|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
#6481
01-30-2012
|
||||
|
||||
لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است
وز پی دیدن او دادن جان کار من است
__________________
|
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#6482
01-30-2012
|
||||
|
||||
|
تکيه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی
__________________
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نيست و دلم بس تنگ است ، بی خيالی سپر هر درد است ، باز هم می خندم ، آن قدر می خندم که غم از روی رود
|
| کاربران زیر از فرگل به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#6483
01-30-2012
|
||||
|
||||
|
رب آن شاهوش ماه رخ زهره جبین
در یکتای که و گوهر یک دانه کیست
__________________
ــــــــــــــــــ خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟ ساقی کجاست؟ گو سبب انتظار چیست 
|
|
#6484
01-30-2012
|
||||
|
||||
|
تا مرا عشق تو تعلیم سخن گفتن کرد
خلق را ورد زبان مدحت و تحسین من است
__________________
|
|
#6485
01-30-2012
|
||||
|
||||
|
تورانشه خجسته که در من يزيد فضل
شد منت مواهب او طوق گردنم
__________________
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نيست و دلم بس تنگ است ، بی خيالی سپر هر درد است ، باز هم می خندم ، آن قدر می خندم که غم از روی رود
|
| کاربران زیر از فرگل به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#6486
01-30-2012
|
||||
|
||||
|
من و دل گر فدا شدیم چه باک
غرض اندر میان سلامت اوست
__________________
|
|
#6487
01-30-2012
|
||||
|
||||
|
تو کافر دل نمی بندی نقاب زلف و می ترسم
که محرابم بگرداند خم آن دلستان ابرو
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
| کاربران زیر از رزیتا به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#6488
01-30-2012
|
||||
|
||||
|
ور باورت نمی‌کند از بنده اين حديث
از گفته کمال دليلی بياورم
__________________
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نيست و دلم بس تنگ است ، بی خيالی سپر هر درد است ، باز هم می خندم ، آن قدر می خندم که غم از روی رود
|
| کاربران زیر از فرگل به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#6489
01-30-2012
|
||||
|
||||
|
من چه گویم که قدح نوش و لب ساقی بوس
بشنو از من که نگوید دگری بهتر از این
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
| کاربران زیر از رزیتا به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#6490
01-30-2012
|
||||
|
||||
|
نوای بلبلت ای گل کجا پسند افتد
که گوش و هوش به مرغان هرزه گو داری
__________________
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نيست و دلم بس تنگ است ، بی خيالی سپر هر درد است ، باز هم می خندم ، آن قدر می خندم که غم از روی رود
|
| کاربران زیر از فرگل به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
 |
| کاربران در حال دیدن موضوع: 2 نفر (0 عضو و 2 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 01:44 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.