
آه که دروغ چه چهره زیبایی دارد. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- -
به لبهایت خوار و خفیف کردن نیاموز که برای بوسیدن آفریده شده اند. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- ---
خدا به تو یک صورت داده است و تو از آن صورت دیگری ساخته ای. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- -----
صورت شما كتابیست كه مردم می توانند از آن چیز های عجیب بخوانند. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- ------
به عمقت برو، در بزن و بپرس قلبت چه میداند. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- ------
اگر کلمات نایاب شوند، به ندرت بیهوده مصرف میشوند. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- ---
با خنده و شادی، نگذار چین و چروکهای پیری از راه برسند. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- ---------
چقدر بدبختند آنان که صبر و شکیبایی ندارند؛ مگر نه آن است که زخم ذره ذره التیام می یابد. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------
ترسو قبل از مرگش بارها میمیرد؛ دلیر فقط یک بار طعم آن را میچشد.ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- ------
عجیب است که گوش بشر در مقابل نصیحت کر شود ولی نسبت به چاپلوسی شنوا . ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- --
موطن آدمی را در هیچ نقشه جغرافیای نشانی نمی توان یافت، موطن آدمی در قلب همه کسانی است که دوستش دارند! ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- -----
چرخ فلک، قایقهایی را به حرکت در میآورد که پارو آنها را به حرکت درنیاورده است.ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- -
زندگی داستانی است که یک ابله تعریف میکند؛ پر از غوغا و هیاهو اما نامفهوم.ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- --------- --
زندگی کمدی است برای کسی که فکر می کند و تراژدی است برای کسی که احساس می کند. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- ----
اگر غبطه خوردن به عزت و شرافت گناه است پس من مجرمترین روح زمینم. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- --------- --------- ------
چیزی نداشته باشی؛ چیزی برای از دست دادن نداری. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- ------
ظن و گمان همیشه در کمین ذهن گناه آلود است. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------
جهنم خالی است چون همه دیوها اینجا هستند. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- ---
مگر پرتو شمع تا کجا میرسد؛ مرگ خوب هم در این دنیای حرف نشنو همین قدر میدرخشد. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- ---
من در قید خوشنودی تو، با جوابی که میدهم، نیستم. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- --------- -
اگر انجام دادن، به اندازه دانستن نیک از بد آسان بود، نمازخانه ها کلیسا بودند و کلبه درویشان قصر پادشاهان. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- --------- --------- -
اگر توانستی با نگاه به بذرهای زمان بگویی کدام جوانه میزند و کدام نمیزند، بعد با من حرف بزن. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- --------- -----
نه خوب است و نه بد؛ فکر ماست که از آن خوب یا بد میسازد. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- --
زندگی به اندازه یک داستان تکراری که گوش گنگ مرد خواب آلود را می آزارد خسته کننده است.ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- ---------
مثل امواج که به سوی ماسه های ساحل شتابانند لحظات ماست که برای رسیدن به پایان بیقرارند. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- --------- --------- --
ای خدا، ای خدا! تا کی اسیر پلیدی [ناشی از] دروغ بمانیم. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- -----
عشق جوانتر از آن است که بداند وجدان چیست. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- ------
هر که سرگیجه دارد فکر میکند دنیا دور خودش میچرخد. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- -----
آدمها پنجره را به روی طلوع خورشید میبندند. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- ---
غرورم با ثروتم از دست رفت. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- -----
چه غم شیرینی است جدایی. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- --------- --
شیطان برای رسیدن به مقصودش به کتاب آسمانی هم استناد میکند. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- --------
گوشهایت را به همه بسپار اما صدایت را به عدهای معدود. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- --------- ---
به افکارت زبان نده. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- -------
ظرف که خالی باشد صدای بیشتری دارد. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --
دوران طلایی پیش روست نه پشت سر. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------
اگر اشکی داری آماده شو تا آن را فرو بریزی. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- -------
ماه زده [دیوانه]، عاشق و شاعر از یک قماشند: هر سه اهل خیال.ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- ---------
محتوای جاه طلبی به مثابه سایه رؤیاست. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- -------
هنوز هنری خلق نشده که افکار را از روی صورت بازسازی کند.ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- -
هر کس باید با شکیبایی نتیجه رفتارش را تحمل کند.ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- ----
وزن دشمن را بیشتر از آنچه به نظر میآید حساب کن. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- -------
سه ساعت زودتر بهتر از یک دقیقه دیرتر. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- --------- ----
برای آن که کار درست بزرگی انجام بدهی، اشتباه کوچک مرتکب شو. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- ---------
آن که تاج بر سر دارد، بیقرار سر بر بالین گذارد .ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- -
محکوم زمانیم و زمان محکوم گذشتن. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- ---------
هر آنچه گذشت مقدمه است.ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- --------- --------- --
وقتی پدر به پسر [چیزی] میدهد هر دو میخندند؛ وقتی پسر به پدر [چیزی]میدهد هر دو میگریند. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- ----
وقتی غم میآید، فقط با یک مأمور مخفی نمیآید بلکه با چند لشکر از راه میرسد.ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- ---
آهسته و عاقلانه! آنان که تند میدوند سکندری میخورند.ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- --------- -----
زاده شدن همچون ربوده شدن است، که بعد از آن به عنوان برده فروخته میشوی. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- --------- -----
آن کس که جرأت انجام کارهای شایسته دارد، انسان است. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- ---
آن کس که مال مرا بدزدد، چیز بی ارزشی را ربودهاست، اما آنکه نام نیک مرا برباید، جزئی از وجود مرا میبرد که او را غنی نمیکند اما در واقع مرا حقیر میسازد. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- ---------
آیا میدانید که انسان چیست؟ آیا نسب و زیبایی و خوشاندامی و سخنگویی و مردانگی و دانشوری و بزرگمنشی و فضیلت و جوانی و کرم و چیزهای دیگر از این قبیل، نمک و چاشنی یک انسان نیستند؟ ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- -
از دست دادن امیدی پوچ و آرزویی محال، خود موفقیت و پیشرفت بزرگی است. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- --------
اگر در این جهان از دست و زبان مردم در آسایش باشیم، برگ درختان، غرش آبشار و زمزمه جویبار هریک به زبانی دیگر با ما سخن خواهند گفت. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------
اگر دوازده پسر داشتم و همه را به طور یکسان دوست میداشتم و یازده پسرم را در راه میهن قربانی میکردم، بهتر از این بود که یکی پس از دیگری در بستر خواب بمیرند. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- --------- ---------
امان از وقتی که مردم، دزد عقل را به گلوی خود بریزند، منظور از دزد عقل، مشروبات الکلی است، واقعأ که هیچ عاقلی این کار را نمیکند. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --
اندیشهها، رؤیاها، آهها، آرزوها و اشکها از ملازمان جداییناپذیر عشق میباشند. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- ---
ای فتنه و فساد، تو چه زود در اندیشه مردان نومید رخنه میکنی. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- --
بدیهای ما در دنیا به یادگار میماند و خوبی هایمان همراه با ما به گور میرود. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- --------- -------
بذلهگویی برازندهترین لباسی است که در یک مجلس میتوان پوشید. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- -------
برای دشمنانت کوره را آنقدر داغ مکن که حرارتش خودت را نیز بسوزاند. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- ---
به دست آور آنچه را که نمیتوانی فراموشش کنی و فراموش کن آنچه را که نمیتوانی بدست آوری. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- -
تردیدهای ما خائنینی هستند که با نصایح خود، ما را از حمله به دشمن باز میدارند، درحالی که تصمیمی راسخ و حملهای به موقع میتواند فتح و پیروزی را نصیب ما سازد. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- ----
تملق خوراک ابلهان است. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- --
جاییکه تخم محبت کاشته شود، شادمانی میروید. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- ---
جوانی و پیری با یک دیگر قابل مقایسه نیستند. جوانی مایه نشاط و سعادت است و پیری موجب فلاکت و حسرت. جوانی نیمروز زندگانی است و پیری شبانگاه ظلمانی. جوانی دوره خودنمایی و شجاعت است و پیری روزگار ترس و مذلت، جوان چون آهوی وحشی با نشاط و غرور در وادی زنگی میدود و پیر چون مردی لنگ آهسته و با هزار زحمت ، قدم برمیدارد. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- -
جوانی جرعهای است فرحانگیز ولی حیف که به پیری آمیخته است. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- ---------
چراغ کوچکی در شب، تاریکی را میشکافد و به اطراف نور میدهد، کار خوب اگرچه کوچک و ناچیز باشد در نظر من کوچک و ناچیز نیست. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- -
در سرتاسر اعمال بشر، جزر و مدی موجود است که اگر آدمی در مجرای آن واقع شود، به ساحل سعادت میرسد وگرنه سراسر عمر وی در گودالهای بدبختی و فلاکت سپری خواهد شد. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- -------
در سینه خود شرارهای آسمانی دارم که نامش وجدان است.ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- -----
دشمنان بسیاری دارید که نمیدانند چرا دشمن شما هستند ولی همچون سگ های ولگرد هنگامی که رفقایشان بانگ بردارند، آنها نیز پارس میکنند. ویلیام شکسپیر
------------ --------- ----
دنیا مانند یک تماشاخانهاست، هرکس رل خود را بازی میکند و سپس مخفی میشود.ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------
دوستی نعمت گرانبهایی است، خوشبختی را دوبرابر میکند و از بدبختی میکاهد. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- ---------
دنیا، سراسر صحنه بازی است و همه بازیگران آن به نوبت میآیند و میروند . نقش خود را به دیگری میسپارند. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- ------
دیدن و حس کردن، وجودداشتن است، زندگی در اندیشهاست. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- -------
دیوانه خودش را عاقل میپندارد و عاقل هم میداند که دیوانهای بیش نیست. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- ---
زنبور هرچقدر باشد،گل از آن بیشتر است؛ دلهای ماتم زده هر اندازه باشند، قلبهای شاد زیادترند. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- ------
زندگی از تار و پود خوب و بد بافته شدهاست، فضیلت ما وقتی میتواند بر خود ببالد که از خطاهای ما شلاق نخورد و جنایتهای ما وقتی نومید میشود که مورد ستایش فضیلتهای ما قرار نگیرد. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --
سعادتمند کسی است که به مشکلات و مصایب زندگی لبخند زند. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- -------
شادمانی در خانهای است که مهر و محبت در آن مسکن دارد. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- -------
شخص عاقل و هشیار به هرجا قدم بگذارد، سعادت و فراغت بال همراه اوست زیرا در جهان بجز خوبی وزیبایی چیزی نمیبیند. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- --
عشق غالبأ یکنوع عذاب است، اما محروم بودن از آن مرگ است! ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- ---
عقل و هوش خود را با خوشی و نشاط دمساز کن تا هزاران آسیب از میان برود و عمرت دراز شود. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- ---------
علامت و نشان حقیقی اصالت و علو شأن، نوازش و ترحم آمیخته با شادمانی و گشادهرویی است. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- --
کاری که وظیفه و صمیمیت در آن دخالت دارد، خللپذیر نیست. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- -----
کسانی که دنیا را از دست میدهند آن را با فکر و وسواس میخرند. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- -
کشنده تر از نیش مار ، بچه حقناشناس است. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- ----
کینه پنهان نمیماند. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------
گذشت زمان هرچه از موهای مردم میکاهد، به خرد آنها میفزاید. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- --------- -----
گریه ما وقت تولد از آن رو است که به صحنه بزرگ جنون و حماقت وارد شدهایم. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------
مردی که دردرون خویش موسیقی ندارد و نداهای خوش و دلنشین او را تحت تأثیر قرار نمیدهد، برای خیانت، توطئه و غارتگری مناسب میباشد و هیچ کس نباید به او اعتماد کند. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- ------
مسکنت در کوی هنرمندان و رنجبران راه ندارد و شادمانی در خانوادهای است که مهربانی در آن جا حکومت میکند. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- ----
مصائب خود را مانند لباستان با کمال بیاعتنایی تحمل کنید. ویلیام شکسپیر
------------ --------- -----
من از خوشبختیهای این جهان بهرهمند گردیدهام زیرا در زندگی عاشق شدهام. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- -
من همیشه میل دارم از اشخاص نجیب پیروی کرده و از آنان چیز بیاموزم. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------
موفقیت هائی که نصیب بشر شده عمومأ در سایه تحمل و بردباری بودهاست. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- ---
میدانیم که چیستیم اما نمیدانیم که چه میشویم. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- ---
وجود ما به منزلهٔ باغی است که ارادهٔ ما باغبان آن است. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- -------
وقتی ناراحتی بزرگی پیش آید، رنج و غمهای دیرین از یاد میرود. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- ---
هر اندازه گناهی بزرگ کهنه شود و به حال اختفا باقی بماند سرانجام هنگام مرگ یا بروز خطر، چون فرصت کشف آن فرارسد، به صورت موحشی زهر خود را برجان آدمی میریزد. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --
هر چه را که دوست داری بدست آور وگرنه مجبور میشوی هر چه را که بدست میآوردی دوست داشته باشی.ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- -------
هرکس فقیر و قانع باشد ثروتمند است. ویلیام شکسپیر
------------ --------- ---------
همیشه حرف حق را بدون بیم بیان کن و شیطان را خجل ساز. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- -------
همیشه کار کنید و بکوشید تا جامه افتخار و عظمت را بپوشید، همیشه در نظر داشته باشید که افتخارات تازهای به دست آورید زیرا افتخارات گذشته همچون شمشیری است که زنگ زده و از رونق افتاده باشد . ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- -
هیچ چیز ، بد یا خوب نیست، فقط نیروی اندیشه بدی و خوبی و سعادت و شقاوت را میآفریند. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --
یقینأ رفتار حکیمانه یا وضع جاهلانه همچون بیماری از شخصی به شخص دیگر سرایت میکند، پس لازم است که انسانها مواظب انتخاب معاشران خود باشند. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- --
اگر تمام شب را بخاطر از دست دادن خورشید گربه کنی لذت دیدن ستارهها را از دست خواهی داد. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- ---------
داشتن علم بهتر از داشتن ثروت است ولی نداشتن ثروت بدتر از نداشتن علم است. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- ----
در دریای پرتلاطم زندگی همیشه موجی را می توان یافت که اگر با آن حرکت کنید شما را به ساحل خوشبختی می رساند. ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- ------
به خدا سوگند که خروارها فریب خوردگی بهتر از یک جو بدگمانی است.ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- -
احمق ها هیچ گاه کمتر از عهد کنونی محبوبیت نداشتنه اند ، چون خردمندان به جای آنان خودنمایی میکنند و نمیدانند از عقل خود چگونه بهره ببرند زیرا رفتارشان تؤام با تقلید است .ویلیام شکسپیر
------------ --------- --------- --------- --------- -
من تو را همچون خوابی در خاطر دارم،خوابی زیبا هنگامی که چون پادشاهی می خوابم و وقتی بیدار می شوم تو را در بر ندارم . ویلیام شکسپیر
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
03-11-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
چگونه بر شيطان چیرهشویم ؟
این یک واقعیت است که اگر شیطان از ما دست بردارد آسوده و راحت می شویم ؛ همه می دانیم که شیطان دشمن آشکار ما است و در هر مكاني بر حسب حال و وضع نقشي را بر عهده مي گيرد و هرگز نا امید نمی شود مگر از كسي كه مؤمن باشد و به اسلحه هاي زير مجهز شده باشد:
1ـ نيروي ايمان :
ـ نيروي تحريك كننده و نتيجه بخش، كه نتيجه اش عبادت خداوند وپايداري هميشگي و پايبندي به حدود وكارهاي پی در پی است تا در نهايت به رضايت خداوند پاك و بلند مرتبه می رسد.
ـ نيروي ثمر بخش همراه تمام اركان ايمان ، و تا زماني كه به طور كامل و جامع از آن متاثر شود استمرار دارد .
ـ اين نيروي ايمان او را به گونه اي بار مي آورد كه با غيب و غیبیات زندگی کندو به طور يقين و بدون شك بدان ايمان داشته باشد.
ـ فرصتي براي كاشتن شك و شبهه در دست شيطان باقی نمی گذارد .
ـ و بدین صورت با ايمان و همراه ايمان وبراي ايمان زندگي می كند ، پس بر شيطان پیروز می شود .
2ـ نيروي دروني:
واقعیت دارد که نفس انسان منبع شرارت وگناه است و مملکت و سرزمینی آماده شده براي شيطان است.
ـ اما با تزكيه و خلوص نيت و با تلاش و كوشش به باغي پر ثمر يا به نوري كه در بندگي شبانه می درخشد متحول مي شود .
ـ و نيروي مطلوب وكافي را در مقابل شيطان به دست مي آورد.
ـ واين نيرو باعث جرأت و شهامت انسان در مكانهاي خوف و ترس و سخاوت وی در حالات بخل ورزی و عفت وپاكي انسان در مقابل شهوات و صبر در حالت خشم و عصبانيت و مقاومت در برابر آزمايشات زندگي و همچنين باعث استعداد و آمادگی برای امتحانات و پاكي وخلوص دل در ميان بيابانهاي تا ريكي وظلم می شود .
3ـ نيروي عقل:
ـ نيروي عقل كه نتيجه آن در تصور اسلامي شناخت شيطان وحقيقت او است.
ـ واين نيرو علمي است كه منابع شرعي را با راهها وگذرگاههاي شيطاني تطبيق مي دهد.
ـ علم و آگاهی به مبارزههای شيطانی با انسان در طول تاريخ.
ـ آگاهي به حيله هاي شيطاني در تمامی زمينه هاي زندگي.
ـ شناخت حقيقت عقل، باعث می شود که انسان به وسيله تأثير گذاریهای شيطانی ازحد و مرز خود تجاوز نکند.
* به اميد خدا اينچنين بر شيطان غلبه كنيم
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
03-11-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
طنز
عشق كنكور
نخستين بار گفتش كز كجايي
بگفت از پشت سد آشنايي
بگفت آنجابه صنعت در چه كوشند
بگفت نكته خرند و تست فروشند
بگفتا تست فروشي در ادب نيست
بگفت از درس خوانان اين عجب نيست
بگفت از دل شدي عاشق به كنكور
بگفت از دل چه مي گويي من از زور
بگفتا عشق كنكور بر تو چون است
بگفت از جان شيرينم فزون است
بگفتا تست ز بهرش كي زني خوب
بگفت آنگه كه باشيم خفته در جوي
بگفتا گر كند مغز تو را ريش
بگفت مغزم بود اين گونه از پيش
بگفتا سخت مگير كنكور كه سهل است
بگفت ايا پس ديوار وهم است
بگفت ارمن بيارم رتبه اي ناب
بگفتا وه چه مي بيني تو در خواب
چو عاجز گشت اميد در جوابش
بيامدش نوميد و كنارش
به ياران گفت كز ادم حسابي
نديدم كس بدين نوميد نابي
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 09:17 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|