مشاعره با حروف انتخابی

[ساقي]

قرار زندگانی آن نگارست
کز او آن بی‌قراری برقرارست

س

[haj_amir]

ساقي از مي باقي جرعه‌اي به خاک افشاند
در قلمرو ظلمت نامش آب حيوان شد

ش

[ساقي]

شراب داد خدا مر مرا تو را سرکا
چو قسمتست چه جنگست مر مرا و تو را

گ

[abadani]

گفت بر من تیغ تیز افراشتی
از چه افکندی مرا بگذاشتی
ک

[ساقي]

کالبد ما ز خواب کاهل و مشغول خاست
آنک به رقص آورد کاهل ما را کجاست


ز

[دانه کولانه]

ز دستم بر نمی خیزد که یک دم بی تو بنشینم
بجز رویت نمی خواهم که روی هیچ کس بینم

-----------------------------------------------------

ز دست محبوب ندانم چون كنم

وز هجر رويش ديده جيحون كنم
==============================
ز من نگارم خبر ندارد
به حال زارم نظر ندارد

خبر ندارم من از دل خود
د ل من از من خبر ندارد
================================
اینم 3 تا ز عالی .... که هر سه تاشو به آواز و تصنیف خوندن.....
همه شم خاطره انگیز و بزرگ و معروفه....

"پ"

[ساقي]

بنشسته‌ام من بر درت تا بوک برجوشد وفا
باشد که بگشایی دری گویی که برخیز اندرآ

ت

[haj_amir]

تا به نزديک‌ترين وعده‌ي وصلت برسم
از خدا مي‌طلبم عمر ابد پيوندي

ج

[ساقي]

جمع باشید ای حریفان زانک وقت خواب نیست
هر حریفی کو بخسبد والله از اصحاب نیست

ح

[haj_amir]

حافظ از حشمت پرويز دگر قصه مخوان
که لبش جرعه کش خسرو شيرين من است

ف