|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
#6421
01-28-2012
|
||||
|
||||
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحل‌ها
__________________
|
| کاربران زیر از FereShteH به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#6422
01-28-2012
|
||||
|
||||
|
اي غايب از نظر به خدا مي سپارمت
جانم بسوختي و به دل دوست دارمت
__________________
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نيست و دلم بس تنگ است ، بی خيالی سپر هر درد است ، باز هم می خندم ، آن قدر می خندم که غم از روی رود
|
|
#6423
01-28-2012
|
||||
|
||||
|
ترسم این قوم که بر دردکشان می‌خندند
در سر کار خرابات کنند ایمان را
__________________
|
|
#6424
01-28-2012
|
||||
|
||||
|
ای نور چشم من سخنی هست گوش کن
چون ساغرت پر است بنوشان و نوش کن
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
| کاربران زیر از رزیتا به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#6425
01-28-2012
|
||||
|
||||
|
نماز شام غریبان چو گریه آغازم
به مویه‌های غریبانه قصه پردازم
__________________
یک پاییز فقط برای من و تو
|
| کاربران زیر از shokofe به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#6426
01-28-2012
|
||||
|
||||
|
مردی ز کنندهٔ در خیبر پرس
اسرار کرم ز خواجهٔ قنبر پرس
__________________
|
| کاربران زیر از hossein به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#6427
01-28-2012
|
||||
|
||||
|
ساقی به نور باده بر افروز جام ما
مطرب بگو که کار جهان شد بکام ما
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#6428
01-28-2012
|
||||
|
||||
|
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
__________________
|
| 2 کاربر زیر از hossein سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش: | ||
|
#6429
01-28-2012
|
||||
|
||||
|
از بس که چشم مست درین شهر دیده ام
حقا که می نمی خورم اکنون و سرخوشم
__________________
ای بنده تو سخت بی وفایی ، از لطف به سوی ما نیایی هرگه که ترا دهیم دردی ، نالان شوی و به سویم ایی هر دم که ترا دهم شفایی ، یاغی شوی و دگر نیایی . . . ای بنده تو سخت بیوفایی ...
|
| کاربران زیر از mohammad.90 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#6430
01-28-2012
|
||||
|
||||
|
می‌شد آن کس که جز او جان سخن کس نشناخت
من همی‌دیدم و از کالبدم جان می‌رفت
__________________
|
| کاربران زیر از FereShteH به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
 |
| کاربران در حال دیدن موضوع: 6 نفر (0 عضو و 6 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 10:03 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.