دوستان روز چهارشنبه سی ام فروردین 91 ساعت 19:00 غروب ، یکی از همکاران بنده توسط یک ماشین پژو 206 با سه سرنشین ، تنها به دلیل تاکسی خور نبودن مسیر و استیصال ناشی از عجله به رسیدن به خانه ، در خیابان سئول نزدیک قرارگاه نیروهای انتظامی جنب ده ونک ، ربوده میشود
: بقیه حادثه از زبان مال باخته
به محض ورودم به اتومبیل سرنشین صندلی عقب ، پس گردنم را گرفت و نوک قمه را به بدنم فشرد
اولین چیزی که ازم گرفتند موبایلم بود چون شاید میترسیدند در زنگ زدن به پلیس دستم سریع باشه بعد مجودی نقدی کیف پولم و کارتهای اعتباری و ساعت و محتویات جیبهام رو مورد بازرسی قراردادند و شماره رمز کارتهای عابر بانکم رو گرفتند و با استفاده ازعابر بانکهای طول مسیر سه مورد 200000 تومان یعنی مجموعاً 600000 تومان از کارتهام برداشت کردند ، همه اینها در حالی بود که همش در اتوبانهای چمران و نیایش و اون حول و حوش من را میچرخوندن
خلاصه ملایمت من در برخورد باهاشون اونارو متقاعد کرده بود که همراه با اموالم ، جونم رو هم نگیرند
شاید هم اینقدر سابقه دار و حرفه ای بودن که مشکل چهره شناسی نداشتند
و من از خدای مهربون بخاطر همین موضوع بسیار شاکرم
از بخت بد در میانه راه همسرم به موبایلم زنگ زد و همون عقبیه گفت که جواب بدم و بهش بگم توی ترافیکم و دیر میام ،اما یکیشون که معلوم بود حرومزاده تر از اون دوتای دیگه است ، درکمال بیشرمی توی گوشم گفت که با خانمم زیر پل ستارخان قراربزارم که در حقیقت اونا برن سروقتش ، ولی خوشبختانه اراده اون دوتای دیگه به این کار نبود، چونکه ظاهرا ً بیخیال ادامه ماجرا شدند و منو برگردوندند به ده ونک و موقع پیاده شدن اولاً مدارکم رو پانصد متر جلوتر توی پیاده رو انداختند تا من مجبور بشم جهت عکس اونا حرکت کنم و ثانیاً یکیشون خیلی خط و نشون برام کشید که اگه آژانس بگیری بیای پیمون خلاصه ترمز دستی میکشم میام پایین جیگرتو از سینت در میارم و از این حرفا
اما پس از اینکه من اونا رو مطمئن کردم که این چیزها الان توی این شرایط به ذهنم نمیرسه و حتی اگر یه کلاشینکف هم با خودم داشتم ، از شدت ترس نمی تونستم ازش استفاده کنم، پیادم کردن و در تمام این مدت یکی که قمه دستش بود مثل یک اسکورت من رو سوار و پیاده میکرد
دست آخر هم من رو وادار کردند که از یه شیب تند پایین برم تا فرصت داشته باشند دور بشند
درخاتمه باید بگم اگه با دقت به این ماجرا توجه کنیم ،
اگر احساس کردین مسافرها از قبل باهم آشنا هستند ، اصلاً مرام کش نشین ، که آخی بیچاره برای کمک به من وایساده ، نخیر عزیز حتماً برای کمک به خودشونه که وا میسدن
توصیه های یک پلیس براي امنيت شخصي
1- قویترین قسمت بدن شما آرنجتان میباشد...
در صورتیکه به اندازه کافی به شخصی نزدیک هستید که بتوانید از آرنجتان استفاده نمایید، این کار را انجام دهید...
2-در صورتیکه دزدی از شما کیف پولتان را خواست، آن را به او تحویل ندهید
کیف را به سمتی دور، ترجیحا در حیاط منزل مجاور پرتاب کنید...
ممکن است این شانس وجود داشته باشد که دزد به کیف شما بیش از خود شما علاقه نشان دهد و به سمت کیف برود در این لحظه شما فرار کنید...
3-در صورتیکه شما را داخل صندوق ماشین انداخته اند چراغ های عقب را در آورید...
و دستتان را از سوراخ بیرون برده، دیوانه وار آن را تکان دهید راننده شما را نمیبیند،...
اما سایرین میبینند. این کار جان افرادی ر نجات داده است...
4- خانم ها معمولا عادت دارند که هنگامیکه پس از خرید یا کار وارد اتومبیل خود می شوند...
در آن بنشینند و کارهای دیگر انجام دهند ممکن است کسی شما را زیر نظر داشته باشد...
و در یک فرصت مناسب از در سمت پیاده رو وارد اتومبیل شده اسلحه یا چاقویی را به طرف شما بگیرد و به شما گوید که به کجا بروید و حوادث ناگوار بعدی به وقوع بپیوندد.
به محض اینکه وارد خودرو شدید، درها را قفل کرده و محل را ترک کنید اگر هنگامیکه سوار خودرو شدید،...
شخص دیگری نیز در اتومبیل بود و اسلحه ای را به سمت شما نشانه رفت متوقف نشوید...
تکرار میکنم اتومبیل خود را متوقف نکنید به جای ترمز کردن،...
پای خود را بر روی گاز فشار دهید و با سرعت به چیزی بکوبانید که ماشین خرد شود ...
كمربند ايمني و يا کیسه هوا جان شما را نجات خواهد داد...
و اگر دزد دیگری در صندلی عقب نشسته باشد به محض برخورد ماشين با مانع...فرار کنید،
كه فرار كردن بهتر از این است جسد شما را در جایی پیدا كنند...
5- چند نکته هنگام سوار شدن به ماشین در یک پارکینگ مسقف یا سرپوشیده:
حواس خود را جمع کنید. اطراف خود، درون ماشین و صندلی عقب را نگاه کنید ...
زمین سمت پیاده رو را نگاه کنید... اگر ماشین شما در کنار یک ون بزرگ پارک است...
از در سمت پیاده رو سوار اتومبیل شوید بیشتر قاتل های زنجیره ای
قربانیان خود را در حالیکه می خواهند سوار ماشین شوند به داخل ون میکشند...
به ماشینی که در سمت خیابان و یا پیاده رو، نزدیک ماشین شما پارک است نگاه کنید...
اگر مردی تنها در صندلی ای که نزدیک ماشین شما است، نشسته است به عقب برگردید و با یک نگهبان یا پلیس به ماشین خود نزدیک شده و سوار شوید...
6- همیشه از آسانسور به جای پله استفاده نمایید...
راه پله ها مکان هایی ترسناک برای تنها بودن هستند و بخصوص در شب مکان های خوبی برای انجام جنایت و زورگیری می باشند...
7- در صورتیکه شخصی اسلحه دارد و شما از او فاصله بيش از سه متر دارید يقينا بهتر است كه بدوید...
شخص مهاجم فقط مي تواند بدون دقت به شما شلیک کند ...
در حالیکه شما یک هدف متحرک هستید، احتمال اینکه تیر به شما بخورد 4 درصد است...
و همچنین به احتمال زياد محلی از بدن که مورد اصابت گلوله قرار میگیرد، یکی از اعضاي حیاتی بدن شما نیست... ترجیحا به صورت زیک زاگ بدوید...
8- خانم ها معمولا تلاش می کنند که عاطفي و دلسوز و شفیق باشند ...
اينطور زنانه و لطيف كه تابحال رفتار داشته ايد و با اين شرايط خاص متفاوت برخورد كنيد...!
براي همه كس اينطور نرم رفتار كردن اشتباه است و دیگر بس است...!!!
این رفتار ملايم ممکن است به شما صدمه زده و یا حتی به کشته شدنتان منجر شود...
رهبر باندی که یک قاتل بود و قتل های زنجیره ای انجام میداد مردی خوش تیب و با سواد بود. از حس شفقت زنان سوء استفاده میکرد : با عصایی در دست لنگان لنگان راه میرفت و برای سوار شدن به اتومبیل خود درخواست کمک میکرد...
9- نکته امنیتی دیگر:
شخصی به من گفت که دوستش صدای گریه یک بچه را شب هنگام در راهرو آپارتمان شنیده است...
و بدلیل اینکه دیر وقت بوده به پلیس زنگ زده است... او فکر میکرد که این عجیب است...
پلیس به او گفت: هرکاری که میکنی، در را باز نکن... زن گفت که این مانند صدای یک بچه است که انگاراز پنجره به بیرون خزیده و ممکن است وارد خیابان شود... او نگران بچه است...
پلیس گفت، یکی از واحدهای اعزامی ما در راه است... هر کاری که میکنی، در را باز نکن!...
پلیس به او گفت که آنها فکر میکنند که یک قاتل قتل های زنجیره ای صدای یک بچه را ضبط کرده است و با استفاده از آن زنان را با فکر اینکه کسی یک بچه آنجا گذارده است، به بیرون از خانه میکشاند...
او گفت که آنها هنوز این موضوع را تایید نکرده اند. اما تعداد زیادی خانم تماس گرفته و میگویند هنگامیکه شب هنگام در خانه تنها بوده اند، صدای گریه یک بچه را از بیرون در میشنوند...
10- اگر صدای چکه آب از شیرهای بیرون خانه در نیمه شب شنیدید...
هرگز از منزل خارج نشوید و با تماس، از همسایه های خود کمک بگیرید...
ارسال این متن به دوستانتان می تواند روشنگر آنها باشد و از خطرات بالقوه رهایی یابند