|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
#6471
01-30-2012
|
||||
|
||||
یارم چو قدح به دست گیرد
بازار بتان شکست گیرد
__________________
ای بنده تو سخت بی وفایی ، از لطف به سوی ما نیایی هرگه که ترا دهیم دردی ، نالان شوی و به سویم ایی هر دم که ترا دهم شفایی ، یاغی شوی و دگر نیایی . . . ای بنده تو سخت بیوفایی ...
|
| 3 کاربر زیر از mohammad.90 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش: | ||
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#6472
01-30-2012
|
||||
|
||||
|
دل از جواهر مهرت چوصیقلی دارد
بود ز زنگ حوادث هر اینه مصقول
|
|
#6473
01-30-2012
|
||||
|
||||
|
لنگر حلم تو ای کشتی توفيق کجاست
که در اين بحر کرم غرق گناه آمده‌ايم
__________________
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نيست و دلم بس تنگ است ، بی خيالی سپر هر درد است ، باز هم می خندم ، آن قدر می خندم که غم از روی رود
|
|
#6474
01-30-2012
|
||||
|
||||
|
ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم
ای بی‌خبر ز لذت شرب مدام ما
__________________
|
|
#6475
01-30-2012
|
||||
|
||||
|
الا ای يوسف مصری که کردت سلطنت مغرور
پدر را بازپرس آخر کجا شد مهر فرزندی
__________________
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نيست و دلم بس تنگ است ، بی خيالی سپر هر درد است ، باز هم می خندم ، آن قدر می خندم که غم از روی رود
|
|
#6476
01-30-2012
|
||||
|
||||
|
یاد باد آنکه به اصلاح شما می شد راست
نظم هر گوهر ناسفته که حافظ را بود
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#6477
01-30-2012
|
||||
|
||||
|
دریای اخضر فلک و کشتی هلال
هستند غرق نعمت حاجی قوام ما
__________________
|
|
#6478
01-30-2012
|
||||
|
||||
|
اگر به کوی تو باشد مرا مجال وصول
رسد به دولت وصل تو کار من به اصول
__________________
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نيست و دلم بس تنگ است ، بی خيالی سپر هر درد است ، باز هم می خندم ، آن قدر می خندم که غم از روی رود
|
|
#6479
01-30-2012
|
||||
|
||||
|
لاله بوی می نوشین بشنید از دم صبح
داغ دل بود به امید دوا بازآمد
__________________
ــــــــــــــــــ خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟ ساقی کجاست؟ گو سبب انتظار چیست 
|
|
#6480
01-30-2012
|
||||
|
||||
|
دل از جواهر مهرت چو صيقلی دارد
بود ز زنگ حوادث هر آينه مصقول
__________________
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نيست و دلم بس تنگ است ، بی خيالی سپر هر درد است ، باز هم می خندم ، آن قدر می خندم که غم از روی رود
|
 |
| کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 08:53 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.