تاریخ تمامی مباحث مربوط به تاریخ ایران و جهان در این تالار |
04-08-2015
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
در ۳۰ سالگی کارش را از دست داد
در ۳۲ سالگی در یک دادگاه حقوق شکست خورد
در ۳۴ سالگی مجددا ور شکست شد
در ۳۵ سالگی که رسید,عشق دوران کودکی اش را از دست داد
در۳۶ سالگی دچار اختلال اعصاب شد
در ۳۸ سالگی در انتخابات شکست خورد
در ۴۸,۴۶,۴۴ سالگی باز در انتخابات کنگره شکست خورد
به۵۵ سالگی که رسید هنوز نتوانست سناتور ایالت شود
در ۵۸ سالگی مجددا سناتور نشد
در ۶۰ سالگی به ریاست جمهوری آمریکا برگزیده شد
…
نام او آبراهام لینکلن بود
……..
جا نزد
هرگز جا نزنید
بازندگان آنهایی هستند که جا زدند
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
04-08-2015
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
دزیره کلاری (معشوقه ناپلئون بوناپارت)
اوژنی دزیره کلاری (Désirée Clary) (۱۷۷۷ – ۱۸۶۰)
همونطور که شاید بدونین دزیره عاشق ناپلئون بوده! و ناپلئون هم به طور مقابل دزیره رو دوست داشته و با هم نامزد بودن! تا اینکه ناپلئون برای منافعی که داشته با زن دیگری ازدواج میکنه با این حال همیشه به فکر دزیره بوده و اون رو بیشتر دوست داشته! تا اینکه دزیره با یکی از ژنرالها ازدواج میکنه و بعدها هم همیشه هم عاشق شوهرش بوده و هم از اینکه با ناپلئون ازدواج نکرده بوده راضی و متشکر بوده! چون اصلا موافق کارهای ناپلئون نبوده! خلاصه اینکه دزیره و شوهرش بخاطر خوبی های شوهرش ملکه و پادشاه سوئد میشن! یعنی از فرانسه به سوئد مهاجرت میکنن و حتی ملیت خودشون رو تغییر میدن و سالها در سوئد حکومت میکنن! و جالبه که بدونن هنوز هم پادشاهان سوئد از نوادگان دزیره و شوهرش ژان بابتیست هستند!
دزیره برای این مهاجرت خیلی سختی کشیده و اصلا از زندگی در سوئد راضی نبوده تا بالاخره به این موضوع تن میده! ولی نکته مهم در زندگی دزیره و شوهرش اینه که به بچه هاشون یاد دادن که همیشه به آزادی مردم احترام بزارن و تا جایی که میشه در کشورشون دموکراسی رو برقرار کنن و حتما همین هم رمز اصلی پایداری حکومتشون بعد از این همه سال است!
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
04-09-2015
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ايلاميان كه بودند؟
پادشاهي ايلام نزديك به دو هزارسال تاپانصد و پنجاه پيش از ميلاد در جنوب غربي سرزمين كنوني ايران برپا بود. اين پادشاهي از اتحاد دولتهاي كوچك تشكيل شده بود و تقريبا در تمام مدت از استقلال بر خوردار بوده است.اوج شكوفايي ايلام در نيمه دوم هزاره دوم پيش از ميلاد بود . سرزمين آنها از شمال تا نزديك همدان ، از مشرق تا كرمان ، از جنوب تا خليج فارس و از مغرب تا نواحي بين النهرين گسترده بود
شروع تاريخ ايلام از حدود 2400پ م است.انشان از جمله مراكز پادشاهي كوچكي بود كه پادشاهي بزرگ ايلام را تشكيل مي داد.نزديك به 2200 پ م كوتيك اينشوشينيك پادشاه نيرومند انشان بين دولتهاي محلي در منطقه اتحاد پديد آورد و خود در راس آن قرارگرفت و به اين ترتيب پايه گذار ايلام بزرگ شد.در قرن 12پ م، ايلاميان به پادشاهي پانصد سالهكاسي هادر سرزمين بابل پايان دادند
در زمان ايلاميان كشاورزي و فن آبياري بسيار پيشرفت كرد و سبب زمينداري و مالكيت خصوصي بر زمين شد.سفال سازي،ذوب فلز و بازرگاني نيز در اين دوره رونق فراوان گرفت. مهرهاي ايلامي باقيمانده از هزاره سوم پيش از ميلاد از زندگي اين مردم آگاهيهايي به ما ميدهد.بر اين مهرها چشم انداز دشت شوش با نهرهاي گوناگون ،جانوران اهلي،مرغزارها ،روستاييان در حال كشاورزي،چوپانان و دامها ، زنان در حال چيدن ميوه با دامنهاي بلند تصوير شده اند.همچنين تصاوير حرفه كوزه گري ، حجاري،بافندگي، نانوايي ،ماهيگيري،باغباني،گازري،فلز كاري، نجاري، بازرگاني ،نويسندگي و كاهني نيز در اين مهرها ديده ميشود.در دولت ايلام نرخ بهره مشخص بوده است،ابزارهاي اندازه گيري يكسان بودند، كاهنان درمعاملات شركت
مي جستندو اداره سرزمينهاي وسيع كشاورزي با آنان بود. مالكيت شخصي قانوني بود.زبان آنها ايلامي بود و خط مخصوص خود داشتند.البته به سبب همسايگي با بين النهرين از خط اكدي و سومري نيز استفاده ميكردند
بزرگترين خداي ايلاميان هوبان يا گل بود.الهه اين شوشيك در مر تبه بعدي قرار داشت.قرار گرفتن الاهه در مقام بالاترين مرتبه خدايان نشان از احترام آنها به مقام زن بود.آنها علاوه بر دههاخداي ايلامي به خدايان بابلي نيز اهميت ميدادند. خدايان براي خود معابدي داشتند كه معروفترين آنها در هفت تپه و چغازنبيل است.
اعداد كسري را ايلاميان ابداع كرده اند. آنها شناسايي اعداد را از سومريها آموخته بودند.هنر ايلامي در غرب آسيا بسيار ممتاز بوده و حتي بر هنر مصري نيز تاثيراتي گذاشته است. نمونه هايي از هنر آنها ،ظرفهاي سفالين با نقشهاي ظريف هندسي و شكل جانوران، ابزارها و مجسمه هاي ساخته شده از عاج،مفرغ و گل با نقوش برجسته ،كارهاي سنگي،زيورهاي ظريف و بناهاي معماري باشكوه بوده
شهرهاي مهم ايلاميان شوش و دور-اونتش بوده است .شوش پايتخت اصلي ايلاميان بود و گذشته از آثار بسيار ايلامي ،ستوني كه قانون حمورابي بر آن نقش بسته است نيز در آن كشف شده است. شهر دور-اونتش نيز در همسايگي شوش قرار دارد كه اكنون آنرا به نام چغازنبيل ميشناسيم.در قرن سيزده پيش از ميلاد ، به فرمان يكي از پادشاهان ايلامي به نام اونتش گل اين شهر ساخته شده است. زيگورات چغازنبيل نيز در اين شهر قرار دارد. شهر مذكور هنوز از زير خاك بيرون نيامده است و در منطقه اي نظامي قرار دارد. معبدهاي هفت تپه نيز در اين مكان قرار دارند
در قرن 12پ م بخت النصر پادشاه بابل ايلاميان را شكست داد و از اين تاريخ تا قرن 7 پ م ايلاميان قدرت خود را از دست داده بودند.پس از آنكه دوباره قدرت خود را به دست آوردند ، دخالتهاي دولت آشور موجب بروز اختلاف در خاندان شاهي ايلام شد. در سالهاي 648تا646پ م آشور بانيپال به ايلام حمله كرد و شوش وشهرهاي بزرگ ديگر را به شيوه وحشيانه آشوري غارت كرد.هر چند كه سرزمينهاي ايلام ضميمه خاك آشور نشد ولي ديگر ايلام اهميت خود را از دست داد. كورش هخامنشي در سال 559پ م به پادشاهي انشان رسيد و ايلام يكي از بخشهاي امپراتوري هخامنشي شد. شوش نيز به يكي از اقامتگاههاي مهم هخامنشي تبديل شد.
گاهنگاري تاريخ و فرهنگ ايلاميان
پادشاهان سلسله آوان 2500 تا 2200 پ م پادشاهان سلسله سيماشكي 2100 تا 1900 پ م
پادشاهان سلسله گاردهاي مرزي، به سومري - سوكل مخ ها 1850 تا 1520 پ م
پادشاهان ايلامي ميانه 1450 تا 1120 پ م
پادشاهان ايلام جديد 983 تا 640 پ م
م: دیار کهن
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
04-09-2015
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
جشن خوردادگان
جشن خوردادگان
زمان برگزاری: روز خرداد (ششمین روز ماه باستانی) از ماه خرداد (سومین ماه سال) برابر با ششم خرداد در گاهشماری خورشیدی.
انگیزه برگزاری: فرخندگی هم نامی روز و ماه به نام امشاسپند خرداد و بزرگداشت جایگاه آن در اندیشه ایرانیان.
مفهوم امشاسپند خورداد: خرداد در اوستا «هـَئوروَتات» و در پهلوی «خُردات» یا «هُردات» به معنی رسایی و کمال است که در گاتها یکی از فروزههای اهورا مزدا و در اوستای نو نام یکی از هفت امشاسپند و نماد رسایی اهورا مزدا است. خرداد، امشاسپند بانویی است که نگهداری از آبها در این جهان خویشکاری اوست و کسان را در چیرگی بر تشنگی یاری میکند از این روی در سنت، به هنگام نوشیدن آب از او به نیکی یاد میشود. در گاتها، از خرداد و امرداد پیوسته در کنار یکدیگر یاد میشود و در اوستای نو نیز این دو امشاسپند، پاسدارنده آبها و گیاهان اند که به یاری مردمان میآیند و تشنگی و گرسنگی را شکست میدهند. در یسنا، هات ۴۷، آمدهاست که اهورامزدا رسایی خرداد و جاودانگی امرداد را به کسی خواهد بخشید که اندیشه و گفتار و کردارش برابر آیین راستی است.
امشاسپند خورداد در متنهای کهن: چهارمین یشت از یشتهای بیست و یک گانه اوستا، ویژه ستایش و نیایش امشاسپند بانو خرداد است که در آن یشت از زبان اهورا مزدا یادآور میشود که «... یاری و رستگاری و رامش و بهروزی خرداد را برای مردمان اشون بیافریدم...» و سپس تاکید میشود هر آن کس که خرداد را بستاید همانند آن است که همه امشاسپندان را ستایش کردهاست. در بندهش نیز درباره خرداد آمدهاست : «... ششم از مینویان، خرداد است؛ او از آفرینش گیتی آب را به خویش پذیرفت..» ، «... خرداد سرور سالها و ماهها و روزهاست [ یعنی] که او سرور همهاست. او را به گیتی، آب خویش است. چنین گوید: هستی، زایش و پرورش همه موجودات مادی جهان از آب است و زمین را نیز آبادانی از اوست...»
گل ویژه جشن خوردادگان:در کتاب بندهش از گل سوسن به عنوان گل ویژه امشاسپند بانو «خُرداد» نام برده شدهاست: «... این را نیز گوید که هرگلی از آنِ امشاسپندی است؛ و باشد که گوید: ... سوسن خرداد را، ..» که بر این بنیان بهترین نماد برای جشن خردادگان گل سوسن است. معروفترین نمونههای گل سوسن نزد ایرانیان سوسن سپید Lilium candidum یا سوسن آزاد است که به نام سوسن ده زبان یا سوسن گل دراز نیز شناخته میشود، همچنین یکی دیگر از گونههای نادر گل سوسن که بومی برخی مناطق شمالی ایران است، سوسن چلچراغ Lilium lederbourii نام گرفتهاست. در متن پهلوی «خسرو قبادان و ریدکی» بوی گل سوسن سپید، چون «بوی دوستی» توصیف شدهاست.
آیینهای جشن خوردادگان: یکی از مهمترین آیینهای روز خرداد که در جشن خرادگان پررنگ تر میشود، رفتن به سرچشمهها یا کنار دریاها و رودها، تن شویی در آب و خواندن نیایشهای ویژه این روز همراه با شادی و سرور در کنار خانواده و دوستان بودهاست. نمونهای از سنتهای رایج در این روز را میتوان از سروده «دستور داراب پالن» موبد بزرگ پارسی در منظومه «فرضیات نامه» برداشت نمود که از آیینهای ویژه خرداد روز به «تن شویی»و«کندن چاه» و «نو کردن کاریز» اشاره میکند و در همین مورد در متن پهلوی «اندرز انوشه روان آذرپاد مهر اسپندان» یاد آوری شده که «در خرداد روز جوی کن». بر این پایه، در این روز توجهای ویژه میشده به نگهداری و نوسازی جایهایی که آب از آنها سرچشمه میگیرد و در آنجا جاری میشود چون چشمهها، چاهها، جویها، کاریزها و رودها که با آب زندگی بخش خود، ادامه زندگی را در این کره خاکی برای زیستمندان امکان پذیر میکنند.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
04-09-2015
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
سپندارمذگان
سالها دل طلب جام جم از ما می کرد
وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد تنها مدت کمی به اواخر بهمن ماه و اواسط ماه فوریه باقی مانده که روز عشق فرنگی (ولنتاین) و روز عشق ایران باستان (سپندارمذگان) به فاصله ی چهار روز از هم قرار دارند.
۲۵ بهمن ماه (ولنتاین) را به عشقمان تبریک بگوییم یا ۲۹ بهمن ماه (سپندارمذگان) را؟
چند سالی است که ۲۵ بهمن (۱۴ فوریه) روز ولنتاین و خرید گل و عروسک ، شکلات و … در کشورمان باب شده است . اکثر جوان ها بدون اطلاع از اینکه اصلا این ولنتاین خوردنی یا پوشیدنی است، فقط می دانند که در این روز باید برای کسانی که دوست دارند هدیه بخرند.
ولنتاین چیست؟
در قرن سوم میلادی که مطابق می شود با اوایل امپراطوری ساسانی در ایران، در روم باستان فرمانروایی بوده است به نام کلودیوس دوم . کلودیوس ، عقاید عجیبی داشت، از جمله اینکه سربازی خوب خواهد جنگید که مجرد باشد؛ از این رو ازدواج را برای سربازان امپراطوری روم قدغن می کند. کلودیوس به قدری بی رحم و فرمانش به اندازه ای قاطع بود که هیچ کس جرات کمک به ازدواج سربازان نداشت. اما کشیشی به نام والنتیوس (ولنتاین)، مخفیانه عقد سربازان رومی را با دختران محبوبشان جاری می کرد. کلودیوس دوم از این جریان خبر دار می شود و دستور می دهد که ولنتاین را به زندان بیاندازند. سرانجام کشیش به جرم جاری کردن عقد عشاق با قلبی عاشق اعدام می شود. بنابراین او را به عنوان فدایی و شهید راه عشق می دانند و از آن زمان نهاد و سمبلی می شود برای عشق.
اما متاسفانه و با کمال تعجب، ایرانیان ِ امروز، با بیش از چهارهزارو پانصد سال تمدن، برگزاری جشنها و مناسبتهای بیگانه را نشانه ی تمدن و فخر می دانند! همه اسم "ولنتاین" را شنیده اند و مراسم آن را مانند سایر بیگانگان بجا می آورند، ولی تا به حال اسم "سپندارمذگان" به گوششان هم نخورده است .
"سپندارمذگان" چیست؟
در ایران باستان، نه چون رومیان از سه قرن پس از میلاد، که از بیست قرن پیش از میلاد، یعنی حدودا دوهزار سال پیش از تولد ولنتاین، میان آریائیان روزی موسوم به روز عشق (سپندارمذگان یا اسفندارمذگان) بوده است. این روز در تقویم زرتشتی مصادف است با پنجم اسفند ماه و در تقویم جدید ایرانی، که شش ماه اول سال سی و یک روز حساب میشود، شش روز به جلو آمده و دقیقا مصادف میشود با ۲۹ بهمن، یعنی چهار روز پس از روز ولنتاین فرنگی. زرتشیان جشن سپندارمذ (سپندارمذگان – روز زن و روز زمین) را هرساله در پنجم اسفند ماه برگزار میکنند.
در ایران باستان هر ماه را سی روز حساب میکردند و علاوه بر اینکه ماه ها اسم داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. بهعنوان مثال روز اول «روز اهورامزدا»، روز دوم، روز بهمن (سلامت، اندیشه) که نخستین صفت خداوند است، روز سوم اردیبهشت یعنی «بهترین راستی و پاکی» که باز از صفات خداوند است، روز چهارم شهریور یعنی «شاهی و فرمانروایی آرمانی» که خاص خداوند است و روز پنجم «سپندارمذ» بوده است.
"سپندارمذ" لقب ملی زمین است. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق میورزد. زشت و زیبا را به یک چشم مینگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان میدهد. به همین دلیل در فرهنگ ایران باستان "سپندارمذ" را بهعنوان نماد عشق میپنداشتند. پسوند "گان" هم به معنی "جشن" است، و در نتیجه "سپندارمذگان" به معنی "جشن سپندارمذ" (جشن روز زن و زمین) است.
در هر ماه، یک بار، نام روز و ماه یکی میشده است که در همان روز که نامش با نام ماه مقارن میشد، جشنی ترتیب میدادند متناسب با نام آن روز و ماه. مثلاً شانزدهمین روز هر ماه "مهر" نام داشت که در ماه مهر، «مهرگان» لقب میگرفت. همین طور روز پنجم هر ماه "سپندارمذ" یا "اسفندارمذ" نام داشت که در ماه دوازدهم سال که آن هم "اسفندارمذ" نام داشت، جشنی با همین عنوان میگرفتند.
"سپندارمذگان" جشن زمین و گرامی داشت عشق است که هر دو در کنار هم معنا پیدا میکردند. در این روز زنان به شوهران خود با محبت هدیه میدادند. مردان نیز زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده، به آنها هدیه داده و از آنها اطاعت میکردند. جشن "سپندارمذگان" یا "اسفندگان"، روز گرامیداشت زنان در ایران باستان بوده است.
در باور ایرانى مرد داراى قدرت مردانگى و تفکر و خردورزى بیشترى است، در برابر آن زن نیز داراى مهر ورزى، عشق پاک، پاکدامنى و از خودگذشتگى فراوان ترى است که هر یک از این دو به تنهایى راه به جایى نبرده و حتى روند پویایى گیتى را هم به ایستایى مى کشانند. اگر مردان بدنه هواپیماى خوشبختى اند، زنان موتور آن اند که پیکره بى موتور و موتور بى بدنه هیچ کدام به تنهایى به اوج سعادت نمى رسند بلکه ذره اى حرکت و جنبش هم برایشان ناممکن است. اشوزرتشت خوشبختى بشر را وابسته به میزان دانش و خرد انسان مى داند نه جنسیت و قومیت و رنگ و نژاد و از دیدگاه وى همه انسان ها _ همه زنان و مردان _ داراى حقوق برابرند. او دختران را در گزینش همسر آزاد شمرده و عشق پاک و دانش نیک را دو معیار اصلى مى داند و خوشبختى همسران جوان را در زندگى زناشویى در این مى داند که هر یک بکوشند تا در راستى از دیگرى پیشى جویند.
ملت ایران از جمله ملت هایی است که زندگی اش با جشن و شادمانی پیوند فراوانی داشته است، به مناسبت های گوناگون جشن میگرفتند و با سرور و شادمانی روزگار میگذرانده اند. این جشن ها نشان دهنده فرهنگ، نحوه زندگی، خلق و خوی، فلسفه حیات و کلاً جهانبینی ایرانیان باستان است.
سنتهای خوب را به نیکی به خاطر بسپاریم و به نسلهای بعدی منتقل کنیم.
یادمان باشد که نیک دانستن سنن خود را با توهین به سنن سایر ملتها نخواهیم زنده نگه داریم.
والنتین یک سنت نیک و قابل احترام است و سپندارمذ نیز هم. حال ضمن احترام به والنتین سعی کنیم روز عشاق ایرانی را نیز گرامی بداریم و همچون اجداد ما به زنان جامعه خود که عزیزترین ما هستندمانند مادر، خواهر، دختر، همسر، عمه، خاله و... عشق بورزیم حال چه در روز والنتین 25 بهمن / 14 فوریه و یا سپندارمذ 29 بهمن / 18 فوریه. امسال سپندارمذ جمعه 29 بهمن / 18 فوریه است. والنتین و یا سپندارمذ را بهانه ای کنیم برای ابراز عشقمان...
م : دیارکهن
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
04-09-2015
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آرایش بانوان در ایران باستان بر هفت خط یا هفت رج بوده است.
نخست : حنا
دوم : بند
سوم : وسمه
چهارم : سرمه
پنجم : سرخاب
ششم : سفیداب
و هفتم :خال
پیشینه آرایش زن در ایران که به دوران فریدون و فرانک (( دوران مادر سالاری )) در ایران
بازمیگردد نشان از گذشته پانزده هزار ساله در ایران دارد.
برگرفته از تاریخ و دانستنی های ایرانمان
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
04-09-2015
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ابتکار و تدبیر دکتر مصدق در دادگاه لاهه
هنگامی که قرار بود دادگاه لاهه براي رسيدگي به دعاوي انگليس در ماجراي ملي شدن صنعت نفت تشکيل شود، دکتر مصدق با هيات همراه زودتر از موعد مقرر به محل دادگاه رفت. در حالي که پيشاپيش جاي نشستن همه ي شرکت کنندگان تعيين شده بود، دکتر مصدق رفت و به نمايندگي هيات ايران روي صندلي نماينده انگلستان نشست. قبل از شروع جلسه، يکي دو بار به دکتر مصدق گفتند که اينجا براي نماينده هيات انگليسي در نظر گرفته شده و جاي شما آن جاست، اما پيرمرد توجهي نكرد و روي همان صندلي نشست. جلسه در جال آغاز بود و نماينده هيات انگليس روبروي دکتر مصدق منتظر ايستاده بود تا بلکه بلند شود و روي صندلي خويش بنشيند، اما دکتر اصلاً نگاهش هم نمي کرد.
جلسه شروع شد و قاضي رسيدگي کننده به مصدق رو کرد و گفت که شما جاي نماينده انگلستان نشسته ايد، جاي شما آن جاست. کم کم ماجرا داشت پيچيده مي شد و که دکتر مصدق بالاخره به صدا در آمد و گفت:
«شما فكر مي کنيد نمي دانيم صندلي ما کجاست و صندلي نماينده هيات انگليس کدام است؟ نه جناب رييس، خوب مي دانيم جايمان کدام است. اما علت اينكه چند دقيقه اي روي صندلي دوستان نشستم به خاطر اين بود که دوستان بدانند بر جاي ديگران نشستن يعني چه؟ سال هاي سال است دولت انگلستان در سرزمين ما خيمه زده و کم کم يادشان رفته که جايشان اين جا نيست و ايران سرزمين آبا و اجدادي ماست نه سرزمين آنان ... »
سكوتي عميق فضاي دادگاه را احاطه كرده بود
و دكتر مصدق بعد از پايان سخنانش كمي سكوت كرد و آرام بلند شد و به روي صندلي خويش قرار گرفت.
با همين ابتکار و حرکت عجيب بود که تا انتهاي نشست، فضاي جلسه تحت تاثير مستقيم اين رفتار پيرمرد قرار گرفته بود و در نهايت نيز انگلستان محکوم شد!
بقول وینستون چرچیل
ما از هیتلر و ارتش آریاییش شکست نخوردیم ولی یک آریایی کچل با یک خودنویس مارا از سرزمینش بیرون کرد!
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
04-09-2015
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
سه گروه از گدایان نامدار ایران
امروزه تمام انواع گدایان را زیر عنوان «گدا» دستهبندی میکنند. خواه طرف توانگر باشد و خواه درویش. خواه خواهش و زاری کند و خواه ترفندهای گوناگون به کار ببندد، اما در گذشته طبقات و دستههای گدایان نامهایی داشتند که تا حدودی آنان را از یکدیگر مجزّا میکرد. در این جا به سه دسته از این گدایان و رفتارهای شگفتانگیزشان میپردازیم.
کُنگر: این گروه از گدایان که به نامهای کُنگرحال و شاخشانه (شاخ و شانه؟) نیز شناخته میشدند، با خودزنی، هر رهگذر یا کاسبی را مجبور میکردند تا دست به جیب شود. «قسمی از گدایان که شاخ گوسفند بر دستی و شانهی گوسفند بر دست دیگر بگیرند و بر در خانه و پیش دکان مردمان استاده و آن شاخ را بر شانه به عنوانی بمالند که آواز عرعری از آن ظاهر گردد تا مردمان آن صدا شنیده به آنها چیزی بدهند و اگر در دادن اهمالی واقع شود کاردی کشیده اندام خود را مجروح سازند» و «قومی از گدایان که بر دکاکین مردم روند و چیزی طلبند و اگر چیزی نیابند اعضای خود را ببُرند…» (بهار عجم. به نقل از قلندریّه در تاریخ. ص ۴۲۹)
حجکُول: کسی که خود استطاعت مالیِ رفتن به حج ندارد و از راه گدایی و طلب از دیگران، هزینه سفر به مکه را فراهم میآورد. غالبا این گونه اشخاص، از طریق مراجعه به بزرگان و به بهانهی اینکه میخواهیم در کعبه در حق شما دعا کنیم، اموالی را به دست میآوردهاند و با کاروانها همراه میشدهاند. (تازیانههای سلوک. ۲۸۷ و ۲۸۸)
انوری حکایتی را به نظم درآورده که در آن، یکی از این حجکولان از ملکشاه سلجوقی صد دینار طلب میکند و قول میدهد که هنگامی که حلقهی در کعبه را میگیرد، برای دولت و طول عمر شاه دعا کند. ملکشاه دویست دینار میدهد و میگوید این صد دینار اضافه را بگیر و در مکه نامی از من مبر چرا که وکیلدرِ بد (مامور و سفیر ناشایست) کار را تباه میکند.
سپاس دار و بدان کین دویست دینارست/ صدست زاد ترا و کراى و پاىافزار
صد دگر به خموشانه می دهم رشوت/ نه بهر من ز براى خداى را زنهار
که چون به کعبه رسى هیچ یاد من نکنى/ که از وکیلدرِ بد تباه گردد کار
هادوریان: گدایان بسیار سمج را میگفتند. «جمع هادوری و هادوریان گدای دورهگرد سمج را گویند.» (همان ۳۱۵). در لغتنامهی دهخدا دربارهی این کلمه آمده است: «جمع هادوری است که گدایان مبرم باشند و نیز جعت مردم بی سر و پا را گویند که چوبداران و یساولان سلاطین ایشان را از سر راه دور کنند.» یکی از تعابیر این است که ها + دور از هشدار و امر به دور شدن می آمد.
به غیر از این سه گروه، در فرهنگ عامه برای گدایی کردن لقب های دیگری نیز استفاده شده است. از جمله آنها جرزدان: نوعی دستمال یا پارچهی چهارگوشه بوده که غذا و لباس و حاصل گدایی خود را در آن مینهادند. (قلندریه در تاریخ ص ۴۵۴). گدا سامرا یا گدای سامره از گدایان نامدار تاریخ است. گاهی گدایان در قامت قهرمان ظاهر شدهاند. طبق برخی افسانهها، عطار نیشابوری در برخورد با یکی از گدایان و شیوهی مرگ او، متحول شد. بخش قابل توجهی از گدایان مردمانی تنپروری نبودند و ناگزیری شرایط اقتصادی، قحطی و در بسیاری از اوقات بی عدالتی در توزیع منابع و ثروت، در گداسازی نقشی موثر دارد.
منابع:
تازیانههای سلوک، محمدرضا شفیعی کدکنی، چاپ سیزدهم، ۱۳۹۱، آگه، تهران
فوایدالفواد، توفیق هـ. سبحانی، چاپ اول، ۱۳۹۰، عرفان، تهران
قلندریه در تاریخ، محمد رضا شفیعی کدکنی، چاپ اول، ۱۳۸۶، سخن، تهران
لغتنامه دهخدا
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
04-09-2015
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
بزرگ مردی که مدرسه را به ایران آورد
اسدالله معرفت، زاده ۱۲۱۷ خورشیدی در خامنه حوالی تبریز، درگذشته ۱۲۹۳ خورشیدی بازرگان بود. او بانی اولین مدارس غیر مکتبی رایگان و همگانی به نام مدرسه معرفت است.
او بی سواد بود ولی پس از مشاهده مدارس جدید در روسیه به این فکر افتاد که در میهن خویش چنین مدارسی را بنیان نهد. او در سال ۱۲۷۵ خورشیدی (برابر ۱۸۹۶ میلادی) اولین مدرسه را در زتدگاهش خامنه بنا کرد و دو سال بعد مدرسه دوم را در مشهد و سومین را در «پطروفسکی» روسیه (مخاچ قلعه امروز) که در آن ایام جزئی از خاک ایران بود برای بچههای ایرانی ساخت.
او میز، نیمکت و تخته سیاه را از روسیه به ایران آورد و برای شاگردان لباس یک شکل با کمربندی منقش به عبارت «مدرسه معرفت خامنه» تهیه دید. معلمها شاگردهای ممتاز مدرسه را با دادن کارت آفرین تشویق میکردند. در مدرسه در کنار درسهای عادی تعلیمات نظامی نیز با کمک تفنگ و فشنگ چوبی داده میشد. اسدالله معرفت در زمان حیات خرج دفتر و کتاب دانش آموزان و حقوق معلم هارا به عهده داشت. او جهت تداوم تامین مالی مدارس پس از مرگ خود، چند باب مغازه وقف کرد تا با درآمد آنها مدارس پابرجا بمانند.
طرحی از امکانات تفریحی برای دانش آموزان در مدرسه معرفت خامنه (1318 شمسی)
مدرسه معرفت در سال ۱۳۰۵ خورشیدی دولتی شده و با نام "نثار" فعالیتش را ادامه داد. از سال ۱۳۴۹ خورشیدی مدرسه تجدید بنا و پس از چند سال «مدرسه راهنمائی حاج اسدالله معرفت» نام گذاری شد. مکان مدرسه در طول زمان تغییر نیافته است. از اساتید مطرح این مدرسه می توان به آیت الله سید جواد خامنه ای (پدر رهبر انقلاب) و شیخ محمد خیابانی اشاره کرد.
مدرسه معرفت خامنه در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
04-09-2015
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
رومي ها به جاي غنيمت، طاعون را با خود از آسياي غربي به اروپا بردند!
شيوع طاعون در آسياي غربي سبب شد كه 14 ژانويه سال 165 ميلادي، «وروس» از جانب برادر خود مارکوس اورليوس،امپراتور وقت روم به دو ژنرال رومي كاسيوس و ماركوس دستور بازگشت به اروپا را دهد. اين دو ژنرال در اواخر سال 164 از فرات گذشته و خسرو ژنرال ايراني را مجبور به عقب نشيني به سوي تيسفون كرده بودند.حالت خصومت ميان دو كشور پس از انتصاب تيگران از سوي بلاش سوم شاه وقت ايران به پادشاهي ارمنستان در سال 161 آغاز شده
بود و حملات نظامي ژنرال خسرو به متصرفات روم، امپراتور و سناي اين كشور را خشگمين ساخته بود به گونه اي كه «وروس» كنسول دوم (فرد شماره 2 امپراتوري) را مامور گرفتن انتقام از ايران كردند. وروس اواخر سال 162 وارد سوريه شد و به ايران پيشنهاد سازش داد كه پيشنهاد او رد شد و جنگ آغاز گرديد و ارتش ايران پس از چند نبرد در جنوب غربي تركيه امروز (كاپادوكيه ) دست به عقب نشيني زد.
در طول بيش از هفت قرن جنگ و ستيز ميان دو ابر قدرت وقت؛ اين، يكي از دو ــ سه مورد ناكامي ايران در اين جنگها بود.
نظاميان رومي كه در سال 165 به اروپا باز گشته بودند بيماري طاعون را از شهر رم تا آلمان و فرانسه پخش كردند و تا پايان سال 166 ميلادي نزديك به يك سوم نفوس اروپاي مركزي و جنوبي از اين بيماري درگذشتند. اين رويداد 1748 سال بعد در پايان جنگ جهاني اول تكرار شد، اين بار سربازان بازگشته از جنگ، ويروس آنفلو آنزا را با خود به شهرهايشان بردند و باعث مرگ 23 ميليون تن از جمله در ايلات متحده آمريكا شدند كه بيش از سه برابر کل تلفات جبهه ها بود!
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 04:29 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|