بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #641  
قدیمی 04-13-2011
REZA_JOON آواتار ها
REZA_JOON REZA_JOON آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Apr 2011
محل سکونت: نزدیک خدا...
نوشته ها: 59
سپاسها: : 4

32 سپاس در 20 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نفسم میگیرد در هوایی که نفس های تو نیست...


پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #642  
قدیمی 04-15-2011
yad آواتار ها
yad yad آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Oct 2010
محل سکونت: خراب آباد
نوشته ها: 1,032
سپاسها: : 577

868 سپاس در 544 نوشته ایشان در یکماه اخیر
yad به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

غمش در نهانخانه ی دل نشيند
به نازی که ليلی به محمل نشيند

بدنبال محمل چنان زار گريم
که از گريه ام ناقه در گل نشيند


خلد گر بپا خاری آسان بر آرم
چه سازم بخاری که در دل نشيند

پی ناقه اش رفتم آهسته ، ترسم
غباری بدامان محمل نشيند

مرنجان دلم را که اين مرغ وحشی
زبامی که بر خاست به مشکل نشيند

عجب نيست خندد اگر گل بسروی
که دراين چمن پای در گل نشيند

بنازم به بزم محبت که آنجا
گدايی به شاهی مقابل نشيند

الهی زليخا عزيزت بميرد
که يوسف به تخت تجمل نشيند

طبيب از طلب در دو گيتی مياسا
کسی چون ميان دو منزل نشيند؟
پاسخ با نقل قول
  #643  
قدیمی 04-16-2011
مهبا آواتار ها
مهبا مهبا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال بخش کرمانشاه
 
تاریخ عضویت: Aug 2010
محل سکونت: سرپل ذهاب
نوشته ها: 712
سپاسها: : 1,370

1,384 سپاس در 473 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

شب را نوشيده‌ام .

وبر اين شاخه‌هاي شكسته مي‌گريم.

مرا تنها گذار

اي چشم تبدار سرگردان!

مرا با رنج بودن تنها گذار.

مگذار خواب وجودم را پرپر كنم.
__________________

چای داغی که دلم بود به دستت دادم...آنقدر سرد شدم ...از دهنت افتادم


پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از مهبا به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #644  
قدیمی 04-16-2011
واران آواتار ها
واران واران آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Jan 2011
محل سکونت: شهر خوبان/كرمانشاه
نوشته ها: 99
سپاسها: : 0

9 سپاس در 9 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

شبیه یک جزیزه رو به جنونم، پر از عطش و خشتگی و بیقراری،
پر از بغض های غریبانه ای که در گلو ماندند و پر از اشک هایی
که کنج چشمانی خسته جای گرفتند و خشکیدند.
پراز حرف های ناگفته ام که جز سکوت مرحمی نمی یابد،
پر از زخم خنجر ناکسانم
پر از احساساتی که هیچگاه گفته نشد
پر از شب های بی ستاره ای که خاموش تر و تاریک تر از از ظلمتیست
پر از غبار پای نامردمان
پر از آه های سوزان
منم و یه جاده پر از غربت و بیکسی و پر از آرزو های بر باد رفته......
پاسخ با نقل قول
  #645  
قدیمی 04-18-2011
yad آواتار ها
yad yad آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Oct 2010
محل سکونت: خراب آباد
نوشته ها: 1,032
سپاسها: : 577

868 سپاس در 544 نوشته ایشان در یکماه اخیر
yad به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن میکنم

آینده این خونه را با شمع روشن میکنم

در حسرت فردای تو تقویمو پر می کنم

هر روز این تنهایی ر ا فردا تصور میکنم

هم سنگ این روزای من حتی شبم تاریک نیست

اینجا بجز دوری تو چیزی به من نزدیک نیست

هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن میکنم

آینده این خونه را با شمع روشن میکنم

دنیای این روزای من هم قد تنپوشم شده

اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده

دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده

تنها مدارا می کنیم دنیا عجب جایی شده



پاسخ با نقل قول
  #646  
قدیمی 05-04-2011
GhaZaL.Mr آواتار ها
GhaZaL.Mr GhaZaL.Mr آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: May 2011
محل سکونت: نیست. رفته است..
نوشته ها: 782
سپاسها: : 312

1,461 سپاس در 592 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Exclamation

این جهان پر از صدای حرکت مردمی است که همچنان که تو را می بوسند
طناب دار تو را می بافند ..!!!!!
__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود!
غزل/.
پاسخ با نقل قول
  #647  
قدیمی 05-04-2011
GhaZaL.Mr آواتار ها
GhaZaL.Mr GhaZaL.Mr آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: May 2011
محل سکونت: نیست. رفته است..
نوشته ها: 782
سپاسها: : 312

1,461 سپاس در 592 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم ؛ حرفی از جنس زمان نشنیدم !

-------------

شهر
در دل بهار نارنج ها خودش را جا می کند
و من بی خيال ا زتنهائی
به غربت هميشگی اشک هايم می خندم
بلند.. بلند ...

__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود!
غزل/.

ویرایش توسط GhaZaL.Mr : 05-04-2011 در ساعت 11:46 PM
پاسخ با نقل قول
  #648  
قدیمی 05-04-2011
GolBarg GolBarg آنلاین نیست.
مدیر روانشناسی

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 2,834
سپاسها: : 1,221

2,009 سپاس در 660 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط lili_barooni نمایش پست ها
این جهان پر از صدای حرکت مردمی است که همچنان که تو را می بوسند
طناب دار تو را می بافند ..!!!!!
و اون طناب را به نام عشق دل نگرانی و توجه شان برایت آماده میکنند.
__________________

پاسخ با نقل قول
  #649  
قدیمی 05-05-2011
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

من از تکرار این تاریک وهم انگیز
من از خاموشی لبهای این ایام غم انگیز
از این درد فرو خورده به چشم خسته ی پاییز
پر از شب گریه های خیس این مرد ز غم لبریز
به دنبال سکون در بند این زندان جان آویز
سراسر تشنه ی دیدار اوهامی خیال انگیز
به دنبال تو می گردم
تو ای پایان این خاموشی غم خیز
مرا قدری جدا کن از تب نامردم پاییز
خموش و خسته از دردم ,دلم از دوریت لبریز ...
مهرداد دارانی




__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #650  
قدیمی 05-10-2011
GhaZaL.Mr آواتار ها
GhaZaL.Mr GhaZaL.Mr آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: May 2011
محل سکونت: نیست. رفته است..
نوشته ها: 782
سپاسها: : 312

1,461 سپاس در 592 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

چه غریبانه می گریست آن شب بی تو .. تکه ابری که سکوت وجودم رو فهمید...

--------------------
تكه اي ابر وديگر هيچ ...!
تا هميشه سهم من اين بوده است ...


__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود!
غزل/.
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 08:12 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها