مشاعره واژه ای

[yad]

ای صبا باساکنان شهریزد ازما بگو

کای سرحق ناشناسان گوی چوگان شما

گرچه دوریم از بساط قرب، همّت دورنیست

بنده ی شاه شمائیم وثناخوان شما

[FereShteH]

ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا

[مهبا]

پیش ما مخوانید افسانهٔ فنا را

هرکس نمی‌شناسد آواز آشنا را

[yad]

نوشته اصلی توسط مهبا

جزپیش ما مخوانید افسانهٔ فنا را

هرکس نمی‌شناسد آواز آشنا را

در چشم کس نمانده ست گنجایش مروت
زین خانه ها چه مقدار تنگی گرفت جا را

از دستبرد حاجت نم در جبین نداریم
آخرهجوم مطلب شست ازعرق حیا را

[MAHDI]

بی پرده فتادیم در آغوش تو ای گل
چون شبنم پاکیم حیا را نشناسیم

[اهورا]

… یار که پیوست بی قرار خود است
چه در قفا و چه در جلوه در قرار خود است
همیشه واله نقش و نگار خویشتن … است
هم اوست آینه هم شاهد است و هم مشهود
بزیر زلف و خط و خال پرده دار خود است
هم اوست عاشق و معشوق و طالب و مطلوب
براه خویش نشسته در انتظار خود …

[MAHDI]

به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

[اهورا]

عاقلان عیب من ازباده پرستی نکنید

عالمی هست دراین گوشه میخانه مرا

[MAHDI]

بهشت عدن اگر خواهی بیا با ما به میخانه

که از پای خمت روزی به حوض کوثر اندازیم
حافظ

[آناهیتا الهه آبها]

نگاه کن که غم درون دیده ام چگونه قطره قطره آب میشود
چگونه سایه ی سیاه سرکشم اسیر دست آفتاب می شود
نگاه کن تمام هستی ام خراب می شود
شراره ای مرا به کام می کشد
به اوج می برد، مرا به دام می کشد
نگاه کن تمام آسمان من پر از شهاب می شود...

هــــــــــــــی...